دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جان بیتس کلارک John Bates Clark

جان بیتس کلارک John Bates Clark
جان بیتس کلارک John Bates Clark

كلمات كليدي : جان بتيس كلارك، مارژيناليست، سرمايه، توزيع ثروت، مطلوبيت نهايي، بهره¬وري نهايي

نویسنده : حسين كفشگر جلودار

یکی از اقتصاددان معروف آمریکایی که در تکامل برخی از ابعاد اقتصاد نهایی‌گرا نقش اساسی داشت، جان بیتس کلارک بود.[1]

کلارک در سال 1847 در پراویدس (Providence) رودآیلند (Rhode Island) به دنیا آمد. هنگامی که وی در سن نوجوانی بود خانواده‌اش به می‌نه‌سوتا (Minnesota) مهاجرت کردند و پدرش به شغل کشاورزی مشغول شد. تحصیل وی در کالج "امرست" به‌دلیل بیماری خودش و همچنین مرگ پدرش به‌طور مرتب تعویق می‌‌افتاد؛ تا این‌که در نهایت در سال 1872 در سن 25 سالگی در رشته اقتصاد فارغ‌التحصیل شد.[2] او به‌مدت سه سال برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg) تحت سرپرستی کارل نایز، که یکی از اعضای قدیمی مکتب تاریخی آلمان بود، به تحصیل پرداخت و توانست در همان مدت دوره کارشناسی ارشد را به پایان برساند. کلارک در سال 1875 به کالج کارلتون بازگشت و نخستین کتاب خود را تحت عنوان فلسفه ثروت (The Philosophy of Wealth) منتشر کرد. وی در این کتاب با انتقاد از نظام سرمایه‌داری تا حدودی تحت تأثیر استادان آلمانی خود قرار گرفت؛ اما در عین حال اشاراتی نیز به نظریه مطلوبیت نهایی جونس (Anson Jones: 1798-1858 ) و منگر(Carl Menger: 1840-1921) داشت. پس از 12 سال فعالیت در کالج اسمیت (1883-1893) و دو سال در دانشگاه جان هاپکینز (1893- 1895)، وی به دانشکده علوم سیاسی کلمبیا که به تازگی تأسیس شده بود، پیوست و تا زمان بازنشستگی در سال 1923 در آنجا به تدریس پرداخت. نظریه بازدهی نهایی وی، نخستین بار در کتاب توزیع ثروت (The Distribution of Wealth) مطرح شد. وی در کتاب بعدی خود، تحت عنوان اصول نظریه اقتصادی (Essentials of Economic Theory) به شرح و بسط بیشتر این نظریه پرداخت. او در این کتاب کوشید که به‌جای یک نظریه ایستا که قبلا مطرح کرده بود، یک نظریه پویا جای‌گزین کند. نتیجه در هر حال تحلیل پویا به تعبیر امروزی نبود؛ بلکه یک نظریه ایستای تطبیقی بود که ارتباط یک موقعیت تعادلی را با موقعیت دیگر مشخص می‌کرد. او همچنین دو کتاب کوچکتر اما پرخواننده‌تر درباره رقابت ناعادلانه به‌نام‌های "کنترل تراست‌ها" و "مسئله انحصار" و یک کتاب درباره حفظ صلح تحت عنوان "یک صلح شکننده" منتشر کرد. سرانجام وی در سال 1938 در سن 91 سالگی در‌گذشت.[3]

عمومیت یافتن نظریه بهره‌وری نهایی کامل قیمت‌گذاری خدمات عامل، در دنیای امروزی مرهون تلاش‌های وی است.[4] ازطرف دیگر می‌‌توان گفت کاربرد نظریه جدید مارژینالیست برای نظریه توزیع، اساسا کار کلارک در آمریکا و فیلیپ ویکستید (Philip Henry Wicksteed: 1844-1927 ) فیلسوف و اقتصاددان، در انگلستان بود؛ که قوانین توزیع را با استفاده از قضیه اویلر (Eulers Theorem) هماهنگ کردند.[5]

 

عقاید اقتصادی کلارک

سرمایه‌گذاری؛ کتاب "توزیع ثروت" نه نتها دربرگیرنده توزیع در مطابقت با اصل بازدهی نهایی بود، بلکه نظریه سرمایه وی نقطه مقابل نظریه "بوهم باورک" بود. کلارک بر وجود تمایز شخصی بین "کالاهای سرمایه‌ای" قابل اندازه‌گیری و وجوه انتزاعی "سرمایه اجتماعی" تأکید می‌‌کرد و به‌جای آن‌که سرمایه به‌عنوان یک رشته از "پیشرفت‌ها" در طی "یک دوره تولید" برای کارگران (توسط سرمایه‌داران) در نظر گرفته شود، به‌عنوان وجوه دایمی (یک جریان دایمی) درآمد در نظر گرفته می‌‌شد. به‌نظر کلارک اگر ما خود را همانند "بوهم باورک" در شرایط ایستا محدود کنیم، تعداد دوره‌های تولید که در هر لحظه‌ای از زمان پایان می‌‌پذیرد، باید با تعداد دوره‌های تولیدی که در هر لحظه شروع می‌‌شود، برابر شود. بنابراین در یک حالت ایستا که سرمایه‌گذاری خالص صفر است، تولید و مصرف به‌طور خودکار برابر خواهد بود. در این شرایط، لزوما سرمایه بدون تغییر خواهد ماند و تقاضا برای سرمایه در حالت ایستا فقط برای مقاصد جایگزین (استهلاک) خواهد بود.[6]

 

نظریه توزیع درآمد؛ کلارک علاوه‌بر طراحی الگوی مستقلی در مورد مطلوبیت نهایی، بهره‌وری نهایی را نیز به‌عنوان یک معیار مطلوب توزیع یک درآمد مطرح نمود. او عقیده دارد که توزیع درآمد، توسط قانون طبیعی کنترل می‌‌شود و در صورتی‌که هیچ مانعی در برابر تحقق مفاد قانون طبیعی نباشد، صاحبان عوامل تولید، با دریافت ارزش بهره‌وری‌ نهایی خود در واقع هرچه را ایجاد کرده‌اند، دریافت خواهند کرد. کلارک، نظریه توزیع خود را برمبنای قانون بازده نزولی استوار ساخت. بر طبق این قانون (با فرض بازار رقابتی)، وقتی یک نهاده متغیر باشد و بقیه نهاده‌ها ثابت باشند، افزایش نهاده متغیر پس از حد معینی با کاهش بهره‌وری نهایی آن همراه خواهد بود. وی این پدیده را قانون عام می‌‌داند؛ به‌نظر او، تعادل تنها زمانی واقع خواهد شد که بهره‌وری نهایی عامل متغیر، با هزینه نهایی آن برابر شود. در این الگو، معمولا فرض می‌‌شود که واحد‌های عوامل، یکسان هستند؛ بنابراین از دست‌مزد یا قیمت یکسانی برخوردارند. کلارک تصریح می‌‌کند که در این الگوی ایستا، سود جایی ندارد؛ زیرا در وضعیت رقابتی کامل، کالاهای تولید‌شده براساس هزینه نهایی‌شان به‌فروش می‌‌رسند؛ بنابراین در بلند‌مدت، سودی وجود ندارد. نتیجه مهمی که کلارک در این رابطه می‌گیرد این است که در واقع، بهره‌وری نهایی نهاده‌ها، بیانگر تقاضا برای آن‌ها نیز خواهد بود. از این‌رو اگر مثلا بهره‌وری نهایی نیروی کار بالاتر از دستمزد درخواستی‌اش باشد، تعداد بیشتری کارگر استخدام خواهند شد و برعکس.[7]

 

رانت یا بهره؛ کلارک در یکی از مقالات خود به‌نام "توزیع آن‌گونه که با قانون رانت تعیین می‌شود"، استدلال می‌‌کند که رانت (اجاره) بسیار شبیه عایدات دیگر خدمات مولد است. همان‌گونه که اجاره زمین (یا محصول نهایی زمین) را می‌‌توان از تجربه واگذاری مقدار ثابتی زمین به واحدهای متغیر کار (که محصول مرتبط با هر افزایش کار دراثر بازدهی نزولی به‌تدریج کاهش می‌یابد) به‌دست آورد، به همین گونه می‌‌توان بهره سرمایه را به‌عنوان محصول نهایی سرمایه تلقی کرد و مبلغ ثابتی از سرمایه را به واحدهای متغیر کار که در معرض بازدهی نزولی هستند، واگذار کرد. وی در کتاب خود، استدلال کرد که پرداخت بابت خدمت مولد طبق بهره‌وری، علاوه‌بر این‌که توضیح می‌‌دهد که چگونه اجرت مذکور تعیین می‌‌شود، همچنین نشان می‌‌دهد که این امر، به آن عواملی می‌رسد که شایسته پرداختند و توزیع منصفانه را تضمین می‌‌کند.[8]

 

صلح؛ وی به مقوله صلح و اهمیت آن، برای پیشرفت اقتصادی بسیار پای‌بند بود. او تصریح می‌کند که جنگ، یک مانع بزرگ برای دست‌یابی به رفاه و پیشرفت اقتصادی است.[9]

 

نقایص الگوی کلارک[10]

1.   الگوی کلارک با وجود اهمیتی که دارد، تنها تقاضا را مورد توجه قرار می‌‌دهد و بحثی پیرامون سازگاری با عرضه ندارد. بدیهی است تا عرضه نباشد، میزان واقعی پاداش و پرداخت مربوط به عوامل مشخص نخواهند شد. بعدها آلفرد مارشال (Alfred Marshall: 1842-1924)، قسمت عرضه را ترسیم نمود و بر مبنای عرضه و تقاضا، تعادل را نشان داد. کلارک تصریح می‌‌کند که الگوی وی، کاملا ایستا و یا ایستای مقایسه‌ای است و در بهترین وضعیت، یک ابزار تحلیلی محض است؛ زیرا بسیاری از عناصری را که در واقع متغیّر هستند، ثابت فرض کرده است. او در عین حال ادعا می‌‌کند که این حقیقت که جهان واقعی پویا است، نتایج تئوری ایستا را بی‌اعتبار نمی‌کند؛ زیرا قوانین ایستا نیز قوانینی واقعی هستند و پس از هر تغییر پویا در اقتصاد، خود را مجددا نشان می‌‌دهند.

2.   کلارک در مورد وجود نرخ بهره نیز همانند بوم باورک تأکید دارد و تصریح می‌‌کند که چون سرمایه، عنصر مولدی است، نرخ بهره نیز وجود دارد. پرداخت نرخ بهره، انگیزه عدم استفاده از منابع موجود (اختصاص دادن آن‌ها برای سرمایه‌گذاری و استفاده در آینده) را ایجاد می‌‌نماید و آن باعث انباشت سرمایه می‌‌شود، که مقوله انباشت سرمایه خود از اقتصاد پویا است.

3.   کلارک، توجه خاصی به مقوله رقابت دارد و اصولا نظریه توزیع خود را زمانی عادلانه می‌داند که در قالب رقابت پیش رود. در عین حال، وی در ابتدا تصور می‌‌کرد که وجود بنگاهای بزرگ با توجه به ظرفیت رقابتی آن‌ها باعث گسترش کارآیی می‌‌شوند؛ زیرا وقتی آن‌ها زمینه دریافت سود بیشتری دارند، بسیاری از دیگر بنگاه‌ها، گرایش پیدا می‌‌کنند که به‌سوی آنها بروند و زمانی‌که متحمل زیان می‌‌شوند، بنگاه‌های مرتبط با آن‌ها، از صنعت مربوطه خارج می‌‌شوند. شاید براساس همین تحلیل بود که کلارک در ابتدا وجود انحصارات را در اقتصاد امری طبیعی می‌‌دانست. بعدها که کلارک در عمل، کارکردهای انحصارات را ملاحظه کرد و به‌ویژه وقتی سیاست‌های "دامپینگ" آن‌ها را مطالعه و مشاهده کرد، نسبت به وجود انحصار بدبین شد. پیش از این جریان بود که او متقاعد شد که دولت باید برای تشویق رقابت، به مبارزه با انحصارات بپردازد.

 با وجود تمام این نقایص، ساموئلسن (Paul Anthony Samuelson: 1915-2009) در سال 1962، نظریه توزیع ثروت و سود کلارک را مورد حمایت قرار داده و آن‌را پایه و اساس تفسیر ساده تولید کل سرمایه می‌‌داند که جون رابینسون (Joan Violet Robinson: 1903-1983) بحث پیرامون آن‌را آغاز کرده بود.[11]

مقاله

نویسنده حسين كفشگر جلودار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS