دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ساده زیستی پیامبر(ص)

No image
ساده زیستی پیامبر(ص)

كلمات كليدي : تاريخ، ساده زيستي پيامبر(ص)، مراتب ساده زيستي، مقايسه فقر و ساده زيستي

نویسنده : فاطمه عادلي

پیامبر(ص) نمونه تمام عیار خصلت‌های نیک است؛ از جمله خصلت‌های پسندیده ایشان زهد و بی‌رغبتی به دنیاست و یکی از راه‌های کسب زهد، ساده‌زیستی است.

ساده‌زیستی از جوانب مختلف همچون، خوراک، پوشاک، مسکن، مرکب، پرهیز از خوی استکبار و غیره، مورد بررسی است. پیامبر(ص) در تمام این موارد الگوی بشریت است.

خوراک پیامبر(ص)

عمر می‌گفت: روزی به اتاق پیامبر(ص) رفتم، دیدم او بر بوریا خفته بود و بوریا بر پهلوی او رد انداخته بود و اندوخته خوراک پیامبر(ص) هم چیزی جز دو مشت جو و یک مشت تره نبود؛ گریه‌ام گرفت. پیامبر(ص) فرمود: ای پسر خطاب چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: چرا گریه نکنم تو برگزیده خدایی و این اندوخته غذایی توست در حالی که خسرو و قیصر غرق در میوه و نعمت‌های فراوانند، فرمود: ای عمر خشنود نیستی که دنیا از آن ایشان و آخرت از آن ما باشد؟ من هم پذیرفتم.[1]

روایت‌های مختلفی در مورد خوراک ایشان نقل شده است؛ از جمله اینکه ایشان هیچ گاه سه شب متوالی سیر غذا نخورد، تا رحلت فرمود.[2] گاهی سه ماه متوالی بر خانواده پیامبر(ص) می‌گذشت که آتشی برای پختن غذا روشن نمی‌کردند؛ زیرا بیشتر خوراک ایشان آب و خرما بود، گاه همسایه‌ها زیادی شیر گوسفندان خود را برای پیامبر(ص) می‌فرستادند.[3] پیامبر(ص) حتی دو روز پیاپی از نان جو هم سیر نشد.[4]

از انس بن مالک نقل است، فاطمه(ع) قطعه نانی برای رسول‌خدا آورد، پیامبر(ص) فرمود: ای فاطمه این چیست؟ گفت: قرص نانی پخته‌ام، دلم آرام نگرفت تا این قطعه را برای شما آوردم. فرمود: دخترم این اولین غذایی است که از سه روز پیش تاکنون به دهان پدرت رسیده است.[5] باز از انس بن مالک است، هرگز در غذای روز یا شب پیامبر(ص) نان و گوشت با هم در سفره نبود؛ مگر در مهمانی‌ها.[6]از ابوامامه نقل شده که گفته است: هیچ گاه از سفره خاندان پیامبر(ص) حتی قطعه نان جوینی هم باقی نمی‌ماند.[7]

پوشاک پیامبر(ص

پیامبر سادگی را در پوشاک هم رعایت می‌کرد. ایشان بعضی اوقات جامه خود را وصله می‌کرد.[8] گاهی لباس پشمینه می‌پوشید.[9]

از انس بن مالک روایت شده، پادشاه روم ردایی از سندس به پیامبر(ص) هدیه کرد، رسول‌خدا آن را پوشید، مردم گفتند: ای رسول‌خدا آیا این جامه از آسمان بر شما نازل شده است؟ پیامبر(ص) فرمود: از این تعجب می‌کنید و حال آنکه سوگند به کسی که جانم در دست اوست، دستمالی از دستمال‌های سعد بن معاذ در بهشت، بهتر از این است. آن گاه آن را نزد جعفر بن ابیطالب فرستاد که به نجاشی برگرداند[10] و در نقل دیگر قبای حریری به رسول‌خدا هدیه شد که نخست آن را پوشید و در آن نمازگزارد؛ سپس از پوشیدن آن منصرف شد و آن را بیرون آورد و فرمود: برای پرهیزکاران شایسته نیست.[11]

محل خواب حضرت نیز بسیار ساده بود. تشک پیامبر(ص) چرمی از لیف خرما بود.[12] از عایشه نقل است که روزی بانویی از انصار به خانه ما آمد و رختخواب پیامبر که یک عبای تاشده بود، دید و تشکی انباشته از پشم فرستاد، چون رسول‌خدا پیش من آمد، فرمود: این چیست؟ گفتم: بانوی انصاری چون رختخواب شما را دید این را فرستاد. پیامبر فرمود: این را برگردان،ای عایشه اگر می‌خواستم خداوند کوه‌هایی از طلا و نقره در اختیارم قرار می‌داد.[13] باز از عایشه نقل است که می‌گفت: معمولا عبایی را دو لایه پهن می‌کردم؛ شبی پیامبر(ص) آمد و من آن عبا را چهار لایه کرده بودم، چون پیامبر(ص) دراز کشید، فرمود: ای عایشه امشب رختخواب من چه تغییری کرده است که چون هر شب نیست، گفتم: آن را چهار لایه کردم فرمود: به حال اول برگردان.[14]

در روایت دیگری از عبدالله بن مسعود است که می‌گفت، پیامبر(ص) بر روی حصیری خوابید که روی پوست ایشان اثر و نشانه انداخته بود؛ چون بیدار شد، من شروع به دست کشیدن به محل نشان حصیر کردم و گفتم چه می‌شود؛ اگر به ما اجازه فرمایی که روی این حصیر چیزی بگسترانیم تا از تاثیر ان محفوظ بمانی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرا با دنیا چه کار است، مثل من و دنیا چون سواری است که زیر درختی سایه می‌گیرد و سپس به سرعت حرکت می‌کند و درخت را رها می‌کند.[15]

مرکب پیامبر(ص)

تواضع و فروتنی پیامبر(ص) به حدی بود که در وسایل و زندگی شخصی ایشان نمود داشت، از جمله مرکب ایشان بود، ایشان علاوه بر اسب بر شتر و قاطر نیز سوار می‌شدند.[16] و گاهی نیز کسی را هم ترک خود سوار می‌کرد.[17] در مواردی هم بر خر بی‌پالان سوار می‌شد.[18] در بعضی مواقع نیز با پای پیاده بدون دستار و کلاه راه می‌رفتند.[19]

خانه پیامبر(ص)

واقدی از عبدالله بن زید هذلی نقل کرده که می‌گفته است: من خانه‌های همسران رسول‌خدا را در آن موقع که به فرمان عمر بن عبدالعزیز ویران کردند، دیدم دیوار حیاط‌ها از خشت خام بود و هر حیاط دارای حجره‌هایی از چوب و شاخ خرما بود که میان آنها را گل اندود کرده بودند، حتی در یک مورد که ام‌سلمه در نبود، پیامبر(ص) حجره خود را با خشت خام بنا کرد؛ چون رسول‌خدا برگشتند و متوجه شدند فرمودند: این چیست؟ ام‌سلمه گفت: ای رسول‌خداخواستم از دید مردم محفوظ باشم، فرمودند، ای ام‌سلمه بدترین چیزی که اموال مسلمانان در آن راه خرج شود، ساختمان است.[20]

در زمان ولید بن عبدالملک و به دستور وی حجره‌های همسران رسول‌خدا ضمیمه مسجد شد، سعید بن مسیب گفت: به خدا سوگند دوست می‌داشتم که آن حجره‌ها را به همان حال نگه می‌داشتند، تا آنکه مردم مدینه و هر کس به آنجا می‌آید، ببیند رسول‌خدا در زندگی خود به چه مقدار کفایت می‌کرد و موجب شود که مردم از مال اندوزی و فخرفروشی دست بردارند و به زهد روآورند.[21]

پرهیز از خوی استکبار

یکی از نمودهای ساده‌زیستی، پرهیز از خوی استکباری است. رسول‌خدا فرمود: پنج کار را ترک نمی‌کنم، تا پس از آن برای امتم سنت گردد؛ روی زمین با غلامان غذا خوردن، سوار الاغ بی‌پالان شدن بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن.[22]ایشان هنگامی که سواره بود، اجازه نمی‌داد، کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند، یا او را با خود سوار می‌کرد و یا اگر فرد نمی‌پذیرفت، می‌فرمود: جلوتر برود و در فلان مکان منتظر باشد.[23] با توانگر و تنگدست یکسان مصافحه می‌کرد؛[24] اگر به خوردن چیزی دعوت می‌شد، آن را کوچک نمی‌شمرد، هر چند خرمایی پوسیده باشد.[25]

در خوراک و پوشاک بر غلامان و کنیزانش بتری نمی‌جست.[26] دعوت هر کس را چه آزاد و چه غلام می‌پذیرفت. در دورترین نقاط شهر از بیماران عیادت می‌کرد.[27] در خانه به اهل خانه کمک می‌کرد.[28] هنگام نشستن تکیه نمی‌کرد.[29]

پیامبر(ص) فرمود: من همان طور غذا می‌خورم که برده غذا می‌خورد، همانطور می‌نشینم که برده می‌نشیند که من بنده‌ای از بندگان خدایم.[30] پیامبر(ص) حتی در سلام کردن به کودکان نیز سبقت می‌گرفت. از انس بن مالک نقل است که پیامبر(ص) مرا برای انجام کاری فرستاد، گروهی از کودکان را دیدم و با ایشان نشستم که پیامبر(ص) آمد و به کودکان سلام کرد. [31]

از ابوذر نقل است که رسول‌خدا بدون امتیاز در میان اصحاب خود می‌نشست‌، هر گاه بیگانه‌ای وارد مجلس می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت، تا این که بپرسد.[32]

علاوه بر این که خود پیامبر(ص) خصلت ساده‌زیستی داشت، حتی از جانب خدا مامور بود به همسران خود که درخواست زندگی بهتری داشتند، وحی خداوند را اعلام کند: «یا ایها النبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخرة اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما».[33] ای پیامبر(ص) به زنان خود بگو؛ اگر شما زندگانی و زینت دنیا را می‌خواهید، بیایید تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبی طلاق دهم و اگر طالب خدا و رسول و مشتاق آخرت هستید، همانا خدا به نیکوکاران از شما اجر عظیم عطا خواهد کرد.

ساده‌زیستی پیامبر(ص) از زبان علی(ع)

علی(ع) پیامبر(ص) و زندگی او را این گونه توصیف می‌کند: « پیامبر(ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پرکند و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته‌تر و شکمش از همه خالی‌تر بود، دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت... روی زمین می‌نشست و غذا می‌خورد و چون برده ساده می‌نشست، با دست خود کفش خود را وصله می‌زد و جامه خود را با دست خود می‌دوخت... پرده‌ای بر در خانه آویخته بود که نقش و نگار داشت، به یکی از همسران فرمود: این پرده را از چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می‌افتد، به یاد دنیا و زینتهای آن می‌افتم، پیامبر(ص) با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد...»[34]

مراتب ساده‌زیستی

مراتب ساده‌زیستی از دو منظر مورد توجه است:

1.ساده‌زیستی خود یکی از مراتب زهد است و برای رسیدن به زهد باید این مرحله را طی کرد. ساده‌زیستی هر چند به معنای زهد و بی‌رغبتی به دنیا نیست؛ ولی یکی از راه‌های کسب آن است و ترویج فرهنگ ساده‌زیستی در جامعه به تقویت فرهنگ زهدگرایی می‌انجامد.[35]

2.ساده‌زیستی دارای مراتبی است که با توجه به شخصیت و شأنیت افراد متفاوت است. به طوری که لزوم ساده‌زیستی در رهبران و کارگزاران از شدت بیشتری برخوردار است و هر چه مسوولیت‌ها سنگین‌تر شود، ساده‌زیستی یک امر واجب می‌شود.[36]

امام علی می‌فرماید: بر پیشوایان حق است تا می‌توانند خود را به حال فقیرترین مردم درآورند، تا فقیر به فقرش راضی باشد.[37]

مقایسه فقر و ساده‌زیستی

فقر به معنای ناداری است که در روایات امری نکوهیده است. پیامبر(ص): فقر از کشته شدن سخت‌تر است. امام علی: گور بهتر از فقر و ناداری است؛[38] اما در مورد ساده‌زیستی باید گفت که فرد در عین توانایی داشتن زندگی بهتر با توجه به درجه معنویت خود و تأسی از ائمه معصومین، خود به دنبال زندگی ساده و بی‌پیرایه است. «از طرفی برای ساده‌زیستی حدود و مرزهایی وجود دارد که این حدود لایتغیر است، از جمله نفی‌ اسراف، تبذیر، اتراف و تجمل است و هم چنین رعایت کفاف، عفاف، قناعت و...است، با توجه به این نکات ساده‌زیستی علی‌رغم تغییر صورت آن در زمان‌های مختلف دارای حدود و مرزهای ثابت است.»[39]در مقایسه‌ای دیگر باید گفت ساده‌زیستی امری پسندیده و مورد توجه معصومین است.

مقاله

نویسنده فاطمه عادلي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگ‎ نامه جامع تاریخی زندگی و سیره ی آخرین فرستاده‎ی الهی در قالبی جدید راستای آشنایی عموم افراد جامعه با مباحث تاریخی توسط بخش تاریخ فرهنگ نامه علوم انسانی و اسلامی پژوهه تهیه شده است.
سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

عروه بن حدیر

No image

عبدالرحمان الناصر

No image

یوسف بن عمر ثقفی

No image

روز شمار محرم (1)

No image

روزشمار محرم (2)

Powered by TayaCMS