دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

والدین پیامبر(ص)

No image
والدین پیامبر(ص)

كلمات كليدي : تاريخ، عبدالله بن عبدالمطلب، أبوقشم، چاه زمزم، آمنه بنت وهب، مدينه، دارالنّابغه

نویسنده : فاطمه پهلوان پور

پدر پیامبر گرامی اسلام(ص)، "عبدالله" کوچکترین فرزند عبدالمطلب بود. عبدالله، "زبیر" و "عبدمناف" (ابوطالب) از یک مادر، "فاطمه" دختر "عمرو بن عائذ بن عمران ‌بن مخزوم"، بودند. از "هشام بن محمد" روایت کرده‌اند که عبدالله و ابوطالب، زبیر و "عبدالکعبه" و "عاتکه" و "بره" و "امیمه" فرزندان عبدالمطلب همگی از یک مادر (فاطمه) بودند.[1] کنیه عبدالله "أبوقشم" "أبومحمد" و "أبواحمد" و لقبش "ذبیح" بوده است.[2]

مادر رسول خدا(ص)، "آمنه" دختر "وهب‌ بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة" است.[3] "هشام بن محمد بن سائب کلبی" از پدرش نقل می‌کند که می‌گفته: «پانصد نفر از جده‌های مادری و پدری رسول خدا را که نامشان را بررسی کردم و نوشتم، در هیچ مورد مشاهده نکردم که در ازدواج آنها، سنت‌های جاهلی معمول بوده یا زناکار باشند.» "محمد بن عمر اسلمی" نقل می‌کند که رسول خدا فرموده است: «من از نسلی که همواره ازدواج شرعی می‌کرده‌اند، متولد شده‌ام و سنت‌های جاهلی نسب مرا مخدوش نکرده است.»[4]

ماجرای نذر عبدالمطلب

"عبدالمطلب" که هنگام حفر چاه زمزم تحت فشار قریش قرار گرفته بود، برای رهایی از این آزار و اذیت‌ها و فشارها، نذر کرد چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند، پس از آنکه به اندازه کافی رشد کرده به سن مورد نظر رسیدند و توانستند در این امر به پدرشان کمک کنند و از فشارهای قریش بکاهند، یکی از آنها را در پیشگاه کعبه برای خداوند قربانی کند. بنابراین بعد از رسیدن به حاجت خود و بزرگ شدن پسرانش موضوع را با آنان در میان گذاشت و ایشان قبول کردند که به گفته‌های پدر خویش عمل کنند و بنا به رسم آن زمان هر کدام تیری نزد عبدالمطلب آوردند که با استفاده از آن تیرها قرعه‌کشی کرده و یکی از آنان به قید قرعه قربانی شود که در این میان قرعه به نام عبدالله درآمد، عبدالمطلب با اینکه از این قضیه بسیار غمگین و افسرده بود، دست عبدالله را گرفته به قربانگاه برد، اما وقتی مردم قریش از موضوع آگاه شدند، او را از این کار منع کردند. بنابراین عبدالمطلب تصمیم گرفت دیه (خونبهای) یک انسان که ده شتر بود را با عبدالله به معرض قرعه گذارد، چنانچه باز قرعه به نام عبدالله درآمد، بر تعداد شتران بیفزاید تا اینکه قرعه به نام شتران درآید، سرانجام نیز قرعه به نام صد شتر درآمد و بدین ترتیب عبدالله که در این هنگام بیش از بیست و چهار سال نداشت، از مرگ نجات پیدا کرد.[5]

این جریان سبب شد که عبدالله علاوه بر اینکه میان قریش، شهرت بسزائی پیدا کند، در میان فامیل خود بویژه پدرش مقام و منزلت بزرگی بدست آورد.[6]

ازدواج عبدالله و آمنه

پس از واقعه حفر زمزم و پس از اینکه عبدالمطلب شتران را به جای پسرش قربانی کرد، در حالیکه از این قضیه بسیار شادمان بود، دست عبدالله را گرفت و به خانه "وهب بن عبدمناف بن زهره" که پیشوای قبیله «بنی‌زهره» بود، رفت و آمنه دختر وهب را برای عبدالله خواستگاری کرد، وهب نیز موافقت کرد و عبدالله آمنه را به همسری اختیار کرد و آمنه پس از مدتی به رسول خدا(ص) باردار شد.[7]

چگونگی وفات عبدالله و آمنه

عبدالله بعد از ازدواج با آمنه، به قصد بازرگانی همراه کاروانی از قریش رهسپار شام و غزّه شد. هنگامی که از کار بازرگانی و فروش کالاهای خویش فارغ گشت در بازگشت به مدینه رفت و در حالیکه بشدت بیمار بود، به مدت یک ماه نزد دائی‌های پدرش (طایفه بنی‌النجّار) در خانه‌ای معروف به "دارالنّابغه" بیمار و بستری بود. زمانی که عبدالمطلب سراغ پسرش را از همراهان عبدالله که به مکه برگشته بودند گرفت، ماجرا را برایش شرح دادند. وی نیز پسر بزرگ خود "حارث" را در پی عبدالله به مدینه فرستاد، اما وقتی او به مدینه رسید، عبدالله رحلت کرده بود در حالیکه بیش از بیست‌ و پنج سال نداشت.[8] کلینی بنابر روایتی از جعفر بن محمد آورده که وفات عبدالله دو ماه پس از ولادت رسول‌خدا(ص) بوده است.[9] علامه مجلسی وفات وی را 28 ماه پس از میلاد پیامبر(ص) و هم چنین هفت ماه پس از میلاد آن گرامی ذکر کرده،[10] اما قول مشهور این است که عبدالله پیش از میلاد رسول خدا(ص) وفات یافته است.[11]

از عبدالله کنیزی به نام "اُمّ ایمن" و پنج شتر و یک گله گوسفند و شمشیر و اموالی به جای ماند که رسول خدا آنها را به ارث برد.[12]

آمنه نیز شش سال و سه ماه پس از ولادت رسول‌خدا(ص) هنگام بازگشت از مدینه (که به قصد زیارت آرامگاه شوهرش به آنجا رفته بود) و پس از دیدار با خویشاوندان خویش، در سی سالگی در محلی بین مکه و مدینه که «أبواء» نامیده می‌شد، در گذشت و همانجا دفن شد.[13]

سپردن محمد(ص) به حلیمه

رسول خدا هفت روز از مادر خود (آمنه) شیرخورد و عبداللمطلب در روز هفتم تولد ایشان، وی را "محمد" نام گذاری کرد چرا که می‌خواست در آسمان و زمین پسندیده و محمود باشد، کنیز "ابولهب" به نام "ثویبه" چند روزی رسول خدا(ص) را شیر داد،[14] بعد از او سعادت شیر دادن رسول خدا نصیب زنی از قبیله «بنی‌سعد» به نام "حلیمه" دختر "أبو ذویب" گردید که دو سال تمام ایشان را شیر داد و در دو سالگی او را از شیر گرفت و در سال پنجم ولادت حضرت(ص)، حلیمه او را به مادرش بازگرداند.[15]

مقاله

نویسنده فاطمه پهلوان پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.
Powered by TayaCMS