دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاندان جهانبانی

No image
خاندان جهانبانی

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، جهانباني، امان الله، منصور، محمد حسين، روح الله كيكاووسي، شوكت الملك، ضياءالدوله

نویسنده : سيد مرتضي مير تبار

خاندان جهانبانی از خاندان‌های بزرگ دوره قاجاریه و پهلوی است که اعضای این خانواده پست‌های بزرگ و مهم سیاسی و نظامی را به دست آوردند و سهم زیادی در سیاست و نظام این مملکت داشته‌اند. این خاندان ارتباط نسبی و سببی با شاهان قاجار و پهلوی داشته و دار و دسته آن‌ها در کشور و دربار نفوذ زیادی داشتند.[1]

معروف‌ترین شخص از این خاندان را می‌توان امان‌الله جهانبانی معروف به ضیاءالدوله داشت که در سال 1286(ه.ق) در تهران به دنیا آمد. او از نوادگان فتحعلی شاه قاجار است که در مدرسه دارالفنون درس خواند.[2] او نوه سیف‌الله میرزا پسر چهل و دوم فتحعلی شاه بود.[3] وی انسانی بی‌نهایت تندخو، غیور و شخصی شدیدا عصبانی بود.[4] او که به زبان روس و فرانسه مسلط بود، مدتی در وزارت انطباعات سمت مترجمی داشت و بعد وارد بریگارد قزاق شد و بعد از چندی درجه سرتیپی و میرپنج و سپس امیر تومان را به دست آورد. در سال 1900م به همراه اسدالله شمس آرا به اروپا سفر کرد و به تحصیل و کسب دانش پرداخت.[5] در سال 1325 در کابینه اتابک، معاون مستفی‌الممالک که وزیر جنگ بود، شد و در واقع با شایستگی و مدیریتی که داشت اداره وزارتخانه برعهده وی بود. در سال 1330 که روس‌ها به تبریز حمله نمودند، وی از آن جا فرار و به کنسولگری انگلیس پناه برد.[6]

وی تا سال 1911م فرمانروایی ایالت آذربایجان را بر عهده داشت و نیروهای این منطقه را تحت کنترل خود داشت.[7] پس از استعفای مخبرالسلطنه از ایالت آذربایجان که در سال 1329 هجری بود، ضیاءالدوله کفیل استانداری این دیار شد و به لقب ضیاءالدوله ملقب گردید[8] که با این وجود امور حکومتی این ایالت به وی واگذار شده بود. وی در جوانی با دختر شمس‌الشعرا که خواهر شهاب‌الدوله شمس ملک آرا و لسان الحکما شمس بود، ازدواج کرد و از او سه پسر داشت و در نهایت در سن 45 سالگی،[9] در اثر خودکشی، در بیست صفر 1330 درگذشت.[10] خاندان جهانبانی، جزء خاندان‌های اشرافی ایران به شمار می‌رود جزء خاندان‌هایی که پیش از دهه 1340 به سرمایه‌گذاری در شهرها روی آورده بودند، لذا از خانواده‌های ثروتمند ایرانی به شمار می‌روند.[11]

سپهبد امان‌الله جهانبانی

امان‌الله جهانبانی در سال 1270 در تهران به دنیا آمد. وی فرزند امان‌الله ضیاءالدوله از نوادگان فتحعلی شاه قاجار است. وی تحصیل کرده مدرسه نظامی پیترزبورگ روسیه است.[12] او غائله سمیتقو در آذربایجان را به طور کلی خاتمه داد.[13]

در سوم شهریور سال 1320 امان‌الله به عنوان وزیر کشور در کابینه فروغی مشغول به کار شد،[14] در کابینه دوم محمد فروغی به سمت وزارت راه رسید و جای دکتر محمد سجادی نشست.[15]

در کابینه علی سهیلی نیز وزیر جنگ شد.[16] او از جمله سناتورهایی بود که شش دوره در مجلس سنا شرکت داشت.[17] سپهبد جهانبانی با همین درجه بازنشسته شد و در نهایت در سن 83 سالگی در سال 1353 در تهران درگذشت.[18]-[19]

سرتیپ محمد‌حسین جهانبانی

محمدحسین جهانبانی در سال 1272 در تهران دیده به جهان گشودند. وی که از نوادگان فتحعلی شاه بود، پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، برای ادامه تحصیل، به روسیه عزیمت نمود و در مدارس نظامی آن‌جا به تحصیل پرداخته و در سال 1295 به ایران بازگشت.[20] وی علاقه وافری به مطالعه کتب داشته و به ترجمه برخی کتب پرداخته است، خود او در مقدمه کتاب نفت و خون در شرق که مترجم این کتاب بود، نوشته است: من کتب مختلفی که خارجیان راجع به ایران نوشته‌اند، را خوانده‌ام و در جاهایی که نویسنده اشتباه و یا اغراق کرده، حاشیه‌ای بر آن زده‌ام.[21] وی نخستین رئیس ستاد لشکر شرق بود، در آن زمان وی درجه سرهنگی داشت.[22]

بعد از ماجرای اخراج امان‌الله جهانبانی و به تبع آن اخراج تمام جهانبانی‌ها، سرتیپ محمد‌حسین جهانبانی، فامیلی خود را تعویض ننمود و از ارتش اخراج شد؛ اما پس از مدتی عریضه‌ای به شاه نوشت و خدمات گذشته خود را متذکر شد که مورد قبول رضا شاه قرار گرفت و به دستور او در وزارت کشور در سمت مدیر کل وزارتخانه شروع به کار کرد.[23] وی که تا این زمان سرهنگ بود، در 26 بهمن سال 1322، زمانی که مدیر کل در وزارت کشور بود، به درجه سرتیپی نائل آمد و رئیس شهربانی شد؛[24] اما وی در سوم فروردین سال 1323 که تنها چند ماه از ریاست او در شهربانی می‌گذشت، از سمت خود استعفا داد.[25] وی در کودتای 28 مرداد سال 1332 با زاهدی هم پیمان بود و با وی همکاری نزدیکی داشت که در نتیجه، زمانی که سپهبد فضل‌الله زاهدی به نخست وزیری رسید و مصدق کنار رفت، سرتیپ محمدحسین جهانبانی، معاون وزیر کشور که خود زاهدی بود، شد.[26] او در این زمان گرداننده انتخابات مجلس هجدهم نیز بود. وی در آغاز انتخابات شهرستان‌ها گفت: در تمام ایران یک نفر نماینده بدون دستور من از صندوق در نخواهد آمد.[27]

در کابینه دوم زاهدی که در دوم اردیبهشت سال 1333 بسته شد، جهانبانی به عنوان وزیر مشاور وارد کابینه شد و شروع به کار کرد. وی فردی ادیب و فاضل و احساساتی بود و چند کتاب به زبان فارسی برگرداند که مورد تقدیر برخی نویسندگان قرار گرفت. وی در دهم اردیبهشت سال 1333 در سن 61 سالگی، زمانی که پست وزارت مشاور را بر عهده داشت، به همدان سفر کرد و در بازگشت از آن‌جا، در اثر تصادف از دنیا رفت.[28]

سرلشکر منصور جهانبانی

منصور جهانبانی در سال 1281 در تهران به دنیا آمد.[29] وی برادر کوچکتر امان‌الله و پسر ضیاءالدوله از اشراف زادگان ایرانی بود که بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، وارد مدرسه نظام شد و بعد از فارغ التحصیلی در سال 1296 با درجه ستوان دومی وارد خدمت در ارتش شد.[30]

در سال 1301 با درجه سروانی به فرانسه رفت و در پاریس وارد دانشکده نظامی سن سیر شد و دوره آن را به پایان رساند. بعد از اخراج امان‌الله، او نیز از ارتش اخراج شد و وارد وزارت راه شد و به عنوان رئیس اداره راه در شوسه به کار ادامه داد. بعد از آن فامیلی خود را به شه بنده تغییر داد و به سبب آن دوباره وارد ارتش شد و مدتی بعد فرماندهی تیپ اردبیل را برعهده گرفت.[31] بعد از آن ریاست اداره پلیس راه آهن منصوب شد و در این پست بود که درجه سرتیپی و بعد از آن سرلشکری را دریافت کرد. دختر او منیژه جهانبانی، با غلامرضا پهلوی ازدواج کرد.[32] ازدواج منیژه با غلامرضا پهلوی که فرزند پنجم رضا شاه از توران امیر سلیمانی بود.[33] موجب شد تا زمینه پست‌های بالاتر بر روی منصور بازگردد و او به سمت معاون وزارت راه رسید و در 22 مهر سال 1346 با درجه سرلشکری بازنشسته شد.[34] وی به همراه دکتر انصاری، مجید رهنما، دکتر جعفر ندیم، عصار و اعتضادی عضویت نمایندگی دائم سازمان ملل بود[35] و همیشه به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل، در جلسات آن شرکت می‌کرد. بعد از بازنشستگی به عنوان سناتور به کار خود ادامه داد و سه دوره سناتور بود.

شوکت‌الملک جهانبانی

وی در سال 1286 در تهران به دنیا آمد. او از نوادگان فتحعلی شاه قاجار و دختر عبدالله میرزا جهانبانی است.[36] بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از آن کشور فارغ‌التحصیل شد[37] و به ایران بازگشت و به شغل فرهنگی در مدارس کشور اشتغال ورزید. وی مدتی در دبیرستان شاه‌ رضای مشهد به حرفه ناظمی مدرسه پرداخت و بعد از آن حدود پنج سال کارمند بانک ملی بود.[38] بعد از آن به تهران آمد و مدرسه‌ای دخترانه به نام ایران تأسیس کرد و به علت این که این مدرسه نسبت به سایر مدارس از سطح بالاتری برخوردار بود. در تهران معروف شد و اسم و رسمی برجای گذاشت. در کنار این مشاغل فرهنگی، به کارهای دولتی نیز روی آورد و به دبیر کلی جمعیت خیریه فرح منصوب شد و مدتی بعد به عنوان نائب رئیس شورای ورزشی بانوان ایران مشغول به کار شد.[39] بعد از انقلاب سفید خانم جهانبانی توانست از فرصت پیش آمده، استفاده کند و به عنوان نماینده تهران در مجلس شورای ملی وارد شود.[40] البته لازم به ذکر است که برای ورود به مجلس شورای ملی، وی از طرف حزب ایران نوین به عنوان کاندیدا معرفی شد، چون او ریاست شورای زنان حزب را بر عهده داشت و با حمایت این حزب وارد مجلس شد[41] و در دوره‌های 21 و 22 و 23 مجلس حضور داشت.[42] او ازاعضای نهضت ائتلافی ششم بهمن بود.[43]

در دوره هفتم مجلس سنا، توانست به عنوان نماینده تهران راهی مجلس سنا شود و از اعضای این مجلس گردد.[44] قبل از ورود به مجلس مدتی به عنوان هیئت مدیره بانوان فرهنگی مشغول به کار بود و همین طور در گروه طرفداران پیش آهنگی نیز عضویت داشت.[45] با زحمات فراوانی که در مشاغل خود کشید و با گرفتن رأی اعتماد، در نهایت در سال 1354 به سناتوری انتخاب شد و نام او به عنوان یکی از زنان سناتور ایران درج گردید.[46] وی در جوانی با یکی از فرزندان ضیاءالدوله ازدواج کرد که ثمره آن دختری به نام ایران بود.

سرلشکر روح‌الله کیکاووسی

وی در سال 1275 در تهران به دنیا آمد. او فرزند سرلشکر حبیب‌الله جهانبانی[47] از نظامیان دوره قاجار و پهلوی بود. بعد از پایان تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده نظام شد. در موضوع شورش لهاک‌خان که در این زمان وی درجه سرهنگی داشت، دو هنگ مجهز به فرماندهی سرهنگ کیکاووسی و دیگری به فرماندهی یاور ضرابی به سرعت به تعقیب شورشیان پرداختند و قائله را به کل خواباندند.[48] او از خاندان جهانبانی است به سبب موضوع اخراج کلیه جهانبانی‌ها، نام فامیلی خود را به کیکاووسی تغییر داد و از اخراج فرار کرد.

او در آذربایجان آجوردان و مترجم کلنل فیلیپوف فرمانده نیروی اعزامی جهت سرکوبی سمیتقو بود، کسی که در همین زمان متمرد شده بود.[49] در شهریور ماه سال 1320 به فرماندهی لشکر اول منصوب شد و جای سرلشکر کریم بوذر جمهوری نشست. چند مدتی در این سمت بود تا این که به فرماندهی لشکر کرمان و مکران برگزیده شد و در همین زمان توانست استانداری کرمان را نیز به دست آورد. در اول فرودین ماه سال 1323، او درجه سرلشکری خود را دریافت نمود.[50] در دوره‌های هجدهم و نوزدهم مجلس شورای ملی از طرف مردم زاهدان وارد مجلس شد و به عنوان وکیل مردم زاهدان در مجلس انجام وظیفه نمود و در نهایت در سال 1335 در سن 60 سالگی درگذشت.

مقاله

نویسنده سيد مرتضي مير تبار
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

سعید نفیسی

No image

خاندان مسعودی

No image

هادی هدایتی

No image

خاندان بهنیا

Powered by TayaCMS