دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شاخص Index

No image
شاخص Index

كلمات كليدي : شاخص، نشانگر، روش تحقيق، شاخص اجتماعي، شاخص جمعيتي، نسبت، ميزان

نویسنده : طاهره عطوفي كاشاني

واژه شاخص (Indicator) یا معرف به معنای اعم، مفهوم یا عددی است که اندازه کمیت معینی را مشخص می‌نماید.[1] در واقع، شاخص به مفهوم اعم آن همان اعداد و آمارهای خام (Crude) یا مطلق جمعیتی است.[2] ولی به معنای اخص، شاخص (Index)، عددی است که نسبت کمیت معینی را به کمیت مبنا (Base) که معمولا آن را 100 یا 1000 می‌گیرند، نشان می‌دهد.[3] به عبارت دیگر، این واژه در لغت وسیله مشخص کردن هر موضوع می‌باشد.[4]

شاخص‌ها عبارت‌اند از سری‌های خلاصه‌ شده داده‌ها، در رابطه با موجودی‌ها و جریان‌ها که برای اندازه گرفتن آن، جنبه‌های شرایط اقتصادی و اجتماعی طرح شده‌اند و برای تجزیه و تحلیل و تصمیمات راجع به سیاست اهمیت دارند. بسیاری از شاخص‌ها سری‌های ساده‌ای هستند که در قالب ارقام مطلق، درصدها، میانگین‌ها و نسبت‌ها بیان شده‌اند.[5] اعتبار یک شاخص، بستگی به این دارد که آیا شاخص مزبور چنان ساخته شده که الف) از ابتدا تردید و پرسشی راجع به همبستگی میان متغیرهای سازنده و احتمالی ایجاد نشود؛ ب) شاخص بتواند متغیرهای سازنده خود را به‌درستی نشان دهد.[6]

تاریخچه

قرن 19م شاهد موفقیت‌های بی‌نظیر تحقیقات علوم طبیعی بوده است. اعتقاد و اطمینان به علم به‌طور کلی در این ایام افزایش یافت. بنابراین، جای تعجب نیست که علاوه‌بر طبیعت و ماده، تلاش‌های متعددی نیز در جهت بررسی قانون‌مندی‌های موجود در فرهنگ و امور اجتماعی انجام گرفت که با روش‌های مستدل علوم دقیقه، قابل توضیح باشند. از این زمان به بعد، علوم اجتماعی در زمینه ترک پیروی دائم از ملاک‌های علوم طبیعی همواره با مشکلاتی روبرو بوده است و این در حالی است که علوم اجتماعی در غالب اوقات، استحکام روش‌ها، دقت مکانیسم‌های اندازه‌گیری و قواعد ریاضی را مبدل به هدف خود کرد. به‌عبارتی دیگر، در محدوده علوم و مسائل اجتماعی کمی‌گرا می‌شود و حتی کیفیت‌ها نیز به واحدهای قابل شمارش تبدیل می‌شوند و این در حالی است که علوم طبیعی اعتقاد بیش از حد به کمی‌گرایی و روش‌گرایی را از مدت‌ها قبل به کنار گذاشته است و حکم "علم به معنای اندازه‌گیری است" نیز از مدت‌ها پیش اعتبار انحصاری بودن خود را از دست داده است.[7]

علمای معاصر معتقدند، توسعه و پیشرفت علوم در نیمه دوم قرن بیستم، به مراتب بیشتر از پیشرفتی است که کلیه علوم از بدو پیدایش خود تا پایان نیمه اول قرن بیستم داشته است. تصور اینکه در چنین مدت‌زمان کوتاهی، علوم بشری تا به این حد پیشرفت کرده باشد کمی تعجب‌آور می‌نماید، ولی اگر توجه شود که استفاده از روش صحیح تحقیق علم نیز قدمتش بیش از یک ربع قرن نیست.[8]

کاربرد

شاخص‌ها به‌منزله‌ معیارهایی هستند که به وسیله آن‌ها می‌توان کمیت، کیفیت و یا سقوط یک موضوع را اندازه‌گیری کرد. از آنجا که بررسی و تجزیه و تحلیل موضوعات نیازمند اطلاعات مناسب است، شاخص‌ها اولین مجموعه اطلاعات در مورد یک موضوع را به دست می‌دهند و درواقع، اولین پل ارتباطی کارشناس با موضوع مورد نظر است. تأثیر گسترده شاخص‌ها در شناخت موضوعات و به تبع آن در ارزیابی و برنامه‌ریزی فعالیت‌های فرهنگی، ضرورت اهتمام و دقت کافی در تعیین شاخص‌ها را روشن می‌سازد.[9]

شاخص‌ها را از لحاظ سطح به شاخص‌های کلان و خرد و از لحاظ ارتباط با موضوع به شاخص‌های مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌کنند. شاخص‌ها درواقع، ترجمان اهداف کلان و کیفی هستند که جهت‌گیری مدیران به‌سوی اهداف را دقیق‌تر می‌کنند. دقت در جهت‌گیری از یک‌سو باعث عدم اتلاف منابع می‌شود و از سوی دیگر، تحقق اهداف و سیاست‌های سازمان را میسر می‌سازد. با درک این مهم و با عنایت به منعطف بودن فعالیت‌های حوزه فرهنگ و همچنین عدم اتفاق‌نظر در تعاریف، مفاهیم و واژه‌ها، ضرورت تدوین شاخص‌هایی که بتواند بر مبنای آن چارچوب فعالیت‌ها را مشخص کند، هر روز بیش از پیش جلوه‌گر می‌شود. وجود معیارها و شاخص‌های معین به منظور بررسی عملکرد گذشته و هدف‌گذاری برای آینده، از جمله مواردی است که ممکن است فرآیند تخصیص بهینه‌ منابع و بازنگری در برنامه‌ها، اهداف و سازوکارهای حصول به آن‌ها را تسهیل کند.[10]

شاخص‌ها نظارت، مراقبت وضعیت کلان و روابط از سوی سطوح بالای سیاست‌گذاری را امکان‌پذیر می‌کند و همچون ابزار کلان مدیریتی، هدایت مقامات اجرایی را به‌سوی اهداف مشخص امکان‌پذیر می‌نمایند. شاخص‌ها، همزبانی نسبی را در بین سیاست‌گذاران و نیز در بین فرهنگ‌های متفاوت جهانی پدید می‌آورند و توان مقایسه نسبی فرهنگ‌ها و فعالیت‌های فرهنگی را تقویت می‌کنند. این زبان مشترک، امکان گفتگو و مباحثه درباره سیاست‌های فرهنگی و حتی سیاست‌های توسعه را فراهم می‌آورند، چرا که شاخص‌ها ترکیبی منطقی و مسبوق به نظریه از داده‌های آماری هستند. شاخص‌ها، ابزار گفتگو برای تعیین خط‌ مشی هستند، نه آنچه داده‌های آماری می‌نامیم. این روندی تازه در به‌کارگیری داده‌هاست. اقتصاددانان و دانشمندان جامعه‌شناس از داده‌ها استقبال می‌کنند و سیاست‌مداران، رسانه‌ها و فعالان سیاسی شاخص‌ها را به‌کارمی‌برند.[11] باید گفت، اصطلاح شاخص در محافل آماری معمولا برای ارجاع به ارقام مشتقی به کار می‌رود، مانند میانگین‌ها، نسبت‌ها، تناسب‌ها، اعداد اندیکس و دیگر تابع‌های ترکیبی.[12]

چگونگی ساخت شاخص[13]

ساخت شاخص وقتی صورت می‌گیرد که در آن تعدادی متغیر (سؤال) در ترکیب عطفی (Conjunction) مورد توجه قرار می‌گیرند و یا هنگامی که چند مشاهده از یک فرد در نوعی شاخص یا مقیاس ترکیب شوند (همچون مقیاس ایستار و نگرش) و نیز هنگامی که فرد مورد مطالعه برحسب ویژگی‌های معینی در یکی از چند گروه تعیین شده قرار داده‌ شود، تجزیه و تحلیل مقدماتی برای تنظیم چنین شاخص‌ها یا طبقه‌بندی‌هایی ممکن است قبل از تجزیه و تحلیل علّی انجام شود.

مسائل مربوط به ساخت چنین شاخص‌هایی با آنچه در مقیاس ایستار مطرح است، در اساس مشابه‌اند. در درجه اول باید نشانه‌های مقتضی عامل مورد سنجش مشخص شوند. برای نمونه، نشانه‌های مقتضی طبقه اجتماعی فرد: شغل، درآمد، تحصیلات می‌باشد. عقل سلیم حکم می‌کند تعداد زیادی نشانه پیشنهاد و از میان آن‌ها چند نشان مناسب برگزیده شوند که این گزینش، می‌تواند بر پایه فنون آماری انجام شود که در برخی از حالات بهترین شاخص مثلا، طبقه اجتماعی را به دست می‌دهند. محقق برای تصمیم‌گیری درباره گزینش و ترکیب علائم سنجش‌پذیر، اهمیت می‌دهد.

برای ساخت شاخص، می‌توان فنون رگرسیون چندمتغیره یا تحلیل‌های تمیزدهنده را نیز به‌کار برد؛ برای نمونه، محقق از راه تحلیل رگرسیون چندمتغیره، تعدادی از پاسخ‌های پرسشنامه مورد عمل را در یک شاخص عددی نشانه یک حالت روانی ترکیب می‌نماید. این شاخص، برپایه پاسخ سؤالات پرسشنامه فقط درحد برآوری، اعتبار دارد و بنابراین، احتمالا به‌کار بردن راه دوم در بررسی‌هایی به مقیاس بزرگ، به شرط آنکه کاربردپذیر باشد، مرجح است.

انواع شاخص

1- شاخص‌های افزودنی؛ یکی از انواع تجدید کدگذاری متغیرها، تجدید کدگذاری دو متغیری است که نتیجه آن، متغیر جدیدی است که می‌توان آن را "رویگردانی" نامید. حالت ویژه‌ای از تجدید -که چندمتغیری شاخص‌سازی است- که در آن چندین متغیر باهم ترکیب می‌شوند تا شاخصی برای سنجش مفهوم موردنظر به دست آید. به عنوان نمونه، در پرسش از نحوه دریافت افراد از منبع اخبار مربوط به مبارزات انتخاباتی، بررسی اختلاف بین چهار رسانه گروهی، تلویزیون، رادیو، روزنامه و مجله و نیز بررسی تفاوت رفتاری افراد، با استفاده از چهار متغیر مربوط به چهار رسانه گروهی، می‌توان یک شاخص ساخت؛ بدین‌نحو، که نمرات افراد را در این چهار متغیر باهم جمع کنیم. افراد با نمره "چهار"، به معنای استفاده از چهار رسانه می‌باشد. این یک شاخص افزودنی از چهار سؤال مربوط به رسانه‌هاست. در این نوع از شاخص، غیر از مسأله داده‌های ناقص، مسأله دیگری نیز هست که ممکن است، مفاهیم کاملا متفاوتی را دربر داشته باشد.[14]

2- شاخص‌های جمعیتی؛ شناخت ویژگی‌های جمعیتی یک منطقه هر چند براساس آمار و ارقام صحیح امکان‌پذیر است، اما برای تحلیل دقیق‌تر وضع منطقه و مقایسه آن با مناطق هم‌جوار یا مشابه، لازم است که به شاخص‌های جمعیتی توجه شود.[15]

برخی از مهم‌ترین شاخص‌های جمعیتی عبارت‌اند از:

الف) نسبت (Ratio): مفهوم این شاخص در معنای متداول آن، خارج قسمتی است که بزرگی یا کوچکی یک عدد را در مقایسه با عدد دیگر بیان می‌کند.[16] به عنوان مثال، نسبت جنسی جمعیت، که تعداد مرد درمقابل 100 زن در کل جمعیت است.[17]

ب) میزان (Rate): شاخصی است که فراوانی وقایع جمعیتی یک سال معین را نسبت به جمعیت میانه همان سال نشان می‌دهد.[18]

میزان‌ها به‌طور کلی بر دو نوع تقسیم می‌شود:[19]

· میزان‌های خام (Crude) یا عمومی (General) یا ناخالص (Gross)، که در آن‌ها فراوانی وقایع سالانه صرفا نسبت به جمعیت کل میانه سال نشان داده می‌شود.

· میزان‌های ویژه یا اختصاصی (Specific) یا خالص (net)، که در میزان خام، جمعیت پایه به‌طور یکسان در معرض واقعه مورد نظر نیستند و این مسئله از دقت محاسبه می‌کاهد؛ لذا از میزان‌های خالص یا واقعی استفاده می‌شود.

3- شاخص‌های اجتماعی؛ شاخص‌های اجتماعی، مفهوم‌هایی مبتنی‌بر مشاهده‌ها و معمولا کمی، که به ما چیزی راجع به آن جنبه از حیات اجتماعی که ما به آن علاقمندیم می‌گویند یا چیزی راجع به دگرگونی‌هایی می‌گویند که در آن جنبه از حیات اجتماعی در حال وقوع است. چنین اطلاعی می‌تواند عینی باشد، به لحاظ آنکه دلالت آن نشان‌دادن این است که موقعیت چگونه است یا چگونه در حال دگرگونی است؛ یا می‌تواند ذهنی باشد، به لحاظ آنکه دلالت آن نشان‌دادن این است که موقعیت عینی یا دگرگونی‌های آن را اجتماع به‌طور کلی یا گروه‌های گوناگون تشکیل‌دهنده اجتماع چگونه ملاحظه می‌کنند.[20]

ازجمله شاخص‌های اجتماعی می‌توان به شاخص جمعیت، جمعیت از لحاظ اقتصادی فعال، آموزش و پرورش و خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی و تندرستی، وقت فراغت و خدمات فرهنگی، مسکن و محیط طبیعی، درآمد و خرج خانوار، تأمین اجتماعی و خدمات رفاهی، نظم و ایمنی و ... اشاره نمود.[21]

4- شاخص‌های فرهنگی؛[22] شاخص‌های فرهنگی در جهت شناخت موقعیت کنونی و ارزیابی عملکرد گذشته فعالیت سازمان‌های فرهنگی، سنجش موقعیت برنامه‌های فرهنگی در سطوح مختلف و همچنین تعیین وضعیت مطلوب آن‌ها در آینده کاربرد فراوان دارد.

سابقه تدوین شاخص‌های فرهنگی، برخلاف شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی، بسیار کم و هنوز در مراحل ابتدائی است. در سطح جهانی اولین‌بار یونسکو در سال 1998 به‌طور منسجم با تهیه گزارش جهانی فرهنگ، به ارائه شاخص‌های فرهنگی کشورهای جهان همراه با داده‌های مربوط به آن پرداخت که هنوز بحث‌های زیادی درباره ماهیت، حدود و ابعاد این شاخص‌ها مطرح است. به همین دلیل، شاخص‌های فرهنگی در اکثر کشورها بسیار محدود و داده‌های مربوط به آن‌ها بسیار ناقص است.

شاخص‌های بخش فرهنگ به علت ارتباط گسترده با دیگر بخش‌ها از تنوع زیادی برخوردار است؛ از این جهت برای سنجش فعالیت فرهنگی باید شاخص‌های مختلفی را درنظر گرفت. با توجه به این هدف، انواع شاخص‌ها کاربرد دارند: شاخص‌های مالی، شاخص‌های ساختی: نیروی انسانی، توزیع امکانات آموزشی، تحقیقی؛ شاخص‌های جمعیتی که سنجش استفاده از امکانات توسط جمعیت یک جامعه و یا توزیع امکانات نسبت به جمعیت را در نظر دارند؛ شاخص‌های بازدهی که برای اندازه‌گیری اثربخشی و بازدهی یک فعالیت و یا برنامه فرهنگی کاربرد دارند. بدین ترتیب شاخص‌های فرهنگی در حوزه رفاه و توسعه انسانی مورد تأکیدند؛ مانند شاخص‌های آزادی فرهنگی همچون امنیت شخصی، نبود تبعیض، آزادی بیان و اندیشه و ...؛ شاخص‌های خلاقیت مانند هزینه‌های فرهنگی؛ شاخص‌های گفتگوی فرهنگی مانند سواد و دستاوردهای آموزشی و ...؛ شاخص‌های فعالیت اجتماعی و سیاسی مانند تبعیض، خشونت و ....

نشان‌گرها؛ عناصر اساسی مقیاس‌بندی

نشان‌گرها، شاخص‌هایی هستند که از طریق آن‌ها مایل به کسب اطلاعاتی درباره کردار، انتظارات رفتاری یا رفتارهای عینی افراد یا گروه‌های مورد بررسی هستیم. بنابراین، نشان‌گرها باید تمامی مشخصه‌های عمده کردارها و یا رفتارها را دارا باشند. نشانگرها به دو گروه متمایز تقسیم می‌شوند:

1- نشان‌گرهای ذهنی (Subjective): کردارها، انتظارات رفتاری؛

2- نشان‌گرهای عینی (Objective): رفتارهای مشاهده شده.[23]

در تعیین نشان‌گرها چند شرط اساسی باید برآورده باشند:[24]

الف) هر نشان‌گر باید به‌طور واضح تعریف شده باشد تا محقق، پرسش‌شونده و یا فرد مورد بررسی برداشت اشتباهی از آن نداشته باشد.

ب) نشان‌گرها باید به‌گونه‌ای ساخته شده باشند که جنبه‌های مهم و نحوه‌های رفتاری یا عینیت‌های اجتماعی مورد بررسی را دارا باشند.

ج) هرقدر درجه مطرح بودن نشان‌گرها برای افراد پرسش‌شونده، کمتر باشند به همان نسبت جواب‌های خنثی یا بی‌طرفانه بیشتری دریافت می‌شود. در غالب اوقات می‌توان به کمک تست‌های مقدماتی و یا تغییر جمله‌بندی سؤالات، میزان مطرح بودن را افزایش داد.

مقاله

نویسنده طاهره عطوفي كاشاني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

زندگی اجتماعی Social Life

رشد جمعیت

رشد جمعیت

No image

کارکردگرایی Functionalism

No image

الگو Pattern

Powered by TayaCMS