2 بهمن 1396, 9:46
1- در جامعه بین المللی هر یک از اعضا، به سهم خود نقش آفرین و در تعاملات جهانی اثرگذار هستند. در این میان میزان، کیفیت، دوام، حوزه و عمق این تاثیر به عوامل گوناگونی بستگی دارد. از جمله آنها میتوان به بزرگی، پیشرفت و توسعه و قدرت کشورها در زمینه های مختلف اشاره کرد. نقشی که کشورها در صحنه جهانی ایفا میکنند و یا اثری که در شکل دادن به روابط بین الملل از خود برجای میگذارند عموما میتواند فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و یا نظامی و یا مجموعهای از آنها باشد.
یک کشور توسعه یافته به لحاظ اقتصادی بیش از دیگران تولید میکند تولید کالا و خدمات آن هم نه فقط برای خود بلکه برای بخش دیگری از مردم دنیا و بالطبع در این میان بیشترین مصرف تولیدات از آن خود اوست. از همین رو نیز کیفیت کالای تولیدیاش نه منطبق بر استانداردها بلکه بیانگر مناسبات اجتماعی ویژهای نیز هست که مصرف کنندگان کالا در سراسر جهان نیز بدان توجه میکنند. این کشورها با امکاناتی که در اختیار دارند میتوانند در مناسبات میان کشورها و در شکل دادن به مناسبات جهانی نقش ایفا کنند. نمونه بارز این کشورها از سویی گروه هشت است و از سوی دیگر کشورهای در حال توسعهای که با افزایش تولید ملی و پیشی گرفتن در تولید ناخالص ملی قدرت اثرگذاری قابل توجهی در عرصه جهانی یافتهاند. تلاش این گروه از کشورهای در حال توسعه چنان بوده است که گروه هشت دریافته بدون همکاری آنان قادر به تعیین تکلیف برای مناسبات اقتصادی جهان نیست. چند سال پیش اقتصاددان برجسته «گلدمن ساکس» پیشنهاد کرد برای آنکه گروه هشت تاثیرگذار باشد باید پذیرای چهار کشور در حال توسعه نو ظهور در صحنه جهانی یعنی برزیل، روسیه، چین و هند باشد که او آنها را «بریکس» نامید. او معتقد بود که بدون حضور و مشارکت این کشورها نمیتوان درباره روابط اقتصاد جهانی تصمیم گرفت. سخن او درست بود و به همین دلیل اکنون چند سالی است که این کشورها به اجلاس سران گروه هشت دعوت میشوند و در تصمیمگیری و شکل دهی به نظام اقتصاد بین الملل مشارکت میکنند.
حوزه نظامی و امنیتی، زمینه نقشسازی دیگری است که کشورهای نیرومند از نظر نظامی در پیآنند. آنها با تکیه بر قدرت نظامی و تهدیدگر خود دیگران را وادار به تمکین و از این طریق نقش خود را در شکل دهی به روابط جهانی ایفا میکنند. کشور برخوردار از تمدن و فرهنگ غنی و کهن و توانا به ابتکارهای بدیع فرهنگی نیز بسیار در عرصه جهانی اثر گذارند. در واقع این کشورها هر قدر فرهنگ شان توان و خلاقیت در سازگاری با طبع بشر داشته باشند به همان میزان تاثیر بیشتری بر مردمان دیگر سرزمین ها خواهند داشت و بر شمار علاقه مندان شان در سراسر جهان افزوده خواهد شد.
۲- البته درباره عمق نفوذ و میزان دوام تاثیر حوزه های اقتصادی، نظامی و فرهنگی تجربیات تاریخی نشان دهنده رابطه معکوس میان شدت و سرعت اثر گذاری از یک سو و دوره و عمق نفوذ از سوی دیگر است. نیروی نظامی با شدت و سرعت بیشتری میتواند مناسبات را برهم زند و شکل دلخواه خود را به وجود آورد. این کار، معمولا هم، در چارچوب زمانی کوتاه تری صورت میپذیرد، گرچه از تداوم و عمق نفوذ کمتری نیز برخوردار است. در مقابل، سرعت تاثیر نقش آفرینی اقتصادی کمتر و عمق آن بیشتر است. در واقع گرچه در حوزه اقتصاد به زمان بیشتری برای اثر گذاری نیازمندیم، ولی اثر به همان نسبت عمیق تر و پایدارتر است. در حوزه فرهنگ این نسبت باز هم بیشتر است. تاثیر گذاری فرهنگی نیز به تدریج صورت میگیرد.
در واقع تاثیر فرهنگی، امری بین نسلی است و از همین رو ظرف زمانی آن نیز در مقیاس نسلها معنا مییابد چندان که آثار رفتاری و اجتماعی برجای مانده از نفوذ فرهنگی ملل دیگر گاه قرن ها پایدار میماند. این در حالی است که تاثیر تغییرات نظامی پایدار نیست. مقایسه تجربه ایجاد اسرائیل و یا تغییرات ناشی از جنگ جهانی دوم در آلمان با تاثیر و گستره نفوذ فرهنگی و اجتماعی رنسانس به روشنی گویای این مدعاست.
۳- در این میان تاثیر ایران در طول تاریخ در حوزههای فرهنگی و تمدنی از یک سو و نیز در حوزه تجارت و اقتصاد عمیق تر و گسترده تر است. ایرانیان همواره قدرت خود را در نفوذ عمیق فرهنگی و علمی بر جهان پیرامون خود و سراسر کره خاک تجربه کردهاند. ایران چه در دوران باستان و چه قبل و پس از اسلام توانسته است آثار سترگ و ماندگار از خود به یادگار بگذارد. شگفت آنکه به هنگام حمله اقوام دیگر و به ویژه در دوران حمله سهمگین مغولها و تسلط آنان بر ایران، که مصداق گویایی از اثربخشی نظامی است، ایرانیان توانستهاند در حوزههای فرهنگ و تمدن و مناسبات اجتماعی بر دشمنان نظامی خود چیره شوند و آنان را نه تنها از رسیدن به مقصود خود باز دارند، بلکه موجبات تغییرات آنان را نیز فراهم ساختهاند. نفوذ عمیق فرهنگی و اجتماعی ایران بر مغول ها و رواج مدیریت و زبان و فرهنگ ایران بر دربار مغول، تا عمق آسیای مرکزی، همه نشانههای پیروزی در چنین حوزهای است. بدین ترتیب ایران همواره قدرت فرهنگی تمدنی و در مقاطعی قدرت اقتصادی بوده است. حتی در زمانی که ایران از نظر نظامی در اوج قرار داشته و از طریق آن به تغییر مناسبات و روابط بینالملل توانا شده است، از تاثیر نهادن بر دیگر ملتها و فرهنگها غافل نمانده است. کتیبه کوروش در مورد چگونگی برخورد با دیگر اقوام و آداب، سنن و مذهب شان گویای همین امر است. اگر بپذیریم که نقش کشورها خطی در امتداد تاریخ است آنگاه درمی یابیم که نقش حال و آینده ما نیز نمی تواند از آنچه نیاکان مان در طول تاریخ رقم زدهاند متفاوت باشد.
۴- در تحلیل نقش ایران قبل از انقلاب اسلامی میتوان به نوعی انحراف از مسیر طبیعی و تاریخی پی برد. چرا که ایران به جای ایفای نقش طبیعی خود، یعنی نقش فرهنگی، علمی، معنوی و اقتصادی، به ژاندارم منطقه تبدیل شده بود. این نقش کم عمق، سطحی و ناپایدار و مهلکتر از همه بر گرفته از زور و توان ارعاب ابرقدرت آمریکا و استوار بر پایههای استبداد بود. به همین دلیل نیز احترام اعراب خلیج فارس نسبت به ایران نه ناشی از جوهره معنوی و یا اقتصادی کشورمان، بلکه ناشی از ترس و احساس تهدید و لاجرم ناپایدار و کم عمق بود.
۵- پس از انقلاب، به دلیل عدم درک صحیح غرب، به ویژه آمریکا، از ماهیت مردمی انقلاب، مبارزه بیامانی با کشورمان آغاز شد. این مبارزه نه فقط برای جلوگیری از ایفای نقش طبیعی ایران، بلکه علیه موجودیت انقلاب صورت گرفت. اوج این مبارزه در سالهای نخست انقلاب و در جنگ تحمیلی علیه کشورمان رخ نمود. بسیاری از رخدادهای پس از انقلاب درون و بیرون کشورمان را در پرتو همین واقعیت میتوان تجزیه و تحلیل کرد. در واقع زمانی که یک کشور پیوسته در معرض انکار دائمی نقش و حتی موجودیت خود قرار میگیرد، تهدید میشود و مورد تجاوز قرار میگیرد طبعا از خود واکنش نشان میدهد و برای بقای خود تلاش میکند. انقلاب اسلامی در تاریخ کوتاه چنددهه خود، در حالی که روند تکامل اجتماعی و سیاسی خود را پیموده، بی وقفه نیز در معرض تهدیدها علیه موجودیت خود بوده است. در چنین شرایطی طبیعی است که میل کشور به دفاع و داشتن سازو کارهای دفاعی گسترش یابد. در این راه به موفقیتهای درخور توجهی نیز نائل شود. در عین حال تلاشهای صورت گرفته در سالهای پس از جنگ برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و علمی و سیاسی کشور نشان از تمایل همیشگی ایران به گام برداشتن در مسیر طبیعی تاریخی و افزودن بر قدرت نرم افزاری خود در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و علمی است. در واقع تلاش های کشور از یک سو معطوف به اعتلای فرهنگی، علمی و اقتصادی و از سوی دیگر متوجه دفاع از موجودیت و رفع تهدیدات بوده است. گرچه این دو تلاشگاه مکمل هم به نظر میرسند در واقع امر هم ترکیبی از آن دو با نسبتی مشخص نقطه تعادل را برقرار میکند ولی در عین حال این دو حوزه با هم رقابت دارند و تا حدود زیادی از تئوری بازی مجموع صفر ۱ نیز پیروی میکنند.
۶- اکنون، پس از سال های انقلاب اسلامی و به ویژه پس از تحولات چند سال اخیر در افغانستان و عراق و خاورمیانه فضا برای نقش آفرینی ایران باز شده است. امروزه حتی تحلیل گران واقع گرای آمریکایی مانند «ریچارد هاس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا، اذعان دارند که «ایران بانفوذترین کشور خاور میانه است و باید برای حل مسائل این منطقه با ایران مشورت کرد.» این گفته و نیز واقعیات منطقه و جهان گواه توانایی ایران برای نقش آفرینی بیشتر است. تحولات اخیر لبنان و شکست اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی صحنه سیاسی منطقه را تا حدودی تغییر داده است. بعضی عناصر جدید ظهور یافته و برخی دیگر نیز شفاف شدهاند. از جمله آنها پتانسیل ایران برای نقش آفرینی موثر در منطقه است. نفوذ و تاثیرگذاری ایران به حدی است که باید برای پیدا کردن راه حل مناقشات منطقه همکاری و نظر او را جلب کرد و یا لااقل از اعمال فشار به او دست برداشت. در چنین شرایطی پرسش مهم این است که ما به کدام جهت کشانده میشویم و یا کدام استراتژی را ترجیح میدهیم در تشخیص راه باید توجه داشت که با وجود گشوده تر شدن فضا برای ایران و آشکارتر شدن توانایی کشورمان برای نقش آفرینی بیشتر تهدیدات علیه موجودیت ایران و علیه نقش آفرینی آن کماکان به قوت خود باقی است. در واقع به نظر میرسد که ایران در این برهه باید نقش خود را در یکی از دو قدرت نرم افزاری و سخت افزاری آنها تعریف کند. یا لااقل نسبتی از قدرت دفاعی از یک سو و قدرت اقتصادی و فرهنگی را از سوی دیگر با هم ترکیب کند که منجر به نقش آفرینی قدرت نرم افزاری ما شود. اقتصاد و فرهنگ ما میتوانند نقش آفرین باشند و در روح و جان ملت های دیگر نفوذ کند. طبعا ماهیت تدریجی این نوع نفوذ نه تنها تهدید تلقی نمیشود و خاطری را آزرده نمیسازد، بلکه موجبات مشارکت و هم پیوندی پایدار را فراهم میآورد. تنها در زمان گشودگی و اقتدار سیاسی میتوان به گزینههای گوناگون اندیشید و بهترین را برگزید. اکنون زمان بهره گرفتن از قدرت نرم افزاری در امتداد مسیر طبیعی و تاریخی ایران است. اقتدار فرهنگی و اقتصادی ایران، ما را از توسل به قدرت سخت افزاری بی نیاز میکند. همه تجربیات تاریخی مان بر درستی این مسیر گواهی میدهند.
روند اقتصادی شماره شهریور
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان