دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ایران و جنگ جهانی دوم

No image
ایران و جنگ جهانی دوم

كلمات كليدي : جنگ جهاني دوم، ايران، ايران و جنگ جهاني دوم، رضاخان، حكومت پهلوي، انگليس، روسيه، آمريكا، آلمان، كنفرانس تهران، كنفرانس يالتا

نویسنده : مرتضي اشرافي

یگانه پیروز جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا بود. در این زمان، روسیه درگیر انقلاب بلشویکی بود، عثمانی در بحران تجزیه قلمرواش به سر می‌برد و آلمان نیز سقوط رایش دوم را شاهد بود. ظهور جمهوری وایمار در آلمان و فشار دول پیروز جنگ نوعی حس سرخوردگی و خشم را در میان آلمان‌ها به‌وجود آورده بود. بحران اقتصادی ۱۹۲۹‌م، بر شدت ضعف جناح میانه‌رو و قدرت‌گیری تندروهای ناسیونال‌ ــ‌ سوسیالیست به رهبری هیتلر افزود؛ به‌طوری‌‌که هیتلر توانست با تصویب رایشتاگ، در سال ‌۱۹۳۳‌م، قانون اساسی جمهوری وایمار را ملغی و دیکتاتوری خود را به‌مدت چهار سال در آلمان برقرار سازد. با قدرت‌گیری هیتلر، سرکوب مخالفان در دستور کار قرار گرفت. قدرت روزافزون نیروهای نظامی آلمان با نوعی حمایت ضمنی جهان سرمایه‌داری همراه بود، زیرا آنان در تحلیل‌های خود بر این باور بودند که نیروی نظامی قدرتمند نوظهور فاشیسم در آلمان، سرانجام کمونیسم را به ورطه‌ی نابودی می‌کشاند.[1]

بدین‌ ترتیب کشمکش‌های جهان اردوگاهی، موجبات به‌وجود آمدن دوران صلح نیمه‌ مسلح‌ (۱۹۳۸ــ۱۹۳۶‌م) را فراهم آورد.[2] با بروز حادثه‌ی "آنشلوس" یا "الحاق اتریش"، سرآغاز کشورگشایی‌های آلمان گردید. بدین‌ ترتیب جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر ۱۹۳۹‌م میان آلمان و ایتالیا، از یک‌سو، و فرانسه و انگلستان، از سویی دیگر، آغاز شد و سایر کشورهای اروپایی نیز، به استثنای سوئد، سوئیس، اسپانیا، پرتغال و ترکیه، یکی پس از دیگری وارد جنگ شدند. سرانجام با حمله‌ی هیتلر به روسیه و نقض پیمان عدم تعرض در ژوئن ۱۹۴۱‌م، روسیه نیز، با زیر پا نهادن آرمان سوسیالیسم، به فرانسه و انگلستان پیوست.[3]

مواضع ایران در قبال جنگ جهانی دوم

یک روز پس از شروع جنگ جهانی دوم‌ (چهارم‌ سپتامبر ۱۹۳۹‌م/۱۳۱۸‌ش) "محمود جم"، نخست‌وزیر ایران، طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد:‌ "در این موقع که متاسفانه جنگ در اروپا مشتعل گردیده است، دولت شاهنشاهی ایران، به‌ موجب این بیانیه، تصمیم خود را به اطلاع عموم می‌رساند که در این کارزار بی‌طرف مانده و بی‌طرفی خود را محفوظ خواهد داشت."[4] زیرا به اعتقاد رضاشاه ایران نه بدان اندازه قدرتمند بود که بتواند در جنگ شرکت کند و نه تا آن حد ضعیف بود که اجازه دهد حقوقش پایمال گردد. از این‌رو یک سیاست بی‌طرفی برای ایران ضرورت داشت و برای قدرت‌های متحارب نیز ارزشمند بود.

جالب اینجاست که آلمان و انگلستان هر دو از این موضع استقبال کردند؛ زیرا انگلستان به‌دلیل درگیری‌اش در منطقه دیگر توانایی برقراری امنیت را در این منطقه نداشت. استدلال وزارت امورخارجه آلمان نیز از بی‌طرفی ایران چنین بود: "‌با توجه به پیوند نزدیک ترکیه با انگلستان و فرانسه چنین به‌ نظر می‌آید که آن‌چه از لحاظ سیاسی اهمیت ویژه‌ای یافته، آن است که فعلا به تقویت ایران در بی‌طرفی کاملش ادامه داده شود."‌[5]

اشغال ایران

علی‌رغم اعلام بی‌طرفی از سوی ایران، در سوم شهریور 1320ش، ایران به اشغال نیروهای نظامی روس و انگلیس درآمد. نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند. این حادثه در کشاکش جنگ دوم جهانی رخ داد و این حمله حاصل سومین تبانی روسیه و انگلیس بود که به زیان حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران شکل می‌گرفت‌.[6]

نمایندگان روس و انگلیس‌، علت این مداخله را وجود تعداد زیادی کارشناس آلمانی در ایران ذکر کردند. دخالت نظامی شوروی و انگلستان در ایران متعاقب دو اولتیماتوم مشترک روس و انگلیس در 28 تیر و 25 مرداد‌1320ش، راجع‌ به حضور کارشناسان آلمانی به‌وقوع پیوست‌. این حمله همچنین به ‌فاصله‌ی سه هفته قبل از تبعید رضاشاه به خارج از کشور رخ داد. شهرهای بی‌دفاع شمال و جنوب کشور در جریان حمله‌ی هماهنگ و مشترک روس و انگلیس‌، شدیدا بمباران شدند و نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای خزر ظرف چند ساعت مضمحل گشت‌. فرمانده نیروی دریایی نیز در همان روز اول حمله کشته شد.[7]

عصر روز سوم شهریور، درحالی‌که پیش‌روی قوای انگلیس و روسیه در شمال و جنوب خاک ایران ادامه داشت‌، علی منصور -نخست‌وزیر وقت‌- با مشاهده‌ی بحرانی بودن اوضاع، تصمیم به استعفا گرفت‌. در همین روز رضاشاه طی تلگرافی به روزولت ـ رئیس‌جمهور امریکا ـ از وی خواست مانع پیش‌روی انگلیس و روسیه در داخل ایران شود، اما دولت امریکا این درخواست را رد کرد.[8]

روز 5 شهریور 1320ش، علی منصور نومیدانه از مقام رئیس‌الوزرائی استعفا داد و رضاشاه‌، "مجید آهی" وزیر دادگستری را مأمور تشکیل کابینه کرد، اما وی نیز از پذیرفتن این سمت امتناع ورزید و به ‌ناچار مسئولیت نخست‌وزیری کشور به "محمدعلی فروغی" واگذار شد. ششم شهریور، فروغی در منزل خود با سفیران انگلیس و روسیه راجع‌ به ترک مخاصمه و توقف جنگ‌، مذاکره نمود. در همین نشست، فروغی از نیت انگلیس برای برکناری و تبعید رضاشاه با خبر شد. در نتیجه، فردای همان روز رضاشاه، همه‌ی اعضای خانواده‌اش ‌ـ‌ به‌ استثنای محمدرضا پهلوی ولیعهد ‌ـ را روانه اصفهان کرد و خود نیز روز دهم شهریور تصمیم به استعفا را به اطلاع فروغی و اعضای کابینه‌اش رساند.[9]

اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در زمان اشغال

زمانی که ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج و بلاتکلیفی سراسر کشور را دربر گرفته بود. اوضاع امنیتی کاملا بی‌ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی‌مانده در سربازخانه‌ها مواد خوراکی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده‌ی ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازه‌ها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارت‌گری نقش داشتند. شعار‌نویسی علیه شاه به پشت دیوارهای کاخ نیز رسیده بود. در آن روزها، شهرهای کشور به‌ویژه تهران، با کمبود نان و سایر ارزاق مورد نیاز مردم روبرو بود. هزاران غیرنظامی زیر بمباران شهرهای مختلف جان باختند و خسارات بسیار سنگینی به تأسیسات اقتصادی کشور و اماکن زندگی مردم وارد آمد. کشور دچار قحطی شد و مردم از لحاظ نان و ارزاق به شدت در مضیقه قرار گرفتند. [10]

کنفرانس تهران

در فاصله‌ی روز‌های ششم تا نهم آذر ‌1322ش، در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم، تهران میزبان رهبران سه کشور متفقین یعنی "فرانکلین روزولت" رئیس‌جمهور آمریکا، "وینستون چرچیل" نخست‌وزیر انگلیس و "ژوزف استالین" رئیس‌جمهور شوروی بود. این سه کشور در سال‌های جنگ جهانی دوم سه کنفرانس مهم در تهران، یالتا و پوتسدام تشکیل دادند و در آنها ضمن طرح نقشه‌های جنگی و استراتژی نظامی خود، درباره‌ی شرائط بین‌المللی و اوضاع جهان بعد از پایان جنگ و همچنین تقسیم ممالک جهان به مناطق نفوذ، به توافق‌هایی رسیدند.[11]

کنفرانس تهران در محل سفارت شوروی برگزار شد و شاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر بود به سفارت برود. در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و با وی تنها در محل سفارت دیدار می‌کردند. دیدار استالین با شاه در کاخ مرمر نیز با تلاش و خواهش یکی از اطرافیان شاه به‌ نام "احمدعلی سپهر"‌ (مورخ‌الدوله) از مسئولان سفارت شوروی صورت گرفت. علاوه‌بر این با وجود آن‌که واشنگتن و لندن، پیشنهاد مسکو را برای تشکیل اجلاس رهبران آمریکا، انگلیس و شوروی در تهران پذیرفته بودند ولی به هیچ وجه دولت ایران را در جریان تصمیم خود برای تشکیل کنفرانس در تهران قرار ندادند. تنها در روز ورود رهبران متفقین، نخست‌وزیر ایران ـ علی سهیلی ـ در جریان قرار داده شد.[12]

مهم‌ترین تصمیماتی گرفته‌شده در کنفرانس تهران:

ـ ایجاد جبهه‌ی دوم و پیاده‌شدن قوای آمریکا، انگلیس، کانادا و فرانسه‌ در سواحل نورماندی فرانسه در 16 خرداد 1323؛

ـ ضد حمله‌ی بزرگ ارتش سرخ شوروی به نیروهای آلمان با هدف بیرون راندن قطعی آلمانی‌ها از خاک شوروی در تیر 1323؛

کنفرانس سران سه کشور بزرگ در تهران در اعلامیه‌ی پایانی خود که شامل یک مقدمه، 9 فصل و 6 ضمیمه بود، استقلال و تمامیت ارضی ایران را نیز تضمین کردند و تعهد قبلی انگلستان و شوروی را درباره‌ی تخلیه‌ی ایران به فاصله‌ی شش ‌ماه بعد از پایان جنگ مورد تأیید قرار دادند. ولی امضا‌کنندگان این اعلامیه، چندان پایبندی به تعهد خود راجع ‌به ایران نشان ندادند.[13]

پایان جنگ و خروج اشغال‌گران

سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم ‌(۱۳۲۴ و ۱۳۲۵) از تاریک‌ترین و سوال‌برانگیزترین سال‌های تاریخ کشورمان است. در این سال‌ها سه دولت استعمارگری که ایران را به زور اشغال کرده بودند نه ‌تنها از تخلیه‌ی آن طبق قراردادی که امضا و تعهد کرده بودند خودداری کردند، افزون بر آن دشواری‌های فراوانی برای ملت ما فراهم آوردند و حتی استقلال و تمامیت ارضی کشورمان را مورد تهدید قرار دادند و یکی از آنها یعنی دولت شوروی آشوب‌هایی در شمال و غرب کشورمان برپا کرد که اگر با مقاومت دلیرانه ملت ایران روبه‌رو نشده بود به جدایی بخش مهمی از کشورمان و احتمالا تجزیه ایران می‌انجامید.[14]

بنابراین دولت ایران علیه‌ی مداخلات دولت شوروی در شمال ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرده و شورا، رسیدگی به آن‌را پذیرفته و به هر دو طرف پیشنهاد داد تا با مذاکره و گفت‌وگو مشکلات خود را حل کنند. به‌ همین منظور "قوام‌السلطنه" در راس هیاتی به مسکو رفت. وی در آنجا مورد استقبال استالین و مقامات عالی رتبه‌ی شوروی قرار گرفت. در ماه پایانی سال 1324، کلیه‌ی نیروهای انگلیسی طبق مفاد عهدنامه‌ی سه جانبه، خاک ایران را ترک کردند و تنها سربازان شوروی در ایران باقی ماندند. دکتر محمد مصدق طی نطق پرشوری در مجلس نسبت به عدم تخلیه‌ی خاک ایران از سوی شوروی، شدیدا اعتراض کرد و خواستار بیرون رفتن ارتش سرخ از ایران شد. در چنین شرایطی دولت شوروی ناگزیر بود از حداکثر توقعات خود در ایران چشم بپوشد و به آنچه مهم‌تر و حیاتی‌تر از همه است یعنی بهره‌برداری از نفت اکتفا کند. پس روس‌ها تا زمان انعقاد قرارداد تأسیس شرکت مختلط نفت ایران و شوروی ـ 15 فروردین 1325 ـ و تشکیل کابینه‌ی ائتلافی با حزب توده در تهران ـ 10 مرداد 1325 ـ حاضر به خروج از ایران نگردیدند.[15]

جمع‌بندی

با شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۱۸‌ش، اوضاع جهان دگرگون شد و اغلب کشورهای جهان مجبور به حمایت از متفقین یا متحدین گردیدند، در این میان کشور ایران، با وجودی این‌که از همان ابتدا سیاست بی‌طرفی اتخاذ نمود، به‌واسطه‌ی سیاست‌های رضاشاه (۱۳۰۴ــ۱۳۲۰.ش)، مبنی‌بر طرف‌داری از آلمان و نیز به‌دلیل موقعیت استراتژیک خود، مورد توجه دول متفق قرار گرفت. از این‌رو، با حمله‌ی متفقین در سوم شهریور ۱۳۲۰‌ش، ایران عملا به صحنه‌ی منازعه‌ی میان دول متخاصم تبدیل گردید. تاثیرات منفی این حمله با ناکارآمدی ارتش ۱۲۷هزار نفری رضاشاه، انفعال حکومت رضاشاه در قبال جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به کشور، از فقدان حمایت مردمی و انسجام لازم در ساختار قدرت سیاسی پهلوی اول حکایت می‌کند، با این وجود ایران در تحولات جنگ جهانی دوم دچار تحولات بی‌شمار سیاسی اجتماعی گردید که نتیجه‌ی آن خسارات فراوان اقتصادی و تحمیل رنج‌های این اشغال بر ملت شریف ایران گردید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

حزب استقلال

No image

شهید آیت الله صدوقی

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS