10 خرداد 1395, 1:1
وقتی یه شخصی دچار مشکلی میشه و پاش به دادگاه کشیده میشه برای اینکه کارهاش رو سامان بده و موفق بشه میره یه وکیل میگیره. وکیل بهش میگه: تو چه مشکلی داری؟ همه مشکلاتت رو به من بگو تا بتونم از حقت دفاع کنم و مشکلت رفع بشه. بعد از گفتن مشکلات به وکیل، وکیل میگه خب تو دیگه کاری نداشته باش هر چی من گفتم عمل کن و بگو. به غیر از اون چیزی که من گفتم دیگه چیزی نگو که به صلاحت نیست.میرن دادگاه و ....حالا وقتی ما میگیم خدایا توکل کردیم به تو، در حقیقت داریم میگیم خدایا به تو اعتماد کردیم و کار رو واگذار کردیم به تو و بس! در امر توکل، انسان با اعتماد و اطمینان به قدرت و شفقت خداوند در درون خود آرامش و اطمینان قلبی احساس میکند و در اثر این آرامش و اطمینان به لطف و یاری خدا بیشتر امیدوار میشود. برخی از مواردی که در حیطه عاطفی توکّل میتوان مطرح کرد جزو نتایج توکل نیز میتوانند باشند. به عنوان مثال:
آیه 28 سوره مبارکه رعد، به این موضوع اشاره میکند «آنان که ایمان آوردهاند دل های آنان، با یاد خدای متعال از اطمینان و آرامش برخوردار است» افراد با ایمان در درون خود آرامش و اطمینان احساس میکنند؛ آرامشی که افراد دیگر چه بسا آن را ندارند و فرد متوکل در درون خود در اثر ایمان، این آرامش را دارد. البته میزان آرامش هر کس متناسب با میزان توجه او به خداست. دل هایی که توجه به خدا دارند خود را به اقیانوس قدرت روحی و معنوی متصل کردهاند.
از دیگر ابعاد توکل در حیطه عاطفی، امیدواری به لطف و رحمت خداوند است. سوره زمر آیه 52 به این مضمون اشاره دارد: «بگو به بندگان من، بندگانی که بر خویشتن فزون از حدّ ضرر و زیان رساندند، از رحمت خداوند، ناامید نشوند». یا در سوره مبارکه حجر آیه 56 میفرماید «کیست که از رحمت پروردگارش ناامید گردد مگر آنکه از گمراهان باشد».امیرالمومنین(علیه السلام) میفرماید: «كیف اخافُ و انتَ اَملَى و كیف اُضام و انت مُتكّلى؛ چگونه بترسم در حالى كه تو امید منى؟ و چگونه مقهور شوم، در حالى كه تو تكیه گاه منى؟»
یکی دیگر از ابعاد توکل به خدا در حیطه عاطفی رضا و خشنودی است، یعنی تسلیم شدن در مقابل خواست خداوند و خرسندی از آنچه خداوند برای او مقرر داشته است. خشنودی و رضایت از آنچه خدا به انسان داده است یکی از هدایا و پاداشهای خداوند برای انسان است.از حضرت مولای متقیان منقول است که: <مَنْ رَضیَ مِن الله بما قَسَمَ لَهُ اِسْترح بدنه؛ هرکس به آن چه خداوند برایش نصیب کرده است راضی باشد، راحت و آسوده میگردد.> توکل منافی اقدام و عمل نیست؛ یعنی متوکل به خدا کسی است که ضمن تلاش و عمل و تدبیر از این نیروی باطنی استفاده میکند. خواجهنصیر طوسی در کتاب اخلاق ناصری میگوید «توکل حالتی است قلبی و سعی و کوشش و عمل مجموعه حرکات بدنی است و بدیهی است که حالت قلبی و حرکات بدنی غیرقابل جمع نیستند».در اینجا از توکل در مقام عمل، تحت عنوان حیطه رفتاری یاد میشود. فرد متوکل چون غیر از خود به یک ذات توانا و دانا متکی است از شکست نمیهراسد و ترس و اضطراب را به خود راه نمیدهد و به قول معروف شکست را مقدمه موفقیت میداند به همین خاطر در جهت رسیدن به هدف کوشش میکند.
در ترجمه تفسیر المیزان (ج 4 ص 115) چنین آمده است: «بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دوگونه اسباب دارد؛ یکی اسباب مادی و طبیعی و دیگر اسباب روحی و معنوی. انسان برای رسیدن به هدف خویش پس از آن که علل و اسباب طبیعی آن را مهیا کرد دیگر مانعی در راه وصول او به هدف جز مهیا نبودن عوامل روحی نیست و آنگاه که قلب خود را با سیمهای نامرئی اتکا و توکل، به دریای قدرت و عظمت الهی متصل کرد اراده و سایر صفات روحی او آن چنان قوی و نیرومند میشود که مغلوب دیگری نشده و در نتیجه به موفقیت قطعی نایل میگردد».در آیات مختلف قرآن مجید در احادیث و روایات ائمه معصومین بارها امّت اسلامی به توکّل سفارش شدهاند. توکل در کارها و فعالیتها به فرد متوکل نیروی قلبی و امیدواری میدهد نه اینکه از کار کردن جلوگیری کند. یعنی توکل عین کار و کوشش است «توکل پسندیده که قرآن مجید آن را به عنوان صفت برجسته انبیاء و مومنین ستوده است هرگز با کوشش منافاتی ندارد بلکه عین کوشش است».
توکل در حیطه رفتاری، آدمی را نیرومند میکند و قدرت مقاومت در مقابل سختیها و مشکلات میدهد. چنانکه در سوره مبارکه یونس آیه 71 در احوال حضرت نوح این چنین آمده است: «اگر درنگ من در میان شما و یادآوری آیات خدا بر شما گران میآید من بر خدا توکل میکنم.» هرکس میخواهد قویترین مردم باشد، لازم است بر خدا توکل داشته باشد.بنابراین مقاومت در برابر دشمنان، صرفنظر از اسباب مادی به یک حالت روحی خاص نیز نیاز دارد که آن وضع روحی در سایه توکل بهدست میآید. «یعنی دل انسان تا رو به درگاه خدا نکند از وحشت و اضطراب نجات نمییابد. درگاه الهی پناهگاه امن بندگان خداست. چون دست نیاز و التجاء به سوی او دراز کند، به امنیتی که هیچ خوف و اضطرابی به آن آمیخته نیست دست مییابد و از اندوه نگرانی رها میشود».امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «مَن توكّل علَى اللّهِ اضائت له الشبهات و...؛ كسى كه بر خدا توكّل كند تاریكى شبهات براى او روشن مى شود و اسباب پیروزى او فراهم مىگردد و از مشكلات رهایى مى یابد.»
جرأت داشتن یعنی تشخیص حق و با اعتماد کامل دفاع نمودن از حق بدون ملاحظات شخصی. لازمه جرأت و شجاعت داشتن احساس نیرومندی درونی است. بدون اتکا به خدا این امر ممکن نیست، در آیه 48 سوره مبارکه احزاب به رسول خدا گفته میشود که «از کافران و منافقان طاعت مبر و از جور و آزارشان درگذر که خداوند بر کفالت امور خلق کافی است».میتوان چنین گفت که استفاده از نیروی معنوی توکل به خدا، باعث میشود تا حتی در صورت کمی اسباب مادی، انسان به لطف و مرحمت خداوند امیدوار باشد و جرأت و شهامت در سعی و کوشش در کارها داشته باشد.امام على(علیه السلام) می فرماید: «یا ایها النّاسُ توكلّوا على اللّهِ واتّقوا به فانّه یكفى مِمّن سواه؛ اى مردم بر خدا توكّل كنید و به او اعتماد داشته باشید چرا كه انسان را از غیر خود بى نیاز مى كند.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان