دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پاول کارل فایرابند Paul Karl Feyrabend

No image
پاول کارل فایرابند Paul Karl Feyrabend

كلمات كليدي : فايرابند، روش شناسي علم، تاريخ علم، قياس ناپذيري، علم به مثابه ايدئولوژي، نسبيت گرايي.

نویسنده : سيد محمد تقي موحد ابطحي

پاول کارل فایرابند در 13 ژانویه 1924 در وین به دنیا آمد. تحصیلات عالی خود را در موسسه نوسازی روش شناختی تئاتر آلمان آغاز کرد. در ۱۹۴۷، با پایان یافتن جنگ جهانى دوم به وین بازگشت و تصمیم گرفت در رشته فیزیک و ریاضى به تحصیلات خود ادامه دهد. در حین تحصیل در کلاسهاى درس تاریخ حاضر شد و با تصور اینکه تاریخ بر خلاف فیزیک با زندگى واقعى در ارتباط است، تحصیل در تاریخ و جامعهشناسى را در موسسه پژوهشهاى تاریخى اتریش که وابسته به دانشگاه وین بود، آغاز کرد. روح خلاق فایرابند به زودى او را از خواندن تاریخ خسته کرد و به مطالعه فیزیک نظرى کشاند و همان زمان به همراه گروهى دیگر از دانشجویان علوم پایه و مهندسى، شروع به مطالعات فلسفى کرد و مطابق آنچه در کتاب خاطرات خود که بعد از مرگش منتشر شد مىنویسد، موضعی پوزیتیویستى اتخاذ کرد. در ۱۹۴۸ در سمینار بینالمللى انجمن دانشگاهى آلپباخ، پوپر را ملاقات می کند و تحت تاثیر او قرار می گیرد. اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ به خاطر تعهدات روشنفکرانه اش رهبری دانشجویان «حلقه فلسفی کرافت» را برعهده می گیرد. کرافت استاد راهنماى فایرابند و جزء اولین اعضاى حلقه وین بود. اولین برخورد فایرابند با ویتگنشتاین در جلسات سخنرانى «حلقه کرافت» رخ می دهد و در این جلسات فایرابند به شدت شیفته ویتگنشتاین مىشود و تصمیم مىگیرد به کمبریج برود و نزد ویتگنشتاین فلسفه بیاموزد. قبل از آنکه فایرابند به انگلستان برسد، ویتگنشتاین مىمیرد و فایرابند پوپر را به عنوان استاد خود انتخاب می کند. در تابستان ۱۹۵۳ فایرابند از دستیارى پوپر در لندن دست مىکشد و به وین برمىگردد. سال بعد با کمک پوپر و شرودینگر به تدریس فلسفه علم در دانشگاه بریستول انگلستان مشغول می شود. از دیگر شخصیتهای تاثیرگذار بر فایرابند «برتولت برشت» است که وی فرصت مراوده با او را از دست مىدهد و بعدها آن را بزرگترین اشتباه زندگىاش معرفی می کند. شاهد تاثیر شدید برشت بر فایرابند، استفاده او از جمله مشهور برشت در مقدمه کتاب معروف «برضدروش» است: «امروزه نظم غالباً در جایى یافت می شود که هیچ چیزى در آنجا نیست، نظم در واقع پدیدهاى نادر است»[1]. «ارن هافت»، استاد دانشگاه وین و فیزیکدان منتقد اشکال رسمی فیزیک نیز تاثیر عمدهاى بر فایرابند داشت. فایرابند در اوایل دهه ۱۹۷۰ در دانشگاه اوکلند نیوزلند شروع به تدریس کرد و کوشید تا خود را از قفس ابطالگرایى پوپری آزاد کند و توصیف خودش را از روش علمى بیان دارد.

فایرابند در ۱۹۷۴ با انتشار کتاب معروف «برضد روش» جنجالىدر عرصه فلسفه علم ایجاد کرد. او در این کتاب نشان داد که نه تنها هیچیک از روششناسىهایى که تاکنون براى علم مطرح شده موفق نبوده اند، بلکه جستجو برای دستیابی به قواعدی جهت اخذ و طرد نظریه ها و بازسازی منطقی فرایند پیشرفت علم کاری بی نتیجه است. وی بر این عقیده بود که در فرایند پیشرفت علم هیچ قاعده خاصی وجود ندارد و «هر چیزى امکانپذیر است.»[2] و این تنها اصلی است که مانع پیشرفت نخواهد شد[3]. فایرابند واژه ها و به تبع آنها جملات مشاهدتی را تماما دارای بار نظری می دانست و به تبع معتقد بود که تجربه گرایی در هیچ یک از اشکال آن(اثبات گرایی یا ابطال گرایی) نمی تواند مبنایی برای اخذ و طرد نظریات علمی فراهم آورد[4]. فایرابند با اشاره به مشکلات تحویل فیزیک گالیله به فیزیک نیوتنی یا مکانیک نیوتنی به نظریه نسبیت بیان می دارد که تحویل گرایی ادعا شده نمی تواند درست باشد[5].، چرا که برای مثال مفهوم طول در مکانیک نیوتنی که مستقل از سرعت است با مفهوم طول در نسبیت که وابسته به میدان جاذبه و سرعت ناظر است، قیاس ناپذیرند[6]. فایرابند قیاسناپذیرى در عرصه مفاهیم را به قیاس ناپذیری در عرصه روش بسط مىدهد و بیان مىدارد که هیچ معیار مشترکى براى مقایسه دو نظریه رقیب وجود ندارد و انتخاب بین نظریههاى علمی نهایتاً امرى شخصى است. فایرابند پس از نقد روش شناسی اثبات گرایی و ابطال گرایی و همچنین روش شناسی های پیشنهادی کوهن و لاکاتوش[7]، بیان می دارد که وقتی هیچ روش معقولی برای اخذ و طرد نظریه ها وجود نداشته باشد، دیگر نمی توان علم جدید را برتر از سایر معرفتها و نمونه عالی معقولیت دانست[8] و به تبع آن باید گفت که افراد در گزینش هر باوری آزاد هستند. فایرابند به تبع میل از نگرش انسان گرایانه و اختیار و آزادی فرد برای دست یافتن به حیاتی پربار دفاع می کند[9]. از دیدگاه فایرابند علم تنها یکى از اشکال ممکن اندیشه است که برخی انسانها به وجود آمده، اما ضرورتاً بهترین آنها نیست و دستاوردهای علم جدید هم نمی تواند توسط علم جدید را بر دیگر نظامهای معرفتی اثبات کند، چرا که ارزشمندی این نتایج مبتنی بر مولفههاى غیرعلمى وابسته به فرد و جامعه است.

فایرابند در مقاله "فلسفه علم، موضوعی با گذشته عظیم[10]" (1970) بیان می کند که فلسفه علم هر چند گذشته ای برجسته داشته، اما رشته ای به پایان رسیده و فاقد آینده است، چرا که نمی تواند هیچ یک از مشکلات دانشمندان یا مورخان علم را حل کند. به عقیده وی فیلسوفان علم رسمی به منظور مواجهه با مسائل رو به انحطاط خود از علم واقعی صرف نظر کرده اند و تنها کاری که از آنها برمی آید تهیه رساله های دکتری است. پیشنهاد فایرابند در این مقاله آن است که فیلسوف علم باید خیال بازسازی منطقی علم را از سر بیرون کرده و همچون کوهن، رانکی، هنسن، هس و لاکاتوش از طریق بازگشت به سرچشمه ها، خویشتن را با وقایع خاص تاریخ علم درگیر کنند.

وی در کتاب علم در جامعه آزاد(1978) بیان می دارد که به سختی می توان بین اعضاء یک قبیله بدوی که از قوانینی که توسط خدایان وضع شده اند دفاع می کنند با یک خردگرا که به معیارهای عینی توسل می جوید، تفاوتی قائل شد. همچنین در مقاله چگونه باید از جامعه در برابر علم دفاع کرد[11](1981) بیان می دارد که تمامی منتقدان اجتماعی نظیر کروپوتکین، استراوس، مارکس و انگلس که کوشیده اند نهادها و باورهای سنتی را با برچسب ایدئولوژیک بودن کنار گذارند و علم را تنها راه رهایی اجتماعی و فکری معرفی کنند، فریب خورده اند و قربانی خیالات واهی شده اند. به عقیده وی هر چند علم قرن هفدهم و هجدهم ابزاری برای رهایی و روشنگری بود، اما علم جدید با این ادعای واهی که نتایج بسیاری برتری روش علمی را اثبات کرده اند، به شکل کاملا ایدئولوژیک مانع آزادی اندیشه شده و انتقاد از علم را ممنوع کرده است[12]. وی مهمترین پیامد دیدگاه خود را اینچنین بیان می دارد که باید میان دولت و علم جدایی ایجاد شود، همچنانکه میان دولت و کلیسا جدایی وجود دارد[13]. علم می تواند در جامعه نفوذ داشته باشد، ولی فقط تا آن حد که هر گروه سیاسی دیگری مجاز است بر جامعه تاثیر بگذارد. علم فعالیت فکری است که هر فرد علاقمندی می تواند به بررسی آن بپردازد و اگر امروزه مطالب علمی دشوار و عمیق به نظر می رسند، به دلیل تبلیغات منظم و گمراه کننده برخی دانشمندان است[14].

هر چند فایرابند به واسطه آرائش درباره کنترل دموکراتیک علم در برابر کنترل آن توسط دانشمندان و دولت و پیگیری نتایج عملی این دیدگاه در درمان بیماری ها به روش های نامتعارف، ولی بسیار موثر[15]، به عنوان قهرمان مخالفت با علم و تکنولوژى جدید شناخته شده است، اما هیچگاه تمایل نداشت به عنوان فیلسوفی آکادمیک و محترم شناخته شود. در کتاب وقت کشی(1995)، آخرین اثر مکتوب فایرابند که یکسال پس از مرگ او منتشر شد، بیان می دارد که در طول زندگی فلسفی خود همواره بر مفاهیمی همچون دموکراسی، سنت و حقیقت نسبی تکیه می کردم، اما سرانجام متوجه شدم که این مفاهیم به همان اندازه خشک و انعطاف ناپذیرند که حقیقت، واقعیت و عینیت، مواردی که دید مردم و شیوه های بودن آنها را در جهان محدود می کند[16].

فایرابند پس از سالها تدریس در دانشگاه های ییل، برلین، لندن، کالیفرنیا برکلی، زوریخ سوئیس و تحقیق، در 11 فوریه 1994، در سن 70 سالگی در خانهاش در زوریخ چشم از جهان فروبست.

مقاله

نویسنده سيد محمد تقي موحد ابطحي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS