دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ولایت، تئوریزاسیون اعتدال – وحدت

No image
ولایت، تئوریزاسیون اعتدال – وحدت

ولايت، اسلام

مهدی امینیان

اسلام و حاکمیت

در مقاله قبلی خویش با عنوان « اصولگرایی، اجماع بر خدمت یا انحصار در قدرت؟» عنوان داشتیم که از اساسی ترین احکام صادره عقلی که منبعث از حسن و قبح عقلی است نیز از بنیادی‌ترین مقولات و مفاهیم دینی مورد تاکید ائمه اطهار (علیهم السلام) و مرشدان و هادیان دینی، همانا حفظ و رعایت اعتدال و میانه روی در تمامی امور و اجتناب شدید از عملکرد تند و افراط گونه بوده است. حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) در نامه‌ها و خطبه‌های متعدد خویش، مردم و بالاخص مسئولان حکومتی را دعوت به رعایت اعتدال و میانه روی در بسیاری از امور می‌نمودند. برخی از این امور عبارتند از: مدیریت، بخشش و حسابرسی، تجارت، ثناگویی، جمع آوری اموال، خوشی و نگرانی و... که البته در این بین از مبنایی‌ترین مولفه‌های اخلاقی مورد نظر حضرتشان، رعایت اعتدال و میانه روی در دوستی‌ها و دشمنی‌ها در سطوح مختلف روابط اجتماعی و سیاسی بوده است. (نهج البلاغه، خطبه‌های 222، 225، 87، و نامه‌های 11، 19، 21، 27، 59، و حکمت‌های 33، 192، 296، 298، 181، 352) ‌

وجود اختلاف سلیقه و نظر در روش‌ها و برنامه‌ها (و البته نه در ایدئولوژی‌ها و استراتژی‌های کلان) در میان تمامی گروه‌ها و احزاب سیاسی از جناح‌های مختلف (البته جناح‌های ملتزم به ولایت فقیه و آرمانهای انقلاب)، امری کاملاطبیعی و معمول می‌باشد اما متاسفانه حداقل بنا به دو دلیل ذیل، اهتمام لازم جهت ایجاد اجماع در جبهه‌های سیاسی حاضر در کشور وجود نداشته و انگیزه و مقتضی این امر از صبغه نه چندان پررنگی برخوردار است. دلیل اول: کم طاقتی‌ها، کم تحملی ها، تکروی‌ها و خود محوری‌های برخی احزاب و گروه‌های سیاسی (چه اصولگرا، چه اصلاح طلب و غیره) و نیز عدم میانجی گری و ریش سفیدی موثر و قابل توجه از سوی پیشکسوتان سیاسی اصولگرا - اصلاح طلب میان گروه‌های متخاصم؛ پیشکسوتانی که علاوه بر دارا بودن سوابق انقلابی طولانی، پیروی از ولایت فقیه را در هر حال و موقعیت سیاسی، اساسی ترین فعل سیاسی و از مهمترین تکالیف شرعی محسوب می‌نمایند. دلیل دوم: تمرکز بی‌سابقه مدیریت رسانه ای معاندین و منافقین (اعم از انقلابیون ریزش یافته یا مخالفین نظام اسلامی با سابقه چند ده ساله) با عقبه صهیونیستی - بهائی خود بر بزرگنمایی و عمیق تر کردن اختلاف نظرات در میان احزاب و جبهه‌های سیاسی قانونگرا و ولایتمدار داخل کشور. ‌

در این میان انتخاب استراتژی صحیح و تاثیر گذار از سوی اصولگرایان و اصلاح طلبان راستین و وفادار و متعهد به انقلاب و ولایت جهت ایجاد اجماع تام و کامل در میان تمامی گروه‌های حاضر در این جناح‌های سیاسی، منجر به بی تاثیر شدن و به حاشیه رفتن سیاست‌های تخریبی دشمنان داخلی و خارجی نظام خواهد شد.

‌امامت و تئوریزاسیون وحدت و اعتدال: ‌

در این قسمت از مقاله به تبیین تئوری اعتدال در عناد و لزوم وحدت در حاکمیت اسلامی بر اساس بیانات نورانی و عبرت آمیز حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) می‌پردازیم. البته ذکر این نکته حائز اهمیت بسیار است که مردم و خصوصا مسئولین نمی‌بایست به هیچ وجه نگاه تزئینی و تبرکی و تیمنی به این جملات گهربار داشته باشند بلکه معتقدین حقیقی اسلام، آموزه‌های اصیل و حقیقی دین مبین را در کلمات نورانی معصومین و اولیای الهی جسته و در مقام عمل و کاربرد آنها را به دقت به اجرا می‌گذارند.

حضرت امیرالمومنین(ع) در نامه 31 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر درخصوص نوع رابطه با دوستان می‌فرمایند: «چون برادرت از تو جدا گردد،تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، ...هنگامی که دوری می‌گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می‌گیرد تو آسان گیر و هنگام گناهش عذر او بپذیر، چونانکه گویا بنده او می‌باشی و او صاحب نعمت تو می‌باشد... در پند دادن دوست بکوش ، خوب باشد یا بد و خشم را فرو خور که من جرعه‌ای شیرینتر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیده‌ام. با آن کس که با تو درشتی کرده نرم باش، که امید است به زودی در برابر تو نرم شود؛با دشمن خود با بخشش رفتار کن زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است »انتقام گرفتن یا بخشیدن«. اگر خواستی از برادرت جدا شوی جایی برای دوستی باقی گذار، تا اگر خواست روزی به سوی تو بازگردد، بتواند؛ ...هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی که با او داری ضایع نکن زیرا آن کس که حقش را ضایع می‌کنی با تو برادر نخواهد بود...مبادا برادرت برای قطع پیوند دوستی، دلیلی محکمتر از برقراری پیوند با تو داشته باشد و یا در بردی کردن بهانه‌ای قویتر از نیکی کردن تو بیاورد؛ ستمکاری کسی که به تو ستم می‌کند در دیده‌ات بزرگ جلوه نکند، چه او به زیان خود و سود تو کوشش دارد».‌

حضرت امیر المومنین(ع) شخصی را دیدند که چنان بر ضد دشمنش می‌کوشید که به خود زیان می‌رسانید، حضرت در این خصوص فرمودند: «تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد، تا دیگری را که در کنار اوست بکشد!». (نهج البلاغه، حکمت 296)

حضرتشان در توصیه به اجتناب از افراط و تفریط در دشمنی‌ها متذکر می‌گردند که: «کسی که در دشمنی زیاده روی کند، گنهکار و آن کس که در دشمنی کوتاهی کند ستمکار است و هرکس که بی دلیل دشمنی کند نمی‌تواند با تقوا باشد».( همان، حکمت 298)

از دیدگاه امام علی (ع) وحدت و اتحاد از عناصر اصلی حکومت و اداره کشور است. آن حضرت فراوان بر حفظ آن تاکید نموده و آن را نعمتی الهی معرفی می‌نمایند که هیچ قیمتی بر آن نمی توان نهاد: «خداوند سبحان بر جماعت این امت منت نهاد، آن گاه که میانشان عقد الفت بست؛ الفتی که در سایه آن قدم می‌زدند و در پناه آن می‌آرمیدند؛ همراه با نعمتی که هیچ یک از آفریدگان بهای آن ندانند زیرا بهایش از هر بهایی بیش است و ارجش از هر ارجمندی برتر».( نهج البلاغه، خطبه 192)

حضرتشان در خطبه 119 نهج البلاغه، کثرت عددی بدون وحدت روحی و قلبی و انسجام در افکار و اهداف را برای مسلمین بی‌فایده دانسته و عنوان می‌دارند: «إنّه لاغناء فی کثره عددکم مع قلّه اجتماع قلوبکم؛ مادام که افکار شما پراکنده است، فراوانی تعداد شما سودی ندارد».‌

وحدت و زمینه سازی ولایت و سرپرستی بر عالم:

امام علی (ع) به مردم متفرق و پراکنده عصر خود، گذشته نه چندان دور مسلمانان و امم متحد و منسجم گذشته را یادآوری کرده و آثار و تبعات مثبت و بنیادین وحدت در میان ایشان را چنین بر می‌شمارند: «آن گاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه می‌کنید، عهده‌دار چیزی باشید که عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافیت زندگی آنان را فراهم کرد و نعمتهای فراوانی را در اختیارشان گذاشت و کرامت و شخصیتی به آنان بخشید که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند و بر وحدت و همدلی همت گماشتند و یکدیگر را به وحدت وا داشته به آن سفارش کردند و از کارهایی که پشت آنها را شکست و قدرت آنان را در هم کوبید، چون: کینه‌توزی با یکدیگر، پر کردن دلها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن، دست از یاری همدیگر کشیدن، بپرهیزید، ... اندیشه کنید که چگونه بودند آن گاه که وحدت اجتماعی داشتند خواسته‌های آنان یکی، قلبهای آنان یکسان و دستهای آنان مددکار یکدیگر بود و شمشیرها یاری کننده، نگاه‌ها به یک سو دوخته‌ و اراده‌ها واحد و همسو بود. آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند؟ آیا رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند؟».(همان)

افتراق‌ منبعث از حق گریزی و حزب گرایی مطلق:

از دیدگاه امام (ع) اختلاف، افتراق‌، حزب گرایی و جناح بندی خارج از بستر حق گرایی، لباس عزت و کرامت و قدرت را از تن مسلمین و امم گذشته به در کرد و آنان را پراکنده ساخت: «چون میانشان جدایی افتاد و الفت به پراکندگی انجامید و سخن‌ها و دلهاشان گوناگون گردید و از هم جدا شدند و حزب و جناح تشکیل دادند و هرکدام به حزب و جناحی گراییدند، خدا لباس کرامت خود را از تنشان به در آورد و نعمت گسترده خویش را از دستشان به در کرد و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند... راستی چقدر حالات ملتها با هم یکسان است و صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است...».(همان)

عوامل و انگیزه‌های دیگر اختلاف و تفرقه:

حضرت امیر (ع) عوامل و انگیزه‌های اختلاف را چنین بر می‌شمرد:

1- هوای نفس و دنیا گرایی:

«شما همه برادران دینی هستید. چیزی جز ناپاکی درون و زشتی باطن، میان شما جدایی نیفکنده است. از این روست که یکدیگر را در امور یاری نمی‌کنید و خیر یکدیگر را نمی‌خواهید و به یکدیگر چیزی نمی‌بخشید و با هم دوستی نمی‌ورزید. شما را چه شده است که با رسیدن به مقدار کمی از دنیا شادمان می‌شوید...». (نهج البلاغه، خطبه 113)

حضرت امیرالمونین می‌فرمایند:

«مومن کسی است که دوستی او برای خدا و دشمنی او برای خدا، گرفتن و پرداختن او برای خدا باشد». (غرر الحکم، روایت 1756)

2- شیطان:

«شیطان راه خود را برایتان هموار نموده است. می‌خواهد گره رشته ایمانتان را بگسلد و به جای اتحاد کارتان را به تفرقه کشاند و فتنه و فساد برانگیزاند».(همان)

3- کینه توزی:

«تضاغن القلوب؛ کینه هم در دل داشتن [از عوامل ایجاد تفرقه است]». (نهج البلاغه، خطبه 192)

4- تخم نفاق در دل داشتن:

«تشاحن الصّدور؛ پر کردن دلها از بخل و حسد [موجب تفرقه است]». (همان)

5- یاری نکردن یکدیگر:

«تخاذل الایدی؛ دست از یاری هم کشیدن [تفرقه می‌آورد]». (همان)

6- ستم زمامداران بر مردم و بالعکس:

«و اذا غلبت الرعیه و الیها و اجحف الوالی برعیته اختلفت هنالک الکلمه؛ و ظهرت معالم الجور؛

اگر مردم بر حکومت چیره شوند یا زمامدار بر مردم ستم کند، وحدت کلمه از بین می‌رود و نشانه‌های ستم آشکار می‌گردد». (همان، خطبه 216)

7- دو رویی و گونه گون بودن در دین:

«فایاکم و التّلوّن فی دین الله، فإنّ جماعه فیما تکرهون من الحقّ، خیر من فرقه فیما تحبّون من الباطل؛

در دین خدا از گونه گون شدن و دو رویی بپرهیزید، که همراه جماعت بودن در حقی که آن را خاموش نمی‌انگارید، بهتر است از پراکنده شدن به خاطر باطلی که آن را دوست می‌دارید». (همان، خطبه 176)

امام خمینی(ره)، اقبال به وحدت و اجتماع، احتراز از اختلاف و افتراق:

در این قسمت از مقاله به تبیین تئوری اعتدال در عناد و مخالفت با خودی‌های ایدئولوژیک و لزوم وحدت در حاکمیت اسلامی بر اساس بیانات نورانی و عبرت آمیز امام خمینی (قدس سره) می‌پردازیم. ‌

حضرت امام خمینی(ره) تحزب و گروه گروه کردن فضای اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی را البته در صورتی که مقارن و منضم به تعهد به قانون اساسی و آرمانهای انقلاب اسلامی و پایبندی به ولایت فقیه نباشد، بزرگترین عامل تفرقه‌ اختلاف و شکست مسلمین و انقلاب اسلامی ایران معرفی می‌نمایند. ایشان با قدرت هرچه تمام بدین امر یورش برده و تمامی سیاسیون را دعوت به وحدت کلمه، قیام برای خدا و اعتصام به حبل الله و ولایت فقیه دعوت می‌نمایند.

الف- دست بردارید از اختلاف و جبهه کذا؛ زیر بیرق اسلام مجتمع شوید، بدون اسلام ما هیچ هستیم:

«اگر علاقه دارید شما به اسلام، علاقه دارند آن جبهه دیگر به اسلام، با علاقه به اسلام نمی‌شود که با هم بنشینید دعوا کنید امروز! امروز دعوا کردن انتحار است، خودکشی است. امروز اختلافات خودکشی است. سلیقه تو جور نمی‌آید با مثلًا حرف فلان آدم، نباید الان اختلاف ایجاد بکنید. ما همه مسلم هستیم و زیر بیرق اسلام همه می‌خواهیم جنگ بکنیم، همه می‌خواهیم مبارزه کنیم. خدا می‌داند که اگر این اجتماع درست بشود و همه شما و همه جبهه‌ها زیر این بیرق بیایند و دست از آن کارهایی که داشتند بکشند، بعد از چند روز تمام می‌شود این مسائل... [تفرقه] غلط است، این انحراف است، این انحراف فکری است، این نفهمی است، این خدمت به غیر است، این خدمت به کارتر است. تو نمی‌فهمی؛ آنها از خدا می‌خواهند که شما حالاهمه با هم اختلاف پیدا کنید و آن بِکشد برای حزبِ کذا و آن بِکشد برای حزب کذا. دست بردارید از این حرفها، همه وارد بشوید زیر یک بیرق: بیرق اسلام. اگر اسلام نباشد هیچ چیز نیستیم ما. همه ما را کلمه اسلام جمع کرده با هم».

ب- تفاهم با گروههای معتقد به ارکان نظام‌؛ منفعت خواهی برای انقلاب: ‌«اگر گروهها مختلف باشند، ولی در امور عقیدتی و در اصول عقاید اسلامی تفاهم داشته باشند، آسیب نمی‌بینند. درگیری در اختلاف آرا و عقیده است. شما باید کوشش کنید با گروههای دیگری که مسلمان هستند و استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را می‌خواهند، تفاهم داشته باشید. ... گرچه گروه علی حده هستید، ولی به نفع هم عمل کنید. همه شما استقلال و آزادی و جمهوری را می‌خواهید؛ چون فیضیه و دانشگاه... مهم این است که مقصد، مقصد واحد باشد، هر چند از راههای مختلف به آن مقصد می‌رسیم و این اساس امور است و اگر این طور نشود، منجر به درگیری می‌شود.».(صحیفه امام، ج‌15، ص: 271)

ج- وحدت و لزوم قیام لله:‌ ‌

«من این موعظه خدای تبارک و تعالی به لسان قرآن را دارم به شما می‌رسانم. این موعظه به ما می‌فهماند به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشیم؛ وجهه ما یک چیز باشد: »الله«، انْ تَقُومُوا لله، قیام لله. دیگر نمی‌تواند که یک کسی یک طرف برود، یک کسی یک طرف دیگر. اگر دیدید که در یک قیامی دسته دسته و حزب شد و حزب حزب و جبهه جبهه شد، بدانید خدا در کار نیست. اگر همه با هم متوجه به یک نقطه [باشند] ... دعوت به وحدت کلمه است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده وحدت کلمه می‌آورد، وحدت عمل می‌آورد. انَّما اعِظُکُمْ بِواحِدَة؛ ...شما این یک موعظه را گوش کنید، عمل کنید، همه چیز شما در این یک موعظه هست. موعظه خداست، آن هم فقط یک موعظه. همه چیزهایی که شما تصور بکنید توی این یک کلمه [هست‌]. اینکه قرآن معجزه است برای این چیزهاست که سه تا چهار تا کلمه تمام حیثیات بشر را اداره می‌کند.... اعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا للَهِ مَثْنی‌ و فُرادی‌. قیام اگر قیامِ للهِ شد، همه چیز متمرکز می‌شود در همان الوهیت‌».(صحیفه امام، ج‌5، ص: 511)

د- اجتماع و ادغام با تشبّث به حبل الله و توجه به اسلام:

« اولًا دعوت کنید همه را به وحدت کلمه. خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: و اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله. هر اجتماعی مطلوب نیست و اعتصموا بحبل الله مطلوب است. همان است که اقرا باسم ربک. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند».(صحیفه امام، ج‌8، ص: 334)

هـ- تمام فریادها را در یک فریاد ادغام کنید و فریاد اسلام سر دهید:

«الان مشغولند شیاطین به اینکه این انسجامی که پیدا شد برای ملت ما و با این انسجام پیش بردند و بحمد الله پیروز شدند تا اینجا، این را به همش بزنند. گروه گروه کنند: حزب کذا، حزب کذا، جمعیت کذا. ... امروز روز این نیست که تکه تکه بشود این ملت، گروه گروه بشود. امروز تمام گروهها باید ادغام بشوند در یک گروه و آن گروه اسلامی است. همان طوری که تمام گروهها ادغام شد در یک گروه و تمام قولها و تمام فریادها ادغام شد در یک فریاد و آن فریاد مرگ بر رژیم [طاغوت] و اینکه اسلام، جمهوری اسلامی می‌خواهیم. آن ادغام گروهها در هم و توجه به اسلام بود که این سد بزرگ شیطانی را شکست و همه حساب مادیین را باطل کرد.».(صحیفه امام، ج‌8، ص: 334)‌

ز- لزوم رفع اختلافات جزئی میان مسئولین؛ برادروار رفع تنازع کنید: «گاهی من می‌شنوم که آقایان بینشان یک مثلًا اختلافات جزئی، یک کدورتهای جزئی هست. به نظر من این صحیح نیست. شما همه برادر هم هستید. چرا با هم، سر چه با هم اختلاف داریم؟ ما همه باید دست به هم بدهیم، آنکه دشمن همه است، او را از بین ببریم. اگر ما بنا باشد که خودمان با هم اختلاف بکنیم، او آسوده سر جای خودش می‌نشیند [و] قوای ما صرف خودمان می‌شود. این هم یک نیرنگی است که آنها همیشه داشته‌اند که بین همین طبقات مردم اختلاف بیندازند. دو تا حزب درست کنند، آن حزب کذا، آن حزب کذا؛ بین این دو تا حزب اختلاف بیندازند و مردم را فلج بکنند. یا مثلًا، یک نفر را بیاورند جلو و یک چیزی از او درست بکنند، بعد هم مردم مشغول به او بشوند؛ مدتها سر این دعوا بکنند و قوایشان تحلیل برود و آنها استفاده بکنند... اگر یک وقت یک کدورتی از یک برادری دیدید، برادر وار بروید پیش او، بگویید فلان کار شده است و من به واسطه این، کدورت دارم، حل بشود این کار.»(صحیفه امام، ج‌3، ص: 498)‌

ح- خود تضعیفی به وسیله افراط در عناد با خودی؛ لزوم حل اختلافات در فضای آرام و ملتهب ننمودن جامعه:

«ما را، کشور ما را، ملت ما را به اسارت می‌خواهند ببرند و خود ما کمک می‌کنیم به این اسارت! خود ما به روی هم پنجه می‌اندازیم. خود ما جدیت می‌کنیم که مملکت خودمان را ضعیف کنیم. خود ما در جبهه‌بندیهایمان تضعیف روحیه‌های ارتش و روحیه‌های کارکنان و روحیه‌های کارمندان می‌کنیم و این بزرگترین خطایی است که ما داریم. ما اگر اختلاف سلیقه داریم، اختلاف بینش داریم، باید بنشینیم با هم در یک محیط آرام صحبت کنیم و مسائل خودمان را در میان بگذاریم و حل کنیم. با تفاهم مسائل‌ را حل کنیم؛ نه اینکه جبهه‌گیری کنیم».‌

ط- التهاب سیاسی داخلی به دلیل عدم تعهد اسلامی در سیاسیون است:‌

‌«یکی یک طرف بایستد با دار و دسته خودش و یکی یک طرف بایستد با دار و دسته خودش و کوشش کنند در تضعیف یکدیگر و کوشش کنند در تضعیف کشور اسلامی. اینها برای این است که تعهد اسلامی نیست و دید سیاسی هم نیست. شماها اگر مُسلم هستید، به احکام اسلام عمل کنید. و اگر خدای نخواسته تعهد اسلامی را قبول ندارید، با دید سیاسی مسائل را حل کنید. این کارها که انجام می‌گیرد و این قلمها و این قدمها و این گفتارها از سیاست به دور است؛ با یک دید غیر سیاسی و غیر اسلامی است. من به سراسر کشور، به سراسر ملت هشدار می‌دهم که چنانچه از این اختلاف‌اندازها پیروی کنید، هر کس باشد، مملکت شما به دامن آمریکا می‌افتد.».( صحیفه امام، ج‌14، ص: 49)

ی- وظیفه شرعی ملت، اعراض از گروههای تفرقه جو و ناسازگار است:

«اگر ملت اشخاصی را دید، گروههایی را دید که بر خلاف مصالح کشور دارند جبهه‌گیری می‌کنند و این طایفه آن طایفه را می‌کوبند و آن طایفه آن طایفه را، تکلیف شرعی ملت این است که از آنها اعراض کنند و آنها را پذیرا نباشند.شماها باید به بزرگان یک کشور توجه داشته باشید که آن ناطق یا آن قلمزن که دارد صحبت می‌کند چه می‌گوید، کی‌ را تضعیف می‌کند، جز ملت خودش را؟ و جز ارگانهای دیگر را؟ شما روزنامه‌هایی را می‌بینید که میدان جنگ شده است با قلمهای غیر اسلامی! معلولین ما الان در اینجا نشسته‌اند، هزاران معلول دیگری ما در اطراف کشور داریم و هزاران شهید از ما داده شده است، فداکاری کردند و ما نشسته‌ایم در منازل خودمان و با نیش قلم و نیش زبان به هم طنز می‌گوییم، با هم جنگ می‌کنیم». (صحیفه امام، ج‌14، ص: 51)«ملت باید خودش توجه کند و به تحریکات گوش ندهد و به چیزهایی که اشخاص بر خلاف هم می‌گویند گوش ندهد و محکوم کند اشخاص یا گروههایی را که بر خلاف مصلحت اسلام یکدیگر را تضعیف می‌کنند و بر خلاف مصلحت کشور به هم پنجه می‌زنند».(صحیفه امام، ج‌14، ص 51-49)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS