دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غیبت در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد غیبت بیان شده است آورده شده.
No image
غیبت در آیات و روایات اسلامی

آیات

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ [1]

اى كسانى كه ایمان آورده اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا كه بعضى از گمانها گناه است و هرگز (در كار دیگران) تجسّس نكنید و هیچ یك از شما دیگرى را غیبت نكند، آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر كراهت دارید تقواى الهى پیشه كنید كه خداوند توبه پذیر و مهربان است

روایات

الکافی

1 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّكُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم الْغِیبَةُ أَسْرَعُ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِی جَوْفِهِ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم الْجُلُوسُ فِی الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلَاةِ عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُحْدِثْ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا یُحْدِثُ قَالَ الِاغْتِیَاب [2]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: كه رسول خدا صلی الله علیه وأله وسلم فرموده است: غیبت در (نابودى) دین مرد مسلمان زودتر كارگر شود از بیمارى خوره در درون او فرمود: و نیز آن حضرت صلی الله علیه وأله وسلم فرموده است: نشستن در مسجد بانتظار نماز عبادت است تا حدثى از او سرزند عرض شد: اى رسول خدا حدث چیست؟ فرمود: غیبت كردن است.

شرح :

- غیبت در لغت بمعناى اغتیاب است و آن یاد كردن انسان است دیگرى را بچیزى كه در آن بدى اوست، جوهرى در صحاح گوید: آن است كه پشت سر شخصى عفیف سخنى گوید كه اگر بشنود غمناكش كند، پس اگر راست باشد غیبت است، و اگر دروغ باشد بهتان است و اما در عرف شرع مجلسى (ره) و دیگران گفته اند: غیبت در نظر شرع یاد كردن شخص معین یا آنكه در حكم معین است (مانند اینكه بگوید: یكى از دو قاضى این شهر) در نبودن او در حال غیبتش بچیزى كه در او هست و بد دارد نسبت دادن آن چیز را، و در نزد مردم نیز نقص او محسوب گردد و قصد مذمت و نكوهش او را نیز داشته باشد، چه با زبان باشد یا باشاره یا بكنایه، گوشه زند یا تصریح كند. و غیبت از گناهان كبیره و بزرگ است چنانچه شیخ (ره) در متاجر گوید نهایت ظاهر اخبار حرمت آن را مخصوص بمؤمن فرموده، و البته باید دانست كه در موارد زیادى غیبت را جایز دانسته اند. و از حرمت آن استثناء شده است كه براى اطلاع بیشتر خوانندگان محترم بكتاب متاجر شیخ و مرآة العقول مجلسى علیهما الرحمة و غیر آنها مراجعه كنند.

2 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ قَالَ فِی مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم [3]

امام صادق علیه السلام فرمود: هر كه در باره مؤمنى بگوید آنچه دو چشمش دیده و دو گوشش شنیده پس او از كسانى است كه خداى عز و جل در باره آنها فرموده: همانا آنان كه دوست دارند فراوان (یا فاش) شود فحشاء در باره آنان كه ایمان آورده اند، ایشان را است عذابى دردناك (سوره نور آیه 18).

شرح

- مجلسى (ره) گوید: مقصود اینست كه مورد آیه تنها بهتان نیست بلكه شامل حقى هم كه دیده و شنیده است مى شود.

3 الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْغِیبَةِ قَالَ هُوَ أَنْ تَقُولَ لِأَخِیكَ فِی دِینِهِ مَا لَمْ یَفْعَلْ وَ تَبُثَّ عَلَیْهِ أَمْراً قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ لَمْ یُقَمْ عَلَیْهِ فِیهِ حَد [4]

داود بن سرحان گوید: از حضرت صادق علیه السلام از غیبت پرسیدم (كه چیست؟) فرمود: اینست كه در باره برادرت در دین او بگوئى چیزى را كه نكرده است، و بزبان او منتشر كنى چیزى را كه خداوند بر او پوشانیده بود و حدى در باره آن اقامه نكرده بود.

شرح- در كلام حضرت كه فرمود: برادرت در دین او ... دو احتمال میرود، یكى آنكه مقصود برادر دینى باشد كه در این صورت فهمیده شود: كه غیبت كافر و مخالف جایز است، و دیگر آنكه جمله متعلق به تقول باشد كه معنا چنین شود كه بگوئى در باره دین او چیزى را كه نكرده است بنسبت دادن كفر یا معصیتى باو، و هر دو احتمال را مجلسى (ره) ذكر كرده است و سپس گوید: این حدیث دلالت كند كه غیبت شامل بهتان نیز مى شود و این اصطلاح دیگرى است براى غیبت. سپس وجهى ذكر كرده براى اینكه مقصود همان غیبت اصطلاحى باشد و معناى تازه نباشد.

4 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سُئِلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وأله وسلم مَا كَفَّارَةُ الِاغْتِیَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَه [5]

از حضرت صادق علیه السّلام حدیث شده كه فرمود: از پیغمبر صلی الله علیه وأله وسلم پرسیدند: كفاره غیبت چیست؟ فرمود: از خداوند طلب آمرزش كنى براى آنكه غیبتش كردى هر زمان بیادش افتادى.

شرح

- از این حدیث استفاده شود كه در كفاره غیبت استحلال (و حلالیت طلبیدن) واجب نیست چنانچه جماعتى نیز واجب ندانسته اند، و در مقابل جمع زیادى واجب دانسته اند و جمعى تفصیل داده اند میانه آن موردى كه غیبت بگوش او رسیده باشد كه: اینجا استحلال واجب است، و آنجائى كه بگوشش نرسیده باشد كه واجب نیست و استغفار كافى است مجلسى (ره) گوید: ممكن است این خبر را نیز حمل بر این صورت دوم كرد و بدین وسیله میان تمامى اخبار در باب غیبت جمع كرد و توافق داد.

5 مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ رَجُلٍ لَا نَعْلَمُهُ إِلَّا یَحْیَى الْأَزْرَقَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ ذَكَرَ رَجُلًا مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا عَرَفَهُ النَّاسُ لَمْ یَغْتَبْهُ وَ مَنْ ذَكَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا لَا یَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَهُ وَ مَنْ ذَكَرَهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَه [6]

از یحیى ازرق حدیث شده كه گفت: حضرت ابو الحسن (موسى بن جعفر) علیه السّلام بمن فرمود: هر كه پشت سر مردى چیزى را گوید كه در اوست و مردم میدانند كه آن چیز در اوست غیبت او را نكرده، و هر كه پشت سر كسى چیزى را گوید كه در اوست ولى مردم نمى دانند غیبتش كرده، و هر كه پشت سر كسى چیزى گوید كه در او نیست باو بهتان زنده است.

6 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ الْغِیبَةُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِیهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیه [7]

عبد الرحمن بن سیابه گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام میفرمود: غیبت آنست كه در باره برادرت بگوئى چیزى را كه خدا بر او پوشانده است، و اما چیزى را كه در وجود او آشكار و ظاهر است مثل تندخوئى و شتابزدگى (گفتن آن) غیبت نیست، و بهتان آنست كه در باره اش بگوئى چیزى كه در او نیست.

بحارالأنوار

باب الغیبة

1- فس، [تفسیر القمی ] أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ عَمِیرَةَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ كَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسُ فِی مَجْلِسٍ یُسَبُّ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُغْتَابُ فِیهِ مُسْلِمٌ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی كِتَابِهِ وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا إِلَى قَوْلِهِ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ [8]

سر، [السرائر] من كتاب ابن قولویه عن عبد الأعلى مثله

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كه ایمان بخدا و روز جزا دارد در مجلسى ننشیند كه در آن امامى را دشنام دهند یا مسلمانى را غیبت كنند زیرا خدا در قرآنش فرماید (68- الانعام) چون دیدى در آیات ما در افتند... تا آنجا كه فرماید با مردم ستمكار.

2- لی، [الأمالی للصدوق ] السِّنَانِیُّ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ ابْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم أَحَقُّ النَّاسِ بِالذَّنْبِ السَّفِیهُ الْمُغْتَابُ وَ أَذَلُّ النَّاسِ مَنْ أَهَانَ النَّاسَ وَ قَالَ علیه السلام أَقَلُّ النَّاسِ حُرْمَةً الْفَاسِقُ [9]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وابسته ترین مردم به گناه كم خرد غیبت كن است، و خوارترین مردم آن است که به مردم اهانت كند، و فرمود كم حرمت ترین مردم, فاسق است.

3- لی، [الأمالی للصدوق ] أَبِی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحٍ عَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام وَ قَدْ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَ مَنْ لَا تُقْبَلُ فَقَالَ یَا عَلْقَمَةُ كُلُّ مَنْ كَانَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ جَازَتْ شَهَادَتُهُ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ تُقْبَلُ شَهَادَةُ مُقْتَرِفٍ لِلذُّنُوبِ فَقَالَ یَا عَلْقَمَةُ لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَةُ الْمُقْتَرِفِینَ لِلذُّنُوبِ لَمَا قُبِلَتْ إِلَّا شَهَادَاتُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ هُمُ الْمَعْصُومُونَ دُونَ سَائِرِ الْخَلْقِ فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَیْنِكَ یَرتَكِبُ ذَنْباً أَوْ لَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ بِذَلِكَ شَاهِدَانِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْعَدَالَةِ وَ السَّتْرِ وَ شَهَادَتُهُ مَقْبُولَةٌ وَ إِنْ كَانَ فِی نَفْسِهِ مُذْنِباً وَ مَنِ اغْتَابَهُ بِمَا فِیهِ فَهُوَ خَارِجٌ عَنْ وَلَایَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ دَاخِلٌ فِی وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم قَالَ مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً بِمَا فِیهِ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا فِی الْجَنَّةِ أَبَداً وَ مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً بِمَا لَیْسَ فِیهِ انْقَطَعَتِ الْعِصْمَةُ بَیْنَهُمَا وَ كَانَ الْمُغْتَابُ فِی النَّارِ خالِداً فِیها وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ[10]

علقه گوید از امام ششم راجع بكسى كه گواهیش پذیرفته شود یا پذیرفته نشود پرسیدم فرمود اى علقمه هر كس بر فطرت اسلام ما شد گواهیش پذیرفته است، گفتم گواهى گنه كاران پذیرفته است فرمود اگر گواهى گنه كار پذیرفته نباشد باید جز گواهى انبیاء و اوصیاء كه معصومند نپذیرند هر كه بدیده خود ندیدى گناه كند یا دو تن بگناه او گواهى داده باشند از اهل عدالت و آبرومندیست و گواهیش پذیرفته است و گرچه پیش خود گنهكار باشد و هر كه او را غیبت كند بگناهى كه دارد از خدا بریده و با شیطان پیوسته است پدرم از پدرانش براى من باز گفت كه رسول خدا ص فرمود هر كه مؤمنى را بدان چه در او است غیبت كند خدا میان آن دو در بهشت جمع نكند هرگز و هر كه بدى بمؤمنى بندد كه در او نباشد عصمت میان آنها بریده شود و آن غیبت كن در دوزخ مخلد گردد كه چه بد انجامى است

گویم: تمام خبر در باب عدالت گذشته.

4- لی، [الأمالی للصدوق ] ابْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الشَّامِیِّ عَنْ نَوْفٍ الْبِكَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ اجْتَنِبِ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ ... [11]

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: دورى كن از غیبت كه خورش سگان دوزخ است.

5- لی، [الأمالی للصدوق ] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ لَا تَغْتَبْ فتغتب [فَتُغْتَابَ ] وَ لَا تَحْفِرْ لِأَخِیكَ حُفْرَةً فَتَقَعَ فِیهَا فَإِنَّكَ كَمَا تَدِینُ تُدَانُ [12]

امام صادق علیه السلام : غیبت نكن، كه از تو غیبت مى شود. و براى برادرت چاه مكن كه خود در آن مى افتى؛ زیرا به هر دست بدهى، با همان دست پس مى گیرى.

6- لی، [الأمالی للصدوق ] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم الصَّائِمُ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَ نَائِماً عَلَى فِرَاشِهِ مَا لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِماً [13]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : روزه دار گر چه در بستر خویش خفته باشد ، تا زمانى كه غیبت مسلمانى را نكند ، در حال عبادت خداست .

7- لی، [الأمالی للصدوق ] ابْنُ مُوسَى عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ حَفْصٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ مَدَحَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فِی وَجْهِهِ وَ اغْتَابَهُ مِنْ وَرَائِهِ فَقَدِ انْقَطَعَ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الْعِصْمَةِ [14]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر كه برادر مؤمن خود را پیش رویش بستاید و پشت سرش از او بدگویى كند، پیوند حرمت میان آنها بریده شود.

8- ثو، [ثواب الأعمال ] لی، [الأمالی للصدوق ] بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم أَرْبَعَةٌ یُؤْذُونَ أَهْلَ النَّارِ عَلَى مَا بِهِمْ مِنَ الْأَذَى یُسْقَوْنَ مِنْ حَمِیمِ الْجَحِیمِ یُنَادَوْنَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ قَدْ آذَوْنَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ فِی تَابُوتٍ مِنْ جَمْرٍ وَ رَجُلٌ یَجُرُّ أَمْعَاءَهُ وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً وَ رَجُلٌ یَأْكُلُ لَحْمَهُ فَقِیلَ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ قَدْ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ أَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ یَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ أَدَاءً وَ لَا وَفَاءً ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَجُرُّ أَمْعَاءَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ لَا یُبَالِی أَیْنَ أَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ یُحَاكِی فَیَنْظُرُ إِلَى كُلِّ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ فَیُسْنِدُهَا وَ یُحَاكِی بِهَا ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی كَانَ یَأْكُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ یَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ [15]

از رسول خدا روایت شده است که: چهار گروهند كه اهل جهنم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختى كه بر این چهار گروه مقرر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) مى چشانند، و فریادشان (از این شكنجه) به وا ویلا بلند است، و برخى از اهل جهنم به برخى دیگر مى گویند: این چهار گروه مگر چه كرده اند كه با همه عذابى كه ما مى بینیم، (باز) از عذاب آنان در شكنجه ایم؟! مردى از آنان، در تابوتى از گدازه هاى آتش، آویزان است؛ و دیگر، روده هایش (از شكم) بیرون ریخته و آن را با خود مى كشد؛ و سومى از دهانش خون و جراحت بیرون مى زند؛ و چهارمى از گوشت بدن خود مى خورد. سپس به آن كه در تابوت آتشین است گفته مى شود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست كه ما را با تمام عذابى كه مى كشیم، آزار مى دهد؟! در جواب مى گوید: این از رحمت حق محروم، در حالى مرد كه اموالى از مردم در عهده او قرار داشت و مى دانست كه توان پرداخت و رهایى از دیون مردم را ندارد (ولى با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و بعد از آن كه روده هاى خود را با خود مى كشد مى پرسند: این محروم از رحمت حق، داستانش چیست كه ما را با همه زحمت و عذابى كه در آنیم، آزرده خاطر كرده است؟! پاسخ مى دهد: این از رحمت حق جدا مانده، (در دنیا) از نجاست ادرار خود پرهیز نمى كرد و اهمیت نمى داد كه ترشّحات ادرار او چند جاى بدنش را ناپاك كند؛ سپس از كسى كه چرك و خون از دهانش بیرون مى ریزد مى پرسند و قضیّه این بى بهره مانده از رحمت خدا، چیست كه دیدن او ما را با همه عذابى كه مى كشیم، مى آزارد؟! مى گوید: این بى نصیب از رحمت خداوندى، مسخرگى پیشه مى كرد و اداى این و آن را در مى آورد. و بعد از آن كه گوشت بدن خود را مى خورد، مى پرسند: حكایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست كه مشاهده او ما را با همه عذابى كه تحمل مى كنیم، آزار مى دهد؟ در جواب مى گوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینى (در حقیقت) گوشت مردم را مى خورد.

9- مع، [معانی الأخبار] ل، [الخصال ] ابْنُ مَسْرُورٍ عَنِ ابْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ عَمِیرَةَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ مَنِ اغْتَابَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ غَیْرِ تِرَةٍ بَیْنَهُمَا فَهُوَ شِرْكُ شَیْطَانٍ الْخَبَرَ و عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: لَا یَطْمَعَنَّ الْمُغْتَابُ فِی السَّلَامَةِ [16]

امام صادق علیه السلام : كسى كه از برادر مؤمن خود غیبت كند، بى آن كه میانشان ظلم و ستمى رفته باشد ، شریك شیطان است. و فرمود: غیبت کننده نباید چشمِ طمع به سلامت داشته باشد.

10- ل، [الخصال ] الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِیَّاكُمْ وَ غِیبَةَ الْمُسْلِمِ فَإِنَّ الْمُسْلِمَ لَا یَغْتَابُ أَخَاهُ وَ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً وَ قَالَ علیه السلام مَنْ قَالَ لِمُؤْمِنٍ قَوْلًا یُرِیدُ بِهِ انْتِقَاصَ مُرُوَّتِهِ حَبَسَهُ اللَّهُ فِی طِینَةِ خَبَالٍ حَتَّى یَأْتِیَ مِمَّا قَالَ بِمَخْرَجٍ [17]

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: بپرهیزید از غیبت مسلمان كه مسلمان برادرش را غیبت نكند با اینكه خدا عز و جل از آن نهى كرده و فرموده غیبت هم نكنید آیا دوست دارد كسى از شما كه گوشت مردار برادرش را بخورد، و فرمود (ع) هر كه در باره مؤمن سخنى گوید بقصد اینكه آبرویش را بریزد خدایش در طینت خبال زندان كند تا راه خروجى از گفته خود بیابد و بیاورد.

11- ل، [الخصال ] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام ] تَمِیمٌ الْقُرَشِیُّ عَنْ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ الْهَرَوِیِّ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ إِذَا أَصْبَحْتَ فَأَوَّلُ شَیْ ءٍ یَسْتَقْبِلُكَ فَكُلْهُ وَ الثَّانِی فَاكْتُمْهُ وَ الثَّالِثُ فَاقْبَلْهُ وَ الرَّابِعُ فَلَا تُؤْیِسْهُ وَ الْخَامِسُ فَاهْرَبْ مِنْهُ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ مَضَى فَاسْتَقْبَلَهُ جَبَلٌ أَسْوَدُ عَظِیمٌ فَوَقَفَ وَ قَالَ أَمَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ آكُلَ هَذَا وَ بَقِیَ مُتَحَیِّراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ إِنَّ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ لَا یَأْمُرُنِی إِلَّا بِمَا أُطِیقُ فَمَشَى إِلَیْهِ لِیَأْكُلَهُ فَلَمَّا دَنَا مِنْهُ صَغُرَ حَتَّى انْتَهَى إِلَیْهِ فَوَجَدَهُ لُقْمَةً فَأَكَلَهَا فَوَجَدَهَا أَطْیَبَ شَیْ ءٍ أَكَلَهُ ثُمَّ مَضَى فَوَجَدَ طَسْتاً مِنْ ذَهَبٍ قَالَ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَكْتُمَ هَذَا فَحَفَرَ لَهُ وَ جَعَلَهُ فِیهِ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ التُّرَابَ ثُمَّ مَضَى فَالْتَفَتَ فَإِذَا الطَّسْتُ قَدْ ظَهَرَ قَالَ قَدْ فَعَلْتُ مَا أَمَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ فَمَضَى فَإِذَا هُوَ بِطَیْرٍ وَ خَلْفَهُ بَازِی فَطَافَ الطَّیْرُ حَوْلَهُ فَقَالَ أَمَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَقْبَلَ هَذَا فَفَتَحَ كُمَّهُ فَدَخَلَ الطَّیْرُ فِیهِ فَقَالَ لَهُ الْبَازِی أَخَذْتَ صَیْدِی وَ أَنَا خَلْفَهُ مُنْذُ أَیَّامٍ فَقَالَ إِنَّ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ لَا أُویِسَ هَذَا فَقَطَعَ مِنْ فَخِذِهِ قِطْعَةً فَأَلْقَاهَا إِلَیْهِ ثُمَّ مَضَى فَلَمَّا مَضَى إِذَا هُوَ بِلَحْمِ مَیْتَةٍ مُنْتِنٍ مَدُودٍ فَقَالَ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَهْرُبَ مِنْ هَذَا فَهَرَبَ مِنْهُ وَ رَجَعَ وَ رَأَى فِی الْمَنَامِ كَأَنَّهُ قَدْ قِیلَ لَهُ إِنَّكَ قَدْ فَعَلْتَ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَهَلْ تَدْرِی مَا ذَا كَانَ قَالَ لَا قِیلَ لَهُ أَمَّا الْجَبَلُ فَهُوَ الْغَضَبُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا غَضِبَ لَمْ یَرَ نَفْسَهُ وَ جَهِلَ قَدْرَهُ مِنْ عِظَمِ الْغَضَبِ فَإِذَا حَفِظَ نَفْسَهُ وَ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ سَكَنَ غَضَبُهُ كَانَتْ عَاقِبَتُهُ كَاللُّقْمَةِ الطَّیِّبَةِ الَّتِی أَكَلْتَهَا وَ أَمَّا الطَّسْتُ فَهُوَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ إِذَا كَتَمَهُ الْعَبْدُ وَ أَخْفَاهُ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ یُظْهِرَهُ لِیُزَیِّنَهُ بِهِ مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ مِنْ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الطَّیْرُ فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِی یَأْتِیكَ بِنَصِیحَةٍ فَاقْبَلْهُ وَ اقْبَلْ نَصِیحَتَهُ وَ أَمَّا الْبَازِی فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِی یَأْتِیكَ فِی حَاجَةٍ فَلَا تُؤْیِسْهُ وَ أَمَّا اللَّحْمُ الْمُنْتِنُ فَهِیَ الْغِیبَةُ فَاهْرُبْ مِنْهَا [18]

امام رضا علیه السلام : خداوند عزّ و جلّ به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود : چون صبح خود را آغاز كردى نخستین چیزى را كه با آن رو به رو شدى بخور و دومین چیز را مخفى كن و سومین را پذیرا شو (پناه ده) و چهارمین را نومید مكن و از پنجمى بگریز. صبح كه شد آن پیامبر به راه افتاد و با كوه سیاه بزرگى رو به رو شد. ایستاد و گفت : پروردگارم عزّ و جلّ مرا فرموده است كه این را بخورم و متحیّر ماند، ولى به خود آمد و گفت : پروردگارم ـ جلّ جلاله ـ مرا به كارى كه توانش را ندارم فرمان نمى دهد. لذا به طرف كوه رفت تا آن را بخورد. هرچه به آن نزدیك تر مى شد، كوه كوچكتر مى گشت و وقتى به آن رسید كوه را لقمه اى یافت و آن را خورد و دید خوش مزه ترینچیزى است كه تاكنون خورده است. سپس به راهش ادامه داد و تشتى زرین یافت، به خود گفت : پروردگارم فرموده است كه این را پنهان كنم. پس گودالى كند و تشت را در آن گذاشت و رویش خاك ریخت و آنگاه به راهش ادامه داد. چند قدمى كه رفت برگشت ناگاه دید تشت از زیر خاك درآمده است. با خود گفت : من آنچه پروردگارم فرموده بود انجام دادم. لذا راهش را پى گرفت و رفت. ناگهان چشمش به پرنده اى افتاد كه یك باز [شكارى] او را تعقیب مى كند. پرنده دور آن پیامبر به چرخش درآمد. با خود گفت : پروردگارم عزّ و جلّ فرموده است كه این را پذیرا شوم و پناه دهم. لذا آستین خود را گشود و پرنده داخل آن شد. باز [شكارى ]به او گفت : تو شكار مرا گرفتى، در حالى كه من چند روز است دنبال آن هستم. آن پیامبر گفت : پروردگارم عزّ و جلّ به من فرموده است كه این را نومید نكنم. پس، تكّه اى از ران خود را قطع كرد و پیش باز انداخت و به راه خود ادامه داد. در راه، مردار گندیده كرم افتاده اى دید. گفت: پروردگارم عزّ و جلّ مرا فرموده است كه از این فرار كنم. پس از آن گریخت و برگشت. در خواب دید كه انگار به او گفته شد : تو مأموریت خود را به انجام رساندى، حال آیا مى دانى این ها چه بود؟ گفت : نه. به او گفته شد : امّا آن كوه، خشم است. بنده هرگاه عصبانى شود، از عظمت و شدت خشم، خودش را نمى بیند و قدر و ارزش خویش را نمى شناسد. امّا چون خویشتندارى كند و قدر و ارزش خود را بشناسد و خشمش آرام گیرد، فرجام آن خشم چون لقمه گوارایى است كه مى خورد. امّا آن تشت، عمل صالح است كه هرگاه بنده آن را پوشیده بدارد و مخفى نگه دارد، خداوند عزّ و جلّ آن عمل را آشكار مى گرداند تا علاوه بر ثوابى كه براى آخرت او ذخیره مى كند، در همین دنیا او را با آن آراسته گرداند. امّا آن پرنده، مردى است كه تو را اندرزى دهد. پس او را پذیرا شو و اندرزش را قبول كن. امّا آن باز [شكارى]، مردى است كه براى حاجتى پیش تو مى آید، چنین كسى را نومید مگردان و امّا آن گوشت گندیده، غیبت است؛ پس از آن بگریز.

12- مع، [معانی الأخبار] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام ] الْهَمَدَانِیُّ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَعْبَدٍ عَنِ ابْنِ خَالِدٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْبَیْتَ اللَّحِمَ وَ اللَّحِمَ السَّمِینَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا لَنُحِبُّ اللَّحْمَ وَ لَا تَخْلُو بُیُوتُنَا مِنْهُ فَكَیْفَ ذَلِكَ فَقَالَ صلی الله علیه وأله وسلم لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا الْبَیْتُ اللَّحِمُ الْبَیْتُ الَّذِی یُؤْكَلُ فِیهِ لُحُومُ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ وَ أَمَّا اللَّحِمُ السَّمِینُ فَهُوَ الْمُتَجَبِّرُ الْمُتَكَبِّرُ الْمُخْتَالُ فِی مِشْیَتِهِ [19]

امام صادق علیه السلام فرمود: راستى خدا تبارك و تعالى دشمن دارد خانه گوشتین و گوشت فربه را و یكى از یارانش بآن حضرت گفت: یا ابن رسول الله ما گوشت را دوست داریم و خانه هاى ما از آن تهى نیست این چگونه باشد؟ فرمود:چنان نیست كه پنداشتى همانا خانه گوشتین آنست كه در آن با غیبت گوشت مردم را خورند و منظور از گوشت فربه شخص زورگو و متكبر و خودنما در راه رفتن است.

13- ل، [الخصال ] أَبِی عَنْ عَلِیٍّ الْكُمُنْدَانِیِّ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ أَوْجَبْنَ لَهُ أَرْبَعاً عَلَى النَّاسِ مَنْ إِذَا حَدَّثَهُمْ لَمْ یَكْذِبْهُمْ وَ إِذَا خَالَطَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ إِذَا وَعَدَهُمْ لَمْ یُخْلِفْهُمْ وَجَبَ أَنْ یَظْهَرَ فِی النَّاسِ عَدَالَتُهُ وَ یَظْهَرَ فِیهِمْ مُرُوَّتُهُ وَ أَنْ تَحْرُمَ عَلَیْهِمْ غِیبَتُهُ وَ أَنْ تَجِبَ عَلَیْهِمْ أُخُوَّتُهُ [20]

امام صادق علیه السلام : سه چیز است كه در هر كس باشد چهار چیز را بر مردم در قبال او واجب گرداند: كسى كه هرگاه به مردم سخنى بگوید، دروغ نگوید و هرگاه با آنان رفت و آمد داشته باشد، به ایشان ستم نكند و هرگاه وعده شان دهد خُلفِ وعده نكند، لازم است كه عدالتش در میان مردم آشكار شود و مروّتش در میان آنان هویدا گردد و غیبت از او بر مردم حرام باشد و برادرى كردن با او بر آنان واجب آید.

14- ل، [الخصال ] ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام ] بِالْأَسَانِیدِ الثَّلَاثَةِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَكْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدَالَتُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ وَ حَرُمَتْ غِیبَتُهُ [21]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هركه در رفتار خود با مردم به ایشان ستم نكند و هرگاه با آنان سخن بگوید، دروغ نگوید و چون وعده شان دهد، خلف وعده نكند، انسانیتش كامل و عدالتش آشكار و دوستیش لازم و غیبتش حرام است.

15- ل، [الخصال ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه وأله وسلم أَنَّهُ قَالَ الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ صَاحِبُ الزِّنَا یَتُوبُ فَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ صَاحِبُ الْغِیبَةِ یَتُوبُ فَلَا یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّى یَكُونَ صَاحِبُهُ الَّذِی [اغْتَابَهُ ] یُحِلُّهُ [22]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود : غیبت كردن بدتر از زناست. عرض شد : چگونه؟ فرمود : مرد زنا مى كند و سپس توبه مى نماید و خدا توبه اش را مى پذیرد. اما غیبتگر آمرزیده نمى شود، تا زمانى كه غیبت شونده او را ببخشد.

16- ب، [قرب الإسناد] هَارُونُ عَنِ ابْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وأله وسلم إِیَّاكُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْكَذِبِ وَ كُونُوا إِخْوَاناً فِی اللَّهِ كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ لَا تَتَنَافَرُوا وَ لَا تَجَسَّسُوا وَ لَا تَتَفَاحَشُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ لَا تَتَبَاغَوْا وَ لَا تَتَبَاغَضُوا وَ لَا تَتَدَابَرُوا وَ لَا تَتَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْكُلُ الْإِیمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ الْیَابِسَ [23]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بپرهیزید از گمان كه دروغترین دروغها است، و در راه خدا برادر باشید چنانچه خدا شما را فرموده، و از هم نفرت نكنید و وارسى هم نكنید، و بهم دشنام ندهید، و غیبت هم نكنید، بهم دشمن نشوید و بهم پشت نكنید و بهم حسد نبرید كه حسد ایمان را بخورد چنانى كه هیزم خشك را آتش میخورد.

17- ع، [علل الشرائع ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا وَرَعَ أَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ الْكَفِّ عَنْ أَذَى الْمُؤْمِنِینَ وَ اغْتِیَابِهِمْ الْخَبَرَ [24]. الخبر

امام صادق علیه السلام : هیچ ورعى سودمندتر از دورى كردن از حرام هاى خداوند عزّ و جلّ و خویشتندارى از آزارِ مؤمنان و غیبت كردن از آنها نیست.

18- لی، [الأمالی للصدوق ] الْفَامِیُّ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ إِذَا جَاهَرَ الْفَاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلَا حُرْمَةَ لَهُ وَ لَا غِیبَةَ [25]

امام صادق علیه السلام : هرگاه شخص فاسق آشكارا گناه كند، حرمتى ندارد و غیبتِ [حرام] درباره اش صدق نمی کند.

19- ب، [قرب الإسناد] الْبَزَّازُ عَنِ ابْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ ثَلَاثَةٌ لَیْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدِعٌ وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْقِ [26]

امام باقر علیه السلام : سه نفرند كه حرمتى ندارند : فرقه گراى بدعت گذار، پیشواىِ ستمگر و گنهكارى كه علنى گناه مى كند.

20- ما، [الأمالی للشیخ الطوسی ] الْمُفِیدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ حُمَیْدِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ الرَّبِیعِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ السَّكُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ كُتِبَ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ ...[27]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كه از آبروى برادر مسلمانش دفاع كند خدا بهشت برایش بنویسد.

21- ثو، [ثواب الأعمال ] لی، [الأمالی للصدوق ] أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْكُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ [28]

امام صادق علیه السلام : هر كس علیه یك مؤمن مطلبى نقل كند كه بخواهد با آن او را بد نام سازد و شخصیتش را از بین ببرد، تا بدین سبب از چشم مردم بیفتد، خداوند عزّ و جلّ او را از ولایت خود به سوى ولایت شیطان اخراج كند.

22- ن، [عیون أخبار الرضا علیه السلام ] الْبَیْهَقِیُّ عَنِ الصَّوْلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى بْنِ أَبِی عَبَّادٍ عَنْ عَمِّهِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَوْماً یُنْشِدُ شِعْراً فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا أَعَزَّ اللَّهُ الْأَمِیرَ فَقَالَ لِعِرَاقِیٍّ لَكُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِیهِ أَبُو الْعَتَاهِیَةِ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْكَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَقُولُ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ یَكْرَهُ هَذَا [29]

راوی گوید شنیدم روزى امام رضا علیه السلام شعرى میخواند من گفتم: این شعر از او نیست خدا امیر را عزیز گرداند فرمود: از عراقى شما گفتم: ابو العتاهیه آن را از خودش برایم خوانده فرمود: نامش را بگو و این كنیه را مگو زیرا خدا سبحانه و تعالى فرماید (11- الحجرات) لقب پرانى نكنید و شاید آن مرد بدش مى آمده از این گفته.

23. ثو، [ثواب الأعمال ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی الْوَرْدِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ أَعَانَهُ نَصَرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ وَ لَمْ یَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ وَ عَوْنِهِ خَفَضَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ [30]

امام باقر علیه السلام : كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او به یاریش برخیزد، خداوند در دنیا و آخرت او را یارى دهد. و كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او ـ با آن كه مى تواند یاریش كند ـ به یارى وى برنخیزد و از وى دفاع نكند، خداوند او را در دنیا و آخرت پست گرداند.

24- ثو، [ثواب الأعمال ] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنِ الْأَهْوَازِیِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ بُكَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ كُفْرٌ وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ [31]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و جنگیدن با او كفر و خوردن گوشت او (غیبت كردن از وى) معصیت خداست .

25- ثو، [ثواب الأعمال ] ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ سَهْلٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنِ ابْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یَبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیْ ءُ الَّذِی أَكْرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَیُنْكِرُ ذَلِكَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِیكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ وَ لَا تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ [32]

محمد بن فضیل گوید به امام كاظم علیه السلام گفتم: فدایت شوم! ادرباره یكى از برادرانم خبری به من میرسد كه برایش بد دارم و از او میپرسم و منكر مى شود با اینكه مردمان موثقى[شاید مراد کسانی از غیر شیعه باشند] بمن خبر دادند فرمود: اى محمد گوش و چشمت را دروغ شمار نسبت به برادرت و اگر پنجاه نفر[شاید مراد از غیر شیعه باشد] هم نزد تو گواهى دهند و خودش چیز دیگر گوید او را راستگو شمار و همه را دروغگو بحساب آر و چیزى كه او را زشت كند فاش نكن و آبرویش را مبر تا از آنها باشى كه خدا عز و جل فرماید: راستى آنها كه دوست دارند فاش شود هرزگى درباره آنان كه ایمان آوردند عذاب دردناك دارند در دنیا و آخرت.

26- ثو، [ثواب الأعمال ] ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ ابْنِ حَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَةً كَانَ كَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ ءٍ لَا یَمُوتُ حَتَّى یَرْكَبَهُ [33]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر كس زشت كارى و گناهى را فاش كند، مانند كسى است كه آن را انجام داده است و هر كه مؤمنى را به چیزى سرزنش كند، نمیرد تا خود مرتكب آن شود.

27- صح، [صحیفة الرضا علیه السلام ] عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ مَنْ كَفَّ عَنْ أَعْرَاضِ الْمُسْلِمِینَ أَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ [34]

امام زین العابدین علیه السلام : هركه از لطمه زدن به آبروى مسلمانان خوددارى كند، خداوند عزّ و جلّ روز قیامت از لغزش او در گذرد.

28- صح، [صحیفة الرضا علیه السلام ] عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِیَّاكُمْ وَ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ [35]

امام زین العابدین علیه السلام : زنهار از غیبت، كه آن خورش سگهاى دوزخ است.

29- شی، [تفسیر العیاشی ] عَنِ الْفَضْلِ عَنِ ابْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ قَالَ مَنْ أَضَافَ قَوْماً فَأَسَاءَ ضِیَافَتَهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ ظَلَمَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمْ فِیمَا قَالُوا فِیهِ وَ أَبُو الْجَارُودِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ الْجَهْرُ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ أَنْ یُذْكَرَ الرَّجُلُ بِمَا فِیهِ [36]

امام صادق علیه السلام ـ درباره آیه خداوند بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد مگر [از كسى] كه بر او ستم رفته باشد ـ فرمود : هر كسعدّه اى را میهمان كند و از آنها بد پذیرایى نماید، از كسانى است كه ستم كرده است و اشكالى ندارد كه میهمانان از او چیزى بگویند.

و بنقل ابو الجارود فرمود (علیه السلام ) گفتار بد بلند اینست كه ذكر شود آنچه در كسى باشد.

30- م، [تفسیر الإمام علیه السلام ] مَنْ حَضَرَ مَجْلِساً قَدْ حَضَرَهُ كَلْبٌ یَفْتَرِسُ عِرْضَ أَخِیهِ أَوْ إِخْوَانِهِ وَ اتَّسَعَ جَاهُهُ فَاسْتَخَفَّ بِهِ وَ رَدَّ عَلَیْهِ وَ ذَبَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْغَائِبِ قَیَّضَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ الْمُجْتَمِعِینَ عِنْدَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لِحَجِّهِمْ وَ هُمْ شَطْرُ مَلَائِكَةِ السَّمَاوَاتِ وَ مَلَائِكَةِ الْكُرْسِیِّ وَ الْعَرْشِ وَ هُمْ شَطْرُ مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ فَأَحْسَنَ كُلُّ وَاحِدٍ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ مَحْضَرَهُ یَمْدَحُونَهُ وَ یُقَرِّبُونَهُ وَ یُقَرِّظُونَهُ وَ یَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى لَهُ الرِّفْعَةَ وَ الْجَلَالَةَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَمَّا أَنَا فَقَدْ أَوْجَبْتُ لَهُ بِعَدَدِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْ مَادِحِیكُمْ لَهُ عَدَدَ جَمِیعِكُمْ مِنَ الدَّرَجَاتِ وَ قُصُورٍ وَ جِنَانٍ وَ بَسَاتِینَ وَ أَشْجَارٍ مِمَّا شِئْتُ مِمَّا لَمْ یُحِطْ بِهِ الْمَخْلُوقُونَ [37]

تفسیر امام: هر كه حاضر مجلسى باشد كه سگى درنده در آن آبروى برادر یا برادران او را میدرد و جاه مى فروشد و او را خوار شمارد و بر آورد كند و از آبروى برادر غایبش دفاع كند خدا آماده كند فرشته هاى گرد بیت المعمور را براى حكم؛ آنها كه بخشى از فرشته هاى آسمانند، و فرشته هاى كرسى و عرش را كه بخشى از فرشته هاى حجب باشند هر یك برابر خدا نیكو شمارند حضور او را و مدحش كنند و نزدیكش دانند و خوبش خوانند و از خداى تعالى براش بلندى و جلالت خواهند و خداى تعالى فرماید اما من براش بایست كردم بشمار هر ستایشگر شما بشمار هر كدام شما از درجات و كاخها و بهشتها و باغها و درختان هر چه خواهم از آنچه آفریده ها احاطه بر آن ندارند.

31- ختص، [الإختصاص ] عَنِ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ وَجَدْنَا فِی كِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم قَالَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْكَفِّ عَنِ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُؤْمِناً بِعَذَابٍ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اغْتِیَابِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ [38]

از امام باقر علیه السلام روایت است كه در كتاب على یافتیم رسول خداصلوات الله علیهما بر منبر فرمود بدان خدا كه جز او شایسته پرستش نیست هرگز بمؤمنى خیر دنیا و آخرت داده نشده جز براى خوشبینى بخدا عز و جل و خوددارى از غیبت مؤمنین و بدان خدا كه جز او شایسته پرستش نیست خدا عز و جل مؤمنى را پس از توبه و استغفار عذاب نكند جز براى بدبینى بخدا عز و جل و غیبت كردن او از مؤمنین.

32- ختص، [الإختصاص ] قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ أَلْقَى جِلْبَابَ الْحَیَاءِ فَلَا غِیبَةَ لَهُ [39]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : كسى كه تن پوش حیا را دور افكند، غیبت او اشكال ندارد.

33- ین، [كتاب حسین بن سعید و النوادر] ابْنُ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم تَحْرُمُ الْجَنَّةُ عَلَى ثَلَاثَةٍ عَلَى الْمَنَّانِ وَ عَلَى الْمُغْتَابِ وَ عَلَى مُدْمِنِ الْخَمْرِ [40]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بهشت بر سه كس حرام است: منّت گذارنده [بر خدا]، غیبت كننده و میگسار.

34- ین، [كتاب حسین بن سعید و النوادر] ابْنُ أَبِی الْبِلَادِ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم وَ هَلْ یَكُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ [41]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا مردم را بدوزخ سرازیر كند جز دست آوردهاى زبانهایشان.

35- نهج، [نهج البلاغة] وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ علیه السلام فِی النَّهْیِ عَنْ غِیبَةِ النَّاسِ فَإِنَّمَا یَنْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیْهِمْ فِی السَّلَامَةِ أَنْ یَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیَةِ وَ یَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَیْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ فَكَیْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِی عَابَ أَخَاهُ وَ عَیَّرَهُ بِبَلْوَاهُ أَ مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِی عَابَهُ بِهِ وَ كَیْفَ یَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ فَإِنْ لَمْ یَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَیْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِیمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ وَ ایْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ یَكُنْ عَصَاهُ فِی الْكَبِیرِ وَ عَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ لَجُرْأَتُهُ عَلَى عَیْبِ النَّاسِ أَكْبَرُ یَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِی عَیْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِیرَ مَعْصِیَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَیْهِ فَلْیَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَیْبَ غَیْرِهِ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ عَیْبِ نَفْسِهِ وَ لْیَكُنِ الشُّكْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِیَ غَیْرُهُ بِهِ [42]

و از سخنان آن حضرت است در نهى از غیبت مردمان:

بر كسانى كه گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، سزا است كه بر گناهكاران و نافرمانان رحمت آرند، و شكر این نعمت بگزارند، چندان كه این شكرگزارى آنان را مشغول دارد، و به گفتن عیب مردمان وانگذارد. تا چه رسد به عیبجویى كه برادر را نكوهش كند، و به آنچه بدان گرفتار است سرزنش كند. آیا به خاطر ندارد كه خدا چگونه بر او بخشید، و گناهان او را پوشید بزرگتر از گناهى كه او را بدان مذمّت كند- و چگونه او را مذمّت كند كه خود چنان گناهى كرده است- لیكن پوشیده و در پرده است-. و اگر چنان گناهى نداشته گناهان دیگرى داشته كه از آن گناه بزرگتر است، و به خدا سوگند، اگر گناهى كه كرده بزرگ نیست و گناهى است خرد، جرأت او را بر زشتى مردمان گفتن، گناهى بزرگتر باید شمرد. اى بنده خدا در گفتن عیب كسى كه گناهى كرده است، شتاب مكن! چه، امید مى رود كه آن گناه را بر او ببخشند، و بر گناه خرد خویش ایمن مباش! چه، بود كه تو را بر آن عذاب كنند. پس اگر از شما كسى عیب دیگرى را دانست، بر زبان نراند به خاطر عیبى كه در خود مى داند. و شكر بر كنار ماندن از گناه او را بازدارد، از آنكه دیگرى را كه به گناه گرفتار است بیازارد.

36- نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِیِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم أَرْبَعَةٌ لَیْسَتْ غِیبَتُهُمْ غِیبَةً الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ وَ الْإِمَامُ الْكَذَّابُ إِنْ أَحْسَنْتَ لَمْ یَشْكُرْ وَ إِنْ أَسَأْتَ لَمْ یَغْفِرْ وَ الْمُتَفَكِّهُونَ بِالْأُمَّهَاتِ وَ الْخَارِجُ عَنِ الْجَمَاعَةِ الطَّاعِنُ عَلَى أُمَّتِی الشَّاهِرُ عَلَیْهَا بِسَیْفِهِ [43]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر كه از آبروى برادر مسلمان خود دفاع كند، البته بهشت بر او واجب آید. وپیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چهار نفرند كه غیبت كردن از آنها غیبت نیست : فاسقى كه فسق خود را آشكار مى سازد، پیشواى دروغگویى كه اگر خوبى كنى، سپاسگزارى نمى كند و اگر بدى كنى، نمى بخشد، كسانى كه از سر خنده و شوخى فحش مادر مى دهند و كسى كه از جماعت مسلمانان كناره گیرد و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر كشد.

37- الدُّرَّةُ الْبَاهِرَةُ، قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ لْیَقِلَّ عَیْبُ النَّاسِ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَالَ علیه السلام مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ [44]

از امام سجاد علیه السلام منقول است که فرمود: عیب مردم كمتر بزبانت گذرد و فرمودهر كس به مردم عیبى را نسبت دهد كه دارند مردم به او عیبى را كه ندارد نسبت مى دهند.

38- نهج، [نهج البلاغة] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ وَ قَالَ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ نَقِیُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِیمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْیَفْعَلْ [45]

امام على علیه السلام فرمود: غیبت كردن، كار شخص ناتوان است.

و فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: ایمان هیچ بنده اى درست نشود، تا آن كه قلبش درست شود و قلبش درست نشود، تا آن گاه كه زبانش درست شود. بنا بر این، هر كس از شما كه مى تواند با دستى نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانى سالم از [هتك] آبرو و حیثیّت ایشان خداوند متعال را دیدار نماید، باید چنین كند.

39- كَنْزُ الْكَرَاجُكِیِّ، قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام لَا تَقُولَنَّ فِی أَخِیكَ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَوَارَى عَنْكَ إِلَّا مِثْلَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَقُولَ فِیكَ إِذَا تَوَارَیْتَ عَنْهُ [46]

از امام سجاد علیه السلام منقول است: پشت سر برادر مؤمنت مگو جز آنچه خواهى پشت سرت گوید.


[1] الحجرات : 12

[2] الكافی ج 2 ص356

[3] همان, ص357

[4] همان

[5] همان

[6] همان, ص358

[7] همان

[8] همان

[9] همان

[10] همان, ص 248

[11] همان

[12] همان, ص249

[13] همان

[14] همان

[15] همان

[16] همان, ص250

[17] همان

[18] همان

[19] همان, ص251

[20] همان

[21] همان, ص252

[22] همان

[23] همان

[24] همان

[25] همان

[26] همان

[27] همان

[28] همان

[29] همان

[30] همان, ص255

[31] همان

[32] همان

[33] همان

[34] همان, ص256

[35] همان

[36] همان

[37] همان

[38] همان

[39] همان

[40] همان

[41] همان

[42] همان

[43] همان, ص261

[44] همان

[45] همان, ص262

[46] همان

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

معمولاً زندگي‌نامه‌ انسان‌هاي بزرگ تاريخ، آميخته با افسانه‌ها و خرافه‌هاست؛
بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

گرايش‌هاي آتئيستي، عبارتي است كه اخيراً از ساحت انديشه به ادبيات اجتماعي وارد شده‌اند.
ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

شب از نیمه گذشته بود که نفس نایب‌السلطنه به شماره افتاد.
مرگ دومین شاه قاجار

مرگ دومین شاه قاجار

اول آبان ماه ۱۲۱۳ فتحعلی‌شاه قاجار، پس از ۳۶ سال و ۸ ماه حکومت، در جریان سفر به اصفهان درگذشت.
مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

آیت‌ا... سیدمصطفی خمینی، در نخستین روز آبان ماه سال 1356، در حالی که تنها 46 سال از عمر بابرکتش می‌گذشت و همراه با پدر بزرگوارش، ایام تبعید در نجف را می گذراند، به شهادت رسید.

پر بازدیدترین ها

No image

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
No image

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام

اینكه درمعاشرت چه معیارهایی را درنظر داشته باشیم تا معاشرت های ما انسان ساز و جامعه ساز باشد و ما را درمسیر اهداف و فلسفه آفرینش یاری رساند، موضوعی است كه درآیات دیگر قرآن به آن توجه داده شده است. در قرآن دست كم می توان هفت معیار و ملاك برای معاشرت های انسانی شناسایی كرد كه در اینجا به طور اجمال به آنها پرداخته می شود.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه بیان شده است آورده شده.
Powered by TayaCMS