25 آبان 1396, 0:26
برگرفته از: 1- تحف العقول، ص 248
در ماه رمضان با بي حالي به سمت خانه ام حرکت مي کردم که امام حسين(ع) را در حال خارج شدن از مسجد ديدم. آن چند نفر نيز مثل هميشه همراهش بودند. سرعتم را بيشتر کردم تا به آنان برسم، داد زدم صبر کنيد کارتان دارم. با شنيدن صداي من ايستادند. سعي میکردم روحيه ام را بالا نشان دهم و از خود سستي بروز ندهم، به آنان رسيدم و گفتم: به به دوستان عزيز حالتان چطور است، نماز و روزه تان قبول باشد و خدا تندرستي بدهد.
امام حسين(ع) در جوابم گفت: خدا به تو نيز تندرستي بدهد و نماز و روزه تو هم قبول باشد. عذر مي خواهم که مزاحم تان شدم، مطلبي را بايد به عرض شما برسانم. امام حسين(ع) فرمود: بهتر نبود اول سلام مي کردي و بعد احوالپرسي؟ سلام کردن بر هر حرفي مقدم است. حال بفرما گوش مي کنم. مطلبم را گفتم و از او راهنمايي خواستم و او نيز مثل برادري دلسوز مرا راهنمايي کرد. در همين بين يکي از افراد گفت: راستي چرا مي گويند: اول سلام، دوم کلام.
امام حسين(ع) در جوابش گفت: سلام کردن مستحب است اما جواب آن واجب. براي کسي که سلام مي کند شصت و نه ثواب و حسنه مي نويسند و براي جواب دهنده يک حسنه. پس در حالي که داشتم خداحافظي مي کردم فرمود: بخيل ترين افراد کسي است که به خودش بخل بورزد و ثواب سلام را از دست بدهد. خداحافظي کرديم و از هم جدا شديم. در راه با خود مي انديشيدم جد بزرگوارش حضرت محمد(ص) نيز با سلام کردن حتي به کودکان علاوه بر اينکه درس زندگي مي داد، بيشترين ثواب را نيز مي برد. (1)
روزنامه كيهان، شماره 21736 به تاريخ 11/7/96، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان