24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : ماده، علت، علت فاعلي، فاعل طبيعي، علت اِعدادي، صورت نوعيه، حركت جوهريه
نویسنده : مسعود اسماعيلي
علل جسمانی، عبارتاند از علتهایی که خود دارای مادهاند و در موجودات مادی، تأثیر میگذارند. این علتها را در طبیعیاتِ قدیم، با نام علل فاعلی میشناختند که اصطلاحی متفاوت با اصطلاحِ علت فاعلی[1] در فلسفه (مابعدالطبیعه) است؛[2] زیرا در فلسفه به علتی علت فاعلی گفته میشود که به معلول خود، وجود میدهد اما علل جسمانی، وجودبخش نیستند و تنها در حیطه وجود اشیاء موجود، تغییراتی پدید میآورند. به عبارت دیگر، علل طبیعی و جسمانی، تنها منشأ حرکات و دگرگونیهایی در اشیاء میشوند و هیچ علت جسمانی و طبیعی نیست که موجود دیگری را از نیستی به هستی بیاورد.[3] بدین ترتیب، علل جسمانی، علتهای اِعدادی و غیرحقیقی محسوب میشوند.[4]
در فلسفه به علت جسمانی، فاعل طبیعی نیز گفته میشود؛ زیرا علت جسمانی علتی است که فعلش (یعنی معلولش)، ریشه در طبیعت و صورت نوعیه آن دارد و مقتضای آن است. مثلاً سوزاندن که معلولِ آتش است ویژگیِ طبیعیِ آتش و اثرِ صورت نوعیهٔ آتش است و بطور طبیعی از آتش ناشی میشود. به همین دلیل ـ که معلول و فعل علت جسمانی، مقتضای طبیعی آن است ـ علت جسمانی، در تأثیرات و افعالِ خود، دارای اختیار و اراده نیست و فاعلِ جَبری[5] یا قَسْری[6] محسوب میشود. [7]
اما همین تأثیر و علیتِ علل جسمانی نیز از نظر تعدادِ تأثیرات، مدت تأثیرات و شدت تأثیرات دارای محدودیت است[8] که این محدودیت، به دو علت است:
1) هر علت جسمانی، از آنجا که دارای جسم است، دارای حرکت جوهریه[9] است؛ این حرکت به این معناست که وجودِ هر جسمی، در سَیَلان و تغییرِ تدریجیِ دائمی است ولذا تمامِ وجودش در امتدادِ این حرکت، پخش است و نمیتوان در یک لحظه یا در برههای از زمان، کل وجودِ آن را باهم و یکجا، جمع دید. این مطلب به این معناست که با گذشتِ زمانیِ این حرکت، مقداری از وجودِ جسم، موجود شده و سپس معدوم میشود و جایگزین آن، مقداری دیگر موجود میشود و تا هر مقدارِ موجود، معدوم نشود مقدارِ بعدی محقق نمیشود و معدوم است. بدین ترتیب وجودِ جسم در هر لحظه از زمان، از نظرِ مقدارِ وجودیِ گذشتهاش و مقدارِ وجودیِ آیندهاش، دارای محدودیت است؛ زیرا مقدارِ وجودیِ گذشته و آیندهاش معدوم است که این بالاترین محدودیت نسبت به وجود گذشته و آینده است. بدین ترتیب، علت جسمانی نیز از آن رو که جسم است، وجودش در هر برهه از زمان، دارای همین محدودیت است و لذا تأثیر و علیتِ آن نیز ـ که تابعِ وجودِ مؤثر و علت است ـ دارای محدودیت است؛ زیرا چیزی که وجودش محدود است، اثرگذاریاش نیز محدود خواهد بود. [10]
2) هر شیء مادی برای اثرگذاری، باید وضع خاصی با یک ماده دیگر پیدا کند که این شرطْ خودْ محدودیتی مهم برای اثرگذاریِ شیء مادی یعنی علل جسمانی محسوب میشود؛ چون به این معناست که اولاً علت جسمانی در موجود غیرمادی و مجرد، نمیتواند اثرگذار باشد؛ و ثانیاً علت جسمانی در هر موجود مادی نیز نمیتواند مؤثر باشد و تنها در موجودات مادی که در دامنه تأثیرِ آن علت قرار میگیرند و دارای نحوه قرارگیری و وضعِ مناسبی نسبت به آن هستند، میتواند تأثیر کند.[11] مثلا اگر آتشی را دور از یک برگه کاغذ نگه داریم، سوزانندگی آتش، در آن هیچ تأثیری نخواهد داشت و تنها هنگامی این سوزانندگی، باعث سوختن کاغذ میشود که کاغذ در مجاورتِ آتش قرار گیرد به نحوی که در محدوده شعلههای آتش وارد شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان