دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد و بررسی مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» (2) (ابهام متن قرآن در مورد مجازات سارق و اعتبار روایات مبین آن)

گویا نویسنده برای اولین بار است که به احکام قرآنی برخورد نموده و قبلا به آیاتی چون «أقیموا الصلاة»، «آتوا الزکوة» و دیگر احکام مطرح شده
نقد و بررسی مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» ʂ) (ابهام متن قرآن در مورد مجازات سارق و اعتبار روایات مبین آن)
نقد و بررسی مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» (2) (ابهام متن قرآن در مورد مجازات سارق و اعتبار روایات مبین آن)

چکیده:

در بخش اول بیان شد که نگارنده مقاله مذکور به حکم مجازات‌های محارب و سارق از دیدگاه فقها رجوع نکرده و بدون توجه به اصل حکم و مصالح مترتب بر آن نادانسته، قرآن را به گمان خشونت‌آمیز بودن این احکام تخطئه کرده است. در بخش حاضر به محورهای سوم و چهارم از سخن او می‌پردازیم که در آنها اِبهام احکام در قرآن مورد بهانه قرار گرفته و نویسنده با فرض وجود روایات مجعول و ضعیف بر ناکارآمدی آنها در تبیین قرآن تأکید می‌کند. در مقاله زیر تلاش شده است به روشی گویا مسئله اعتبار روایات و روش فهم آیات الاحکام قرآن به وسیله آنها، همراه با تاریخچه‌ای کوتاه از حدیث بیان شود تا قابل اعتماد بودن احادیث شیعه در بیان احکام روشن گردد.

چرا در قرآن جزئیات حد سرقت بیان نشده است؟

نویسنده مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» پس از ذکر خشونت حکم محارب و سارق(که در بخش اول آن را بررسی کردیم) می‌گوید: «اما در اینجا با مشکل دیگری هم مواجه هستیم و آن اینکه حکم قطع دست دزد در این آیه[1] بسیار کلی و مبهم بیان شده است.»[2] گویا نویسنده برای اولین بار است که به احکام قرآنی برخورد نموده و قبلا به آیاتی چون «أقیموا الصلاة»، «آتوا الزکوة» و دیگر احکام مطرح شده در قرآن توجه ننموده است. آنچه مسلم است این است که قرآن کریم ظاهر و باطنی دارد و تمامی احکام در باطن قرآن کریم موجود است و کسانی که به تصریح قرآن کریم از درجه عصمت و قابلیت فهم تأویل قرآن برخوردارند می‌توانند مراد خداوند متعال از آیات را به خوبی بفهمند و بیان کنند[3]؛ یعنی خداوند متعال علم تمامی قرآن را در اختیار پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)قرار داده تا آن را بدون کم و کاست برای مردم بیان کنند و به همین جهت در مواردی که قرآن کریم دارای ابهام و کلیت است باید به روایات معصومین رجوع کنیم و تمامی دانشمندان شیعه برآنند که کلیات و اطلاقات قرآنی باید به وسیله تخصیصات و مقیدات سنت معصومین(ع) فهمیده شود؛ زیرا علم ظاهر و باطن قرآن به آنها داده شده است[4]. ای کاش نویسنده مقاله سری به سرچشمه معارف وحی می‌زد و می‌دید که چگونه امام جواد(ع) در حضور دانشمندان عالم اسلام به گونه‌ای حد سرقت را از دل آیات قرآن بیان فرمودند که تمامی آنان را مبهوت و ناگزیر از اختیار سکوت نمودند.[5]

جای این سؤال از نویسنده مقاله هست که چگونه انتظار دارد تمامی احکام جزئی یک شریعت که مدعی بقا تا روز قیامت است می‌تواند در یک کتاب و در مدت کوتاه 23 سال نزول بر پیامبر اسلام نازل شود و در این صورت آن کتاب از چه حجمی برخوردار خواهد بود. در عوض اگر فرمول‌ها و روش‌هایی کلی و دقیق در دل ظاهر کتاب قرار داده شود و علم آن به جانشینان پیامبر(ص) داده شود آنگاه علم به این احکام تا روز قیامت و روزی که آن حجت و امام(ع) باقی است تضمین خواهد شد.

به‌نظر می‌رسد نویسنده اهل بیت(ع) را که مفسران حقیقی قرآن هستند کنار گذاشته و آنگاه دچار حیرت شده است که آیا دست دزد باید از آرنج قطع شود یا ... و ناچار شده است که از حق دزدان دفاع کند و اصل صدور این حکم الهی را منکر شود. حال آنکه باید به آیه «فاسألوا أهل الذکر[6]» عمل می‌کرد و در زمان غیبت کبری به حاملان علوم اهل بیت(ع) و روایات ایشان مراجعه می‌نمود.

مسئله راه یافتن جعل و تحریف به روایات

هر چند در برهه‌ای از زمان، افرادی با انگیزه‌های متفاوت به جعل و انتشار احادیث نادرست می‌پرداختند؛ اما دانشمندان علوم اسلامی با دقت تمام علومی را برای پالایش احادیث و شناخت صحیح و سقیم آن ایجاد کرده‌اند، به گونه‌ای که در مورد احکام تا اطمینان به صدور روایت از معصوم حاصل نشود کسی از اهل خبره به آن حدیث استدلال نخواهد کرد. علم رجال و درایه که به همین منظور شکل گرفته است از علوم تخصصی بسیار گسترده می‌باشد و اصولاً بدون آگاهی داشتن از این علوم سخن گفتن و نظریه دادن در مورد احادیث کاری جاهلانه است و رد کردن و مجعول خواندن یک حدیث از سوی غیر متخصص کاری مضحک می‌نماید.

باید توجه نمود که در تاریخچه علم حدیث اساساً دو رشته کاملا مجزی و متفاوت از هم وجود دارد؛ 1- تاریخچه نقل حدیث نزد اهل سنت. 2- تاریخچه نقل حدیث نزد تشیع. اولین علامت بی‌اطلاعی شخص از علم حدیث این است که همه احادیثی را که در کتب مسلمانان آمده است، یک کاسه کند و بگوید احادیث موجود در کتب اسلامی شامل بر مجعولات است و از این رو قابل اعتماد نمی‌باشد. ما در اینجا به اختصار گوشه‌ای از این بحث را ارائه می‌دهیم به امید اینکه آشنایی با آن راهی برای پیشگیری از قضاوت‌های عجولانه دیگری در برابر روایات باشد.

الف- تاریخچه نقل حدیث نزد اهل سنت.

بعد از رحلت رسول اکرم(ص) دستگاه خلافت به غرض دور کردن مردم از جانشینان واقعی پیامبر(ص) و تقویت جایگاه خود دو راهکار را در پیش گرفت:

1-منع نقل حدیث که این کار توسط خلیفه اول انجام شد و تا حدود 120 سال یعنی زمانی که عمر بن عبدالعزیز دستور جمع آوری و کتابت حدیث را صادر کرد، ادامه پیدا کرد[7]. این کار باعث شد دست کارگزاران حکوت در ایجاد تحریف در دین در جهت منافعشان باز شود و مردم هم از فضایل اهل بیت(ع) که خازنان علم پیامبر(ص) بودند محروم شوند.

2- القاء برخی از احادیث دروغین بین مردم و جعل حدیث در جهت حفظ منافع مادی. این کار در زمان بنی امیه و بنی عباس ادامه پیدا کرد[8].

این دو عامل اساسی و عوامل فراوان دیگر باعث شد که نویسندگان مجامع روایی اهل سنت اولاً با انبوهی از روایات مجعول و مغشوش روبرو باشند و ثانیاً دست آنها از منبع وحی و اتصال به پیامبر اکرم(ص) با اسناد صحیح قطع شود. نتیجه این شد که احادیث مجعول وتحریف شده به وفور به کتب روایی اهل سنت راه یابد به گونه‌ای که کافی است انسان دارای عقل سقیم مقداری از کتب روایی آنان را مطالعه کند تا با احادیث عجیب و نامعقول روبرو شود.

ب- تاریخچه نقل حدیث نزد شیعیان

برای آشنایی با سرگذشت حدیث در تاریخ تشیع نکاتی را بیان می‌کنیم:

1-دست شیعیان پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) از منبع حدیث کوتاه نشد. بلکه امامان معصوم که مؤید یکدیگر و شارح و مبین قرآن و سنت نبوی بودند نه تنها به آموزش شیعیان و گسترش حدیث اهتمام می‌ورزیدند که روش استنباط قوانین فرعی از قرآن و سنت را هم به ایشان می‌آموختند. و این مسئله تا آغاز غیبت کبری(329ق) ادامه یافت.

2- کتابت و حفظ احادیث معصومین به شکل یک سنت درمیان شیعیان درآمده و آنها این کتابهای گران‌بها را از جان عزیزتر می‌داشتد و تحویل امین‌ترین و مؤثق‌ترین فردی که می‌شناختند می‌دادند. دلیل اصلی این مطلب هم تأکید زیادی بود که خود اهل بیت(ع) بر حفظ و نشر احادیثشان داشتند. روش نویسندگان أحادیث بر این بود که پس از نگاشتن آنها، روایات را با امام بعدی(ع) مقابله می‌کردند. همینطور شاگردان نگاشته هایشان را با استادها مقابله می‌کردند و به این ترتیب برای انتقال درست این متون با ارزش، تمام تلاششان را بکار می‌بستند. همت شیعیان در این امر موجب شد که تنها در زمینه روایات فقهی در ابتدای دوران غیبت کبری 400 کتاب معروف (بنام اصول أربعمائه) در دست شیعیان باقی بماند. 3

3-برای حفظ و حراست از احادیث شیعه و تشخیص احادیثی که از جهت شرعی حجت باشد رشته علوم حدیثی ایجاد شد. به این ترتیب علم‌های رجال و درایه و بخشی از اصول فقه به این مهم همت گماردند.

4-در این میان احادیثی که شناسنامه سندی آنها کامل نبوده است؛ یعنی برای مثال یک نفر از شش نفر راوی که در سند آن وجود داشته در کتاب‌های رجالی به روشنی مورد توثیق قرار نگرفته است و وضعیت وثاقت او آن مجهول است هر چند که در واقع آن راوی شخصی بسیار با تقوا و معتبر بوده باشد، چنین احادیثی ضعیف شمارده می‌شود. و شاید همین مسأله برخی از غیر مطلعین را بر آن داشته است که گمان کنند هم اکنون روایات مجعول زیادی در کتب شیعه وجود دارد.

به این ترتیب برای هر فرد منصف روشن می‌شود که این روایات تا چه میزان قابل اعتمادند و اغلب اختلافات فقهی هم ناشی از نکات ظریفی است که در برداشت‌های فقهی از روایات باعث تفاوت شده است، نه اینکه حدیثی مجعول باشد و عده‌ای بر آن اعتماد کرده و برخی آنرا رها کرده باشند.

نتیجه:

علم فقه و احکام بر گرفته از کتاب و سنت - چه در ناحیه مجازات‌های اسلامی و چه در احکام دیگر - از استحکام زیادی برخوردار است که هر چند همراه با یقین نباشد، اما بر پایه‌های علم است و اعتماد و اعتقاد به آن نزد تمامی صاحبان اندیشه موجّه است و این احکام نه تنها خشونت‌آمیز نیست؛ بلکه از تأثیر تربیتی و اصلاح‌جویانه در جامعه انسانی برخوردار است. همینطور بر هر کسی که می‌خواهد در این حوزه اظهار نظری کند لازم است تحقیقی شایسته و وسیع نماید و سخنش را همراه با دلایل متقن و دانشمند‌پسند ارائه نماید و الا صرف خوش‌ داشتن و یا بد آمدن موقت یک یا چند نفر معیار درستی برای قضاوت در میان باورهای دینی نخواهد بود. دین بر اساس «نگاه کل‌نگرانه» به تمامی مصالح و مفاسد و آثار یک عمل شکل گرفته است و حال آنکه نگاه فردی که در محدوده زمانی و مکانی خاص محصور است، نمی‌تواند جامع باشد و تمامی مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی را مد نظر قرار دهد. تنها خداوندی که خالق جهان با عظمت است و ظرافت‌های بی‌شماری در آن قرار داده است و عالم به رفتارهای ما است و آثاری که این رفتارها در جهان بیرون و درون خودمان می‌گذارد را بخوبی می‌شناسد، صلاحیت دارد برای بشر قانون وضع کند و یا اینکه در مواردی خاص نحوه اجرای قوانین عام را به خود او واگذارد[9]. و تکیه بر گمان‌های گاه‌گاه و نسبی بشری به وضوح باطل است و از مصادیق اعتقاد بدون توجیه عقلی است که بارها نادرست و قبیح بودن آن را تذکر داده‌ایم.

    کتابنامه:
  • 1- قرآن کریم.
  • 2- مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، تحقیق:یحیى العابدی الزنجانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
  • 3- کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تعلیق: علی أکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، 1367ش.
  • 4- شرف الدین، عبد الحسین؛ اجتهاد در مقابل نص، مترجم: علی دوانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ8، 1375ش.
  • 5- رفیعی محمدی، ناصر؛ درسنامه وضع حدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384ش.
  • 5-عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه (الإسلامیة)، تعلیق : الشیخ أبی الحسن الشعرانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،1401ق.
  • 6-شیخ أنصاری؛ فرائد الاصول، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1416ق.
  • 7-خراسانی، آخوند محمد کاظم؛ کفایة الاصول، قم، مؤسسه اهل البیت،1409ق.
    پی نوشت:
  • [1]. آیه 38 سوره مائده: «والسارق والسارقه فاطعوا أیدیهما...»
  • [2]. مقاله مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن ، ص2.
  • [3] ر.ک. بحارالانوار ج89، باب 8: إن للقرآن ظهرا و بطناً. و نیز: ج26، باب أنهم لا یحجب عنهم علم الماء والارض. و نیز: الکافی، ج2، باب أنه لم یجمع القرآن کله... .
  • [4] . فرائد الاصول، ص 113. و نیز: کفایة الاصول، ص235.
  • [5] . وسائل الشیعه (آل البیت)،ج28، ص253.
  • [6] . نحل/43.
  • [7] . اجتهاد در مقابل نص، مترجم: علی دوانی، چ8، 1375ش، ص204. به نقل از : ابوبکر السیوطی، تاریخ الخلفا، روایت89.
  • [8] مجموعه ای از انگیزه های جعل حدیث را به همراه نمونه های فراوان از مجعولات اهل تسنن می‌توانید در این منبع بیابید: ناصر رفیعی محمدی، درسنامه وضع حدیث، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384، ص 44تا 160
  • [9] انعام/57:« إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِین‌»: « فرمان جز به دست خدا نیست، که حق را بیان مى‌کند، و او بهترین داوران است.»

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقد و بررسی مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» ʁ) (بررسی میزان خشونت و کیفیت مجازات محارب و سارق)

نقد و بررسی مقاله «مجازاتهای خشن و غیر انسانی در قرآن» (1) (بررسی میزان خشونت و کیفیت مجازات محارب و سارق)

نگاشته‌ای که در پیش روست، بخش اول از بررسی مقاله‌ای با عنوان «مجازات‌های خشن و غیر انسانی در قرآن» می‌باشد.

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS