دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

مخاطب تا آخرین لحظه در انتظار یک رویداد یا کنش است. رویدادی که نه محصولِ خواست کارگردان، بلکه بر آمده از صفات و انگیزه‌های آدم‌های داستان باشد…
در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»
در انتظار شروع | نقدی بر فیلم «برف روی کاج‌ها»

[کد مطلب: 1813]


برف روی کاج‌ها از آن فیلم‌هایی است که تا آخرین ثانیه‌ها، منتظر شروعشان هستیم. سرد و ملال آور، یک دست و بی‌تحرک، و در یک کلام «در مقدمه رها شده»!
تمرکز اثر بر مضمون خیانت قرار گرفته و این مضمون را در قالب الگوی همیشه رایج در سینمای ایران- یعنی خیانت مردان به شرکای زندگی‌شان- به قامت تصویر درآورده است. الگویی که توجه به آن می‌تواند جاذبه‌های سنتی و مدرن هم‌زمانی داشته و با صدور حکم علیه مرد قدرناشناس و حق به جانب نشان دادن زن بی‌پناه، در عین برخورداری از رگه‌های فمنیستی، زنانی را که پیوسته و بر اساس یک تجربه زیستۀ سنتی، مردان را موجوداتی غیرقابل اعتماد می‌شمارند، نسبت به ادامه داستان ترغیب کند.
فیلم از زندگی زوجی سخن می‌گوید که در پی افشای خیانت مرد، سرانجامشان به طلاق منتهی شده و زنِ نیمه‌روشنفکری که فیلم‌باز و معلم پیانوست، در فضایی به شدت سنتی- از صاحبخانه تا خانواده-  اسیر می‌گردد و درست در موقعی که پس از سال‌ها طعم عشق را باز می‌یابد و پسری جوان و هم‌شأن را بر می‌گزیند، در معرض انتخابی تازه میان شوهرِ پیر و توبه‌کرده یا جوان عاشق‌پیشه قرار می‌گیرد.
ماجرا با همین پایان باز خاتمه می‌یابد و البته نگاهی دقیق‌تر به رفتار او در کنسرت و کم‌محلی‌اش به دوست تازه وارد، در کنار خروج بی سر و صدای آن جوان از نگاه دوربین- صرف نظر از نیت فیلم‌ساز- نشان از بازگشت دوبارۀ زن به زندگی قبلی‌اش دارد. همچنان‌ که نمای پایانی‌ای که کاج‌های صبور و سرشار از برف را نشان می‌دهد، تصویری از صبوری زن در فصل سرما و استواری او در برابر سنگینی بار زندگی، در محیطی به شدت مردسالار را بر ذهن می‌نشاند. محیطی که زن‌هایش خود را کوتاه قامت‌تر از آن‌چه هستند می‌نمایانند، تا شیرازۀ زندگی و خانوادۀ خود را حفظ کرده و یا از نگاه نیمه‌شکاکِ پیرزن و پیرمردِ صاحبخانه‌ای که در طبقۀ بالا نشسته و در حقیقت بالای سر آن‌ها ایستاده‌اند، در امان بمانند.
گویی پیمان معادی در نخستین تجربۀ داستانی‌اش، سینما را در همین اشاره‌ها و نماها و نمادها – یا اصلا بگوییم شعارها- خلاصه کرده و از نخستین بایسته‌های درام، که همان زنده بودن شخصیت‌ها و باورپذیری کنش‌هاست، روی گردانده است. مخاطب تا آخرین لحظه در انتظار یک رویداد یا کنش است. رویدادی که نه محصولِ خواست کارگردان، بلکه بر آمده از صفات و انگیزه‌های آدم‌های داستان باشد و از پی خود، روابطی متناسب با عکس‌العمل آدم‌هایِ پیش‌تر معرفی شده را نشان دهد. اما انگار که کارگردانِ جوان در برجسته کردن سینمای خاص خود، مشتاق‌تر از آن است که این اولین اصول داستان و درام را پاس داشته و روابطی باورپذیر را در یک اثر داستانی ارائه دهد.
البته «باورپذیری» داستان، یا «زنده بودن» شخصیت‌های آن، ارتباطی با کلاسیک، یا نیمه‌کلاسیک، یا ضدکلاسیک بودن داستان نداشته و در حقیقت، مرز روشنی است که داستان خلاقانه و نوآورانه را از ضبط خام مشاهداتِ روزمره و متفاوت پنداشتن آن‌ها و اصرار بر رساندنشان به مرز یک داستان «خاص»، متمایز می‌سازد.

این‌که مردی(حسین پاکدل) از همسرش(مهناز افشار) که در حدود 20 سال از خود او جوان‌تر است، خسته شده و در تدارک خانه‌ای امن و پنهان برآید، هرچند غریب، اما سازگار با صفات مردانه است. اما آن‌چه باورپذیری داستان را با چالش مواجه می‌کند، هزینه‌ای به قیمت جدایی است، که بر حیثیت زن و مرد تحمیل شده و این‌که مرد پس از گذشت شش ماه از ترک خانه، دست از پا درازتر به آشیانه باز می‌گردد. پزشکی در سنین پختگی و برخوردار از رفاه مالی، البته می‌تواند تغییری پنهان را در زندگی‌اش ایجاد کند، اما این‌که هزینۀ گزافی را هم بردوش بکشد، نیازمند انگیزه‌های بیش‌تر و شخصیت‌پردازی منسجم‌تر است، تا بدین وسلیه او را متفاوت از کلیشه‌ها و تیپ‌های متعارف بدانیم. همچنان که بازگشت او از لندن و از سرگیری رابطه با همسر رهاشده هم نیازمند انگیزه‌ای تازه و عبرتی قابل مشاهده از خوش‌نشینی شش ماهه به همراه معشوقۀ تازه است.
این‌جاست که مخاطب صبورانه در انتظار شروع داستان می‌نشیند. شروعی که آدم‌های فیلم را نه در رفتارهای عمومی و روزمره‌شان، بلکه در انگیزه‌ها و درونیاتِ خاص و منحصر به فرد آن‌ها نمایان ساخته و در برهوت سینمای داخلی، جرعه‌ای آب را بر کام مخاطبِ نفس بریده بنشاند. به گمانم معادی در همین نماهای ظاهری متوقف مانده و آن‌طور که در مصاحبۀ عوامل فیلم، یا نوشتار منتقدان هم‌دل نمایان است، کلیدها و کاشت‌هایی همچون: «ریختن میوه‌ها از دست علی در وقت روبرو شدن با همسر پنهانی‌اش» یا «شک علی در فروشگاه به یکی از بستگانش» یا «لب پریدگی لیوانِ چای هوو» یا «پاک کردن اثر انگشتِ شاگرد خیانت‌کار از روی پیانو» را نقاط برجستۀ اثر معرفی می‌کنند.
اما گویی کم‌ترین توجهی به این نکته صورت نمی‌گیرد که همۀ کاشت‌ها و نماها و ردپاها و معماها، در جایی قابل اعتناست که اثر ارزشی برای تماشا داشته باشد. ارزشی که تنها در صورتی توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند، که او را به تماشای یک دنیای نادیده و شنیدن یک سرگذشت ناشنیده دعوت نماید. اگر این تاز‌گی، باورپذیری و در واقع روحِ یک زندگی را در اثر نبینیم، ناگزیر تمام فنون به کار رفته را نوعی کارآموزیِ خودنمایانگر، یا یک بازی ذهنیِ رضایت‌بخش، یا یک نوع اعتراض رسانه‌ای به سیطرۀ نگاه سنتی و مردسالار قلمداد خواهیم کرد.

به نظرم پیمان معادی می‌توانست با گسترش بخش تحقیقاتی فیلم‌نامه، یا حتی در پیش گرفتن پژوهشی میدانی در موضوع خیانت، نمونه‌های کمتر مورد توجهی همچون «بحران میان سالی» را به عنوان محرک و انگیزه‌ای برای خیانت شخصیت مرد قصه‌اش در نظر بگیرد و بدین وسیله، به عمق معنایی و فرم داستانی اثرش سر و شکلی تازه ببخشد. انگیزه‌ای که اگر در فضای داستان «جا بیفتد»، بر عمق شخصیت و ماندگاری آن بر صفحۀ ذهن مخاطب خواهد افزود. مثلاً یکی از عواملی که خیانت را در میان مردان گسترش داده، اتفاقی است که در 40 سالگی برای بسیاری از مردها می‌افتد. گفته شده که در این سنین و بالاتر از آن، مردها حس می‌کنند که دیگر پیر شده‌اند، کسی به آن‌ها توجه نمی‌کند و تحث تاثیر همین سر خوردگی، خیانت می‌کنند تا به خودشان و دیگران ثابت کنند که هنوز جوان هستند و می‌توانند مورد توجه باشند. این رفتار خودنمایانه، دکتر و کاسب و روشنفکر و سنتی نمی‌شناسد و می‌تواند انگیزه‌ای مشترک و حتی باورپذیر برای شخصیت‌هایی با علائق  و دنیاهایی کاملا متفاوت باشد.    
با این همه، اگر از خط داستانیِ «هنوز شروع نشدۀ» اثر بگذریم و بر کشفِ انگیزۀ کارگردان از ارائه فیلم سیاه و سفید هم اصرار نورزیم، بازی خوب و متفاوت مهناز افشار قابل توجه بوده و تعلق لوح زرینِ بخش نگاه نو جشنواره سی‌ام به او را موجه نشان می‌دهد. همچنان که بازی صابر ابر هم از یک‌دستی و توازن همیشگی برخوردار بوده و این بار هم او را بازیگری کاربلد نشان می‌دهد. آشنایی پیش‌تر این دو در جلسۀ همسایه‌ها، که با خواندن پیامک همراه است، جالب توجه از کار در آمده و شاید برای نخستین بار، گوشه‌هایی دیده‌نشده از رفتار تیپ‌های شهرنشین امروز را نشان می‌دهد. دیالوگ‌ها روان و بی‌افت و خیز هستند و دوربین هم خودنمایی نمی‌کند.
همچنین دغدغۀ اجتماعی فیلم‌ساز و توجه‌اش به شناخت آسیب‌های نهاد خانواده و تلاش برای ارائه تصویری تا حد امکان واقعی و نه سرخوشانه و فانتزی از بی‌اخلاقی موجود در تار و پود جامعه، همگی از تعهدی هنرمندانه سخن می‌گوید که خوشبختانه انگار قرار نیست که به سود مثبت اندیشی‌های کوته‌بینانه کنار رفته و تسلیم جو غالب گردد.
اما همچنان برف روی کاج‌ها یک نقطه شروع است. شروعی برای مخاطب که البته تا انتهای فیلم به سرانجام مطلوب نمی‌رسد و البته شروعی هم برای پیمان معادی که امید است در ادامه به سرانجامی در خور و ماندگار در خلق آثاری از جنس «سینما» منتهی گردد. آثاری که در مسیر عبور از دهلیز طولانیِ «ذهن هنرمند تا پردۀ نمایش»، جایگاه مخاطب امروز و غوطه‌ور بودن او در انواع فیلم‌های ریز و درشت عالم سینما را به یاد داشته باشند.
 

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده علیرضا آرام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
Powered by TayaCMS