17 خرداد 1397, 5:6
قال علي(ع): «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِاجالَةِ الَّرأْيِ وَالرَّأْيُ بِتَحْصينِ الْاسْرارِ» امير المؤمنين علي(ع) فرمودند:«پيروزي بسته به دورانديشي است، و دورانديشي به انديشه است و انديشه به نگهداري رازها است.» ( نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، ص 1110)
هر فرد، خانواده و جامعهاى كم و بيش داراى اسرار است كه ديگران نبايد از آن آگاه شوند؛ زيرا آشکار نمودن آن براى ديگران، چه بسا سبب لطمه خوردن يا نابودى آنها میشود. رازها نسبت به افراد و جوامع، زمانها و مكانهاى مختلف، گوناگون است. گاه مطلبى براى مجموعهاى راز محسوب مىشود كه بايد محفوظ بماند. ملاك راز پنهان بودن آن است.[1] حضرت اميرمؤمنان(ع) مىفرمايد: پيامبر(ص) به من فرمود: اگر مردى را در عمل زشتى ديدى، چه مىكنى؟ گفتم: آن عمل زشت را بر او مىپوشانم. فرمود: اگر دوباره ديدى چه؟ گفتم: لباس و عبايم را روى او مىاندازم تا از ديد ديگران پنهان بماند. و مرتبه سوم كه پرسيد، همان پاسخ را دادم. حضرت فرمود: «لافَتى إلّا عَلىّ وَ قالَ استُرُوا عَلى إخوانِكُم»[2] «جوانمردى جز على نيست، و فرمود: اى مردم! زشتىها را بر برادرانتان بپوشانيد و رازى كه از آنان نزد شما آشكار شده، ميان ديگران افشا نكنيد.» آدمی به رازداری خویش، از هر کسی تواناتر و شایستهتر است و آنگاه که او سرّ دل میگشاید و تأکید میکند که این راز میان ما دو نفر بماند، چه بسا او نیز با دیگری همان راز را در میان نهد و تأکید ورزد که این راز میان ما دو نفر بماند. سپس این عمل سلسله وار ادامه یابد تا جایی که راز آدمی، آشکار و عمومی شود. در این حال، گناه آن جز بر گردن خود شخص نیست که بار نخست، راز خویشتن را بدون هیچ تأمل و تدبر به کسی که محرم اسرار و راز نگهدار نبوده، گفته است. چنین شخصی نمیتواند از دیگران به خاطر افشای رازش دلگیر و خشمگین شود؛ زیرا خود نیز پیش از همه از رازداری خویش دست برداشته است. خويشتندارى در حفظ اين اسرار يكى از نشانههاى وسعت روح و قدرت اراده است، چه بسيارند افرادى كه به خاطر ضعف در اين قسمت سرنوشت خويش و يا جامعهاى را به خطر افكندهاند و چه بسيار ناراحتيهايى كه در زندگى به خاطر ترك حفظ اسرار براى انسان پيش مىآيد.[3] حتی مسأله حفظ اسرار در مورد دوست صمیمی که اعتماد شما را به خود جلب کرده، مورد سفارش است. آنجا که میفرماید: «لا تُطْلِعْ صَديقَكَ مِنْ سِرِّكَ الَّا عَلى ما لَوِاطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرَّكَ فَانَّ الصَّديقَ قَدْ يَكُونُ عَدُوَّكَ يَوْماً ما»[4] «دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز كه اگر دشمنت هم آن را بداند به تو زيان نرساند، شايد دوستت نيز روزى دشمنت گردد!» زنهار مكن تكيه كلّى بر يار راز دل خود ز دوست پنهان مىدار روزى باشد كه دوست دشمن گردد برگردد و دشمنى كند آخر كار
[1] . علیبن ابیطالب، غررالحكم و دررالکلم، گرداوری: آمدی، عبدالواحد، قم، الحوزه العلمیه بقم، مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز النشر، ۱۳۷۸ ص 320، ح 7424. [2] . طباطبایی بروجردی، حسین؛ جامع احادیث الشیعه، قم، مدینة العلم، ج2، ص363. [3] . جمعی از نویسندگان زیر نظر آیة الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج9، ص 319. [4] .قمی، عباس؛ سفینهالبحار و مدینهالحکم والاثار، تهران، فراهانی، کتابخانه سنایی، 1363، ج2، ص469.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان