نماز

معيار طلوع و غروب

با غروب آفتاب نماز ظهر و عصر قضا مى شود. ولى احتياط آن است كه نماز مغرب و عشاء را تا مغرب تأخير بيندازد. [1]

پرسش: ملاك در طلوع و غروب آفتاب چيست؟ آيا همين كه خورشيد از پشت كوه ديده شد و يا اين كه پشت كوه رفت، ملاك طلوع و غروب محسوب مى شود؟

پاسخ: ملاك طلوع و غروب از خط افق است نه كوه، بنابراين اگر خورشيد از خط افق گذشت و پشت كوه قرار گرفت آفتاب طلوع كرده است. [2]

معيار وقت

پرسش: با توجه به اينكه شرط نماز وقت شناسى است معيار وقت نماز چيست؟ آيا اذان است يا اطمينان انسان به دخول وقت؟

پاسخ: اطمينان به دخول وقت. [3]

معيار وقت نماز صبح

نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيده اى روبه بالا حركت مى كند كه آن را فجر اول گويند موقعى كه آن سفيده پهن شد فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. [4]

معيار آخر وقت نماز صبح طلوع آفتاب است (نه زمانى كه خورشيد بيرون آيد).

پرسش: آيا با شروع اذان صبح و يا تمام شدن اذان مى توان نماز صبح را به جاى آورد يا بايد چند دقيقه صبر كرد؟

پاسخ: ملاك براى شروع در نماز طلوع فجر است اگر با شروع اذان و يا تمام شدن اذان علم به دخول وقت پيدا شود مى توان نماز را شروع نمود. [5]

معيار وقت نماز ظهر و عصر

اگر چوب يا چيزى مانند آن را راست در زمين هموار فرو برند در اول ظهر شرعى سايه آن به كمترين حد برسد وقت نماز ظهر است. [6]

معيار وقت نماز مغرب و عشاء

مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بين برود. [7]

كسى كه نماز مغرب و عشا را تا نصف شب نخوانده است بايد تا قبل از اذان صبح به نيت ما فى الذمه (بدون نيت ; اداء و قضا) بجا آورد. [8]

معيار چيزى كه سجده بر آن صحيح است

سجده بر هر چيز غير خوراكى و پوشاكى و معدنى صحيح است. [9]

مى توان بر زمين و چيزهاى غير خوراكى كه از زمين مى رويد (مانند چوب و برگ درخت) سجده كرد و سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى صحيح نيست و نيز سجده كردن بر چيزهاى معدنى مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه باطل است اما سجده كردن بر سنگهاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگهاى سياه اشكال ندارد. [10]

سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست. [11]

سجده بر سنگ آهك و گچ صحيح است بلكه به گچ و آهك پخته و آجر و كوزه گلى و مانند آن هم مى شود سجده كرد. [12]

معيار لباس نجسى كه مى توان با آن نماز خواند

معيار لباسى كه اگر نجس شود مى توان با آن نماز خواند لباسى است كه نمى شود با آن عورت را پوشانيد. مانند جوراب و عرق چين [13]

معيار قبله

خانه كعبه كه در مكه معظمه مى باشد قبله است و بايد روبروى آن نماز خواند ولى كسى كه دور است اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافى است. همچنين از كارهاى ديگرى كه مانند سربريدن حيوانات بايد رو به قبله انجام گيرد. [14]

كسى كه بايد نشسته نماز بخواند، اگر نمى تواند به طور معمول بنشيند و در موقع نشستن كف پاها را بر زمين مى گذارد، بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد و لازم نيست ساق پاى او رو به قبله باشد. [15]

كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن
نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر اين را هم نتواند بايد به پشت بخوابد بطورى كه كف پاى او رو به قبله باشد. [16]

نماز مستحبى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى خواند و اگر انسان در اين دو حال نماز مستحبى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد. [17]

مسلمانى را كه محتضر است يعنى در حال جان دادن مى باشد، مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك بايد به پشت بخوابانند بطورى كه كف پاهايش رو به قبله باشد. [18]

كسى كه به ميت نماز مى خواند بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است ميت را مقابل او پشت به قبله بخوابانند به طورى كه سر او به طرف راست نمازگزار و پاى او به طرف چپ نمازگزار باشد. [19]

ميت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد. [20]

معيار در عدول نيت نماز

عدول از نيت نماز در موارد زير جايز است از نماز جماعت به فُرادى از نمازهاى ترتيبى نماز بعد به قبل (مانند عدول از نماز عصر به ظهر) از نماز واجب به مستحب، از ادا به قضا. [21]

ملاك قرائت صحيح

ملاك صحت قرائت عبارت است از رعايت قواعد زبان عربى و اداء حروف از مخارج آن به طورى كه اهل لسان آن را اداء آن حرف بدانند نه حرف ديگر. اگر مأموم قرائت امام را مطابق قواعد و صحيح نداند نمى تواند به او اقتداء كند. و در صورت اقتداء نماز او صحيح نيست و اعاده آن واجب است. [22]

معيار وقف در قرائت

پرسش: آيا ملاك در وقف نَفَس تازه كردن است يا كمى مكث كردن كفايت مى كند؟

پاسخ: كمى مكث كفايت مى كند و نفس تازه كردن لازم نيست. [23]

معيار جهر و اخفات

در اين كه معيار جهر و اخفات چيست، وجوهى بيان شده است كه عبارتند از:

الف) معيار جهر آن است كه ديگران بشنوند و معيار اخفات آن است كه خود قارى بشنود.

ب) معيار جهر و اخفاف صدق عرفى است. هر صدايى كه عرف جهر بداند يا اخفات.

ج) معيار جهر ظاهر شدن جوهره صدا و معيار اخفات ظاهر نشدن آن است.

ولى مشهور آن است كه ميزان در«اخفات» آهسته خواندن است بطورى كه جوهر صدا بيرون نيايد گر چه كسانى كه اطراف اويند صدايش را بشنوند و اما ميزان در بلند خواندن آن است كه جوهر صدا بيرون آمده و از حدّ معمول هم صدايش را بلندتر ننمايد. [24]

نمازگزار مرد بايد تمام كلمات حمد و سوره نمازهاى صبح، مغرب و عشاء را بلند بخواند. [25]

قضاى نمازهاى جهريه بايد به صورت جهرى و قضاى نمازهاى اخفاتى بايد به صورت اخفاتى خوانده شود. همچنين نماز احتياط، نماز قضاى ظهر و عصر و آنجا كه مأموم در نماز جماعت وظيفه اش خواندن حمد و سوره است و يا در مواردى كه مأموم مى تواند حمد و سوره را بخواند مثل اينكه صداى امام جماعت را نمى شنود و بايد آهسته بخواند.

اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر را بخواند بايد نماز صبح و مغرب و عشاء را جهرى بخواند. [26]

پرسش: كسى كه نماز جمعه را نخوانده مى خواهد نماز ظهر بخواند آيا نمازش را بايد جهر بخواند يا اخفات آيا اصلاً جهر جايز است يا نه؟

پاسخ: جهر در قرائت نماز ظهر روز جمعه مستحب است. [27]

نمازگزار زن مى تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند. ولى اگر صدايش را نامحرمان مى شنوند بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند. [28]

اگر نمازگزار مرد در وسط حمد و سوره متوجه شود رعايت جهر و اخفات را نكرده لازم نيست قرائت خود را تكرار كند.

مستحب است نماز جمعه بلند خوانده شود. [29]

حمد و سوره نماز ظهر و عصر و تسبيحات اربعه نمازهاى سه و چهار ركعتى بايد آهسته خوانده شود. [30]

اگر نمازگزار عمداً نمازى را كه بايد آهسته بخواند بلند بخواند نمازش باطل است. [31]

مأموم در نماز جماعت، اگر وظيفه اش خواندن حمد و سوره است، بايد آهسته بخواند.

معيار نماز اداء

كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد بايد نماز را به نيت اداء بخواند ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد. [32]

كسى كه به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصر را ادا بخواند. [33] و نيز كسى كه در سفر به اندازه خواندن 3 ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصرش را ادا بخواند.

معيار واجب شدن نماز قضا

پرسش: آيا معيار در خواندن نمازى كه قضا شده زمان اداء است يا زمان وجوب؟

پاسخ: زمانى است كه شخص بنا دارد نماز بخواند بايد به وظيفه آن زمان عمل كند نه زمان وجوب نماز به طور مثال اگر كسى اول وقت مسافر نبود و مى توانست نماز بخواند و نخواند و سپس به سفر رفت و در آخر وقت كه مسافر است و بايد شكسته بخواند، نمازش قضا شد و همچنين اگر اول وقت مسافر بود و نماز نخواند، آخر وقت به وطنش يا
جايى كه بنا دارد ده روز بماند رسيد بايد چهار ركعتى بخواند، نمازش قضا شد بايد زمانى كه نمازش قضا مى شود معيار قرار دهد. [34]

معيار اقض مافات

نمازى كه قضا شده، به همان گونه بايد قضا نمود. شكسته يا كامل، جهر يا اخفات.

اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد، اگرچه در غير سفر بخواهد آن را به جا آورد و اگر از كسى كه مسافر نيست، يكى از اين سه نماز قضا شود، بايد چهارركعتى قضا نمايد، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد. [35]

معيار نماز قضاء پدر و مادر

پرسش : اگر فرزند بزرگ ميت دختر و فرزند دوم او پسر باشد آيا قضاى نمازها و روزه هاى پدر و مادر بر اين پسر واجب است؟

پاسخ: ملاك واجب بودن قضاى نماز و روزه پدر اين است كه فرزند مذكر بزرگتر باشد در فرض سؤال قضاى نماز و روزه پدر بر پسرى كه فرزند دوم پدر است واجب است. [36]

پرسش: اگر پسر بزرگ قبل از پدر فوت كند آيا قضاى نماز پدر از فرزندان ديگر ساقط است؟

پاسخ: قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگى واجب است كه هنگام وفات پدر زنده است. [37]

اگر پسر ارشد بعد از پدر فوت كرد بر ديگر پسران قضاى نماز پدر و مادر واجب نيست. [38]

پرسش: در چه صورت نماز قضاى پدر و مادر بر فرزند بزرگ واجب نيست؟

پاسخ: هر كسى به هر عنوان منكر نماز و روزه شود و با حال انكار از دنيا برود. [39]

نماز قضاى پدر تنها بر عهده پسر بزرگ خانواده (بعد از فوت پدر) است اما اگر كس ديگرى هم به جا آورد اشكال ندارد و رفع تكليف از پسر مى شود. پسر بزرگ نيز مى تواند كسى را براى خواندن نماز پدر اجير كند اگر پدر وصيت كند كه از ثلث مالش براى قضاى نماز او اجير بگيرند پس از خواندن اجير قضاى نماز از عهده پسر بزرگ ساقط مى شود. [40]

معيار كثير الشك

كثير الشك به كسى مى گويند كه نمى تواند سه نماز را پشت سر هم بدون شك بخواند در اين صورت نبايد به شك خود اعتنا كند يعنى هر طرف را كه به نفع او است انتخاب كند.

مثلاً اگر در نماز صبح بين دو و سه شك كند بگويد دو ركعت خوانده ام و اگر در بجاى آوردن سجده و ركوع شك كند بگويد انجام داده ام. [41]

پرسش: در هنگام غسل و وضو زياد شك مى كنم وظيفه ام چيست؟

پاسخ: همه مراجع: نبايد به شك خود اعتنا كنيد و مطابق متعارف مردم انجام دهيد. [42]

اگر كسى شك داشته باشد كه كثير الشك هست يا نه بنابرعدم گذارد. [43]

اگر كسى شك كند وضو گرفته يا نه بايد براى نماز وضو بگيرد. [44]

پرسش: اگر بعد از اتمام غسل در صحت غسل شك كنيم تكليف چيست؟

پاسخ: همه مراجع: غسل صحيح است.

پرسش: تكليف كسى كه بعد از نماز شك كند كه در هنگام نماز وضو داشته يا نه چيست؟

پاسخ: همه مراجع: نمازى كه خوانده صحيح است ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

قاعده كلى در فراموش شده هاى نماز

فراموش شده هاى نماز، دو قسم اند: 1. ركنى، 2. غير ركنى.

اگر ركنى باشد، و وارد ركن بعدى شده باشد، نمازش باطل است و اگر وارد ركن بعدى نشده باشد، بايد برگردد و جبران نمايد. مثلاً كسى كه ركوع را فراموش كرده، و وارد سجده شده، نمازش باطل است ولى اگر قبل از آن كه به سجده برسد، متوجه شد، بايد برگشته و ركوع را انجام دهد و نمازش صحيح است. [45]

اگر غيرركنى باشد، و وارد ركن بعدى شده، نمازش صحيح است مثل كسى كه سوره نماز را فراموش كرده ولى اگر وارد ركن بعد نشده، مى تواند برگردد و واجب فراموش شده را انجام دهد. [46]

معيار سفر

معيار سفرى كه نماز قصر مى شود سفر چهار فرسخى است.

ميزان فرسخ، فرسخ شرعى است كه هشت فرسخ شرعى 45 كيلومتر است. [47]

معيار نماز قصر

معيار نماز قصر سفر چهار فرسخ شرعى است كه «45» كيلومتر است.

معيار در آغاز سفر

معيار در آغاز سفر ديواره و خانه هاى آخر شهر (سور بلد) است در بازگشت از سفر نيز معيار وارد شدن به همانجا است البته با رسيدن به حد ترخص در آغاز سفر چهار فرسخى نماز شكسته مى شود و در بازگشت از سفر نيز در حد ترخص نماز كامل مى شود. [48]

معيار دائم السفر

يكى از شرايط نماز مسافر اين است كه دائم السفر نباشد و دائم السفر به افرادى گفته مى شود كه يا شغلشان سفر است همچون راننده، ناخداى كشتى و خلبان و يا سفر مقدمه شغلشان است همچون كارمندانى كه در شهر ديگر به كارى مشغولند و يا كثيرالسفرند (كسانى كه براى سياحت يا زيارت به سفرهاى پى درپى مى روند) و نظر مراجع تقليد نسبت به اين سه دسته تفاوتهايى دارد كه هر شخص بايد به رساله مرجع تقليد خود مراجعه كند.

پرسش: دائم السفر به چه كسى گفته مى شود؟

پاسخ: به كسى كه زياد مسافرت مى كند به گونه اى كه در يك محل ده روز يا بيشتر نمى ماند. [49]

معيار شغل

كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است مثل راننده اى كه
فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد بايد در سفرى كه مشغول به كارش هست نماز را تمام بخواند. بنابراين معيار حداقل مدت شغل سه ماه است. [50]

معيار حد ترخص

اگر مسافر به قدرى از وطن يا محل اقامت خود دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان را نشنود مى تواند نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعتى بخواند. [51]

معيار وطن

تا انسان قصد ماندن هميشگى در جايى كه غير وطن اصلى خودش است را نداشته باشد وطن او حساب نمى شود مگر آنكه بدون قصد ماندن آنقدر بماند كه مردم بگويند وطن اوست. [52]

انسان مى تواند دو وطن داشته باشد. [53]

وطن عبارت است از جايى كه انسان در آن متولد شده و رشد و نمو كرده و يا جايى را براى هميشه محل زندگى خود قرار داده.

محلى را كه انسان به عنوان وطن جديد انتخاب مى كند به صرف نيّت توطّن و سكونت دائمى در آن محل حكم وطن را پيدا نمى كند. بلكه بايد مدتى بماند تا عرفاً صدق كند آن محل وطن اوست و اين مدت به لحاظ اختلاف موقعيت و شغل و امكانات افراد كم و زياد مى شود و ملاك كلى همان صدق عرفى است. [54]

پرسش: كسى كه موقتاً مثلاً براى ده سال يا كمتر يا بيشتر به جايى مى رود مانند نظاميان، كارمندان و... آيا وطن او محسوب مى شود؟

پاسخ: مادامى كه قصد ماندن هميشگى در جايى نداشته باشد وطن محسوب نمى شود. مگر آنكه آنقدر بدون قصد بماند كه عرفاً بگويند آنجا وطن اوست. [55]

در توطّن و سكونت دائمى ملاك صدق عرفى است. [56] برخى از مراجع تقليد اقامت مدت طولانى را به منزله وطن دانسته اند.

آية الله مكارم: هرگاه قصد داشته باشد براى مدتى طولانى مثلاً يك سال يا بيشتر سه روز در هفته در آنجا بماند به منزله وطن اوست. [57]

آية الله وحيد: هرگاه قصد داشته باشد براى مدتى طولانى مثلاً يك سال يا بيشتر چهار روز در هفته در آنجا بماند به منزله وطن اوست. [58]

پرسش: آيا زن در انتخاب وطن مستقل است يا تابع شوهر مى باشد؟

پاسخ: مستقل است. [59]

معيار اقامت

مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند. [60]

كسى كه قصد اقامت ده روزه در مكانى مى كند، با خواندن نماز چهار ركعتى اقامتش تثبيت مى شود.

اگر به خيال اين كه همسفرانش مى خواهند ده روز در محلى بمانند، قصد ده روز كرد و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى فهميد كه آنها قصد نكرده اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند. [61]

معيار افراد مردّد در سفر

اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند. [62]

مسافرى كه سى روز مردّد بوده در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يك جا بماند اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند بعد از گذشت سى روز بايد نماز را شكسته بخواند. [63]

معيار نماز جماعت

نمازى كه به جماعت خوانده مى شود بايد واجب باشد همچون نمازهاى يوميه و آيات و قضا و ميت و... و نمى توان نمازهاى مستحب را به جماعت خواند. (مگر نماز باران و نماز عيد فطر و قربان) [64]

با نيت نماز واجب مى توان در نماز جماعت شركت نمود چه نماز واجب اداء باشد چه قضا.

نماز قضا را با جماعت مى شود خواند چه نماز امام جماعت اداء باشد يا قضا و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد. [65]

اگر امام يا مأموم بخواهد نمازى را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند در صورتى كه جماعت دوّم و اشخاص آن غير از اول باشد اشكال ندارد. [66]

اگر انسان نداند نمازى را كه امام مى خواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب نمى تواند به او اقتدا كند. [67]

اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند. [68]

اگر بين جاى سجده مأموم و جاى ايستادن امام به قدر دو قدم فاصله باشد اشكال ندارد و نيز اگر بين كسى كه به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده و به امام متصل است به همين مقدار فاصله باشد نمازش اشكال ندارد. [69]

كسى كه ايستاده نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد. [70]

معيار آمادگى در نماز جماعت

بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تكبير گفتن آنان نزديك باشد كسى كه در صف بعد ايستاده مى تواند تكبير بگويد ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود. [71]

معيار اقتدا

معيار اقتدا در نماز جماعت آمادگى صفهاى جلو است; حتى صف اول. توضيح اين كه مأمومين صفهاى بعد در صورتى كه صفهاى جلو آماده اقتدا كردن هستند، مى توانند اقتدا كنند. [72]

در تمام نمازها كه به جماعت خوانده مى شود مأموم مى تواند در حال قرائت، قنوت و ركوع اقتدا كند. [73]

معيار عدالت

پرسش: در بسيارى از احكام شرعى همچون امام جماعت، مرجع تقليد، قاضى و شهادت، عدالت لازم است حال سؤال اين است كه معيار عدالت چيست؟ [74]

پاسخ: عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حسن ظاهر يعنى دورى جستن از گناهان كبيره بطورى كه ظاهر دلالت كند كه بر ترك گناه او و مأموم بايد اين حسن ظاهر را احراز كند. [75]

معيار نماز آيات در خسوف و كسوف

از وقتى كه خورشيد و ماه شروع به گرفتن مى كند انسان بايد نماز آيات را بخواند و بنا بر احتياط واجب بايد قدرى تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند. [76]

اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند بايد نيت مافى الذمه كند ولى اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد. [77]

اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده بايد قضاى نماز آيات را بخواند ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضاى نماز آيات بر او واجب نيست. [78]

معيار اولويت نماز يوميه و آيات

اگر در وقت نماز يوميه، نماز آيات هم بر انسان واجب شود چنانچه براى هر دو نماز، وقت دارد هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد. [79]

و اگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد بايد اول آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد بايد اول نماز يوميه را بخواند.

معيار نماز ميت

معيار وجوب نماز ميت از كودك مسلمان شش سال تمام است. [80]

معيار زمان نماز وحشت

مستحب است در شب اول قبر، دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند و دستور آن اين است كه در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه بخوانند. [81]

نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند. ولى بهتر است در اول شب بعد از نماز عشا خوانده شود. [82]

اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند يا به جهت ديگر دفن او تأخير بيفتد بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند. [83]

معيار اعتكاف

اعتكاف براى كسى صحيح است كه بتواند سه روز روزه بگيرد و از اذان صبح آغاز اعتكاف در مسجد جامع شهر باشد. [84]