دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

استعاذه؛ امنيت يابي از شُرور و خطرات انسي و جني

No image
استعاذه؛ امنيت يابي از شُرور و خطرات انسي و جني

نويسنده: بهرام صادق وند

انسان داراي دشمنان درون و برون بسياري است که بايد از آنها به خدا پناه ببرد و با استعاذه، در پناهگاه امن الهي از شرور دشمنان در امان ماند. استعاذه واقعي و حقيقي، تنها به ذکر سخني چون «معاذالله» و «اعوذ بالله» يا «اعوذ بالرحمن» نيست؛ زيرا با حلوا حلوا کردن دهان شيرين نمي شود و با لقلقه زبان پناهگاهي ساخته نمي شود، بلکه با اعمال است که انسان براي خود پناهگاهي امن بسازد؛ زيرا ايمان همان امنيت سازي است که با نيت پاک و عمل صالح انجام مي گيرد. در قرآن به اشکال گوناگون درباره ضرورت پناهگاه سازي و پناه بردن از شرور مخلوقات سخن به ميان آمده و حتي خداوند در قرآن خواسته براي قرائت و تلاوت قرآن نيز در گام نخست پيش از بسم الله، براي خود پناهگاهي امن بسازيم تا از هر گونه، وسواس، الهام و ايحاء شياطين در امان باشيم. اين در حالي است که برخي ها از روي جهالت و ضلالت به جاي پناهجوئي به خدا، به دشمن پناه مي برند و از دشمن مي خواهند آنان را در امان نگه دارد. در مطلب حاضر چيستي و فلسفه استعاذه و خطرات و شروري که انسان را تهديد مي‌کند و او بايد از آنها به خدا پناه ببرد تشريح شده است.

استعاذه، نياز انساني

استعاذه، از ريشه «عَوْذ» به معناي پناه بردن به غير از هرگونه شرّ و بدي، درخواست كمك و چنگ زدن آمده است.(مفردات الفاظ قرآن کريم، لسان العرب، مصباح المنير، ذيل واژه عوذ)

منظور از استعاذه در فرهنگ قرآن، پناه جوئي به خدا براي در امان ماندن از شرور مخلوقات الهي است؛ زيرا هر موجودي در دنيا داراي نواقصي است که اين نواقص موجب زيان و ضرر به ديگري مي شود. در قرآن براي بيان اين مفهوم از مشتقّات «عوذ» و نيز عبارت هاي «لا ملجا من اللّه إلاّ إليه» و «لن تجد من دونه ملتحدًا» و مانند آنها استفاده شده است.

از نظر قرآن، هر انساني بايد همواره خود را در پناه خدا قرار دهد؛ زيرا دنيا و زندگي در آن، داراي شرايط و مقتضياتي است که نمي توان از شرور ديگران در امان ماند؛ بلکه حتي نفس انساني داراي ويژگي هائي است که خود مي تواند عامل شري براي انسان باشد؛ زيرا نفس داراي قواي چندگانه اي است که دو قوه جاذبه و دافعه که از آنها به عنوان شهوت و غضب ياد مي شود، همواره براي کسب نهايت و تماميت کمال خويش، رفتاري ظالمانه در پيش گرفته و هرگز به موازين عدالت پايبند نيست؛ مگر آنکه با پايبند عقل، عقال و در بند شود و اجازه تحرکات بيش از نياز و اندازه به شهوت و غضب داده نشود؛ خروج شهوت و غضب در جذب و دفع موجب مي شود که شرور آن دامن گير شخص شود. البته انسان به شهوت براي جذب هر آنچه نياز زندگي است يا به غضب براي دفع هر دشمن، نياز دارد؛ اما اين دو قوه بايد مديريت شود تا تنها در چارچوب نيازهاي عادلانه عمل و رفتار کرده و تعدي و تجاوز و ظلمي نداشته باشد. شهوت براي آسايش، و غضب براي آرامش و امنيت است و نبايد به گونه اي باشد که شهوت و غضب، آرامش و امنيت را از ميان بردارد.

به هر حال، به سبب تهديدهاي بسياري که هر لحظه انسان با آن مواجه است، بايد پناهگاه مطمئني پيدا کرده و به آن پناه برد؛ زيرا خطرات، از نظر کميت، آنچنان زياد و از نظر کيفيت آنچنان سهمگين است که اگر انسان در پناه امني قرار نگيرد، ممکن است تباه شود و هرگز رنگ و بوي سعادت را نبيند و نچشد.

استعاذه باطل و استعاذه حق

چنانکه گفته شد، انسان ها نيازمند پناهگاه امن و مطمئن هستند و پناهجوئي براي آنان يک ضرورت و نياز حقيقي و واقعي است؛ اما به سبب آنکه احاطه علمي به امور و چيزها ندارند، گاه امري را پناهگاه مي بينند که پناهگاه نيست؛ و گاه پناهگاه واقعي و حقيقي را پناهگاه نمي‌بينند و بدان پناه نمي برند و آسيب مي بينند. در اين ميان برخي از دشمنان در قالب دوستان وارد شده و نشاني غلط مي دهند.

اصولاً انسان وقتي خطر واقعي و فعلي را در برابر خويش مي بيند يا خطر احتمالي را در پيش رو مي يابد، بر آن مي شود تا براي دفع و رفع آن اقدام کند و خطر واقعي را بردارد و خطر احتمالي را پيش از آنکه تأثير منفي بگذارد، دفع کند. دفع خطر احتمالي همانند رفع خطر واقعي، رفتاري عقلاني است و هر انساني خواسته و ناخواسته به آن اقدام مي کند؛ زيرا اين گونه اعمال همانند اعمال غريزي و طبيعي است و انسان براي حفظ بقاي خود مي جنگد؛ پس براي جذب نيازهاي بقايي و دفع و رفع تهديدات تلاش مي کند و از قوه شهوت و غضب براي فراهم‌آوري آسايش و آرامش بهره مي برد.

همين نياز شديد به پناهگاه و ضرورت پناهجوئي از خطرات بسياري که انسان را تهديد مي‌کند، موجب شده تا ديگراني از اين مسأله سوء استفاده کنند و نشاني غلط بدهند و يا انسان به اشتباه به اموري يا کساني استعاذه بجويد که نه تنها پناهگاه نيست، بلکه رفتن به درون خطر و تباهي است.

در جاهليت پيش از اسلام و حتي امروز نيز کساني هستند که به جاي پناهجوئي به خدا، به ديگراني همچون جنيان پناه مي برند و به جاي آنکه به امنيت و آرامش برسند، بر مشکلاتشان افزوده شده و تباهي را براي خود رقم مي زنند. خداوند مي فرمايد: وَاَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا؛ و مرداني از آدميان به مرداني از جن پناه مي‌بردند و بر سركشي آنها مي افزودند. (جن، آيه ?)

از نظر قرآن نه تنها پناهجوئي به جن موجب رهائي از خطر و مشکلات نمي شود، بلکه موجب دوري از آرامش به سبب افزايش رفتارهاي نادرست و غلط و حتي گناه مي شود؛ زيرا در اين آيه «رهقاً» به گناه نيز تفسير شده است. (مجمع البيان، ذيل آيه)

پس از نظر قرآن، استعاذه به برخي از امور و افراد همچون جنيان نه تنها موجب رهائي از خطر و دفع و رفع آن نيست، بلکه خود موجب افزايش خطر و سلب آرامش و آسايش از انسان خواهد شد؛ بنابراين، بر انسان است که پناهگاه واقعي را بشناسد و بدان پناه برد.

از نظر قرآن بهترين و مطمئن ترين پناهگاه براي انسان، خود خداي تبارک و تعالي است که پناهگاهي حق است و آدمي بايد بدان پناه برد و اين گونه خود را از هر خطر فعلي و احتمالي در امان نگه دارد.

خطرهاي فعلي و احتمالي

لازم است مهمترين خطرها و شروري که انسان با آن مواجه است شناخته شود تا بدانيم با چه خطرها و شروري مواجه هستيم و به کجا و به چه اسم و صفتي از صفات الهي پناه ببريم تا در بهترين حالت در پناهگاه امن قرار گيريم و از شرور، خود را در امان نگه داريم. مهمترين خطرها و شروري که انسان با آن مواجه است عبارت است از:

1- غضب الهي: شايد بدترين خطري که دامنگير بشر مي شود، غضب الهي است که موجب اضلال کيفري و عقاب دنيوي و اخروي مي شود. اصولاً انسان در شرايط دنيا به گونه اي است که بسيار محتمل است که غضب خداوند را بر انگيزد و شرّ آن دامنگير او شود. انسان به دليل آنکه گرفتار وسوسه و تسويل گري نفساني است و قواي غضب و شهوت، زياده خواهي و اسراف و ظلم و تعدي دارد، موجبات خشم الهي را فراهم مي آورد. البته در اين ميان دشمنان سوگند خورده اي چون ابليس و اولياي او هستند که با تزيين گري و وسوسه گري بر آن هستند تا انسان از دايره رحمت به دايره غضب الهي در آيد. اين گونه است که خطاها و اشتباهات دروني و خواسته هاي نفساني از يک سو و وسوسه و تزيين گري ابليس و شياطين جني و انسي از سوي ديگر، انسان را به گناه مي کشاند و غضب الهي را موجب مي شود. در اين شرايط بهترين چيز آن است که انسان با استغفار و استعاذه، خودش را از غضب الهي در امان نگه دارد. در روايت است که انسان بايد همواره بگويد: «انّي اَعُوذُ بِكَ مِنْكَ؛ خدايا از خودت به خودت پناه مي برم.» يعني از غضب تو به رحمت و غفرانت پناه مي برم؛ زيرا از نظر قرآن هيچ پناهگاهي امن تر از خود خدا نيست و اصولاً هيچ چيزي نمي تواند پناهگاه براي انسان باشد؛ از همين رو مي فرمايد: قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ اَحَدٌ وَلَنْ اَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا؛ بگو: هرگز كسي مرا در برابر خدا، پناه نمي دهد و هرگز پناهگاهي غير از او نمي يابم.(جن، آيه 22) پس هر گاه خطا و اشتباه و گناهي مرتکب شده و يا احتمال آن را داديم، به سرعت به پناهگاه دامن امن الهي پناه بريم و با توبه و استغفار و استعاذه، خود را در امنيت از غضب او قرار دهيم: و بدانيم که خدا از هر مادري مهربان تر است و هر گاه خطا و گناهي کرديم از خشم و غضبش به دامن مهر و رحمت و مغفرتش پناه بريم تا اين گونه در امان باشيم. پس پناهجوئي به جنيان نه تنها مانع غضب الهي نيست و خطر را دفع نمي کند، بلکه غضب الهي را بيشتر کرده و خطر را براي خود نزديک تر و شديدتر مي کنيم.

2- شرور نفساني: از امور ديگري که انسان بايد به خدا پناه برد، شرور نفساني است که بارها به آن توجه داده شده است؛ زيرا دشمن ترين دشمنان انسان خود نفس انساني و زياده‌خواهي و اسراف دو قوه غضب و شهوت است که حاضر نيست تحت مديريت عدالت محور عقل و قلب قرار گيرد. پيامبر(ص) مي فرمايد: اَعدي عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتي بَينَ جَنبَيک؛ دشمن‌ترين دشمنان، نفس خودت است که در ميان توست (مجموعه ورام، انتشارات مكتبه فقيه، ج1، ص59.) از همين رو در تعقيبات نماز آمده است: اَللَّهُمَّ إِنِّي اَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاَةٍ لاَ تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ خدايا پناه به تو مي برم از نفسي كه از دنيا سيري ندارد و از قلبي که خاشع نباشد و از علمي كه نفع نبخشد و از نمازي كه بالا نرود و از دعائي كه به اجابت نرسد.(مفاتيح الجنان؛ تعقيبات نماز عصر منقول از مصباح المتهجد).

3- شرور شيطان: از امور ديگري که انسان بايد از آن به خدا پناه برد، شرور شياطين از جن و انس است که تحت فرمان شيطان بزرگ، ابليس هستند. شياطين جني و انسي همواره در اطراف ما مي گردند تا راه نفوذي بيابند. خداوند مي فرمايد: وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ و اگر از شيطان وسوسه اي به تو رسد به خدا پناه ببر، زيرا كه او شنواي داناست؛ در حقيقت كساني كه تقواپيشه هستند، چون وسوسه اي از جانب شيطان به آنان رسد، خدا را به ياد آورند و بناگاه بينا و بصير نسبت به آنان شوند و خود را حفظ کنند.(اعراف، آيات 200 و 201) بنابراين، انسان بايد مواظب و مراقب اين شياطين جني باشد و به خدا پناه برد؛ زيرا آنان وسواس خناس هستند: مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ؛ از شر وسوسه گر نهاني؛ آن كس كه در سينه هاي مردم وسوسه مي كند، چه از جن و چه از انس.(ناس، آيات 4 تا ?) پيامبر(ص) به مردم هشدار مي دهد که بايد مواظب و مراقب شياطين باشند؛ آن حضرت (ص) مي فرمايد: هيچيك از شما نيست، مگر اينكه براي او شيطاني است. به آن حضرت(ص) گفتند: براي شما هم يا رسول الله(ص) شيطاني است؟ حضرت(ص) فرمود: و من هم شيطاني دارم؛ جز آنكه خداوند مرا كمك كرده است تا بر او مسلط شوم. پس آن شيطان من تسليم من شده است و اينک او مرا جز به خير و خوبي امر نمي‌كند.(بحار الانوار، چاپ بيروت، ج67، ص40.)

4- شرور مخلوقات: از نظر قرآن، آفريده هاي الهي به دو دسته اصلي امر و خلق تقسيم مي‌شود: اَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْاَمْرُ. (اعراف، آيه 54) آفريده هاي امري هرگز شري ندارد، اما آفريده‌هاي خلقي به سبب ظرفيت ها و استعدادهاي متفاوت آن، داراي شروري هستند. البته بايد توجه داشت که خداوند از چهار حالت: خير مطلق، شرّ مطلق، خير اکثري و شرّ اکثري؛ تنها خير مطلق و خير اکثري را خلق کرده است و هرگز شر مطلق و شر اکثر را نمي آفريند؛ بنابراين، بايد توجه داشت که در هر مخلوقي شرّي است که بايد از آن به خدا پناه برد. خداوند مي فرمايد: قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ؛ بگو پناه مي برم به پروردگار شکافنده تاريکي و ايجاد کننده سپيده دم. از شر مخلوقات و آنچه آفريده است.(فلق، آيات 1 و 2) شرور مخلوقاتي که بايد حتماً از آنها به خدا پناه برد بسيار هستند که برخي از آنها در ادامه بيان مي شود.

5- ظلمت و تاريکي فراگير: خداوند مي فرمايد: وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ؛ و پناه مي برم از شر تاريكي چون فراگيرد (فلق، آيه ?)؛

6- دمندگان افسونگر در گره ها: خداوند مي فرمايد: وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ؛ و پناه مي‌برم از شر دمندگان افسون در گره ها. (فلق، آيه?)؛

7- حسادت فعلي: حسادت فعلي غير از حسادت قلبي است؛ يعني حسادتي که به شکل عمل خودنمايي کند؛ چنانکه حسادت قابيل(مائده، آيات 27 تا 30) و حسادت برادران يوسف(ع) اين گونه بود.(يوسف، آيات 8 تا 18) خداوند مي فرمايد: وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ؛ و پناه مي‌برم از شر هر حسود از جن و انس آنگاه كه حسد ورزد. (فلق، آيه ?)

8- وسوسه گران نهاني در سينه ها: اين وسوسه گران همان شياطين جني و انسي هستند که انسان ها را برده خود کرده و با نفوذ معنوي بر ذهن و قلب آنان، تصويري نادرست ارائه مي دهند؛ چنانکه حضرت آدم(ع) را به جاودانگي فريب دادند. خداوند مي فرمايد: مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ؛ پناه مي برم از شر وسوسه گر نهاني؛ آن كس كه در سينه هاي مردم وسوسه مي كند؛ چه از جن و چه از انس.(ناس، آيات 4 تا 6)

9- نسبت هاي ناروا: انسان بايد از نسبت هاي نارواي ديگران به خدا پناه برد: عذت بربّي وربّكم ان ترجمون؛ از سنگسار و بستن نسبت هاي ناروا به پروردگار خودم و خودتان پناه مي‌برم.(دخان، آيه 20)

10- دوري از رفتار جاهلانه و بي خردانه: انسان ممکن است رفتارهايي را بر اساس جهل و ناداني و جهل سفاهتي انجام دهد؛ لذا براي رهائي از اين شرور بايد به خدا پناه برد. خداوند مي فرمايد: اي نوح! او در حقيقت از كسان تو نيست او عملي ناصالح است؛ پس چيزي را كه بدان علم نداري، از من مخواه! من به تو اندرز مي دهم كه مبادا از نادانان باشي! گفت: پروردگارا من به تو پناه مي برم كه از تو چيزي بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزي و به من رحم نكني از زيانكاران باشم.(هود، آيات ?? و 47) پس بايد مواظب بود تا سخن و رفتاري نداشته باشيم که خاستگاه آن جهالت باشد. از اين رو حضرت موسي(ع) به خدا پناه برده و مي فرمايد: قَالَ اَعُوذُ بِاللَّهِ اَنْ اَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ؛ موسي گفت: به خدا پناه مي برم از اينکه از جاهلان باشم.(بقره، آيه 67)

11- ستمگري: انسان بايد مواظب باشد که مظلوم واقع نشود در عين حال ستمگري هم نکند. خداوند مي فرمايد که لازم است انسان براي دور ماندن از ستم، به خدا پناه برد: قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ اَنْ نَاْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ؛ گفت: پناه به خدا كه جز آن كس را كه كالاي خود را نزد وي يافته ايم بازداشت كنيم زيرا در آن صورت قطعاً ستمكار خواهيم بود. (يوسف، آيه ??)

12- ارتکاب فحشاء و انحراف جنسي: از مهمترين مشکلات بشر شهوت بوه يژه شهوت جنسي است که بايد خيلي مواظب باشد که فريب نخورد و بهتر از آن اينکه خود را در پناه خدا قرار دهد تا همواره زنگ خطر به صدا در آيد و انسان از فجور دور شود: و آن بانو كه وي در خانه‌اش بود و مراوده و آمد و شد داشت، خواست از او كام گيرد و درها را پياپي چفت كرد و گفت: بيا كه از آن توأم! يوسف گفت: پناه بر خدا! به راستي که پروردگارم به من جاي نيكو داده است. قطعاً ستمكاران رستگار نمي شوند. (يوسف، آيه??) پس براي رهائي از انحراف جنسي و حفظ عفت و حيا بايد به خدا پناه برد.(يوسف، آيات 23 و 24؛ مريم، آيه 18)

13- هنگام احساس خطر: هنگام احساس خطر به ويژه خطر جنسي بايد تنها به خدا پناه برد. پس هنگام حضور مرد و زني نامحرم در خلوتگاه تنها خدا است که بهترين پناهگاه است: قَالَتْ إِنِّي اَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛ مريم گفت: اگر پرهيزکار هستي، من از تو به خداي رحمان پناه مي برم. (مريم، آيه ??)

14- متكبّر منكر قيامت: چنين افرادي به هيچ آئين و قانوني پايبند نيستند؛ زيرا وقتي قدرت و ثروت داشته باشند و از مؤاخذه قانون نترسند، هيچ چيزي جلودار آنان نيست؛ زيرا ترس از قيامت و حساب و کتاب آنجاست که بازدارنده انسان از اعمال ستمگرانه است؛ وقتي اين امر وجود نداشته باشد و شخص، متکبر و مستکبر و فراقانون شد، ديگر بسيار خطرناک است. از اين رو، تنها بايد به خدا پناه برد: وَقَالَ مُوسَي إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُوْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ؛ و موسي گفت: من از هر متكبري كه به روز حساب عقيده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده ام. (غافر، آيه ??)

ذكر استعاذه به خدا

انسان بايد استعاذه عملي داشته باشد، ولي از مقدمات آن همين ذکر و گفتن زباني است که کم کم به قلب راه مي يابد و ذکر قلبي مي شود. البته ذکر زباني آثار و تأثيراتي دارد که نبايد از آن غافل شد. از اين رو هم قول زباني و هم قول اعتقادي بسيار مهم دانسته شده و خداوند بارها با تعبير «قل» بر آن است تا هر دو نوع از قول يعني زباني و اعتقادي و عملي در دستور کار مردم قرار گيرد.

خداوند خود به تعليم اين رويه پرداخته است. در آيات قرآن چگونگي استعاذه از سوي خداوند به پيامبر(ص) تعليم داده شده است: و قل رّبّ اعوذ بك من همزت الشّياطين و اعوذ بك ربّ ان يحضرون. (مؤمنون، آيات 97 و 98) همچنين فرموده است: قل اعوذ بربّ الفلق. (فلق، آيه 1) قل اعوذ بربّ النّاس. (ناس، آيه 1)

به نظر مي رسد که براي رهائي از شرور مخلوقات از نظام تکوين گرفته تا جادوگران و ساحران که با گره زدن، گره در کار مردم مي افکنند تا شر فعلي حسودان، بايد به پروردگار فلق پناه برد؛ زيرا خداوند پرده ظلمت اينها را مي درد و انسان را از تاريکي اين شرور در امان نگه مي دارد و در روشنايي قرار مي دهد. (فلق، آيات 1 تا 5)

روزنامه كيهان، شماره 21598 به تاريخ 26/1/96، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS