دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جریان‌شناسی مراجع فکری جوانان انقلابی در دهه 70

احمد فردید در مسیر شناختی خود از فلسفه انتقادی مارتین هایدگر بهره فراوان جسته و با واسطه هانری کربن به تفکرات او نزدیک شده بود.
جریان‌شناسی مراجع فکری جوانان انقلابی در دهه 70
جریان‌شناسی مراجع فکری جوانان انقلابی در دهه 70

احمد فردید در مسیر شناختی خود از فلسفه انتقادی مارتین هایدگر بهره فراوان جسته و با واسطه هانری کربن به تفکرات او نزدیک شده بود. اعتقاد وافر او به هایدگر و نوع نگاه او به انسان، نقد تاریخ فلسفه غرب و معنویت قابل استخراج از فلسفه او سبب شده بود فردید هایدگر را نزدیک‌ترین فیلسوف غرب به محیط انقلاب اسلامی بداند. او در جایی پیرامون هایدگر می‌گوید: «بعد از 30 سال مطالعه می‌گویم هایدگر جهت فکرش همین جهت جمهوری اسلامی است.»

محمدحسن صادق‌پور

دهه ۷۰ ایران در حوزه اندیشه را باید دوران نزاع‌های ایدئولوژیک دانست. دورانی که پس از رحلت امام، برخی از عقاید برگشتگان در پی تئوری‌سازی به منظور تجدیدنظرطلبی در مبانی انقلاب و اسلام بوده و به بازتعریف این مبانی با رجعت به قرائت‌های برگرفته از مدرنیته پرداختند. این نزاع در ابتدای دهه ۷۰ و به دلیل وجود دولتی که اساساً با رویکرد تکنوکراسی، استقبال چندانی از حوزه نظریه‌پردازی نداشت، صرفاً در سطح مطبوعات گسترش یافت و از میانه این دهه با انسجام فکری طیف‌ها و فضای سیاسی جدید حاکم بر آن دوره به سخنرانی‌ها، مناظرات و حتی منازعات میان شخصیت‌ها رسید. یک سوی منازعه را جریان فکری عبدالکریم سروش و جمعی از جوانان سابق انقلابی که نسبت به گذشته خود دچار تجدیدنظر شده بودند، تشکیل می‌دادند. پیشتر در صفحه اندیشه در خصوص مختصات فکری این جریان و یکی از جریان‌های پررنگی که در آن دوران پاسخگوی حجم زیاد شبهات مکتبی تفکر سروش بود - جریان فکری آیت‌الله مصباح یزدی و شاگردان ایشان- توضیح داده شد. اما علاوه بر این دو طیف که هر یک جمع زیادی از جوانان را به افکار خود وابسته کرده بودند؛ جریان دیگری نیز وجود داشت که در همین دهه توانست مرجعی فکری برای جمعی از جوانان نخبه انقلابی باشد: فردید وشاگردانش.
حلقه فردیدیان انقلاب اسلامی

جریانی از انقلابیون دهه ۷۰، در مقابل حلقه کیهان فرهنگی (کیان)، پناهگاهی فکری به نام «سوره» تشکیل دادند که اغلب نویسندگانش وجه مشترکی در تفکر داشتند و آن انتساب مستقیم یا با واسطه به تفکر سیداحمد فردید بود.

سیداحمد فردید استاد فلسفه دانشگاه تهران در سال‌های پیش از انقلاب و ملقب به «فیلسوف شفاهی» با نوع نگاه انتقادی خود نسبت به فلسفه غرب و مدرنیته، بسیاری از جوانان انقلابی را مجذوب خود ساخت.

او برای توصیف فضای روشنفکری عصر حاضر اصطلاح «غرب‌زدگی» را به کار برد و آن را معادل از میان رفتن تفکر و علم حضوری مقابل علم حصولی و ادراک پوزیتیویستی معنا کرد. از نگاه فردید غرب با تقسیم‌بندی علم به فیزیک و متافیزیک، مسیر را بر تفکر شهودی و حضور ابعاد معنوی در زندگی آدمی بست. تعبیر دیگر فردید برای غرب‌زدگی چنین است: «غرب‌زدگی یعنی پذیرش قهری تمدن و فرهنگ غرب و پیروی بی‌چون و چرا از آن، بدون رشد به مرحله خودآگاهی که غربیان به هر صورت بدان رسیدند. پیداست که رنسانس (نوزایش) که ما غرب‌زدگی‌اش نامیدیم با مقتضیات قهری تاریخ، چون استعمار و لوازم آن نیز همزاد و همراه بوده است.»

فردید با ترویج این عبارت نقش به‌سزایی در شکل‌گیری ادبیات فرهنگی ایفا کرد و حتی این مفهوم بر نویسندگان چپ‌گرایی نظیر جلال آل‌احمد نیز تأثیر گذاشت تا جایی که همین عبارت را نام یکی از کتب خود گذاشت.

جلال آل‌احمد از سال ۳۴ که فردید از اروپا به ایران بازگشت تا آخر عمرش دوست و همنشین فردید بود و بلاشک از وی تأثیر زیادی پذیرفت. فردید نیز بار‌ها در سخنان خود از جلال آل‌احمد یاد می‌کرد و گرچه به واسطه زمینه چپ‌گرایی جلال به وی انتقاداتی نیز داشت، اما در حوزه تفکر انتقادی نسبت به عالم مدرن نوشته‌های جلال بی‌شک از فردید تأثیر پذیرفته است. آثار ادبی و تألیفات جلال آل‌احمد از همان زمان پیش از انقلاب و تا هم اکنون به عنوان یکی از مراجعی است که جوانان انقلابی از آن استفاده می‌کنند. مخصوصاً نوشته‌هاییمانند غرب‌زدگی، در خدمت و خیانت روشنفکران، ارزیابی شتابزده و سفر به ولایت عزرائیل به عنوان منابع فکری جوانان در مواجهه با غرب و غرب‌زدگان مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

وجه فکری ضداستعماری جلال همراستا با جریان انقلاب اسلامی بود و حتی شخص امام راحل کتاب غرب‌زدگی آل‌احمد را مورد تمجید قرار دادند. جلال چندسال پیش از انقلاب درگذشت، اما فردید دوران انقلاب اسلامی را درک کرد و آن را در تئوری‌پردازی خود دخیل کرد.

وی که به اعتقاد برخی تا قبل از انقلاب اساساً تأثیرگذاری چندانی بر مسیر انقلاب و همراهی با آن جریان نداشت - و همچون سیدحسین نصر ظاهراً سیاست را در نظریه‌پردازی خود دخیل نمی‌کرد- حال پس از تحقق انقلاب اسلامی به شدت به حمایت از انقلاب روی آورد و طبق فلسفه علم‌الاسماء الهی که ایده اصلی فردید بود، وی انقلاب اسلامی را بروز یکی از اسمای الهی در زمان جدید می‌داند.

فردید در خصوص تحولی که در او پس از بازگشت از اروپا و طرح موضوع غرب‌زدگی پدید آمده و در جریان انقلاب نیز وی را هم مسیر با امام (ره) نمود اینچنین می‌گوید: «حالا فرض کنید یکی امروز آمده از خطاپذیر و ابطال‌پذیر و از تاریخ می‌گوید، من این را طردش نمی‌کنم. می‌گویم خود من که این را رفتم تا آخر، بعدش انقلاب - انقلاب که نه - یک گشتی در من پیداشده با غرب‌زدگی، خدا کند یک همچین جوان‌هایی هم یک دفعه انقلاب برایشان بشود یک دفعه خط بطلان بکشند به این عقل سخیف یهودی و ماسونی و حتی آثار گذشته‌شان، چنانکه من خط بطلان بار‌ها کشیدم به آنچه نوشته‌ام سابق که اگر جمع کنند می‌شود هزار صفحه.»

سروش این انقلاب را خراب می‌کند

تعریض او در عبارت فوق به عبدالکریم سروش و پیروی او از ایده پوپری ابطال‌پذیری گزاره‌ها بازمی‌گشت.
احمد فردید در مسیر شناختی خود از فلسفه انتقادی مارتین هایدگر بهره فراوان جسته و با واسطه هانری کربن به تفکرات او نزدیک شده بود. اعتقاد وافر او به هایدگر و نوع نگاه او به انسان (آدمی به عنوان دازاین به جای سوژه)، نقد تاریخ فلسفه غرب و معنویت قابل استخراج از فلسفه او سبب شده بود فردید هایدگر را نزدیک‌ترین فیلسوف غرب به محیط انقلاب اسلامی بداند. او در جایی پیرامون هایدگر می‌گوید: «بعد از ۳۰ سال مطالعه می‌گویم، هایدگر جهت فکرش همین جهت جمهوری اسلامی است.»

فردید و اطرافیانش ملهمان فلسفه هایدگر بودند، در حالی که عبدالکریم سروش تأثیر پذیرفته از کارل پوپر و فلسفه سیاسی او بود. همین مسئله باعث شده بود سروش و فرید تنش‌های فراوانی با یکدیگر داشته باشند.

فردید در پیامی از ایجاد انحراف در مسیر انقلاب به وسیله سروش، اعلان هشدار می‌کند و چنین می‌گوید: «می‌خواهم پیامی به امام خمینی بدهم و درد دلی با ایشان بکنم، سیداحمد فردید آدمی است که برای خودش کار کرده‌است. اگر کتاب ننوشته، نخواسته تشبه به کثافات دیگران بکند. من پیام کوچکی به امام خمینی دارم، این انقلاب را عبدالکریم سروش خراب می‌کند. من پوپر را می‌شناسم و به ریش او می‌خندم؛ من دارم به جمهوری اسلامی مدد می‌رسانم.»
او در سال ۶۵ نیز معتقد بود در برخی انقلابیون سستی و رخوت ایجاد شده که در نتیجه به قول وی «دیگر مشت‌ها آن‌طور که باید گره کرده نیست.» جالب است که عبدالکریم سروش که پس از انقلاب در شورای انقلاب فرهنگی عضویت داشت، کلاس فردید در دانشگاه تهران را تعطیل کرد.

سروش در یک سخنرانی در دهه ۷۰ که به انتقاد از جریان فکری آیت‌الله مصباح می‌پردازد، طعنه‌ای نیز به جریان فردید می‌زند و آن‌ها را نیز مورد نوازش قرار می‌دهد. او در بخشی از سخنانش چنین می‌گوید: «من مى‌خواهم در اینجا به کسانى اشاره کنم که کمتر دیده مى‌شوند و آن فردیدى‌ها هستند. به نظر من سهم بیشتر از آن کسى است به نام احمد فردید که سال‌ها در دانشگاه تهران استاد فلسفه بود. پس از آن هم که بازنشسته شد همچنان در نشر افکارش فعال بود. فردید شخصى بود به شدت مرید باز. فردید یک شبه پس از انقلاب صورت و سیرت عوض کرد. یعنى تا قبل از انقلاب، ذره‌اى از دیانت و رسالت در سخنان او ذکرى نمى‌رفت. نه فقط ذکرى نمى‌رفت که شاگردان نزدیک به او مى‌گفتند اعتقادى به هیچ چیز ندارد [..]، اما پس از انقلاب ناگهان از آقاى بازرگان و شریعتى هم در دیندارى پیشى گرفت... فردید به شدت طرفدار خشونت بود... او این ضدیهودى بودن را از استادش هایدگر آموخته بود که البته طرفدار نازیسم و فاشیسم بود و امروزه هیچ کس در این موضوع شکى ندارد. اینان اگر حمله به لیبرالیسم مىکنند، از موضع فاشیسم است نه اسلام یا سوسیالیسم یا چیز دیگر.»
این نزاع فکری سه‌جانبه میان حامیان تفکر آیت‌الله مصباح- فردید و عبدالکریم سروش به طرز پررنگی خصوصاً در مطبوعات دهه ۷۰ قابل مشاهده است.

شاگردان فردید، شارحان فیلسوف شفاهی

سیداحمد فردید با وجود همراهان بسیار و ملازمان زیادی که گرد خود جمع کرده بود و ایده‌های نوینی که متأثر از نگاه انتقادی به مدرنیته ارائه کرد، هیچ‌گاه تلاشی برای مکتوب نمودن آثار خود ننمود. دیدگاه‌های وی غالباً از طریق شاگردانش منعکس شده است و به همین دلیل خود فردید را نمی‌توان مرجع فکری جوانان در ایام انقلاب و پس از آن به حساب آورد، اما افرادی، چون سیدمرتضی آوینی که راوی تفکرات فردید هستند بسیار مورد توجه نسل جوان واقع شدند. حلقه اولیه همراهان فردید را افرادی، چون ابوالحسن جلیلی، حمید عنایت، داریوش آشوری و رضا داوری اردکانی تشکیل می‌داد که جلسات بحث فلسفی آنان که عمدتاً در منزل امیرحسین جهانبگلو در دهه ۵۰ برگزار می‌شد به جلسات «فردیدیه» مشهور شد.

جالب است از میان همفکران و شاگردان سروش پس از انقلاب و تحولی که در نظریات او رخ داد، شخصیت‌هایی، چون شایگان و آشوری از وی فاصله گرفتند.

اما رضا داوری‌اردکانی را می‌توان مهم‌ترین فیلسوف متأثر از فردید پس از انقلاب دانست، اما از آنجا که تأملات وی غالباً در حوزه فلسفی بود و کمتر به تسری آن در ساحات اجتماعی و فرهنگی پرداخته است لذا هیچ‌گاه به عنوان یک روشنفکر و مرجع فکری برای نسلی از عموم جوانان مطرح نبوده است.

در عین حال مهم‌ترین شخصیت‌هایی را که آثارشان خاصه در دهه ۷۰ و پس از آن مورد مراجعه جوانان قرار گرفت، عبارت بودند از مرحوم محمد مددپور، سیدعباس معارف و شهیدسیدمرتضی آوینی.
محمد مددپور پس از مرگ فردید به پیاده‌سازی نوار سخنرانی‌های او روی آورد و اثری با نام «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان» به چاپ رسانید که البته به دلیل عدم اعمال تصحیح و ویرایش مورد انتقاد زیادی نیز قرار گرفت.

کتاب‌هایی همچون «گذر از مدرنیته» و «درآمدی بر سیر تفکر معاصر» از آثار مهم مددپور هستند که در آن‌ها به ماهیت و تاریخ فلسفه و اندیشه غرب پرداخته است. برخی کتب دیگری که از مددپور به جای مانده و به واسطه آن‌ها از وی به عنوان شارح فلسفه هنر انقلابی نام برده شده است عبارتند از: تجلیات حکمت معنوی در هنر، آشنایی با آرای متفکران درباره هنر و هنر و زیبایی از نظر متفکران جدید مدرن و پست مدرن و ماهیت تکنولوژی و هنر تکنولوژیک.

همچنین وی در کتاب «حکمت انسی و زیبایی‌شناسی عرفانی هنر» به طور ایجابی هنر مقبول اسلام را از دریچه حکمت انسی و متأثر از ایده‌های فردید مطرح نموده که آثار فوق مورد توجه بسیاری از جوانان هنرجوی انقلابی قرار گرفته است.

سیدعباس معارف نیز از دیگر شاگردان فردید بود که در حوزه‌های مختلف علوم انسانی همچون اقتصاد، علوم سیاسی، عرفان، فلسفه و حتی علم فیزیک تأملات و آثاری داشت و برخی مکتوبات او نظیر «نگاهی دوباره به مبادی حکمت انسی» و «مبانی حکمی اقتصاد و معیشت (تأملاتی در باب رهیافت‌های اقتصادی در اسلام)» مورد مطالعه برخی جوانان علاقه‌مند به افکار فردید است.

حلقه آوینی؛ انقلابیون هنرمند

در خصوص سید مرتضی آوینی نیز به عنوان دیگر شخصیت تأثیر گرفته از فردید، نیازی به زیاده‌گویی نیست؛ چراکه همین حالا نیز گفته‌ها و نوشته‌هایش منبع فکری بسیاری از جوانان خصوصاً در زمینه غرب‌شناسی و فرهنگ است. از آوینی به عنوان متفکر دوران گذار انقلاب اسلامی نام برده‌اند و او بود که خود را تحول یافته دم مسیحایی امام می‌دانست و البته در نقد غرب مدیون نوع نگاه فردید بود. آوینی که روایت معراج انسانی را با ظهور انقلاب و بعد از آن در میان جبهه‌های جنگ دیده بود، هنر را با عینک انقلابی می‌دید و در مقالات خود کوشید تا ابزار هنر را برای تعالی به کار بندد. رهبر معظم انقلاب نیز به دلیل همین مجاهدت از شهید آوینی به عنوان «الگوی هنرمند انقلابی» نام می‌برد. از نظر آوینی «غرب دوران تاریخی خویش را طی کرده است و اکنون رو به سوی اضمحلال و فروپاشی دارد... اکنون انسان بار دیگر از زمین و نفس خویش روی گردانده است و به عالم معنا و آسمان توجه یافته و این مستلزم انقلاب و تحول دیگر است. خلاف آنچه در رنسانس روی داد. انسان بار دیگر تولد یافته است و عصری دیگر آغاز شده و کره زمین پای در آخرین مرحله تاریخ پیش از پایان جهان نهاده است... انقلاب اسلامی، رستاخیز تاریخی انسان است بعد از قرن‌ها هبوط. این انقلاب، یک توبه تاریخی است.»

گرچه آوینی را بیشتر با وجهه هنری و مقالاتش پیرامون سینما و تلویزیون و شعر و تربیت هنرمندانی در مسیر انقلاب نظیر ابراهیم حاتمی‌کیا می‌شناسند، اما آثاری از وی به جای مانده که هم‌اکنون نیز در حوزه اندیشه مورد رجوع جوانان انقلابی است. از جمله این آثار می‌توان به کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، بخش‌هایی از کتاب «آغازی بر یک پایان» پیرامون حکومت اسلامی و موضوع امت واحده و بخش‌هایی از کتاب «فردایی دیگر» در تبیین فلسفه غرب اشاره کرد.

آوینی در دهه تقابل فکری با سروش، سردبیر و پرچمدار نشریه سوره بود که در خط مقدم مبارزه با انحرافات فکری عقاید لیبرالمآبانه آن دوران قرار داشت. شهید آوینی خطر تفکر سروش را اینچنین گوشزد می‌نماید: «نظرات افرادی مانند عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری، با قاطعیت مجاز بودن تجدید نظر در شریعت را مطرح کرده و زمینه مناسبی را در اختیار روشنفکران سکولار قرار می‌دهد تا نقطه نظرات خود را مطرح کرده و تضاد‌هایی که دینی نمودن حوزه سیاسی جامعه به وجود می‌آورد مورد تأکید قرار دهند.»

علاوه بر شخصیت‌های نامبرده به عنوان متأثران مکتب فردید، در حال حاضر نیز شخصیت‌هایی، چون شهریار زرشناس و یوسف‌علی میرشکاک که از همراهان سیدمرتضی آوینی محسوب می‌شدند تا حدودی در میان نسل جوان انقلابی شناخته شده‌اند و مخصوصاً شهریار زرشناس به واسطه مناظرات علمی پیرامون مباحث علوم انسانی، ارائه کلاس‌های آشنایی با مبانی غرب و کتبی نظیر «درباره دموکراسی»، «نگاهی به تاریخچه روشنفکری در ایران»، «اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران»، «توسعه»، «جامعه مدنی»، «سرمایه سالاری» و «مبانی نظری غرب مدرن» و همچنین مقالات مطبوعاتی که از وی منتشر می‌شود در میان جوانان مطرح و مورد استناد است.

منبع: روزنامه جوان

روزنامه جوان

تاریخ انتشار: 31 شهریور ماه 1397

جدال فردید و سروش در نقش هایدگر و پوپر!

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS