دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کذب (دروغ) در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد کذب (دروغ) بیان شده است آورده شده.
No image
کذب (دروغ) در آیات و روایات اسلامی

آیات

  1. یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْكَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْكُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرینَ لَمْ یَأْتُوكَ یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً أُولئِكَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ [1]

اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسیر كفر شتاب مى كنند و با زبان مى گویند: ایمان آوردیم و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهى از یهودیان كه خوب به سخنان تو گوش مى دهند، تا دستاویزى براى تكذیب تو بیابند آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند كه خودشان نزد تو نیامده اند آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مى كنند، و (به یكدیگر) مى گویند: اگر این (كه ما مى خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذیرید، و گر نه (از او) دورى كنید! (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات كند، قادر به دفاع از او نیستى آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهایشان را پاك كند در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد.

  1. سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوكَ شَیْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ [2]

آنها بسیار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تكذیب كنند مال حرام فراوان مى خورند پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى كن، یا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر كنى، به تو هیچ زیانى نمى رسانند و اگر میان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد.

  1. فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا یَكْذِبُونَ [3]

این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى كه خدا را ملاقات كنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است كه از پیمان الهى تخلّف جستند و بخاطر آن است كه دروغ مى گفتند.

  1. وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ [4]

آنها براى خدا چیزهایى قرار مى دهند كه خودشان از آن كراهت دارند [فرزندان دختر] با این حال زبانشان به دروغ مى گوید سرانجام نیكى دارند! از این رو براى آنان آتش است و آنها از پیشگامان (دوزخ) اند.

5. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً [5]

نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگى از دهانشان خارج مى شود! آنها فقط دروغ مى گویند.

6. ذلِكَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما یُتْلى عَلَیْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ [6]

مناسك حج) این است! و هر كس برنامه هاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است! و چهارپایان براى شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده مى شود. از پلیدیهاى بتها اجتناب كنید! و از سخن باطل بپرهیزید!

7. أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ یَحْكُمُ بَیْنَهُمْ فی ما هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ [7]

آگاه باشید كه دین خالص از آن خداست، و آنها كه غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند و دلیلشان این بود كه: اینها را نمى پرستیم مگر بخاطر اینكه ما را به خداوند نزدیك كنند، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى كند خداوند آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدایت نمى كند!

روایات

الکافی

بَابُ الْكَذِبِ

1. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَكْذِبْ عَلَیْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِیفِیَّةَ وَ لَا تَطْلُبَنَّ أَنْ تَكُونَ رَأْساً فَتَكُونَ ذَنَباً وَ لَا تَسْتَأْكِلِ النَّاسَ بِنَا فَتَفْتَقِرَ فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ فَإِنْ صَدَقْتَ صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كَذَبْتَ كَذَّبْنَاكَ [8]

ابو نعمان گوید: حضرت باقر علیه السلام بمن فرمود: اى ابا نعمان بر ما دروغى مبند تا دین خود را بر باد دهى، و مبادا خواهى كه سر باشى (و جلو قرار گیرى) تا دم شوى (و عقب بمانى) و بوسیله ما مردم را مخور كه فقیر گردى، زیرا بناچار ترا نگذارند و پرسش كنند، پس اگر راست گوئى ما تصدیقت كنیم و اگر دروغ گوئى ما ترا تكذیب كنیم.

شرح :

- مجلسى علیه الرحمة در معناى فرمایش حضرت كه: مبادا بخواهى سر باشى تا دم شوى چند وجه ذكر كرده است اول اینكه دم كنایه از ذلت و پستى نزد خداوند و نزد بندگان شایسته و صالح او است.

دوم اینكه مقصود عقب ماندن در آخرت است و به تشبیه لطیفى اشاره فرموده است، و آن اینست كه اگر در راه باریكى یك دسته سوار بروند هنگام مراجعت و بازگشت آن كس كه جلو بوده بناچار عقب قرار گیرد.

سوم اینكه بواسطه طلب دنیا ذلیل خواهى شد و مرادت در دنیا حاصل نگردد و بدان نرسى، زیرا غالبا دنیا طلب بدان نرسد، و بعكس آنكه از دنیا فرار كند آن را بیابد. چهارم اینكه ریاست در دنیا براى مردمان متوسط بدست نیاید جز از راه توسل ببالاتر از خود، و چون غالبا ریاست دنیا بدست نااهلان است و ریاست براى اهل حق در دنیا بندرت اتفاق افتد، پس ناچار باید بنااهلان متوسل شود و تابع ایشان گردد و در زمره یاران و اعوان ایشان در آید، و این باعث شود كه در آخرت نیز با آنان محشور گردد.

و در گفتار حضرت كه: و بوسیله ما مردم را مخور ... گوید: یعنى بسبب ساختن خبرهاى دروغ در باره ما، یا باحكام دروغ ساختن و نسبت آنها را بما دادن، مخواه كه اموال مردم را بخورى، پس در دنیا یا در آخرت بیچاره و فقیر شوى.

2 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ كَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صلی الله علیه وأله وسلم یَقُولُ لِوُلْدِهِ اتَّقُوا الْكَذِبَ الصَّغِیرَ مِنْهُ وَ الْكَبِیرَ فِی كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَذَبَ فِی الصَّغِیرِ اجْتَرَى عَلَى الْكَبِیرِ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم قَالَ مَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَصْدُقُ حَتَّى یَكْتُبَهُ اللَّهُ صِدِّیقاً وَ مَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَكْذِبُ حَتَّى یَكْتُبَهُ اللَّهُ كَذَّابا [9]

حضرت باقر علیه السلام فرمود: على بن حسین بفرزندنش میفرمود: از دروغ كوچك و بزرگش، جدى و شوخیش بپرهیزید، زیرا آن كس كه در چیز كوچك دروغ گفت بدروغ بزرگ نیز جرات پیدا كند. آیا ندانید كه رسول خدا صلی الله علیه وأله وسلم فرمود: بنده (خدا) پیوسته راست گوید تا خدا او را صدیق نویسد، و پیوسته دروغ گوید تا خدا او را كذاب (و دروغگو) نویسد.

3 . عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب [10]

حضرت باقر علیه السلام فرمود: خداى عز و جل براى بدى قفلهائى قرار داده، و كلیدهاى آنها را شراب قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.

شرح

- مجلسى (ره) گوید: گویا سرّش اینست كه شراب عقل را زائل كند و با زائل شدن آن تمامى موانع- چون شرم از خدا و خلق و تفكر در قبح و عقاب خدا و مفسده هاى دنیوى و اخروى- برداشته شود پس تمامى این قفلها باز گردد، و گویا مراد بدروغى كه بدتر از شراب است دروغ بر خداوند و حجتهاى اوست زیرا او همردیف كفر است، و حلال شمردن شرابهاى حرام یكى از نتایج این قسم دروغ است.

4 . عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْكَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَان [11]

و نیز حضرت باقر علیه السّلام فرمود: دروغ ویران كننده ایمان است.

5 . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ جَمِیعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه وأله وسلم مِنَ الْكَبَائِر[12]

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: دروغ بر خدا و رسولش صلی الله علیه وأله وسلم از گناهان كبیره است.

6 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُكَذِّبُ الْكَذَّابَ [13] اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ مَعَهُ ثُمَّ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ كَاذِب [14]

حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اولین كسى كه شخص بسیار دروغگو را تكذیب كند خداوند عز و جل است، سپس دو فرشته كه با او هستند، سپس خود او هم میداند كه دروغگو است.

7 . عَلِیُّ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ الْكَذَّابَ یَهْلِكُ بِالْبَیِّنَاتِ وَ یَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَات [15]

عمر بن یزید گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام میفرمود: شخص بسیار دروغگو با برهانهاى روشن هلاك گردد، و پیروانش بوسیله شبهات.

توضیح

- فیض (ره) گوید: مقصود از كذاب و دروغگو در اینجا مدعى ریاست است چون او با علم و دانائى بجهل خود خلاف واقع گوید. و پیروانش بسبب حسن ظن و خوش بینى باو و احتمال راستگوئیش دچار اشتباه شوند.

8 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ آیَةَ الْكَذَّابِ بِأَنْ یُخْبِرَكَ خَبَرَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَإِذَا سَأَلْتَهُ عَنْ حَرَامِ اللَّهِ وَ حَلَالِهِ لَمْ یَكُنْ عِنْدَهُ شَیْ ء [16]

معاویه بن وهب گوید: شنیدم از حضرت صادق علیه السّلام كه میفرمود: نشانه دروغگو اینست كه از

آسمان و زمین و مشرق و مغرب خبر میدهد، ولى آنگاه كه از حرام و حلال خدا از او بپرسى چیزى نزد او نیست كه پاسخ دهد. [17]

9 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ الْكَذِبَةَ لَتُفَطِّرُ الصَّائِمَ قُلْتُ وَ أَیُّنَا لَا یَكُونُ ذَلِكَ مِنْهُ قَالَ لَیْسَ حَیْثُ ذَهَبْتَ إِنَّمَا ذَلِكَ الْكَذِبُ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ [18]

ابو بصیر گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام مى فرمود: یك دروغ روزه روزه دار را بگشاید عرضكردم: كدامیك از ما است كه چنین كارى از او سر نزند؟ (یك دروغ در روز نگوید)؟ فرمود: آن دروغ كه تو خیال كردى (منظور) نیست، همانا آن دروغ بستن بخدا و رسولش و ائمه علیهم السلام است.

10 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ ذُكِرَ الْحَائِكُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ مَلْعُونٌ فَقَالَ إِنَّمَا ذَاكَ الَّذِی یَحُوكُ الْكَذِبَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ [19]

در حدیثى مرفوع روایت شده كه نزد حضرت صادق علیه السلام گفته شد: كه بافنده ملعونست؟ حضرت فرمود: این آن بافنده ایست كه بر خدا و بر رسولش دروغ ببافد.

11 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الطَّائِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه [20]

حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هیچ بنده مره ایمان را نچشید تا دروغرا ترك كند چه شوخى باشد و چه جدى.

12 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْكَذَّابُ هُوَ الَّذِی یَكْذِبُ فِی الشَّیْ ءِ قَالَ لَا مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا یَكُونُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ لَكِنَّ الْمَطْبُوعَ عَلَى الْكَذِب [21]

عبد الرحمن بن حجاج گوید: بحضرت صادق علیه السلام عرضكردم: كذاب آن كس است كه در چیزى دروغگوید؟ فرمود: نه، (زیرا) كسى نیست جز اینكه این از او سر زند ولى مقصود آن كس است كه بدروغ عادت كرده است.

13 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ علیه السلام مَنْ كَثُرَ كَذِبُهُ ذَهَبَ بَهَاؤُه [22]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: عیسى بن مریم علیه السّلام فرمود: هر كه دروغش زیاد شد، آبرویش برود.

14. عَنْهُ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ یَكْذِبُ حَتَّى یَجِی ءَ بِالصِّدْقِ فَلَا یُصَدَّق [23]

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: براى مرد مسلمان سزاوار و شایسته است كه از رفاقت دروغگو بپرهیزد، زیرا كه او دروغگوید تا بدان جا كه اگر راست هم بگوید باور نشود.

15 . عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْكَذَّابِینَ النِّسْیَان [24]

عبید بن زرارة گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام میفرمود: از چیزهائى كه خداوند بوسیله آن بدروغگویان كمك كرده است فراموشى است.

16 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی یَحْیَى الْوَاسِطِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْكَلَامُ ثَلَاثَةٌ صِدْقٌ وَ كَذِبٌ وَ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ قِیلَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلَاماً یَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ فَتَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِیكَ مِنَ الْخَیْرِ كَذَا وَ كَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ مِنْه [25]

از حضرت صادق علیه السلام حدیث شده است كه فرمود: سخن بر سه گونه است: راست، و دروغ، و اصلاح میان مردم، (راوى) گوید: بآن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمود: از كسى سخنى در باره دیگرى میشنوى كه اگر آن سخن باو برسد بد دل مى شود، پس تو او را دیدار كنى و باو بگوئى: از فلانى شنیدم كه در باره خوبى تو چنین و چنان میگفت، بر خلاف آنچه شنیده اى.

17 . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّا قَدْ رُوِّینَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ یُوسُفَ علیه السلام - أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ ع- بَلْ فَعَلَهُ كَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا یَنْطِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوا وَ مَا كَذَبَ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا عِنْدَكُمْ فِیهَا یَا صَیْقَلُ قَالَ فَقُلْتُ مَا عِنْدَنَا فِیهَا إِلَّا التَّسْلِیمُ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ اثْنَیْنِ وَ أَبْغَضَ اثْنَیْنِ أَحَبَّ الْخَطَرَ فِیمَا بَیْنَ الصَّفَّیْنِ وَ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِی الْإِصْلَاحِ وَ أَبْغَضَ الْخَطَرَ فِی الطُّرُقَاتِ وَ أَبْغَضَ الْكَذِبَ فِی غَیْرِ الْإِصْلَاحِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام إِنَّمَا قَالَ- بَلْ فَعَلَهُ كَبِیرُهُمْ هذا إِرَادَةَ الْإِصْلَاحِ وَ دَلَالَةً عَلَى أَنَّهُمْ لَا یَفْعَلُونَ وَ قَالَ یُوسُفُ علیه السلام إِرَادَةَ الْإِصْلَاح [26]

حسن صیقل گوید: بحضرت صادق عرضكردم: براى ما از حضرت باقر علیه السّلام روایت شده كه در باره گفتار یوسف علیه السلام (كه فرمود): اى كاروان هر آینه شما دزد هستید (سوره یوسف آیه 70) آن حضرت فرموده است: بخدا سوگند دزدى نكردند و یوسف هم دروغ نگفت، و (هم چنین در باره آنچه) ابراهیم فرمود: بلكه بزرگ آن بتان كرده است پس بپرسید از ایشان اگر هستند سخن گویان (سوره انبیاء آیه 63) آن حضرت علیه السّلام فرموده است: بخدا سوگند آنان نكرده بودند و ابراهیم نیز دروغ نگفت؟ حضرت صادق (كه این كلام را شنید) فرمود: اى صیقل نزد شما در این باره چیست؟ گوید: عرضكردم:نزد ما جز تسلیم چیزى نیست، گوید: پس آن حضرت فرمود: خداوند دو چیز را دوست دارد و دو چیز را دشمن دارد، دوست دارد خرامندگى (و با تبختر راه رفتن) را در میان دو صف (از لشكر اسلام و كفر) و دوست دارد، دروغ گفتن را در جاى اصلاح (بین دو نفر یا دو جمعیت از مسلمانان) و دشمن دارد خرامندگى در راهها و كوهها را، و (هم چنین) دشمن دارد دروغ گفتن را در غیر مقام اصلاح، بدرستى كه ابراهیم علیه السلام كه فرمود: بلكه بزرگ ایشان این كار را كرده است بخاطر اصلاح (حال بت پرستان و نجات آنها از گمراهى) بوده، و راهنمائى (كردن آن جماعتى) باینكه آن بتان نمى توانند كارى انجام دهند و یوسف علیه السلام نیز بخاطر اصلاح (حال فامیل خود یا دیگران آن كلام را) فرمود.

توضیح : در اینكه دروغ از محرمات است بحثى نیست و چنانچه شیخ انصارى رضوان اللَّه علیه فرموده است: حرمت آن بضرورت عقول و ادیان و ادله اربعه ثابت است، لكن در دو جهت بحث شده:

یكى اینكه آیا از كبائر است یا نه، دیگر در ذكر جاهائى كه دروغ جایز است اما در جهت اول چون بحث در آن خارج از وضع ترجمه و توضیح این روایت است خوددارى مى شود و براى توضیح بیشتر در این باره خوانندگان محترم بمتاجر شیخ (ره) مراجعه فرمایند، و اما در جهت دوم آنچه از اخبار (كه پاره از آنها نیز پس از این بیاید) و كلمات فقهاء و دانشمندان استفاده مى شود آنست كه دروغ در سه یا چهار مورد جایز است، اول: در مورد اضطرار و ناچارى مانند آنكه ضررى بمال یا جان یا آبروى كسى متوجه گردد و براى دفع آن راهى جز دروغ نداشته باشد كه در چنین مورد گذشته از آیات و روایات اجماع قائم است بر جواز دروغ براى دفع آن و مشهور بر آنند كه اگر قدرت بر توریه (و حقیقت پوشى بطورى كه دروغ هم نگوید) داشته باشد باید توریه كند، زیرا در چنین صورتى اضطرارى بر دروغ ندارد، دوم در صورتى كه قصد اصلاح و سازش دادن میانه دو مسلمان یا دو جمعیت از مسمانان را داشته باشد كه در چنین صورت نیز فقهاى عظام بر طبق روایاتى كه آمده است دروغ را جایز میدانند، سوم در مورد حیله و نیرنگ در جنگ با دشمنان كه آن را جایز دانسته اند مانند اینكه بآنها بگوید: فرمانده شما مرد، یا بگوید: فردا براى ما كمك مى آید و امثال اینها چهارم- در مورد وعده مرد بزن خود كه در این مورد نیز دروغ را جایز دانسته اند.

و بعضى آن را مقید بزن تنها نیز نكرده اند بلكه در مطلق خانواده و اهل ایشان (طبق پاره از روایات وارده) جایز میدانند. و آنچه در توضیح این روایت اكنون مورد بحث ما است مورد دوم است كه شخص از روى اراده اصلاح مرتكب دروغ شود.

مجلسى (ره) در گفتار امام صادق علیه السلام كه در باره كلام حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده: این كلام را بخاطر اصلاح فرمود گفته است: شاید مقصود اراده اصلاح حال قومش بود باینكه آنان را از پرستش بتان برگرداند، زیرا هنگامى كه شخص خردمند در اسناد شكستن بتان بخود آنها اندیشه كند، و بداند كه شكستن آنها از یك موجودى كه فاقد شعور و علم و قدرت است سر نزند، در نتیجه خواهد دانست كه آنها چنین كارى نكرده، و چنین موجوداتى كه قادر بر دفع زیان و خواری از خودشان نیستند، شایسته پرستش نخواهند بود، و همین باعث آن گردد كه اینان از این كردار برگردند و دست از پرستش بتان برداشته خداى یگانه را بپرستند. سپس وجوه دیگرى كه دانشمندان در تفسیر این آیه گفته اند نقل فرماید كه ذكر تمامى آنها در اینجا موجب تطویل كلام و خارج از وضع ترجمه است، و براى تتمیم فایده بایراد یكى از آن وجوه كه بحدیثى از حضرت صادق علیه السلام نیز تأیید شده است (با مختصر تصرفاتى كه این بنده در آن نموده ام) اكتفا مى شود و آن اینست كه:

در كلام (حضرت ابراهیم علیه السلام) تقدیم و تأخیرى است و تقدیر كلام چنین است: بلكه بزرگ ایشان كرده است اگر سخن میگویند، پس از ایشان بپرسید و بنا بر این اسناد عمل ببزرگ آنها مشروط بر سخن گفتن آنان شده، و چون سخن نمى گفتند پس فاعل آن نبودند، و غرض (آن حضرت از این طرز گفتار، و پیچ و خم دادن مطلب با اینكه ترسى از صراحت لهجه در پاسخ آنان نداشت) این بود كه بیخردى و سبك مغزى آنان را برخشان بكشد، و آنان را در پرستش چیزى كه نشنود و نه بیند و قدرت بر تكلم و دفع زیان از خود ندارد سرزنش كند، و تأیید كند این وجه را آنچه در كتاب احتجاج روایت شده كه از حضرت صادق علیه السلام در باره كلام حضرت ابراهیم علیه السلام پرسش شد، حضرت فرمود: بزرگ آنها نكرده بود و ابراهیم نیز دروغ نگفت، گفته شد: این چگونه است؟ فرمود: جز این نیست كه ابراهیم گفت: بپرسید از آنها اگر سخن گویند (و معناى این كلام این است كه) اگر سخن گویند پس بزرگ آنها كرده است، و اگر سخن نگویند بزرگ آنها كارى نكرده است، پس آنها كه سخن نگفتند و ابراهیم نیز دروغ نگفت (این راجع بكلام ابراهیم علیه السلام.

و اما در باره كلام حضرت یوسف علیه السلام گفته است: گویا مقصود اصلاح بین خود و برادرانش در باره نگهداشتن برادرش بنیامین نزد خود، و گردن نهادن آنها باین كار بود، بقسمى كه جاى نزاع براى دو طرف باقى نماند، و این ممكن نبود مگر بدو كار، یكى نسبت دزدى به بنیامین، و دیگرى دست آویز شدن بحكم پیروان یعقوب در باره شخص دزد و آن حكم این بود كه شخص دزد باید یك سال بصورت بنده زر خریدى در اختیار صاحب مال باشد، ولى در مذهب شاه مصر این حكم نبود، و بخاطر آنچه ذكر شد چنین دستورى داد.

18 . عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی مَخْلَدٍ السَّرَّاجِ عَنْ عِیسَى بْنِ حَسَّانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ كُلُّ كَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا كَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ كَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِكَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُم [27]

عیسى بن حسان گوید: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم كه میفرمود: از هر دروغگو در یك روزى بازپرسى شود جز در سه جا یكى مردى كه در نبرد خود (با دشمنان دین) نیرنگ زند كه گناهى بر او نیست، دیگر مردى كه میان دو كس را سازش دهد و اصلاح كند، باین برخورد كند بغیر آنچه بدیگرى برخورد كند، و مقصودش از این كار اصلاح میانه آن دو است، سوم: مردى كه بزن خود (یا خانواده اش) بچیزى وعده دهد و قصد انجام دادن آن را نداشته باشد.

شرح : - مجلسى علیه الرحمة گوید: مضمون این حدیث مورد اتفاق میان عامه و خاصه است سپس حدیثهائى در این باره از عامه (و اهل سنت) نیز روایت میكند.

19 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِكَذَّاب [28]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: اصلاح كننده (بین دو نفر یا دو جمعیت) دروغگو نیست.

20 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَى الْكَاهِلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِحَدِیثٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَیْسَ زَعَمْتَ لِیَ السَّاعَةَ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ لَا فَعَظُمَ ذَلِكَ عَلَیَّ فَقُلْتُ بَلَى وَ اللَّهِ زَعَمْتَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا زَعَمْتُهُ قَالَ فَعَظُمَ عَلَیَّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ بَلَى وَ اللَّهِ قَدْ قُلْتَهُ قَالَ نَعَمْ قَدْ قُلْتُهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ كُلَّ زَعْمٍ فِی الْقُرْآنِ كَذِب [29]

عبد الاعلى مولى آل سام گوید: حضرت صادق علیه السلام براى من حدیثى بیان فرمود، پس من باو عرض كردم: قربانت آیا هم اكنون براى من چنین و چنان نه پنداشتى؟ فرمود: نه، پس این حرف بر من گران آمد، عرضكردم: آرى بخدا سوگند پنداشتى، فرمود: نه بخدا سوگند نه پنداشتم، گوید: باز بر من گران آمد عرضكردم: قربانت چرا بخدا سوگند آن را گفتى؟ فرمود: آرى آن را گفتم مگر ندانى كه هر پندارى در قرآن (بمعناى) دروغ است.

شرح

- بیشتر مواردى كه كلمه زعم و پندار در كلام عرب استعمال شود در مورد موضوعاتى است كه حقیقت ندارد، مانند اینكه گویند: فلان كس این گونه مى پندارد لفظ كنایه از دروغ است، و دیگرى گفته است: بیشتر جاها در باطل استعمال كنند كه گفته است: زعم و پنداشت در خبرى گویند كه گویند نداند حق است

پس از نقل قسمتى از كلمات اهل لغت در این باره (كه آنچه بیانكردیم پاره از آنها است) گوید: پس از دانستن آنچه گفته شد روشن گردد: كه كلمه زعم و پنداشت یا حقیقت لغوى یا عرفى یا شرعى در دروغ است و یا در گفتارى گویند كه از روى گمان یا وهم و بدون دانائى و بصیرت گفته شود، و نسبت دادن آن بكسى كه گفتارش جز از روى حقیقت و یقین نیست، رویه اصحاب یقین نیست، و بهمین اعتبار حضرت پندار و زعم را از خود نفى كرده است.

21 . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْخُرَاسَانِیِّ قَالَ كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صلی الله علیه وأله وسلم یَقُولُ إِیَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ فَإِنَّ كُلَّ رَاجٍ طَالِبٌ وَ كُلَّ خَائِفٍ هَارِب [30]

ابو اسحاق خراسانى گوید: امیر المؤمنین علیه السلام میفرمود: بپرهیزید از دروغ زیرا هر شخص امیدوارى جوینده است، و هر بیمناكى گریزان.

شرح

- فیض علیه الرحمة گوید: مقصود آن حضرت علیه السلام اینست كه در ادعاى بیم و امید و خوف و رجاء از خدا دروغ نگوئید، زیرا كه هر امیدوارى كوشاى در اسباب آن است، و شما این گونه نیستید و هر بیمناكى از آنچه او را به بیم نزدیك كند گریزان است، و شما این گونه نیستید.

22. أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم لَا كَذَبَ عَلَى مُصْلِحٍ ثُمَّ تَلَا أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ ثُمَّ تَلَا- بَلْ فَعَلَهُ كَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا یَنْطِقُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوهُ وَ مَا كَذَب [31]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وأله وسلم فرموده بر اصلاح كننده (و سازش دهنده) دروغى نیست، سپس این آیه را (كه در سوره یوسف علیه السلام است و در خبر 17 گذشت) تلاوت فرمود:

اى كاروان هر آینه شمائید دزدان سپس فرمود: بخدا سوگند دزدى نكردند، و یوسف هم دروغ نگفت، سپس این آیه را نیز (كه در همان حدیث گذشت) تلاوت فرمود: بلكه بزرگ آنان این كار را كرده است بپرسید از ایشان اگر هستند سخن گویان آنگاه فرمود: بخدا آنها نكرده بودند و ابراهیم علیه السلام نیز دروغ نگفت.

بحار الانوار

باب الكذب و روایته و سماعه

1. لی، [الأمالی للصدوق ] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَا سُوءَ [سَوْأَةَ] أَسْوَأُ مِنَ الْكَذِبِ [32]

امام على علیه السلام : هیچ بدى اى بدتر از دروغ نیست.

2. لی، [الأمالی للصدوق ] الْعَطَّارُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ یَزِیدَ عَنِ الْقَنْدِیِّ عَنْ أَبِی وَكِیعٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ لَا یَصْلُحُ مِنَ الْكَذِبِ جِدٌّ وَ لَا هَزْلٌ وَ لَا أَنْ یَعِدَ أَحَدُكُمْ صبیته [صَبِیَّهُ ] ثُمَّ لَا یَفِیَ لَهُ إِنَّ الْكَذِبَ یَهْدِی إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ یَهْدِی إِلَى النَّارِ وَ مَا یَزَالُ أَحَدُكُمْ یَكْذِبُ حَتَّى یُقَالُ كَذَبَ وَ فَجَرَ وَ مَا یَزَالُ أَحَدُكُمْ یَكْذِبُ حَتَّى لَا یَبْقَى فِی قَلْبِهِ مَوْضِعَ إِبْرَةٍ صِدْقٌ فَیُسَمَّى عِنْدَ اللَّهِ كَذَّاباً [33]

حارث اعور از على علیه السّلام روایت مى كند كه فرمودند: دروغ شایسته نیست چه جدى باشد و یا شوخى و اگر به كودكى هم وعده داده اید باید به آن وفا كنید، دروغ انسان را به كارهاى بد مى كشاند و كارهاى بد هم سرانجام آدمى را به دوزخ مى برد. كسانى در میان شما هستند و به اندازه اى دروغ مى گویند تا به آنها كذاب و گناهكار گفته مى شود و گروهى مى باشند دروغ را به جایى رسانیده اند كه در دل آنها به اندازه سر سوزنى هم صداقت دیده نمى شود، اینها را در نزد خداوند كذاب مى گویند.

3. لی، [الأمالی للصدوق ] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم شَرُّ الرِّوَایَةِ رِوَایَةُ الْكَذِبِ [34]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بدترین روایت، روایت دروغ است.

4. لی، [الأمالی للصدوق ] عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ عَنِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَا تَمْزَحْ فَیَذْهَبَ نُورُكَ وَ لَا تَكْذِبْ فَیَذْهَبَ بَهَاؤُكَ وَ إِیَّاكَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ فَإِنَّكَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ كَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً قَالَ وَ كَانَ الْمَسِیحُ علیه السلام یَقُولُ مَنْ كَثُرَ هَمُّهُ سَقِمَ بَدَنُهُ وَ مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ وَ مَنْ كَثُرَ كَذِبُهُ ذَهَبَ بَهَاؤُهُ وَ مَنْ لَاحَى الرِّجَالَ ذَهَبَتْ مُرُوَّتُهُ[35]

عبد اللَّه بن سنان گوید: امام صادق علیه السّلام فرمودند: مزاح و شوخى نكن تا نور چهره ات نرود، دروغ نگو تا جمالت پایدار بماند، از دو خصلت دورى كن، خستگى به خود راه نده و تنبلى نكن، اگر خسته شدى صبر را از دست خواهى داد و اگر تنبلى و سستى كردى حقى را نمى توانى ادا كنى. عیسى علیه السّلام مى فرمودند: هر كس زیاد اندوهگین شود، بدنش بیمار مى گردد و هر كس بد اخلاق گردد خود را گرفتار عذاب مى كند، هر كس پر حرفى نماید در سخن لغزش پیدا خواهد كرد، هر كس زیاد دروغ بگوید نورش مى رود و هر كس با مردم ستیزد مردانگى خود را نابود مى كند.

5. ع، [علل الشرائع ] ما، [الأمالی للشیخ الطوسی ] عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَلَا فَاصْدُقُوا فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّادِقِینَ وَ جَانِبُوا الْكَذِبَ فَإِنَّ الْكَذِبَ مُجَانِبُ الْإِیمَانِ أَلَا وَ إِنَّ الصَّادِقَ عَلَى شَفَا مَنْجَاةٍ وَ كَرَامَةٍ أَلَا وَ إِنَّ الْكَاذِبَ عَلَى شَفَا مَخْزَاةٍ وَ هَلَكَةٍ [36]

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: راست بگوئید كه خداوند با راستگویان مى باشد از دروغ دورى كنید كه دروغ با ایمان مغایرت دارد، راستى آدمى را از لغزش نجات مى دهد و گرامیش مى دارد، ولى دروغ انسانى را به سقوط مى كشاند و هلاك مى كند.

6. ما، [الأمالی للشیخ الطوسی ] عَنِ الْمُفِیدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ فِیمَنْ یَنْتَحِلُ هَذَا الْأَمْرَ لَمَنْ یَكْذِبُ حَتَّى یَحْتَاجُ الشَّیْطَانُ إِلَى كَذِبِهِ [37]

امام صادق علیه السلام : در میان كسانى كه خود را به این امر (امامت و ولایت) نسبت مى دهند، افرادى هستند كه چنان دروغهایى مى گویند كه شیطان به دروغ آنها نیازمند مى شود!

7. ع، [علل الشرائع ] عَنِ ابْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ الْكِنْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَكْذِبُ الْكَذِبَةَ فَیُحْرَمُ بِهَا صَلَاةَ اللَّیْلِ فَإِذَا حُرِمَ صَلَاةَ اللَّیْلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزْقَ [38]

حسین بن حسن كندى از امام صادق علیه السّلام روایت مى كند كه فرمود:

مردى دروغ مى گوید به اندازه اى كه از نماز شب محروم مى گردد، و هر گاه از نماز شب محروم شد از روزى هم محروم مى شود.

8. مع، [معانی الأخبار] عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم إِنَّ لِإِبْلِیسَ كُحْلًا وَ لَعُوقاً وَ سَعُوطاً فَكُحْلُهُ النُّعَاسُ وَ لَعُوقُهُ الْكَذِبُ وَ سَعُوطُهُ الْكِبْرُ [39]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : همانا ابلیس سرمه اى دارد و لیسَكى ، و انفیه اى ؛ سرمه اش، چُرت زدن است ، لیسَكش دروغ، و انفیه اش تكبّر .

9. ل، [الخصال ] عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَرَّارٍ عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم یَا عَلِیُّ أَنْهَاكَ عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ عِظَامٍ الْحَسَدِ وَ الْحِرْصِ وَ الْكَذِبِ [40]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به على علیه السلام ـ فرمود: اى على! تو را از سه خصلت نهى مى كنم: حسادت و حرص و دروغ.

10. ل، [الخصال ] عَنِ الْخَلِیلِ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ السَّرَّاجِ عَنْ قُتَیْبَةَ عَنْ قُرْعَةَ [قَزَعَةَ] عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أُسَیْدٍ عَنْ جَبَلَةَ الْإِفْرِیقِیِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم قَالَ أَنَا زَعِیمٌ بِبَیْتٍ فِی رَبَضِ الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی وَسَطِ الْجَنَّةِ وَ بَیْتٍ فِی أَعْلَى الْجَنَّةِ لِمَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّاً وَ لِمَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَ إِنْ كَانَ هَازِلًا وَ لِمَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ [41]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من خانه اى را در حومه بهشت و خانه اى را در مركز بهشت و خانه اى را در بالاى بهشت ضمانت مى كنم، براى كسى كه بحث و مجادله را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ را، هر چند به شوخى ترك گوید و براى كسى كه خوش خو باشد.

11. ل، [الخصال ] عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام یَا سُفْیَانُ لَا مُرُوَّةَ لِكَذُوبٍ وَ لَا أَخَ لِمُلُوكٍ وَ لَا رَاحَةَ لِحَسُودٍ وَ لَا سُؤْدَدَ لِسَیِّئِ الْخُلُقِ [42]

سفیان ثورى گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: اى سفیان دروغگو مردانگى ندارد، پادشاهان و امراء برادرى ندارند، حسود آسایش پیدا نمى كند و بد خلق رهبر نمى شود.

12. ل، [الخصال ] عَنِ الْعَسْكَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ وَلِیدٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ حَاتِمٍ عَنْ یَزِیدَ بْنِ هَارُونَ عَنْ شُعْبَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ مَسْرُوقٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وأله وسلم قَالَ أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ كَانَتْ فِیهِ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ كَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا مَنْ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا عَاهَدَ غَدَرَ وَ إِذَا خَاصَمَ فَجَرَ [43]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چهار خصلت است كه در هر كه باشند منافق است و اگر یكى از آنها در او باشد یك خصلت نفاق در او وجود دارد تا اینكه آن را رها كند : كسى كه هرگاه سخن گوید دروغ گوید و هرگاه وعده دهد خُلفِ وعده كند و هرگاه پیمان بندد پیمان شكنى كند و هرگاه ستیزه كند از حق تجاوز نماید.

13. ل، [الخصال ] عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ لَیْسَ لِكَذَّابٍ مُرُوَّةٌ [44]

امام صادق علیه السّلام فرمود: دروغگو مردانگى ندارد.

14. ل، [الخصال ] عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ اعْتِیَادُ الْكَذِبِ یُورِثُ الْفَقْرَ [45]

امام على علیه السلام : عادت به دروغ گویى فقر مى آورد.

15. ل، [الخصال ] عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ الصِّدْقُ أَمَانَةٌ وَ الْكَذِبُ خِیَانَةٌ [46]

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: راستگوئى امانت است و دروغ خیانت .

16. سن، [المحاسن ] فِی رِوَایَةِ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ لَیَكْذِبُ حَتَّى یُكْتَبُ مِنَ الْكَذَّابِینَ وَ إِذَا كَذَبَ قَالَ اللَّهُ كَذَبَ وَ فَجَرَ [47]

ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمود: بنده اى دروغ مى گوید تا از دروغگویان شمرده مى شود و هر گاه دروغ گفت خداوند مى فرماید: دروغ مى گوید: و مرتكب گناه مى گردد.

17. سن، [المحاسن ] عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم یَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یَكُونُ بَخِیلًا قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یَكُونُ كَذَّاباً قَالَ لَا [48]

از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سؤال شد : آیا مؤمن، ترسو مى شود؟ حضرت فرمود : آرى. عرض شد: آیا مؤمن، بخیل مى شود؟ فرمود: آرى. عرض شد: آیا مؤمن، دروغگو مى شود؟ فرمود: نه.

18. سن، [المحاسن ] فِی رِوَایَةِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لَا یَجِدُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَدَعَ الْكَذِبَ جِدَّهُ وَ هَزْلَهُ [49]

امام على علیه السلام : هیچ بنده اى طعم ایمان را نمى چشد مگر آنگاه كه دروغ گفتن را، به شوخى یا جدّى، ترك گوید.

19. ضا، [فقه الرضا علیه السلام ] رُوِیَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَیِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی خُلُقاً یَجْمَعُ لِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا تَكْذِبْ فَقَالَ الرَّجُلُ فَكُنْتُ عَلَى حَالَةٍ یَكْرَهُهَا اللَّهُ فَتَرَكْتُهَا خَوْفاً مِنْ أَنْ یَسْأَلَنِی سَائِلٌ عَمِلْتَ كَذَا وَ كَذَا فَأَفْتَضِحَ أَوْ أَكْذِبَ فَأَكُونَ قَدْ خَالَفْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وأله وسلم فِیمَا حَمَلَنِی عَلَیْهِ [50]

مردى خدمت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللَّه به من خوئى تعلیم كن تا همه نیكى هاى دنیا و آخرت را برایم بیاورد، رسول خدا فرمودند: دروغ نگو، آن مرد گوید: گاهى برایم حالتى پیش مى آید كه خداوند آن را نمى پسندد، من آن حالت را ترك مى كردم از ترس اینكه مبادا كسى از من سؤال كند و من رسوا شوم و یا دروغ بگویم و بر خلاف سخن رسول خدا عمل كرده باشم.

20. شی، [تفسیر العیاشی ] عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام أَنَّهُ ذَكَرَ رَجُلًا كَذَّاباً ثُمَّ قَالَ قَالَ اللَّهُ إِنَّما یَفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ [51]

عباس بن هلال گوید: امام رضا علیه السّلام در باره مردى دروغگو سخن مى گفتند و بعد این آیه شریفه را تلاوت كردند إِنَّما یَفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ، كسانى نسبت هاى ناروا مى دهند و دروغ مى گویند كه ایمان ندارند.

21. ختص، [الإختصاص ] قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وأله وسلم لَا یَكْذِبُ الْكَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ وَ أَصْلُ السُّخْرِیَّةِ الطُّمَأْنِینَةُ إِلَى أَهْلِ الْكَذِبِ [52]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دروغگو، دروغ نمى گوید، مگر بر اثر حقارتى كه در وجود اوست و ریشه تمسخر، اعتماد كردن به دروغگویان است.

22. الدُّرَّةُ الْبَاهِرَةُ، عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِیِّ علیه السلام قَالَ جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ [53]

ابو محمد عسكرى علیه السّلام فرمودند: همه پلیدیها در اطاقى قرار دارند و كلید آن در دروغ است

23. دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وأله وسلم أَرْبَى الرِّبَا الْكَذِبُ وَ قَالَ رَجُلٌ لَهُ صلی الله علیه وأله وسلم الْمُؤْمِنُ یَزْنِی قَالَ قَدْ یَكُونُ ذَلِكَ قَالَ الْمُؤْمِنُ یَسْرِقُ قَالَ صلی الله علیه وأله وسلم قَدْ یَكُونُ ذَلِكَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُؤْمِنُ یَكْذِبُ قَالَ لَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّما یَفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ [54]

رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند بالاتر از ربا دروغ مى باشد، مردى به حضور آن بزرگوار عرض كرد: مؤمن زنا مى كند، فرمود: گاهى امكان دارد، پرسید، مؤمن دزدى مى كند، فرمودند گاهى امكان آن هست، پرسید یا رسول اللَّه دروغ مى گوید فرمودند: خیر خداوند فرموده دروغگویان مؤمن نیستند.


  • ·[1] المائدة : 41

[2] المائدة : 42 .

[3] التوبة : 77

[4] النحل : 62

[5] الكهف : 5

[6] الحج : 30

[7] الزمر : 3

[8] الكافی ج 2 ص 338

[9] همان

[10] همان, ص339

[11] همان

[12] همان

[13] ظاهرا در این روایت و روایات بعدی کذاب به معنای کسی است که در حوزه دین ادعاهای دروغ دارد. مثل اهل بدعت یا مدعیان دروغین مکاشفه و کرامت

[14] همان

[15] همان

[16] همان, ص340

[17] . روشن است که در اینجا کذاب یعنی مدعی دروغین کشف و شهود و کرامت

[18] همان

[19] همان

[20] همان

[21] همان

[22] همان , ص341

[23] همان

[24] همان

[25] همان

[26] همان

[27] همان, ص242

[28] همان

[29] همان

[30] همان, ص343

[31] همان, ص343

[32] همان

[33] همان

[34] همان

[35] همان

[36] همان, ص260

[37] همان

[38] همان

[39] همان

[40] همان

[41] همان

[42] همان, ص261

[43] همان

[44] همان

[45] همان

[46] همان

[47] همان, ص262

[48] همان

[49] همان

[50] همان

[51] همان

[52] همان

[53] همان, ص263

[54] همان

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سخن‌چینی بزرگ‌ترین جادو

سخن‌چینی بزرگ‌ترین جادو

عمر و ایمان دو سرمایه الهی و همچون دو کفه یک ترازو به حساب می‌آیند.
تأملی بر سیره اخلاقی پیامبر رحمت(ص) در آستانه رحلت آن حضرت

تأملی بر سیره اخلاقی پیامبر رحمت(ص) در آستانه رحلت آن حضرت

زندگی پیامبر اکرم(ص) و راه و رسم وی در عرصه‌های گوناگون سرشار از لطافت‌ها و زیبایی‌های رفتاری است.
آثار خوش‌گمانی به خدا

آثار خوش‌گمانی به خدا

امام هشتم(ع) فرمود: احسن‌الظن بالله فان من حسن ظنه بالله کان الله عند ظنه - به خدا خوش‌بین باش زیرا هر کس به خداوند خوش‌گمان باشد، خدا نیز با گمان خوش او همراه است.
No image

شک در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اخلاص بیان شده است آورده شده.
No image

عجب (خود پسندی) در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد عجب (خود پسندی) بیان شده است آورده شده.

پر بازدیدترین ها

No image

سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه بیان شده است آورده شده.
No image

رعایت حق مومن در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد رعایت حق مومن بیان شده است آورده شده.
No image

اذیت کردن, تحقیر, مسخره کردن, طعنه زدن در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورداذیت کردن, تحقیر, مسخره کردن, طعنه زدن بیان شده است آورده شده.
No image

کذب (دروغ) در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد کذب (دروغ) بیان شده است آورده شده.
No image

اطعام مومن, اکرام مومن, پوشاندن مومن در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد اطعام مومن, اکرام مومن, پوشاندن مومن بیان شده است آورده شده.
Powered by TayaCMS