پرخوری
امام صادق (ع) فرمودند : بر دل مؤمن چيزي مضرتر از خوردن بسيار نيست؛ و دو خصلت بد از خوردن بسيار، ناشي ميشود: يكي قساوت قلب، دوم تحريك شهوت.»
پرخوری
قال الصّادق(ع):«ليس شيء اضرّ علي قلب المؤمن من كثرة الاكل، و هي مورثة لشيئين، قسوة القلب و هيجان الشّهوة»
امام صادق (ع) فرمودند : بر دل مؤمن چيزي مضرتر از خوردن بسيار نيست؛ و دو خصلت بد از خوردن بسيار، ناشي ميشود: يكي قساوت قلب، دوم تحريك شهوت.» (شرح مصباح الشريعة/ ترجمه عبد الرزاق گيلاني، صص270-271)
پرخوری (اسراف در خوراک)
خوراک در زندگی انسان نقش مهمی دارد؛ انجام واجبات شرعی و بسیاری از احساسات و عواطف زندگی انسان نیز به این وابسته است که انسان خوراک و غذا مصرف کند. اما نکته مهم این است ما باید چه رفتاری داشته باشیم؟ طبق راهنماییهای بزرگان، انسان باید طوری پرورش یابد که پرخور نباشد و خوب است که انسان سیر نشود؛ چرا که طبق روایات متعدد، سیر نشدن میراث گرانبهایی را به ارمغان میآورد؛ و از مهمترین آثارش، حکمت و دانش است. جناب ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده:
«أَقْرَبُ مَا یكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ إِذَا مَا خَفَّ بَطْنُه»[1]
نزدیکترین حالت بنده به خداوند عزوجل وقتی است که شکمش از طعام سبک باشد.»
همچنین در جای دیگری آمده است که کمخوری به مصلحت ظاهر و باطن نفس است؛ و در توضیح آن آمده است: صلاح ظاهر همان محفوظ ماندن از امراض است، و امّا صلاح باطن همان نزدیك شدن نفس به سبب سبكى معده و گرسنگى به خضوع و خشوع در عبادات است.[2]
پرخوری و نابسامانی جسم
بدن آدمی بسان زمینی است كه آبادى آن به اعتدال در آبیارى آن است؛ پس تعادل در مزاج نیز بخشاینده سلامتى دائم و زندگى است. اگر طالب عمر دراز و خواهان سلامتى دائمیم، باید باور كنیم كه قاتل ما شكم ما است؛ گاهى از گرسنگى خون ما را میمكد و گاهى از سیرى و امتلاء طغیان میکند. در اینكه بیشتر امراض بر اثر پرخورى است، جاى صحبت نیست؛ ما بیش از اندازه میخوریم؛ لذا خیلى كمتر از آنچه تصور میرود، عمر میكنیم؛ خیلى از مرگ و میرها بر اثر پرخورى است.[3] در همین رابطه حضرت رسول(ص) میفرماید:
«المعدة بیت كلّ داء، و الحمیة رأس كلّ دواء، و أعط كلّ بدن ما عودّته»
معده خانه همه بیماریها و كمخورى سردسته دواها است، و بدن را تا آنجا كه قابلیت دارد، عادت بده.[4]
قساوت قلب
همانطور که در ذیل حدیث مرجع آمد، یکی از آثار پرخوری در انسان قساوت قلب است و همین قساوت زمینه را برای تمام معاصی و زشتیهای بعدی فراهم میکند؛ و به عبارت دیگر جاده را برای گناهان بعدی صاف میکند، و یکی از ابزارهای شیطان در رسیدن به مقاصد خویش است؛ وقتی قساوت قلب آدمی را فراگرفت، دیگر نصیحت بر این دل راه ندارد و گویی مهر باطلی بر تمامی خصلتهای وجودی وی خواهد زد. پیامبر اکرم(ص) در اینباره عبارت جالبی را بیان میفرماید:
«إیاكم و فضول المطعم، فإنّه یسمّ القلب بالقسوة، و یبطئ بالجوارح عن الطّاعة، و یصمّ الهمم عن سماع الموعظة»[5]
از پرخوردن دورى گزینید كه قلب را مسموم مىسازد، و اندامها را در طاعت خدا كند مىكند، و گوش دل را از شنیدن موعظه باز مىدارد.
در کتب اخلاقی روزه گرفتن به عنوان یکی از راههای مقابله با شهوت و تبعات خطرناک آن نام برده شده است. از جمله ریاضتهای شرعی که مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی میکشید، همین گرسنگی شرعی بود؛ بدین نحو که در ایام البیض و... روزه میگرفت، و در روزهای دیگر مراعات میکرد.
طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است؛ از اینرو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کمخوری بسیار سخن رانده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل گردد؛ زیرا در تمام حالات و اخلاقیات انسانها حد وسط مطلوب است. بنابراین نسبت به طبع معتدل بهتر است به مقداری غذا بخورد که سنگینی معده را احساس نکند و از گرسنگی هم ناراحت نباشد؛ زیرا مقصود از خوردن ادامه زندگی و توان پرستش و عبادت است و سنگینی معده و گرسنگی قلب را به خود مشغول کرده و مانع عبادت میشوند.[6]
[1] . مجلسى، محمدباقربن محمدتقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط-بيروت)، 111 جلد، دار إحياء التراث العربي-بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج63، ص331.
[2]. شهيد ثانى، زين الدينبن على-گيلانى، عبد الرزاقبن محمد هاشم، شرح مصباح الشريعة/ترجمه عبد الرزاق گيلانى، 1 جلد، پيام حق-تهران، چاپ اول، 1377 ش، ص270.
[3] . امير صادقى، نصير الدين، طبّ الإمام الرضا(ع) (طب و بهداشت از امام رضا(ع))، 1 جلد، معراجى، تهران، چاپ: ششم، 1381ش.
[4] . آقا جمال خوانسارى، محمدبن حسين، شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، 7 جلد، دانشگاه تهران-تهران، چاپ چهارم، 1366ش، ج4، ص194.
[5] . حكيمى، محمدرضا و حكيمى، محمد و حكيمى، على-آرام، احمد، الحياة / ترجمه احمد آرام، 6جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى-تهران، چاپ اول، 1380ش، ج4، ص272.
[6] . شبر، عبدالله، اخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، قم، انتشارات هجرت، چاپ سیزدهم، ص216.