دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سیری در گلستان سیره و فضائل علامه طباطبایی(ره)

قلم با همه گستاخی‌اش، از توصیف او عاجز است و اندیشه با همه وسعتش، از درک آفاق وجودی او قاصر.
سیری در گلستان سیره و فضائل علامه طباطبایی(ره)
سیری در گلستان سیره و فضائل علامه طباطبایی(ره)

تندیس اخلاق

قلم با همه گستاخی‌اش، از توصیف او عاجز است و اندیشه با همه وسعتش، از درک آفاق وجودی او قاصر. سال‌های درازی باید بگذرد تا عظمت و مقام آن بزرگ مرد، نمایان گردد، و ابعاد و خصایص آسمانی‌اش در این پهن دشت خاکی، تفسیری به سزا یابد و چه زیبا جرعه نوش مکتبش مطهری عزیز فرمود: «این مرد بسیار بزرگ و ارزنده... مردی است که صد سال دیگر، باید بنشینند و افکار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ‌ببرند.»(1)

نگارنده این سطور را تنها، «عشق» به او، جرأت بخشید، تا در سالگشت عروج خدایی‌اش، با زمزمه نام و یاد او، نمی‌ازیم فضایلش را بر اوراق مرقوم دارد. چه اینکه تبیین سیره علمی و عملی امام الحکماء و المتکلمین علامه عارف آیت‌الله سیدمحمدحسین طباطبایی امری بس دشوار است. اما لب فرو بستن و قلم شکستن و از ترجمان این عقل امت، خموش ماندن نیز روا نمی‌باشد که:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

در آغازین ایام ذیحجة الحرام 1321 قمری، سپیده طفلی پاک‌طینت در خانواده‌ای پاک و اصیل از سلاله آل رسول علیهم‌السلام، در تبریز سر زد. کودکی «محمدحسین» نام، که چونان جدش رسول خدا(ص) تنها با گذشت پنج بهار از عمرش گرد یتیمی بر چهره‌اش نشست، و نخست از نعمت مادر مهربان و سپس از وجود پدر فاضلش محروم گشت و در دامان عموی بزرگوارش تربیت شد.

«محمدحسین» با همتی بلند، اراده‌ای استوار و تلاشی بی‌امان، اقیانوس بیکران معارف غنی اسلامی را با مرکب تزکیه، تقوا و مراقبه درنوردید و حقیقت علوم مرسوم در حوزه‌های علمیه را چشید. هجرت علامه عالی‌مقام به مشهد، نجف‌اشرف و همجواری با بارگاه حضرت مولی الموالی علی علیه‌السلام و بهره‌مندی از بزرگان عرصه دانش و فضیلت چون حضرات آیات عظام نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی، حجت کوه‌کمره‌ای، میرزا علی ایروانی، سیدابوالقاسم خوانساری و استاد حسین بادکوبه‌ای با توفیق آشنایی و استفاضه از محضر قدسی عارف عظیم‌الشان مرحوم آیت‌الله میرزا علی‌آقا قاضی طباطبایی(ره) مقارن گشت. چنانچه مرحوم علامه (ره) درباره استاد خویش این‌گونه می‌فرماید: «ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم.» (2)

پس از یازده سال اقامت در نجف و خوشه‌چینی از خرمن اهل علم و تقوا، در سال 1314 شمسی بر اثر فقر و قلت اسباب معیشت ناگزیر به مراجعت به تبریز شد. او آن سالها را دوران تلخکامی و خسارت خود می‌دانست در همین دوران بود که علامه بزرگوار ما در کنار اشتغال به کشاورزی، همچنان به تدریس و تألیف پرداخت. چنانکه در این سالها بود که غنچه «المیزان» بر شاخسار وجود قدسی‌اش رویید و بخش معتنابهی از آثار مکتوب و رسالات حضرتش در روستای شاه‌آباد تصنیف شد.

فیض‌ الهی دیگر بار مدد فرمود و نسیمی از رحمت پروردگار بر گلزار وجود علامه وزیدن گرفت. هجرتی مبارک به پایگاه آل‌محمد علیهم‌السلام، قم.

حوزه علمیه در عصر علامه(ره) از سویی با ضربات رژیم منحوس پهلوی و از سوی دیگر با هجمه فکری و اعتقادی افکار الحادی و مارکسیستی به جامعه دینی ایران، روبرو بود. آن بزرگوار با نگاه تیزبین خویش، حوزه درسی تفسیر قرآن و علوم عقلی بخصوص فلسفه را مهجور یافت و به سامان دادن آن همت گمارد.

تألیف ده‌ها کتاب و رساله علمی گرانسنگ - که نشأت گرفته از دریای مواج علم و حکمت اوست - و پرورش فرزانگان مبرز، از جمله خدمات شایانی است که مرحوم علامه طباطبایی(ره) به اسلام و حوزه‌های علمی شیعه فرمود.

منشور جاویدان تفسیر «المیزان» که ام‌الکتاب تألیفات او و ثمره سال‌ها تدقیق و تتبع در مجموعه عظیم‌ بحارالانوار است، در افق تفاسیر قرآن روشنی‌بخش و هدایتگر است و جرعه‌نوشان زلال معرفت ناب حضرتش، ستارگان آسمان علم و تقوا و فضیلت‌اند. آنان که در حضور این حکیم متأله زانو زدند، در ژرفای اندیشه‌های فلسفی این مرد سترگ، خشوع بندگان خالص خدا را نگریستند و در تمام ارکان عبادی او بینش‌های عمیق حکمی را به چشم دیدند که استاد شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت‌الله بهشتی، شهید آیت‌الله قدوسی، شهید آیت‌الله مفتح، مرحوم علامه تهرانی، مرحوم‌آیت‌الله احمدی میانجی، مرحوم آیت‌الله سیدمهدی روحانی قدس‌الله اسرارهم، و نیز آیات عظام مکارم شیرازی، نوری همدانی، موسوی اردبیلی، جوادی آملی، حسن زاده آملی، مصباح یزدی، ابراهیم امینی، و سبحانی ایدهم‌الله از آن زمره‌اند.

تلاش‌ها و مجاهدت‌های بی‌دریغ فیلسوف شرق، در تبیین دیدگاه‌ها و آراء مذهب حقه شیعه امامیه، تنها به تدریس درس حوزه در حوزه‌های علمیه محدود نگشت. کتاب ارزشمند «شیعه» که حاصل مذاکرات و مناظرات مرحوم علامه با پروفسور هانری کربن استاد فلسفه دانشگاه سوربن فرانسه، درباره چگونگی به وجود آمدن شیعه، مرجعیت اهل‌بیت علیهم‌السلام و روش کلامی، تفسیری و فلسفی شیعه است، خود گواهی گویا از بلندای شخصیت بزرگ مرزبان بیدار حریم معارف ناب اسلامی است.

سرانجام پس از هشتاد و یک سال و هجده روز عمر پربرکت و حیات پرمجاهده، در بیست ‌و چهارم آبان ‌ماه سال 1360 شمسی، روح پاک و نفس مطمئنه عارف و مفسر زاهد و آیت‌عظمای الهی، فرزانه فیلسوف، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی «اعلی‌الله مقامه،» با لبیک به ندای «ارجعی الی ربک» به جوار قدس الهی و رضوان ربوبی شتافت و در فردوس حق مأوا گزید و در جوار حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه «سلام‌الله علیها» رخ در نقاب خاک کشید و جهان اسلام و حوزه‌های فقهی فرهنگی را به سوگ نشانید.

آری! علامه‌طباطبایی(ره) به سوی ملکوت اعلی پرکشید. اما یاد و نام و خاطره او روحبخش و جانفزاست. جلوه‌های جاودانه حیاتش و لحظه لحظه اوقاتش صحیفه زرین زندگی است. ادب و احترامش به ثقلین (قرآن و عترت) - این دو یادگار جاودان رسول خدا (ص) فوق‌العاده بود. آنگونه که «هرگاه در برابر کتاب خدا بود، دو زانو می‌نشست. حتی در زمستان و در زیر کرسی، اگر قرآن در دست داشت پاهای مبارکش را جمع می‌کرد... در اتاقی که قرآن در آن بود، لباس عوض نمی‌کرد، مگر آنکه روپوشی روی قرآن می‌انداخت. در اتاقی که قرآن بود، نمی‌خوابید، مگر آنکه آنرا بپوشاند و بالای سر بگذارد.» (3)

«پشت به قفسه قرآن و کتب احادیث و علوم دینی نمی‌نشست.»(4) با قرآن بسیار مأنوس بود. سخنانش، نشست و برخاستش همه و همه قرآنی بود. با تلاوت قرآن بیدار می‌شد و با تلاوت قرآن می‌خوابید... می‌فرمود: قرآن باید همیشه زنده و متحرک باشد نه اینکه در کنج فراموشی بماند... نگذارید قرآن و یاد قرآن در دل شما کهنه شود.» (5) «نسبت به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام به ویژه حضرت صدیقه طاهره «سلام‌الله علیها» و حضرت امام حسین علیه‌السلام» ارادتی خاص داشت» (6) «از رسول خدا و اولاد طاهرینش «علیهم صلوات‌الله» با کمال احترام و ادب نام می برد. در مجالس روضه خوانی شرکت می‌کرد و برای مصائب اهل‌بیت علیهم ‌ السلام شدیداً اشک می‌ریخت» «وقتی یکی از فضلا از علت این همه تجلیل شهید مطهری از مرحوم علامه طباطبایی پرسیده بود. استاد شهید این‌گونه پاسخ می‌دهد: «من فیلسوف و عارف بسیار دیده‌ام. احترام من به استاد، به‌ خاطر این نیست که ایشان یک فیلسوف است. بلکه احترامم به این جهت است که او عاشق دلباخته اهل‌بیت علیهم‌السلام است. علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه «سلام‌الله علیها» افطار می‌کند. این ویژگی مرا به ‌شدت شیفته ایشان نموده است.»(7)

 «ایشان موفقیت خود را مرهون همین توسلات می‌دانست و این احترام گذاشتن‌ها را در ساخته شدن عملی انسان بسیار مفید و سازنده می‌دید. حتی در برابر روایات ضعیف‌السند هم، به احتمال اینکه از بیت عصمت صادر شده است، رفتار احتیاط‌آمیزی داشت و برعکس کوچک‌ترین ادب و کژاندیشی را نسبت به ائمه هدی علیهم‌السلام قابل چشم‌پوشی نمی‌دانست. کتب روایات و احادیث مثل بحارالانوار را چون قرآن می‌بوسید و احترام می‌کرد و همه چیز خویش را از ناحیه قرآن‌کریم و زیارت عاشورا می‌دانست.»(8)

در میدان فضیلت‌های معنوی و ملکات نفسانی کم‌نظیر بود. «دنیایی از تواضع و فروتنی بود. نزدیک به چهل سال دیده نشد که ایشان در مجلسی به بالشی یا پشتی تکیه دهند. بلکه پیوسته در مقابل میهمانان مؤدب بودند و حتی مقداری جلوتر از دیوار می‌نشستند.(9) «جلسه درسی علامه به نحوی بود که شاگردان شهامت اشکال کردن بر مباحث او داشتند و اگر شاگردی به درس ایشان انتقادی داشت، با مهربانی و ملاطفت سخن او را گوش می‌داد و با کمال احترام او را متقاعد می‌ساخت. علامه از اینکه با صراحت بگوید: «نمی‌دانم» ابایی نداشت. کراراً اتفاق می‌افتاد که می‌گفت: «باید این موضوع را ببینم. و یا اینکه: «لازم است در خصوص آن فکر کنم.» و در مقابل جواب پس از سخن تأمل می‌فرمود: «ببینید، این جور جواب می‌شود؟! و بارها می‌گفت: «مجهولات ما را باید با معلومات باری تعالی مقایسه کرد.»(10) «اسطوره نظم بود. در روزگاری که تز «نظم حوزه در بی‌نظمی است» به شدت ترویج می‌شد، در آغاز و پایان کلاس‌ها حتی یک دقیقه هم تخلف نمی‌کرد. از اول آفتاب درس داشت و غالباً قبل از شاگردان حاضر می‌شد. علیرغم اشتغالات خانوادگی و فقر، در طول سالیان دراز یکبار درس خود را تعطیل نکرد. غالب شبها را تا ساعت یازده مشغول نوشتن بود. به هنگام نوشتن آثار و کتاب‌ها، پیش‌نویس نداشت، چرا که فرصتی برای تجدیدنظر نمی‌دید. ابتدا مطالب را بی‌نقطه می‌نوشت و برای بار دوم هم نقطه می‌گذاشت و هم صحت مطالب را کنترل می‌نمود. چرا که در تجربه، این روش را در صرفه‌جویی از عمر و وقت مفید می‌دانست.» (1‍1)

«دائم‌الذکر بود... در راه که با دیگران بود، آنگاه که صحبت تمام می‌شد مشغول ذکر بود(12)» «در جلسات خصوصی غالبا آرام بود، اگر سؤال می‌شد پاسخ می‌داد و الا ساکت بود... سخن کسی را قطع نمی‌کرد و اگر سخن حقی می‌شنید، تصدیق می‌کرد. از مباحثات جدلی گریزان بود. ولی به سؤالات بدون خودنمایی پاسخ می‌داد.»

بسیار کم حرف بود و دیگران را به کم حرفی سفارش می‌کرد پرحرفی را موجب کمی حافظه می‌دانست» (13)

جلوه‌های رفتاری این تندیس اخلاق در خانواده نیز اسوه‌ای حسنه است که از زبان یادگار محترمه‌اش شنیدنی است: «اخلاق و رفتار ایشان در منزل «محمدی» بود.» هرگز عصبانی نمی‌شدند و هیچ ‌وقت صدای بلند ایشان را در حرف زدن نشنیدیم. در عین این ملایمت، بسیار قاطع و استوار بودند. با اینکه وقت زیادی نداشتند ولی طوری برنامه‌ریزی می‌کردند که روزی، یک‌ساعت، بعد از ظهرها در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمی‌شد که ایشان فردی با آن‌ همه کار و مشغله هستند... معمولاً شبها، ساعت خاصی دور هم بودیم و ساعت بگو و بخند و گفت‌وگو و تنوع و گفت‌وگوهای خانوادگی و لذت از محیط صمیمی خانه بود. پدرم سعی می‌کرد به گفت‌وگوها جهت بدهد و معمولاً یک بحث دینی با اخلاقی و قرآنی را پیش می‌کشیدند. ایشان هیچ‌وقت، بچه‌ها را به کاری مجبور نمی‌کردند... بلکه سعی می‌شد علاقه آنها به مسائل دینی جلب شود و خودشان به این امور رو بیاورند... در خانه اصلاً مایل نبودند کارهای شخصی‌شان را دیگری انجام دهد... همواره بچه‌ها را به راستگویی و آرامش دعوت می‌کردند. دوست داشتند آوای قرآن در گوش بچه‌ها باشد. برای همین منظور قرآن را بلند می‌خواندند. به مؤدب بودن بچه‌ها اهمیت می‌دادند و رفتار پدر و مادر را در بچه‌ها مؤثر می‌دانستند. (14)

در واپسین لحظات عمر شریفش «کلید نجات» و «رمز توجه به خداوند و حضور قلب در نماز» را اینگونه بیان فرمودند:

«توجه، مراوده، مراقبه...»(15)

و ترنم این واژه‌ها بارها بر زبانش نشست.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشتها:

(1) حق و باطل، ص86.

(2) مهر تابان، ص 26.

(3) مجله بشارت، ص4، ش58.

(4) آیت‌الله مصباح‌یزدی، اجلاسیه بیستمین سالگرد علامه‌طباطبایی(ره)، مورخ 17/8/80.

(5) یادها و یادگارها/ ص 41.

(6) آیت‌الله مصباح یزدی، همان.

(7) پیام انقلاب مورخ 9/8/1363.

(8) آیت‌الله مصباح یزدی، همان.

(9) مهر تابان، ص 23.

(10) مجله نور علم، ص 9، ش 50.

(11) آیت‌الله مصباح یزدی، همان.

(12) یادها و یادگارها، ص 97.

(13) میزان معرفت، ص 68.

(14) همان، ص 70.

(1‍5) آئینه مهر، ص 85.

محمدحسین ظریفیان یگانه

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: سه شنبه 30 آبان ماه 1396

مقاله

نویسنده محمدحسین ظریفیان یگانه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نگاهی به رفتارشناسی اهل نفاق از دیدگاه قرآن

نگاهی به رفتارشناسی اهل نفاق از دیدگاه قرآن

نقش منافقان در جامعه اسلامی، نقشی بسیار مخرب و زیانبار است. حساسیت قرآن به این دسته از شهروندان به خوبی نشان می‌دهد که نمی‌توان به صرف شهروندی با همه افراد جامعه یکسان برخورد کرد و حقوق یکسانی را برای همگان به طور مطلق قائل شد؛ بلکه می‌بایست ملاحظاتی در نحوه تعامل با دسته‌هایی از افراد جامعه اعمال کرد.
مجالست با بدان در فضای مجازی

مجالست با بدان در فضای مجازی

فضاي مجازي هرچند که به نظر مي رسد که مجاز باشد و حقيقت نيست، ولي اگر دقت شود معلوم مي شود که حقيقت است نه مجاز؛ زيرا فضايي که امروز از آن به مجازي ياد مي شود، جلوه اي از دنياي حقيقي و واقعي است.
نقل 80 حدیث مُسلّم از ائمه اطهار(ع)

نقل 80 حدیث مُسلّم از ائمه اطهار(ع)

حجت‌الاسلام ناصر رفیعی نکات و مصادیق برجسته‌ای از بُعد ولایتمداری و جایگاه علمی حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)بیان کرده است که در ذیل می‌آید.
نسبت عدالت و آزادی در انديشه شهيد مطهری

نسبت عدالت و آزادی در انديشه شهيد مطهری

نسبت ميان دو واژه «آزادي» و «عدالت» و شيوه اعمال توازن بين اين دو مفهوم همواره از بحث‌هاي مناقشه برانگيز در ميان انديشمندان سياسي طول تاريخ بوده است.
قرآن و جریان نفوذ

قرآن و جریان نفوذ

نفوذ به معنای رخنه است.

پر بازدیدترین ها

انسان‌های بی‌چشم و رو

انسان‌های بی‌چشم و رو

گربه تا زمانی که گرسنه است، دور و بر صاحبش می‌گردد‌، به چشم و دست او می‌نگرد و میومیوکنان خواهان لقمه‌ای است؛
No image

ویژگی های انسان های پاک سیرت

متن سخنرانی ویژگی های انسان های پاک سیرت در موضوع ویژگی های ایمان و مؤمن در این بخش قرار دارد.
No image

نعمت هاي مادي

Powered by TayaCMS