دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شب قدر، شب احياي قلب

No image
شب قدر، شب احياي قلب

نويسنده: مجيد معروفی

وقتي دهه سوم ماه مبارک رمضان مي رسد، چنان شور و شوقي در ميان مسلمانان و مؤمنان مي افتد که گويي به مهم ترين لحظات عمرشان رسيده اند. شب قدر که در اين ماه نهان است، انگيزه اي مي شود تا مردم دست کم سه شب را به عنوان شب هاي قدر احيا بگيرند و به برکات و آثار سرنوشت ساز آن شب قدر برسند. البته برخي ديگر همه اين ده شب را احيا مي گيرند تا به قدر يقين اين شب را درک کنند. اما حقيقت شب قدر چيست که اين گونه مردم براي درک و احياي آن هيجان دارند و شوق انتظارش آنان را به شور و وجد می‌آ‌ورد؟ نويسنده در اين مطلب با بهره گيري از آموزه هاي قرآني گوشه اي از اين حقيقت را آشکار کرده است.

شب قدر امور هستی

قدر با فتح قاف و سکون دال، به معناي اندازه، ميزان مشخص و معلوم، ارزش، قدرت و مانند آن آمده است. وقتي مي گوييم قدر آن بدان يعني ارزش آن را بشناس، يا وقتي مي گوييم: چه قدر است؟ يعني ارزش و قيمت و بهاي آن چه ميزان است؟ وقتي نيز مي گوئيم: اين قدر برايم بکش، به معناي آن است که اين اندازه معلوم و مشخص برايم بکش.

همچنين وقتي مي گوييم: براي اين کار قادر هستم و قدرت دارم، به معناي آن است که قوت و توانايي انجام اين ميزان کار را دارا هستم. البته قدرت با قوت تفاوت دارد، زيرا در قوت تنها به جنبه نيرو و توان توجه مي شود، اما در قدرت جنبه اراده و اختيار قوت مهم است؛ زيرا قادر کسي است که قوت و توان ترک يا انجام کاري را داراست. اعمال اين توان اختياري در حق ديگري به قدرت جنبه سياسي و اجتماعي مي دهد. (نگاه کنيد: التحقيق، ج 9، ص 205، «قدر»؛ فرهنگ علوم سياسي، ص 334-335، «قدرت»؛ فرهنگ معارف اسلامي ج3، ص 1470، «قدرت» و نيز ج 2، ص469؛ اسفار، ج 3، ص 67 و 87؛ کشف المراد، ص 135.)

قدر با فتح قاف و دال، به معناي سرنوشت است. اين واژه در فارسي با قضا به کار برده مي شود. وقتي مي گوئيم، قضا و قدر بود؛ به معناي آن است که اين اتفاق که واقع شد (قضا) سرنوشت و تقدير شخص بوده است (قدر) که از سوي خداوند تحقق يافته است.

قدر در اصطلاح، اندازه اشياء و تعيين حدود وجودي آنها است؛ (الميزان، ج 19، ص 90) به بيان ديگر، تقدير امري از ناحيه خداوند، به معناي قرار دادن آن به اندازه و مقداري است که حکمت الهي اقتضا مي کند (مجمع البيان، ج 10-9، ص 785)

شب قدر يک اصطلاح قرآني است. از آيات سوره قدر و آيات نخست سوره دخان به دست مي آيد که شب قدر، شب تعيين و تقدير همه امور هستي است؛ زيرا در آن شب همه امور و به تعبير قرآن «کل امر» تعيين مي شود. واژه کل دلالت بر عموم دارد و بر واژه امر وارد شده که نکره است. اين گونه تعابير در عربي دلالت بر عموم دارد.

البته اين تعيين و اندازه مشخص و معلوم، مي بايست در غير مقام خلقي باشد؛ زيرا بر اساس آموزه هاي قرآني مقام امر يکي از مراتب هستي است که پيش از مرتبه خلق قرار مي گيرد. پس هر چيز و امري اگر بخواهد در هستي تحقق يابد، پس از اراده و مشيت الهي در مقام امري وارد و سپس به مقام خلق در مي آيد. خداوند در آيه 54 سوره اعراف مي فرمايد: الاله الامر و الخلق؛ امر و خلق به دست خداوند است.

از آموزه هاي قرآني به دست مي آيد که هر چيزي چون بخواهد در مقام خلق در آيد و قضا و تحقق يابد، مي بايست نخست در مقام امر در آيد و سپس نازل شده و جامه خلقت پوشد. پس وقتي تقدير به مقام قضا و امضاء رسيد ديگر تحقق مي يابد. امام صادق(ع) فرمودند: «ان الله اذا اراد شيئا قدره فاذا قدره قضاه، فاذا قضاه امضاه؛ هرگاه خداوند چيزي را اراده کند، آن را تقدير مي کند و وقتي تقدير کرد آن را قضا مي کند و حکم مي دهد. پس از آن، حکم را امضاء و تأييد مي کند.»

از اين روايت و مانند آن به دست مي آيد که قدر، مقدر را حتم و قطعي نمي کند و احتمال عدم وقوع وجود دارد، اما هنگامي که مورد قضا واقع شد، چاره اي جز وجود و تحقق ندارد. (الميزان، ج 13، ص 72 -75)از آنجا که پديده ها در وجود و تحقق، مستند به خداوند متعال هستند، اگر خداوند، تحقق پديده را اراده کند و علل و شرايط آن تمام شود و راهي براي پديده باقي نماند مگر موجود شدن به تعيين الهي و از دايره ترديد و ابهام خارج شود، اين اراده، قضاي الهي ناميده مي شود. قضا، هم در دايره تکوين است و هم در دايره تشريع، از نظر فلسفي نيز قضا خروج از ترديد و ابهام و ضروري شدن وجود از ناحيه علت تامه که واجب تعالي است، مي باشد؛ زيرا مقصود از قضا تمام شدن امر و تعيين و تعين پيدا کردن است. در روايات نيز همين معنا تاييد شده است.

اين بدان معنا خواهد بود که تقدير در هستي مقام نخست پس از مقام اراده الهي و بسيار مهم و اساسي است که بايد مورد اهتمام قرار گيرد؛ زيرا خداوند پس از اراده چيزي، آن را تقدير کرده و سپس قضا و آنگاه امضاء مي کند.

به هر حال، از آيات قرآن به دست مي آيد که شب قدر، زمان تعيين مقدرات الهي، در تمام امور هستي است. (دخان، آيات 3 و 5؛ قدر، آيات 3 و 4) البته اين تقدير امور، اختصاصي به انسان ندارد بلکه فراگيري تقدير الهي، نسبت به تمام موجودات هستي و ما سوي الله است. (حجر، آيه 21؛ فرقان، آيه 2؛ قمر، آيه 49؛ طلاق، آيه 3)

رضا به تقدير الهی و امکان تغيير تقدير

يکي از اصول اعتقادي اسلام و قرآن، رضايت دادن به تقدير الهي است؛ زيرا تقدير و سرنوشت هرکسي و هر چيزي بر اساس علم و حکمت الهي و مصلحت آن چيز است؛ چرا که خداوند گرفتار عجز و بخل و جهل نيست تا اگر مصلحتي براي شخص باشد، نداند يا نتواند يا نخواهد بخل ورزد. پس انسان بايد به تقدير الهي رضايت دهد. (بقره، آيه 187)

البته انسان مي تواند مقدرات خويش را تغيير دهد. رفتار و عملکرد امتها و اقوام، از موجبات تغيير قدر و دگرگوني سرنوشت آنان است که در آيه 11 سوره رعد به آن توجه داده شده است.

اين تغيير در محدوده مشيت الهي خواهد بود. از اين رو خداوند در آيات 38 و 39 سوره رعد، تغيير تقدير عالم را براساس مشيت خود دانسته است. پس مقدرات، قابل نسخ و تغيير، با مشيت خداوندي است. (رعد، آيات 38 و 39)

عوامل تغيير تقدير

اسباب و عواملي که مي تواند تقدير الهي را تغيير دهد و پيش از آنکه به مقام قضا و امضا برسد آن را دگرگون کند، اموري چند است که در آيات قرآن به آنها اشاره شده است. مهمترين اين اسباب و عوامل عبارتند از:

1- تغيير در رفتار: از مهم ترين علل و عوامل تغيير در تقدير و سرنوشت انسان، تغيير در رفتار فردي و عمومي مردم است. مردم مي توانند سرنوشت مقدر شخصي و جمعي خود را با تغيير رفتار دگرگون کنند. اين تغيير رفتار مي تواند مثبت يا منفي باشد. اگر شخص يا جامعه اي گرفتار کفر و کفران است مي تواند با تغيير آن، سرنوشت و تقدير خويش را تغيير دهد و بلاو عذاب را از خود بردارد؛ چنان که قوم يونس با تغيير رفتار توانست تقدير خويش را تغيير داده و از عذاب الهي رهايي يابد. خداوند در اين باره مي فرمايد: چرا هيچ شهري نبود که اهل آن ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم يونس که وقتي در آخرين لحظه ايمان آوردند، عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف کرديم و تا چندي آنان را برخوردار ساختيم. (يونس، آيه 98)

خداوند در آيه 11 سوره رعد به صراحت بر امکان تغيير در تقدير بر اساس تغيير در رفتار و عملکرد تاکيد دارد و مي فرمايد که رفتار و عملکرد امتها و اقوام، از موجبات تغيير قدر و دگرگوني سرنوشت آنان است.

2- دعا: از ديگر عوامل تغيير در تقدير، دعا و نيايش به درگاه خداوند است. البته در اين ميان دعاي پيامبران درحق ديگران و پيروان، اصالت بيشتري دارد؛ زيرا آنان در پيشگاه خداوند آبرو دارند و شفاعت ايشان در تغيير سرنوشت و تقدير، مقبول درگاه الهي است. از اين رو در دعا بايد آنان را شفيع خود قرار داد و با سوگند به حق آنان از آبروي آنان بهره برد و رضايت خداوندي را براي تغيير در سرنوشت و تقدير به دست آورد. البته شکي نيست که دعا خود نشانه اي از تغيير در رفتار و عملکرد فرد است و کسي که به درگاه خداوند مي رود و توبه و استغفار مي کند در حقيقت از وضعيت خود راضي نيست و مي خواهد خداوند دستگير او باشد. پس نيايش نيز خود نوعي تغيير در عملکرد و رفتار است. به هر حال در آيات قرآن بر اين نکته تاکيد شده که تغيير در تقدير با دعا بويژه دعاي پيامبران و اولياي الهي شدني است. (ابراهيم، آيه 10؛ نوح، آيات 2 تا 4)

شب قدر در ماه رمضان

قرآن مي فرمايد که امر هر چيزي درهر سال در شب قدر تعيين و مشخص مي شود و سپس در طول سال تنزل يافته و جامه تحقق و قضا يافته و به وجود خلقي مي آيد. اين شب قدر در ماه رمضان است؛ زيرا خداوند مي فرمايد ما قرآن را در شب قدر فرستاديم (قدر، آيه 1) که آن شب مبارکي است. (دخان، آيه 3) شکي نيست که قرآن در ماه مبارک رمضان فرستاده شده است؛ چرا که خداوند مي فرمايد: شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي والفرقان؛ ماه رمضان، که در آن قرآن براي راهنمايي مردم و بيان راه روشن هدايت و جدا ساختن حق از باطل، فرو فرستاده شده است. (بقره، آيه 185)

پس چون شب قدر در ماه رمضان قرار دارد، بايد کاري کرد تا از اين شب قدر براي تغيير در تقدير خود بهره برد. اين تغيير رفتاري که پيش از اين گفته شد، مي تواند در شب قدر تضمين کننده تغييرات مثبتي در زندگي فردي و جمعي افراد انساني باشد.

از پيامبر گرامي(ص) روايت است که فرمود: شهر رمضان شهر الله عز و جل و هو شهر يضاعف الله فيه الحسنات و يمحو فيه السيئات و هو شهر البرکه؛ ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهي است که خداوند در آن حسنات را مي افزايد و گناهان را پاک مي کند و آن ماه برکت است. (بحارالانوار بيروت، ج 93، ص 340؛ فضايل الاشهر الثلاثه، ص 95)

امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: راس السنه ليله القدر يکتب فيها ما يکون من السنه الي السنه؛ آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب، برنامه سال آينده نوشته مي شود. (تهذيب الاحکام، شيخ طوسي، تحقيق خرسان، ج 4، ص 332)

احيای شب های دهه سوم

شب قدر براساس روايات در دهه سوم ماه رمضان قرار دارد. از اين رو احياي دهه آخر ماه مبارک رمضان مورد تاکيد است تا با شب زنده داري و مناجات و نيايش و توسل و شفاعت جويي از اولياي الهي، تغييراتي مثبت در تقدير خود ايجاد کنيم.

احيا به معناي بيدار ماندن نيست؛ زيرا واژه احياء به معناي زنده کردن است. اين بدان معناست که شخص مي بايست در اين شب ها دل هاي مرده خويش را زنده کند؛ براساس آموزه هاي قرآني اين ايمان و اسلام است که مي تواند دل ها را زنده کند؛ از اين رو کافران و مشرکان را مرده مي داند.

البته گناهکاران مسلمان نيز گرفتار دلمردگي هستند؛ زيرا گناه، دل ها را مي ميراند. بنابراين بايد با آب توبه و انابه و تضرع و دعا، آن را از چرکهاي گناه شست وشو داد و زنگارهاي روي قلب و دل را با سوهان تزکيه و پاگذاري روي هواهاي نفساني زدود.

هدف از احياي شب هاي قدر، همان طوري که از واژه احيا به دست مي آيد، حيات بخشي و زنده کردن است. منتها احيا و زنده کردن دل هاي مرده است. در حقيقت اين اضافه احيا به شب قدر، اضافه به ظرف است؛ يعني در اين ظرف شب قدر ماه رمضان، احيا کنيد. اما چه چيزي را احيا کنيم؟ شکي نيست که خود شب قدر را نبايد احيا کنيم، چرا که شب که مرده نيست تا احيا کرده و بدان حيات دهيم، بلکه دل هاي مرده خود را بايد احيا کنيم.

احيا کردن با کارهاي خير و نيک و عمل صالح از جمله ايمان آوري، دعا و ديگر کارهاي نيک ديگر انجام مي گيرد. در اين شب قدر، کارهاي خير به سبب آنکه در تغيير تقدير تاثير دارد، بسيار مهم و ارزشمندتر است؛ چنانکه گناه در آن نيز چند برابر نوشته مي شود.

از امام صادق(ع) سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت فرمود: کار نيک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است. (من لايحضره الفقيه ج 2، ص 158، ح 2025)

شب قدر در دهه سوم

براساس آيات و روايات، شب قدر در دهه سوم ماه مبارک رمضان قرار دارد. پس بايد در اين شب ها در جست وجوي شب قدر باشيم و با بيدار ماندن، قلب خويش را از خواب غفلت بيدار کرده و با دعا کردن و کارهاي خير، به ويژه ايمان واقعي و توبه و بازگشت به سوي خدا، دل مرده خود را به آب حيات و نور قرآن زنده گردانيم.

از نظر آموزه هاي قرآني، حقيقت احياء و زنده کردن و زنده گردانيدن، به ايمان است؛ از اين رو اسلام و ايمان را عامل زنده شدن انسان معرفي مي کند. (بقره، آات 28 و 154) پس کساني که کافر و مشرک بلکه حتي سست ايمان هستند، از حيات واقعي بهره اي نبرده اند و مردگاني هستند که راه مي روند و به ظاهر حيات و زندگي دارند. خداوند در توصيف آنان مي فرمايد: اموات غير احياء و ما يشعرون ايان يبعثون؛ مردگانند نه زندگان و نمي دانند کي برانگيخته خواهند شد. (نحل، آيه 21)

براي اينکه دل هاي مرده خود را زنده کنيم مي بايست شب هاي قدر را قدر بدانيم و تقدير خودمان را تغيير دهيم. از آنجا که شب هاي قدر در دهه آخر ماه رمضان نهان است بايد همه اين شب ها را احيا کنيم و دست کم سه شب را به انجام اين کار مبادرت کرده و بکوشيم تا در آن شب ها با اعمالي چون ايمان آوري واقعي و نيايش و توسل به اولياي الهي و بهره‌گيري از افاضات آنان، دل هاي خود را احيا و زنده کنيم.

اين شب هاي مهم سه گانه شب هاي نوزده و بيست و يک و بيست وسوم و در برخي ديگر بيست وهفتم است. در روايت امام باقر(ع) دو شب از شب هاي قدر اين گونه معرفي شده است.

امام باقر(ع) در شب بيست و يکم و بيست و سوم ماه رمضان مشغول دعا مي شد تا شب به سر آيد و آنگاه که شب به پايان مي رسيد نماز صبح را مي خواند. (کافي، چاپ الاسلاميه؛ ج 4، ص 155)

از آنجا که شب قدر، قلب ماه رمضان است به تعبير امام صادق(ع) است (کافي، ج 4، ص 66؛ من لايحضره الفقيه ج 2، ص 99، ح 1843) بايد اهتمام کنيم که آن را درک کنيم و از دست ندهيم.

روزنامه كيهان، شماره 21099 به تاريخ 14/4/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نگاهی به رفتارشناسی اهل نفاق از دیدگاه قرآن

نگاهی به رفتارشناسی اهل نفاق از دیدگاه قرآن

نقش منافقان در جامعه اسلامی، نقشی بسیار مخرب و زیانبار است. حساسیت قرآن به این دسته از شهروندان به خوبی نشان می‌دهد که نمی‌توان به صرف شهروندی با همه افراد جامعه یکسان برخورد کرد و حقوق یکسانی را برای همگان به طور مطلق قائل شد؛ بلکه می‌بایست ملاحظاتی در نحوه تعامل با دسته‌هایی از افراد جامعه اعمال کرد.
مجالست با بدان در فضای مجازی

مجالست با بدان در فضای مجازی

فضاي مجازي هرچند که به نظر مي رسد که مجاز باشد و حقيقت نيست، ولي اگر دقت شود معلوم مي شود که حقيقت است نه مجاز؛ زيرا فضايي که امروز از آن به مجازي ياد مي شود، جلوه اي از دنياي حقيقي و واقعي است.
نقل 80 حدیث مُسلّم از ائمه اطهار(ع)

نقل 80 حدیث مُسلّم از ائمه اطهار(ع)

حجت‌الاسلام ناصر رفیعی نکات و مصادیق برجسته‌ای از بُعد ولایتمداری و جایگاه علمی حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)بیان کرده است که در ذیل می‌آید.
نسبت عدالت و آزادی در انديشه شهيد مطهری

نسبت عدالت و آزادی در انديشه شهيد مطهری

نسبت ميان دو واژه «آزادي» و «عدالت» و شيوه اعمال توازن بين اين دو مفهوم همواره از بحث‌هاي مناقشه برانگيز در ميان انديشمندان سياسي طول تاريخ بوده است.
قرآن و جریان نفوذ

قرآن و جریان نفوذ

نفوذ به معنای رخنه است.

پر بازدیدترین ها

انسان‌های بی‌چشم و رو

انسان‌های بی‌چشم و رو

گربه تا زمانی که گرسنه است، دور و بر صاحبش می‌گردد‌، به چشم و دست او می‌نگرد و میومیوکنان خواهان لقمه‌ای است؛
No image

ویژگی های انسان های پاک سیرت

متن سخنرانی ویژگی های انسان های پاک سیرت در موضوع ویژگی های ایمان و مؤمن در این بخش قرار دارد.
No image

نعمت هاي مادي

Powered by TayaCMS