17 خرداد 1397, 2:13
قال باقر(ع): مثل الحریص علی الدیثیا مثل ذودهٔ القز گلما ازدادت من القز على نفسها لفاً كان أبعد لها من الخروج حتى تموت غمًا، مثل حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است؛ هرچه بر دور خود ببافد، راه بیرون رفتن برایش تنگ تر میگردد تا آن که از غم و گرفتاری بمیرد. (تحفهٔ الاولیاء (ترجمه اصول کافی)، ج۳، ص۷۴۷) حرص و آزمندی حرص عبارت است از مبالغه و اسراف در طلب که بر نفس و روح عارض می شود. فرد مبتلا به این بیماری همواره فقیر است و هر اندازه بر حرص او افزوده شود، بر فقر او اضافه می شود؛ چون فقر همان احتیاج است و مبتلایان به حرص همواره محتاج هستند، چون به آنچه به آنها داده می شود، قانع نیستند و پیوسته نفس آنها در طلب زیادت است، پس همواره فقیرند. گفته شده مراد از بی نیازی همان بی نیازی نفس است و قناعت گنجی است که فانی نمی شود. حرص موجب میشود انسان از خداوند دور شده و تمام غصه اش شکم و شهوت باشد؛ چنین فردی بعد از یک عمر حرص بیجا در هنگام مرگ افسوس بیشتری از این همه تلاش بی جا می خورد. فرد حریص از قناعت به دور است و همین امر موجب دوری وی از ارامش روحی در دنیا خواهد شد.
قال صادق (ع): «علامهٔ الخفضی ثلاثهٔ اشیاء: العجب والریاء و الحرص» و علامت خفض (اشتغال به غیر خدا) نیز سه چیز است: خودبینی، خودنمایی، حریص شدن به زندگی دنیا. ای طالب روزی به تلاش و کوشش آرام که روزی است نصیبی مقسوم بر آنچه به دستت نرسد حرص مخور زیرا که حریص است زدنیا محروم"
حرص ریشه کفر امام صادق(ع) فرمود: ریشه های کفر سه چیز است: حرص و تکبر و حسد. حرصر در داستان آدم (ع) آمده است زمانی که از خوردن آن درخت نهی شد، حرص او را برانگیخت که از آن بخورد. حرص گاهی سبب ترک اولی و گاهی موجب گناه صغیره یا کبیره ای می شود، تا به شرک و انکار خدا می رسد، و حرص آدم (ع) موجب ترک اولای او شد، ولی در فرزندانش تکامل پیدا کرد تا به کفر و انکار خدا رسید، از این رو حرص را ریشه کفر نامیده اند.
حرص عامل انحطاط حضرت امیر(ع) به عمروبن عاص نامه ای نگاشت و چنین اندرزش داد و هدایتش کرد: "به راستی دنیا چنان است که آدمی را از هر چیز جز خود باز دارد و دنیا دار از دنیا بهره ای نبرد، مگر آن که هر نصیبی یابد، باب حرص و آزش گشاده تر و میلش به دنیا فزونتر شود و هرگز دنیا طلب از آنچه به دست آورده است، به خاطر آنچه نصیبش نیامده، بی نیاز نگردد و در پس این همه باید آنچه را گرد آورده دل بر کند، و نیکبخت آن که از سرنوشت دیگران عبرت گیرد. سیری ناپڈیری حریص حرص بیابانی است با انتهای نامعلوم که هر طرف روی به جایی نرسی و دریایی است بی کران که هرچند در آن فرو روی عمق آن را نیابی، بیچاره کسی که به آن گرفتار شد، گمراه و هلاک شد و خلاصی از برای او دشوار شود. دیده اهل طمع به نعمت دنیا پر نشود، همچنان که چاه به شبنم "" پیامبر خدا(ص) فرمود: اگر فرزند آدم دو بیابان پر از طلا داشته باشد، خواهان بیابان سومی است. همچنین آن بزرگوار می فرماید: دو گرسنه اند که سیر نمی شوند: جوینده علم و جویای مال. نبینی که هر کس در این زندگانی حریص است پیوسته بر خود ببافد برد رنج و بافد چه کرم ابریشم به گردش که از غم به مرگش کشاند" حرص و نابودی آدمیت عبد الله بن سلام از کعب پرسید: چه چیز باعث میشود که علوم پس از این که شنیده و فهمیده شده اند از صفحه دل دانشمندان پاک می شوند؟ گفت: حرصی، طمع و از مردم چیزی خواستن. یکی گفت: این سخن را بازتر کن؟ گفت: شخص به چیزی طمع میورزد و آن را میخواهد، و دینش را در آن راه از دست می دهد، و آزمندی نفس به این چیز و آن چیز باعث می شود که انسان نخواهد هیچ چیز را از دست بدهد! و همینطور به چیزی نیاز پیدا می کنی، وقتی کسی نیاز تو را برآورد،افساری به دماغت زده و به هر جا که بخواهد میکشد و تو تسلیم او می شوی؛به خاطر علاقهمندیت به دنیا به او سلام می دهی، وقت مریضی اش از او عیادت می کنی، در صورتی که نه سلام را برای خدا و نه عیادت از او را برای خدا انجام می دهی، با این که اگر نیازی به او نداشتی، همه این ها برای تو خیر و نیکی بود." قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی چرا پیش خسرو بخواهش روی چو یک سو نهادی طمع، خسروی و گر خودپرستی، شکم طبله کن در خانه این و آن قبله کن
مستغفری، جعفربن محمدمراغی، یعقوب و خلیلی، محمد، روش تندرستی در اسلام اترجمه طب النبی و طب الصادق علیهماالسلام، ۱ جلد، مومنین قم، چاپ سوم، ۱۳۸۱ ش، ص ۱۶۴. ". شیخ حر عاملی، محمدبن حسن صحت، علی، جهاد النفس وسائل الشیعهٔ ترجمه صحت، ۱ جلد، انتشارات ناس تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ ش، ص ۲۹۵. منسوب به جعفرين محمد(ع)ء امام ششم علامه مصطفوی، حسن ء مصباح الشریعهٔ مفتاح الحقیقهٔ ترجمه مصطفوی، ۱ جلد، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران-تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰ ش، ص ۱۱. ". کلینی، محمدبن یعقوب- کمره ای، محمدباقر، اصول الکافی اترجمه کمره ای، ۶ جلد، اسوه ایران، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۶۵۳ . کلینی، محمدبن یعقوب مصطفوی، سید جواد، اصول الکافی اترجمه مصطفوی، ۴ جلد، کتاب فروشی علمیه اسلامیه تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش، ج ۳، ص ۳۹۶. نصربن مزاحم اتابکی پرویز، پیکار صفین اترجمه واقعهٔ صفین، ۱ جلد، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی - تهران، چاپ دوم، ص ۶۸۶. کراجکی، محمد بن علی قمی، عباس، نزههٔ النواظراترجمه معدن الجواهر، ۱ جلد، اسلامیه تهران،چاپ اول، بیتا، ص ۱۱۹. ورام بن آبی فراسی، مسعود بر عیسی-عطایی، ورام، اداب s اخلاق در اسلام اترجمه تنبیه الخواطر، ۱ جلد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مشهد، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش، ص ۳۰. ". کلینی، محمدبن یعقوب- کمره ای، محمدباقر، اصول الکافی اترجمه کمره ای، ۶ جلد، اسوه ایران، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص ۶۴۹ ورام بن آبی فراس، مسعود بر عیسی-عطایی، ورام، اداب 9 اخلاق در اسلام ترجمه تنبیه الخواطر، ۱ جلد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مشهد، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش، ص ۳۱۰. کراجکی، محمدبن علی قمی، عباس، نزههٔ النواظراترجمه معدن الجواهر، ۱ جلد، اسلامیه تهران، چاپ اول، بیتا، ص ۱۱۹.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان