دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مهر پدر

No image
مهر پدر

مهر پدر

در اینجا مناسب است که برخى از خاطرات دوران تحصیل در حوزه علمیه مشهد را از زبان آن عالم جلیل القدر بشنویم:

«... سالى بر سر موضوعى کوچک، از پدرم قهر کردم و بى خداحافظى به مشهد رفتم. چون به مشهد رسیدم از کرده خود سخت پشیمان گشتم و دریافتم که در میان صدها میلیون افرادى که در روى زمین اند و در سینه هر یک دلى مى تپد، فقط دو دل هست که براى من مى تپد و آن دو دل، پدر و مادر من است... سرانجام به خود جرأت دادم و نامهاى مبنى بر اعتراف به تقصیر و طلب عفو نوشتم... پاسخ مشروحى از پدرم رسید... نوشته بود: «پس از رفتن نورچشمى، من و مادرت خیلى نگران بودیم که مبادا بر آن فرزند عزیز بد بگذرد تا بحمدالله نامه ات رسید و از دو جهت باعث مسرت گشت یکى با خبر گشتن از سلامتى آن نورچشمى، دیگر آن که دانستیم آن نور چشم مکرّم در یاد پدر و مادر مهجور خود هست...»([7])

«در سال 1300 هـ .ش. پدرم مرا که شانزده ساله بودم، براى ادامه تحصیل به مشهد برد... براى این که من دلتنگ نگردم و انس بگیرم، با مادر، برادر و خواهرم همگى به مشهد آمدند و یک ماهى ماندند([8])».

«پدرم یک بار چیزى به مرد مُکارى (کرایه دهنده چهارپایان) داده بودندکه از تربت براى من به مشهد بیاورد و آن مرد آن را فاسد کرده یا از بین برده بود. من مىخواستم از او تاوان بگیرم و چون مىتوانستم این کار را بکنم، نکردم. موضوع را براى پدرم نوشتم... آن قدر خوشش آمده بود که چند سطر در تحسین، تشویق و بارک الله گفتن به من نوشت...».([9])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS