تفكر خرافي "بده و بستان" به صورت دادن "اشك و آه و عزاداري" و گرفتن "آزادي در گناهنكاري" و طلب "شفاعت و گناه بخشي"
برخی از عزاداران حسینی - که البته عزادار واقعی نیستند وصف آنان را از کسانی که خالصانه سرشک از دیدگان جاری میسازند و آگاهانه نوحه سرایی میکنند جدا میدانیم - با تفکری خاص و مبتنی بر خرافه "بده و بستان" با موضوع مراثی و عزاداریها مواجه میشوند. به این ترتیب که معتقدند اشکی میریزیم و شفاعت امام حسین(ع) را میگیریم، سینهای میزنیم و بخشودگی گناهان و مفاسد خود را به دست میآوریم!
اگر با این افراد مواجه نشدهاید، نگارنده مواجه شده است. دیدهام از این جنس و قماش عزاداران را، از جمله کسی را که نماز نمیگزارد، آلوده به شرابخوارگی میباشد و در انجام هر گناه و فساد، آزاد و رهاست و چون سینهای میزند و اشکی میریزد، طلبکارانه میگوید: امام حسین(ع) گناهان مرا میبخشد و از قصورم در ترک نماز و سایر واجبات و تکالیف دینی دفاع میکند!
این فرد و امثال او، معتقدند اگر امامان معصوم در "گناه بخشی" ما توانا نباشند، پس به چه کار میآیند؟! و آیا ضعفی بالاتر از این هست که آنان نتوانند شفیع ما باشند و به دلیل آبرویی که در پیشگاه خدا دارند و در روز رستاخیر دارای مقام شفاعت میباشند، به بهانه ریزش اشک و بر سر و سینه زدن و عزاداری ما، از گناهنکاری هایمان در گذرند؟!
علامه شهید آِیت الله مرتضی مطهری نمونهای از این آدمها را معرفی می کند:
به شخصی گفتند: تو چرا نماز نمیخوانی، روزه نمیگیری، مشروب میخوری؟
گفت: من؟! آیا شب جمعه در هیئت، سینه سه ضربه مرا ندیدی؟!
این شخص معصیت کار و فاسد - که نه نماز میخواند و نه روزه میگیرد و شرابخواری هم میکند - در برابر پرسشی که اعتراضی است به اعمال خلاف او، به تعجب و شگفتی میافتد، که اصلاً چرا باید از من این گونه سؤال شود؟! و چرا باید به شرابخواری من اعتراض شود؟! و مگر غیر از این است که من در مراسم عزاداری، سینهای جانانه و آن هم سه ضربه میزدم؟! آیا جز این است که چنین عملکردی برای امام حسین(ع)، عامل بخشایش ترک نماز و روزه و شرابخواری من میباشد؟
این افراد، به گونهای خود را محق! و صحیح الفکر! و پاک رفتار! میدانند که حتی نهی و اعتراض مراجع را نیز بر نمیتابند. به تعبیر استاد مطهری: "آقای بروجردی هرچه خواستند سردستههای قمی را از بعضی کارها منع کنند قبول نکردند، گفتند: ما همه سال جز یک روز مقلد شما هستیم."
تردیدی وجود ندارد که فکر "گناهکاری" و انتظار "گناه بخشی" در مقابل اشکی که ریخته شده و دستی که بر سینه زده شده، خرافهای خطرناک و بسیار آسیب رسان به جامعه میباشد. زیرا فلسفه اصلی عبادات الهی ایجاد ارتباط خالصانه و خاضعانه با خالق یکتا و تثبیت ملکه تقوا و خویشتنداری از گناه و نیل به پاکدامنی و پارسایی میباشد و این اصل در نقطه مقابل خرافه مزبور قرار دارد.
اسلام در پی تربیت و پرورش انسان وارسته و مهذب است و این مهم تحقق نمییابد مگر با ترک معاصی و گناهان.
از دیدگاه تعالیم قرآن کریم علت اصلی نفی دعوت پیامبر اکرم(ص)، هواهای نفسانی و گناهکاریهای تکذیب کنندگان است و آنان به گونهای در این تباهی فرو میروند که هوای نفس را معبود خود قرار میدهند.
از نگاه قرآن، فسق و معصیت و گناه اگر شدت گیرد، عذاب الهی را نازل میکند، چنان که خداوند قهار با صراحت علت عذاب آسمانی را "بماکانوا یفسقون" میداند و با آیاتی همچون "فاهلکناهم بذنوبهم"و "مماخطیاتهم اغرقوا"، گناهکاریها را عامل اصلی هلاکت و نابودی اهل فسق و فجور اعلام میکند.
همچنین خداوند متعال "عبادات" را با تأثیری که پیوند و ارتباط معنوی بندگان با پروردگارشان در جان و روحشان تثبیت میکند، عامل ترک معاصی و گناهان میداند، چنان که درباره نماز میفرماید: "ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر" (به درستی که نماز، انسان را از گناهان و مفاسد و پلیدیها پاک میکند)
در متون روایی اسلام نیز اولاً هوای نفس و گناهان عامل اسارت عقل و خرد معرفی میشود، ثانیاً معاصی و تباهکاریها مانع استجابت دعا میگردد و ثالثاً عذاب و مجازات، ثمره و میوه تلخ بدیها و معصیتها میباشد. بنابر این وقتی استمرار گناهان، عقل و خرد را به حصار کشد و آن را از نقش آفرینی و راهنمایی باز دارد و از سویی دیگر حجاب بین انسان و خدا و مانع استجابت دعا شود و در نهایت میوه تلخ مجازات و عذاب به بار آورد، چه جای انتظار است که ما پی در پی فسق و معصیت ورزیم و با اشک و نوحهای خواهان بخشودگی آنها شویم؟!
همین فکر و رفتار، به صورت "خرافه" و "موهوم" در عمل خود در میآید و در نهایت حضرت امام حسین(ع) را "سنگر گناهکاران" میطلبد و هر خیانت و جنایت و فسق و گناهی را توجیه میکند و حتی ترک نماز را امری سهل و بی عیب میداند و اشک و نوحه را عامل رهایی خود و دخول در بهشت و کسب حیات جاودان میپندارد!
برای نشر این خرافه خطرناک، افسانه سازیها کردند و داستانهای ساختگی و موهوم را به صورت امری واقعی و تحقق یافته، زبان به زبان نقل کردند تا خرافه "گناهکاری" و "گناه بخشی" در اثر عزاداری، استحکام و استمرار یابد. حتی سخن از جنایتکاری گردنه بگیرو قاتل و جانی و چپاولگری به میان آوردند که او را از ورود به جهنم باز میدارند، چرا که روزی وقتی در گوشهای به خواب رفته بود قافلهای از زائران کربلا عبور کرد و غباری از آن به روی بدن و لباسهای این عنصر سفاک و جنایتکار و مختل کننده امنیت مردم نشست و همین باعث بخشودگی همه جنایات و گناهان او گردید
متفکر شهید آیتالله مطهری در مقام تمثیل برای نمایاندن شدت آسیب رسانی و زیان بخشی این خرافه به شعری عبرتآموز این گونه اشاره میکند:
"به قول شاعر اصفهانی (دیوان مکرم، ص 133) مردی را در قیامت میآورند و ملائکه غلاظ و شداد، او را به محضر عدل الهی میبرند و هی به گناهان، او شهادت میدهند و مورد توجه فرشته مأمور رسیدگی واقع نمیشود. میگویند: او شکمها پاره کرده است و... (و فرشته مأمور میگوید چون گریه کرده، جنایات و فسق و تباهیهایش را وانهید و کاری با او نداشته باشید...)
چقدر تفاوت است بین خرافه "گناهکاریها" و انتظار "گناه بخشی" در اثر عزاداری و سینه زنی و گریستن بر مصائب حسینی، با حقیقت ناب و زلال مرثیه و عزاداری برای امام حسین(ع) به منظور زنده نگه داشتن اهداف و آرمانهای نهضت عاشورا و باز و گشوده داشتن این راه پاک و مقدس برای حرکت در مسیر تحقق ارزشهای والای حماسه پرشوری که نه تنها برای تشیع به صورت "خاص" که برای جهان اسلام به صورت "عام"، و از این بالاتر و به صورت "گسترده" برای همه بشریت، درسهای آزادگی، استقامت، شجاعت، ظلم ستیزی، عزتمندی، وارستگی، شرافت، فداکاری، جهاد و مبارزه و ستم ناپذیری ذخیره کرده است.
نتیجه این که گریه و مرثیه و عزاداری، به دنبال تحقق آثار ارزشمندی میباشد که هیچ گونه خرافهای را نمیپذیرد.
آری، گریه بر "مظلوم"، فریاد علیه "ظالم" است.
مرثیه و عزاداری، آمادگی برای همراهی با نهضت عاشوراست.
چهره را مقموم داشتن، اعلام انزجار علیه دشمن است.
آه سوزناک از گلو بر آوردن، پیوند عاطفی با پیشوای بزرگ آزادی است که همه هستی خود را برای اعتلای حق فدا کرد.
بیرق سیاه برافراشتن، اعلام عزای همیشگی در فقدان آموزگار بزرگ عشق و ایمان و شرف و آشتی ناپذیری با دشمنان حقیقت است.
پرچمهای سرخ، نشانگر تداوم "جهاد" و "شهادت" در مسیر اعتلای "جبهه توحید" است...
و این گونه است که هرکس در عزای حسینی نشست و اشک اندوه از دیدگان جاری کرد و برسینه زد، در گستره زمان و فضای همه اعصار، "خونخواهی مظلوم کربلا" را طنین میاندازد و راه و آرمانهای مقدس حسینی را در گوش نسلها زمزمه میکند.