دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد و بررسی نظام آموزش فلسفه در دانشگاه های کشور

آیا روشى با نام "روش مطالعه کتاب محور " در روش هاى مطالعه فلسفه وجود دارد؟ سخن را با این پرسش جدّى آغاز می‌کنم، چون که این پرسش و پاسخ به آن ما را با مشکلات جدید نحوه آموزش فلسفه اسلامی‌در دانشگاه هاى کشور مرتبط می‌کند.
نقد و بررسی نظام آموزش فلسفه در دانشگاه های کشور
نقد و بررسی نظام آموزش فلسفه در دانشگاه های کشور

نویسنده : دکتر رضا اکبری[1]

1. مقدمه

آیا روشى با نام "روش مطالعه کتاب محور " در روش هاى مطالعه فلسفه وجود دارد؟ سخن را با این پرسش جدّى آغاز می‌کنم، چون که این پرسش و پاسخ به آن ما را با مشکلات جدید نحوه آموزش فلسفه اسلامی‌در دانشگاه هاى کشور مرتبط می‌کند. در پاسخ به این پرسش باید گفت که این روش را هیچ فیلسوفى توصیه نمی‌کند، هرچند در مقام واقع، آن چه غالباً در دانشگاه هاى کشور در مقاطع کارشناسى، کارشناسى ارشد و دکترى فلسفه اسلامی‌شاهد آن هستیم، چیزى جز همین روش نیست.[2]دانشجویان در مقطع کارشناسى غالباً بعد از مطالعه اولیه کتاب بدایةالحکمة به آموزش یکى از دو کتاب نهایة الحکمة یا شرح منظومه حکمت حاج ملا هادى سبزوارى (غرر الفوائد) مشغول می‌شوند. در مقطع کارشناسى ارشد، بخش هاى اندکى از کتاب هاى الاشارات والتنبیهات، حکمة الاشراق و الشواهد الربوبیّة تدریس می‌شود و مقطع دکترى نیز به بخش هایى از کتاب هاى، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة و الشفاء اختصاص یافته است.

هرچند در سرفصل دروس فلسفه سه گانه مذکور، علاوه بر کتاب هاى یاد شده، نام کتاب هاى دیگرى نیز به عنوان منابع فرعى آمده است، اما در مقام واقع، هم استاد و هم دانشجو به تنها منبع اصلى که همان کتاب هاى یاد شده هستند، بسنده می‌کنند و خروج از این قاعده از طرف استاد یا دانشجو غالباً امرى استثنایى است.

دردناک تر آن که دانشجو در طى دوره تحصیل، فقط با بخش اندکى از همین کتاب ها آشنا می‌شود. لذا نظام آموزشى کشور در رشته فلسفه اسلامی‌دانشجویانى را به جامعه علمی‌کشور تقدیم می‌کند که غالباً با بخش هاى اندکى از چند کتاب معدود فلسفى از میان کثیرى از کتاب هاى ارزش مند فلسفى سنّت اسلامی‌آشنا هستند.

آیا می‌توان واقعیت آموزش فلسفه در کشور را به عنوان امرى ایده آل پذیرفت؟ و آیا می‌توان به روش هاى آموزش و مطالعه فلسفه، روشى با نام (کتاب محور) را افزود و آن را به عنوان توصیه اى به دیگر دانشجویان ارائه داد؟ پاسخ نگارنده به این سؤال مطمئناً منفى است. در ادامه مقاله، سعى نگارنده بر این خواهد بود که مشکلات برآمده از نظام کنونى آموزش فلسفه اسلامی‌را استقصا کند و روش جدیدى را براى آموزش آن ارائه نماید که در عین دورى از مشکلات نکات مثبت متعدّدى را به همراه داشته باشد.

2. اشکالات روش کتاب محور در آموزش فلسفه اسلامی‌

آموزش به شیوه کتاب محور به معناى رها کردن شیوه هاى فیلسوف محور، مکتب محور، تاریخ محور و مسئله محور است. در روش مسئله محور یک مسئله فلسفى دقت شده و چگونگى پیدایش و تطورات آن اعم از توصیف، محل نزاع، استدلال هاى له و علیه آن بررسى می‌شود. البته این بررسى می‌تواند بررسى اجمالى یا تفصیلى باشد. در این روش، پس از بررسى هر مسئله، مسئله دیگر انتخاب و بررسى می‌شود.

در روش فیلسوف محور، کل آثار و مکتوبات یک فیلسوف با ترتیب زمانى آن بررسى می‌شود، پس از دسته بندى آراى فیلسوف، تأثیر و تأثّر اندیشه هاى فیلسوف در نظام فلسفى او معلوم می‌شود. هم چنین تأثیر و تأثّر فیلسوف از اندیشه هاى دیگر فیلسوفان و نیز نظام اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و حتى جغرافیایى بررسى شده و نقاط ضعف، قوّت و نیز لوازم منطقى و غیر منطقى اندیشه هاى او روشن می‌شود. روش مکتب محور همان روش فیلسوف محور است، با این تفاوت که فیلسوفان پدیدآورنده یک مکتب فلسفى بررسى می‌شوند. در روش تاریخ محور نیز مطالعه فلسفه مطالعه اى تاریخى خواهد بود که از بدو پیدایش فلسفه اسلامی‌آغاز و به دوران معاصر ختم می‌شود. در این روش، نقاط اتصال و انقطاع تاریخ فلسفه معلوم شده، چگونگى پیدایش مکاتب فلسفى روشن و جهش هاى فلسفى معرفى می‌شود. این روش در واقع، اعمیّتى نسبت به روش مکتب محور دارد که در آن، در عین بررسى هر مکتب فلسفى، چگونگى حرکت از یک مکتب فلسفى به مکتب فلسفى دیگر نیز مورد دقت قرار می‌گیرد.

رها کردن این روش ها و محدود ساختن خود به روش کتاب محور و آن هم کتاب محور با محوریت کتاب هاى ذکر شده و نیز مطالعه ناقص آنها داراى اشکالات زیر است:

الف) دانشجو تصور دقیقى از مسائل فلسفى پیدا نمی‌کند، زیرا به دست آوردن تصور دقیق از یک مسئله فلسفى منوط به علم به نحوه پیدایش و تطوّر آن مسئله است. هر مسئله فلسفى در برهه اى از زمان به دلایل مختلف معرفت شناختى، جامعه شناختى، روان شناختى و… پدید می‌آید و در طول زمان از حیث موضوع نزاع، تقریر و استدلال هاى له و علیه تغییر می‌کند. این در حالى است که در روش کتاب محور توجهى به این امر وجود ندارد که به معناى از دست دادن تصور دقیق مسئله فلسفى است.

ب) عدم توانایى دانشجویان در ارائه تقریرهاى جدید و به زبان روز از اندیشه هاى فلسفى فیلسوفان مسلمان از دیگر اشکالات روش کتاب محور است. امروزه شاهدیم که اندیشه هاى فلسفى فیلسوفانى همچون توماس آکوئیناس با توجه به تقریرهاى جدیدى که از آن شده، هنوز به عنوان اندیشه هاى زنده مطرح است. این در حالى است که اندیشه هاى ابن سینا به دست دانشجویان و فیلسوفان این کشور هرگز نتوانسته است چنین وضعیتى را پیدا کند. دانشجوى فلسفه اسلامی‌ما نمی‌تواند شناخت دقیقى از اندیشه هاى فلسفه علم، فلسفه هنر، فلسفه منطق و فلسفه زیست شناسى ابن سینا و ملاصدرا پیدا کند، به همین دلیل، نمی‌تواند این اندیشه ها را بعدتر به دانشجویان خود منتقل سازد، در حالى که تمامی‌این اندیشه ها به صورت پراکنده در آثار این دو فیلسوف موجود است و روش کتاب محور، دانشجو را از دست یابى به آنها محروم می‌سازد.

ج) عدم پرداختن به اندیشه هاى بسیار مهم فیلسوفان و متکلمان دیگرى که در مُحاق کتاب هاى مذکور و نویسندگان آنها قرار می‌گیرند، از دیگر اشکالات روش کتاب محور است. امروزه دانشجوى ما کتاب غرر الفرائد را می‌خواند، بدون این که بداند اندیشه هاى فیاض لاهیجى چه مقدار بر نویسنده این کتاب اثرگذار بوده است. دانشجوى ما کتاب الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة را می‌خواند، اما با متکلم خواندن افرادى همچون دوانى، دشتکى و بالاتر از همه فخر رازى به نوشته هاى آنها توجهى نمی‌کند. این در حالى است که بخش بسیار زیادى از کتاب المباحث المشرقیة فخر رازى در کتاب اسفار آورده شده که در اغلب موارد بدون ذکر نامی‌از نویسنده آن بوده است. حواشى سه گانه دوانى و دوگانه صدرالدین دشتکى بر شرح تجرید الاعتقاد قوشجى نیز چنین اند؛ یعنى در موارد بسیار متعدد در کتاب اسفار استفاده شده اند، حال آن که هنوز هم صرفاً به صورت نسخه هاى خطى در برخى از کتابخانه هاى اصلى کشور نگهدارى می‌شوند. دانشجویان ما کمتر ابن سهلان ساوى را می‌شناسند و ابن کمونه را صرفاً با عنوان نادرست (شبهه ابن کمونه) در خاطر دارند. چند درصد از دانشجویان ما با نگاه نقادانه غزالى با فلسفه ابن سینا به صورت تفصیلى آشنا هستند؟ مگر نه این است که قدرت یک فکر با نقد آن و پاسخ به آن نقدها بیشتر معلوم می‌شود؟

د) نوع انتخاب کتاب ها و بخش هاى تدریسى در دوره تحصیل، فلسفه را مترادف متافیزیک ساخته و حقیقت آن است که متافیزیک نیز به صورت ناقص تدریس می‌شود. چنین نگاهى به فلسفه سبب شده است که ناخواسته تعریفى قراردادگرایانه از فلسفه در مجامع آموزشى فلسفه اسلامی‌ارائه شود که در آن اندیشه هاى مرتبط با ساحاتى مثل فلسفه زبان، فلسفه منطق، فلسفه علم، فلسفه هنر و… به دست فراموشى سپرده شوند.

هـ) در روش کتاب محور کمتر اتفاق می‌افتد که در ذهن دانشجو سؤال هایى که از آنها با عنوان مسائل فلسفه فلسفه یاد می‌شود، خطور کند و این امر سبب می‌شود در برخورد با تفکرات جدید که در مقام نقد فلسفه هاى مختلف، از جمله فلسفه اسلامی‌برمی‌آیند، حرفى براى گفتن نداشته باشد. شاید برخى از مهم ترین سؤال ها موارد زیر باشد:

آیا می‌توان فلسفه اى جاویدان داشت یا این که فلسفه هر فیلسوفى محدود به زمان و مکان خود اوست؟ آیا می‌توان هر یک از مکاتب مشهور فلسفه اسلامی‌را در تقابل با دیگر مکاتب دانست یا این که هر یک از این مکاتب بر اصول موضوعه اى مبتنى است که صرفاً با اصول موضوعه مکاتب دیگر تفاوت دارد؟ به عبارت دیگر، آیا نمی‌توان تفاوت مکاتب فلسفى اسلامی ‌را همچون تفاوت نظام هاى هندسى اقلیدسى و غیر اقلیدسى دانست؟ آیا فلسفه با روش عقلى پیوند خورده است یا این که می‌توان از روش هاى دیگر در مباحث فلسفى سود جست؟ آیا می‌توان یک مکتب فلسفى اسلامی‌را بر دیگر مکاتب فلسفى ترجیح داد یا این که باید به نوعى کثرت گروى فلسفى تن داد؟ در صورت ارجح بودن یک مکتب فلسفى اسلامی‌بر مکاتب دیگر، چگونه می‌توان مکتب فلسفى ارجح را تشخیص داد؟ به دیگر سخن، آیا ملاکى وجود دارد که مکتب فلسفى ارجح را براى ما معلوم سازد، یا این که در مقام تعیین ملاک نیز نوعى تکثّر وجود دارد؟ در صورت وجود تکثّر در ناحیه تعیین ملاک، چگونه می‌توان به داورى در زمینه ملاک ها پرداخت؟ رابطه فلسفه با حکمت چیست؟ فیلسوفان مسلمان خود را حکیم می‌خوانند، اما آیا فلسفه اسلامی‌ می‌تواند ما را به حکمت برساند یا به آن نزدیک کند؟ در صورتى که پاسخ مثبت است، کدام یک از مکاتب فلسفى اسلامی‌توان چنین کارى را دارند؟ آیا هر سه مکتب عمده فلسفه اسلامی‌ما را به حکمت می‌رساند یا به آن نزدیک می‌کند؟ آیا بروز فلسفه در حیطه اسلامی‌به تبع مقاصد سیاسى، اجتماعى، فرهنگى بوده است یا این که مقاصد سیاسى، اجتماعى و فرهنگى از فلسفه اسلامی‌به عنوان ابزارى در طول تاریخ استفاده کرده اند؟ آیا می‌توان قائل به کنش و واکنش متقابل میان این دو شد؟ آیا می‌توان مسائل فلسفه اسلامی‌را به تاریخ مند و غیر تاریخ مند (جاویدان) تقسیم کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، کدام دسته از مسائل فلسفه اسلامی‌تاریخ مند و کدام یک جاویدان هستند؟

این سؤال ها و سؤال هایى نظیر آنهاست که ذهن دانشجو را با عرصه هاى جدید درگیر می‌کند و سبب تولید نظریات جدید در فلسفه می‌شود.

3. دیگر اشکالات نظام آموزش فلسفه اسلامی ‌در دانشگاه هاى کشور

علاوه بر آن چه در باب اشکالات روش کتاب محور گفته شد، اشکالات دیگرى نیز در نظام آموزشى فلسفه اسلامی‌در دانشگاه هاى کشور دیده می‌شود. مهم ترین اشکال در این حیطه، آشنایى اندک دانشجویان با زبان انگلیسى است. این اشکال بزرگ سبب می‌شود که:

اول، میزان مقالات فلسفه اسلامی‌در مجلات بین المللى بسیار اندک باشد. ممکن است برخى اندک بودن میزان مقالات فلسفه اسلامی‌را در مجلات بین المللى، عدم پذیرش این مقالات توسط مجلات مذکور بدانند، در حالى که واقعیت غیر از این است و مجلات متعدّدى که در زمینه تاریخ فلسفه یا مباحث تطبیقى کار می‌کنند، مقالات فلسفه اسلامی‌را می‌پذیرند. از سوى دیگر، عدم توانایى در تقریر جدید مباحث فیلسوفان مسلمان نیز مزید بر علت است و اگر چنین توانایى در سطح بالایى وجود داشت، با حضور ابزار زبان هاى خارجى سبب افزایش چشم گیر مقالات فلسفه اسلامی‌در مجلات بین المللى می‌شد.

ثانی، دانشجویان از تحقیقات فراوانى که در کشورهاى غربى در باب فلسفه فیلسوفان و متکلمان مسلمان انجام می‌شود، بى خبر باشند. شاید جالب باشد بدانیم که کتاب هایى با موضوعات بسیار جزئى شده و به همین دلیل، عمیق، در باب اندیشه هاى فیلسوفان و متکلمان مسلمان در مغرب زمین نگاشته می‌شود که آگاهى از آنه، سبب آشنایى دانشجویان با تقریرهاى جدید از اندیشه هاى گذشته می‌شود.

اشکال دیگر، نوع دانشجویان پذیرفته شده در رشته فلسفه اسلامی ‌است. متأسفانه باید بپذیریم که جز اندکى از علاقه مندان به فلسفه اسلامى، اکثر پذیرفته شدگان این رشته در مقطع کارشناسى، دانش آموزانى هستند که رتبه اى پایین در آزمون سراسرى یا دانشگاه آزاد اخذ کرده اند و لذا سطح علمی‌کلاس هاى درسى دانشگاه ناخواسته پایین می‌آید. چاره این مشکل در مذاکرات با وزارت آموزش و پرورش نهفته است تا کتاب هاى درسى به گونه اى نگاشته شود که برانگیزنده علاقه دانشجو به فلسفه اسلامی‌شود. نگارنده در این باره طرحى دارد که در این مختصر نمی‌گنجد.

4. چه باید کرد؟

در مواجهه با این مشکلات چه باید کرد؟ آیا می‌توان به این وضعیت ادامه داد. پاسخ منفى است و ما نیازمند ارائه روشى جدید هستیم. به نظر نگارنده، لازم است در مقطع کارشناسى، روشى مسئله محور در آموزش فلسفه اسلامی‌اتخاذ شود. در این روش، مسائل فلسفى در دسته هاى کلى خداشناسى، هستى شناسى، معرفت شناسى، انسان شناسى، فلسفه اخلاق، فلسفه علم، فلسفه ذهن، فلسفه هنر و… دسته بندى می‌شوند. دانشجو در مقطع کارشناسى به صورت اجمالى با نظریات فیلسوفان مسلمان در این حیطه ها آشنا می‌شود. هرچند براى آشنایى با ادبیات فیلسوفان، متن خوانى برخى از کتاب هاى اصلى در چند واحد درسى فراموش نمی‌شود. دوره کارشناسى ارشد می‌تواند با رویکرد مسئله محور به هر یک از حیطه هایى که در دوره کارشناسى به صورت اجمالى بررسى شده، اختصاص یابد و با روش مکتب محور، همه حیطه هاى ذکر شده در یک مکتب خاص بررسى شود. بنابراین، ورود از دوره کارشناسى به کارشناسى ارشد صرفاً عبور از یک دسته کتاب به دسته دیگر نخواهد بود، بلکه عمیق تر شدن مباحث فلسفى مدنظر قرار می‌گیرد و در همه دوره ها دانشجو با اکثر کتاب هاى فلسفى مرتبط خواهد بود، و از سوى دیگر، می‌توان گرایش هاى متعدّدى (حداقل ده گرایش) در مقطع کارشناسى ارشد طراحى کرد. دوره دکترى نیز می‌تواند به روش فیلسوف محور یا مسئله محور ارائه شود.

در این نظام، کتاب هاى فیلسوفان به دست فراموشى سپرده نمی‌شود، بلکه اهمیت مضاعف پیدا می‌کند، زیرا استاد و دانشجو نظریات هر فیلسوف را در موضوعات ذکر شده از کتاب هاى متعدد فلسفى استخراج می‌کنند.

بدیهى است که اتخاذ این روش نیازمند آماده سازى مقدماتى است که بایسته است گروهى از حوزه و دانشگاه در کنار یک دیگر و تحت نظر وزارت علوم و تحقیقات و فن آورى به آن اقدام کنند. برخى از مقدمات عبارت اند از:

1. نگارش کتاب هاى کمک آموزشى در شرح مهم ترین کتاب هاى فلسفه اسلامى، به روش دانشگاهى که دانشجو در مراجعه به کتاب هاى فلسفى براى تحقیق و پژوهش گرفتار مشکل نباشد.

2. نگارش کتاب هایى در موضوعات معرفت شناسى، انسان شناسى، فلسفه علم، فلسفه هنر و… در اندیشه فیلسوفان مسلمان براى آغاز راه نظام جدید آموزشى، روشن است که با تربیت دانشجویانى که خود در آینده اساتید فلسفه اسلامی‌خواهند بود، هر دانشکده اى می‌تواند با کتاب هایى که اساتید آن دانشکده به نگارش در می‌آورند، منابع درسى خاص خود را داشته باشند.

3. تهیه نرم افزارهاى آموزشى شبیه آن چه در نرم افزار نور الحکمه مشاهده می‌شود، اما در سطوح مختلف که براى دانشجویان کارشناسى، کارشناسى ارشد و دکترى مناسب باشد. مشاوره با اساتید فلسفه، زمینه نگارش نرم افزارهاى کارآمدتر را فراهم می‌کند. قرار دادن متون کلامی‌و فلسفى کتاب هاى موجود در نرم افزار، سرعت پژوهش را افزایش خواهد داد.

4. برگزارى سمینارهایى در موضوعات معرفت شناسى، فلسفه علم، فلسفه زبان، انسان شناسى و… از دیدگاه فیلسوفان مسلمان با داشتن هیأت علمی‌قوى تا مقالات ارزش مند در این زمینه ها به نگارش درآید و سپس به صورت مکتوب یا نرم افزار در اختیار اهل فلسفه قرار گیرد.

همان گونه که مشهود است این روش تا حدّ بسیار زیادى در تولید فلسفه اسلامی‌و معرفى آن به مجامع جهانى مؤثر خواهد بود. انجام این مهم نیازمند عزم جدّى اساتید فلسفه و کارگزاران نظام آموزشى در کشور و اختصاص بودجه هاى مادى و پشتیبانى است. اکنون که بحث نهضت نرم افزارى در مجامع علمی‌مطرح است، این نهضت در عرصه فلسفه نیازمند توجه به رویکرد جدیدى است که در این مقاله مطرح شد.

به نظر نگارنده، راهى که ذکر شد، راهى است که نظام آموزشى کشور دیر یا زود آن را خواهد پیمود، پس چه بهتر که این راه زودتر پیموده شود تا ثمرات آن سریع تر حاصل آید.

    پی نوشت:
  • [1]. استادیار دانشگاه امام صادق(ع).
  • [2] . البته تلاش هایى صورت گرفته تا رشته هایى طراحى شوند که از این مشکلات برکنار باشند… براى نمونه مى توان به دکترى کلام و فلسفه تطبیقى اشاره کرد. اما واقعیت این است که توجه به واحدهاى این دو رشته نشان مى دهد که در آنها نیز نگاه عمق یافته از نوعى که در این نوشتار بدان توجه شده، دیده نمى شود. از سوى دیگر، نیازمند نگاه هاى جدید در کارشناسى ارشد نیز هستیم.
    فصلنامه نقد و نظر شماره 37 - 38

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب درآمدی بر سبک زندگی دانشجوی انقلابی

کتاب درآمدی بر سبک زندگی دانشجوی انقلابی

نویسنده کتاب محتوای این کتاب را این‌گونه بیان کرده است: «تحقیق حاضر حول مسئله سامان بخشی زندگی این دانشجویان شکل‌گرفته و ارائه الگو و پیشنهادی هرچند مقدماتی را در این راستا پیگیری می‌نماید...

جدیدترین ها در این موضوع

مرز رفاقت و خصومت

مرز رفاقت و خصومت

وجود دوست برای انسان یک ضرورت است و آدمی می‌باید در زندگی برای خود دوستانی برگزیند و از آن‌ها در امور دینی و دنیایی‌اش استفاده کند و باید با آن‌ها صمیمی باشد.
No image

مقابله با فساد اداری

یکی از بیماری‌ها و معضلات جوامع کنونی، موضوع فساد است.
سلوک فردی و اجتماعی حاکمان

سلوک فردی و اجتماعی حاکمان

در شماره‌های پیشین درمورد ماهیت حکومت و اهداف آن که عبارت بودند از تامین عدالت، امنیت، رفاه و تربیت در جامعه، صحبت به میان آمد در این شماره به تبیین رفتار مطلوب حاکمان در زمینه شخصی و اجتماعی باتوجه به خطبه‌ها و نامه‌های امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه پرداخته شده است.
زیارت عاشورا؛ قرب آمیز و قیام انگیز / قسمت پنجم

زیارت عاشورا؛ قرب آمیز و قیام انگیز / قسمت پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم: هذا ما اوصی به الحسین بن علی بن ابیطالب الی اخیه محمد المعروف با بن الحنفیه.....
هدف نهایی هنر؛ رسیدن به رستگاری

هدف نهایی هنر؛ رسیدن به رستگاری

هنر دینی یک سفر تمثیلی از عالم محسوس به عالم روحانی است

پر بازدیدترین ها

رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
No image

دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستم ستیزی

رخداد بزرگ و بی‌مانند کربلا که اوج سعادت ها و شقاوت هاست، دربردارنده آموزه‌های بسیاری است.
نیکی به دیگری، نیکی به خود است

نیکی به دیگری، نیکی به خود است

در فرهنگ اسلامی ایرانی این معنا جا افتاده است که «هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی»، یا «تو نیکی کن و در دجله انداز؛ که ایزد در بیابانت دهد باز».
حکمت دعا از زبان مولانا

حکمت دعا از زبان مولانا

مولانا حقیقت حکمت را به زبان ساده و شعر بیان کرده است. از این رو باید سخنان بزرگانی چون مولانا را بخوانیم تا به راز قرآن پی ببریم.
سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

سخاوت و بخشش آرامشی برای خود، آسایشی برای دیگران

بخشش یکی از خصلت‌ها و فضایل خوب و زیبای انسانی است.
Powered by TayaCMS