دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گریه بر امام حسین (ع)

گریه بر مصائب حسینی، از فلسفه ارزشمند "پیوند با هدف و حضور در حماسه حسینی" تا خرافه "گریه فردی و شخصی و فاقد تعهد اجتماعی و سیاسی"
گریه بر امام حسین (ع)
گریه بر امام حسین (ع)

گریه بر مصائب حسینی، از فلسفه ارزشمند "پیوند با هدف و حضور در حماسه حسینی" تا خرافه "گریه فردی و شخصی و فاقد تعهد اجتماعی و سیاسی"

از مجموعه ارزش‌های والای اسلامی و از میان اعمال مستحبی و پر ارج، "گریه در مصائب حسینی" ارزش بزرگ و عملی بسیار مهم است.

تردیدی وجود ندارد که گریستن برای امام حسین(ع) جدا از "آثار بزرگ" و بدون ایجاد "تحول" و "تحرک"، فاقد اعتبار و ارجمندی می‌باشد و توصیه‌های مکرر ائمه اطهار(ع) بر انجام عزاداری و مرثیه سرایی برای جاری شدن سرشک از دیدگان، دلیلی جز دگرگونی در عواطف و تعهد آفرینی در برابر حماسه حسینی ندارد و اگر این فلسفه و علت را از گریه و عزاداری حذف کنیم، آنچه باقی می‌ماند، بود و نبود آن مساوی است و حتی با یقین می‌توان اظهار داشت که بودن این نوع عزاداری فاقد اثر و فارق از تعهدها، زیانمند می‌باشد و نبود آن بهتر است، زیرا همین عزاداری و گریستن‌های بی‌روح و بی‌هدف و عامل سکون و رکود، بستر ساز اصلی نفوذ و گسترش خرافات و موهومات در عزاداری‌های اصیل می‌شود و این رنج و بلایی است که جامعه اسلامی همیشه با آن مواجه بوده است.

با توجه به این که گریه و عزاداری برای مصائب حسینی از موضوعات بسیار مهم می‌باشد و نظر دشمنان اسلام را به خود جلب کرده و برای نفوذ در آن و خدشه وارد کردن در مراثی، به طرح و برنامه و سرمایه‌گذاری وادار ساخته است، نگاه عمیق برای یافتن زمینه‌های اصلی ورود خرافات و موهومات در این عمل بسیار ارزشمند ضروری می‌باشد و همین عمق اندیشی است که آدمی را نسبت به این موضوع و بسیاری از موضوعاتی که اصالت و فلسفه خود را از دست داده و به بیراهه افتاده‌اند، شناخت و بصیرت می‌بخشد.

امروز گریه بر مصائب حسینی به دو شیوه و شکل در جامعه ما صورت می‌گیرد که شکل اول، "گریه برای پیوند با اهداف و حضور در حماسه حسینی" است و دارای اصالت و فضیلت می‌باشد. شکل دوم "گریه فردی و شخصی" یا "گریه برای گریه" است که عملی عبث و بیهوده می‌باشد و به طور طبیعی فاقد تحول و تعهد است و همین نوع گریه و عزاداری، زمینه ساز نفوذ خرافه و موهوم در مراثی و عزاداری‌ها می‌شود.

"گریه فردی و شخصی" و فاقد آثار اجتماعی و سیاسی، همچون برخی دیگر از ضد ارزشها، خاستگاهی اولیه دارد و از ریشه‌ای سست و پوسیده برخوردار است. این خاستگاه دارای دو چهره است. چهره اول مسیحیت تحریف شده است که "رهبانیت" و "گوشه گیری" و برخی دیگر از خرافه‌های خود را به میان ملل مسلمان آورد و گرفتاری‌های فراوان ایجاد کرد. و چهره دوم، "غرب دین گریز و ایمان ستیز" می‌باشد که با ادعای اصلاح دینی و مقابله با خرافه‌های مسیحیت قرون وسطی، در دام خرافه‌های دیگر گرفتار آمد - که البته به عمد و برای اضمحلال دیانت و معنویت - در ایجاد آنها کوشید و موفق شد.

دنیای غرب که از شدت اعمال وحشت‌زا و جنایت‌های محکمه‌های تفتیش عقاید کلیسا و کشیشان قرون وسطی به دنبال چاره جویی بود، به تحرک‌ها و فعالیت‌هایی پرداخت که بخشی از اهداف "رنسانس" بود و به "اصلاح دین" اشتهار یافت.

مقصود از اصلاح دین، حذف دین‌ از حیات اجتماعی و سیاسی و انحصار آن به امور فردی بود و این همان واقعیتی است که ما آن را "دین برای دین" یا "دین منهای تعهد" می‌نامیم، چنان که پس از رنسانس دیدیم سایر مفاهیم غربی نیز همین گونه تغییر ماهیت داد و از آن جمله است "هنر" که به "هنر برای هنر" یعنی "هنر منهای تعهد" اشتهار یافت. اخلاق در غرب نیز به همین روش به این بیراهه افتاد و به اخلاق فردی یا اخلاق منهای تعهد دگرگون گردید.

پیشتاز حرکت اصلاح دین در غرب شخصی به نام "مارتین لوتر" بود که به نفی و مقابله با اربابان کلیسای قرون وسطی پرداخت و برای حذف دیانت مسیح، "دین فردی" را تبلیغ کرد و شعار او چنین بود که هر کس می‌تواند انجیل را مطالعه کند و بفهمد و همین مقدار در دین‌داری کافی است و او به شارح و تدریس کننده و متخصص دینی نیازمند نمی‌باشد. همچنین اعلام کرد هر کس هر چه از دین فهمید صحیح است و این همان تفکری است که پذیرش قرائت‌های مختلف از دین نام دارد و هر برداشتی اگر چه نفسانی و گروهی و متضاد با اصول و مبانی اولیه دینی را پذیرا می‌شود.

حرکت "مارتین لوتر" موجب ایجاد انشعاب در مسیحیت و تشکیل دو فرقه کاتولیک و پروتستان گردید. گروه اول، مخالف اصلاح دینی و گروه دوم به شدت معتقد به ضرورت اصلاح در دین بودند.

نکته مهم و قابل توجه این است که تفکر اصلاح دین ابتدا به صورت "پذیرش دین و ضرورت حذف کلیسای قرون وسطی از دین" آغاز شد، ولی به مرور به شکل "پیرایش اصل دین و اصلاح در آن" تغییر ماهیت دارد و تعالیم دینی آماج حملات سنگین قرار گرفت. در مرحله بعد تفکر "جدایی دین از سیاست" به دست آمد و از همین جا بود که دین از متن جامعه و حضور در امور اجتماعی حذف گردید و به حاشیه و انزوا رفت و "دین شخصی و فردی" نام گرفت و به ذکر و نیایش منحصر شد.

در این که مسیحیت مورد تحریف‌های مکرر ارباب کلیسا قرار گرفت و خرافه و موهوم در آن راه یافته و نسبت به علم و دانش و صاحبان فکر و اندیشه ظلم و ستم روا داشته و فاقد توانمندی‌های لازم برای حضور و نقش آفرینی در امور اجتماعی و سیاسی بود، هیچ تردید و شبهه‌ای باقی نمی‌باشد لکن آنچه به صورت ثمره رنسانس و تفکر اصلاح دین به دست آمد، دین به صورت مطلق رانشانه رفت و تمام تعالیم ادیان را رنگ و صبغه شخصی و فردی داد و سیاست و دیانت را از هم فارق و منفک گرداند و به مرور این تفکر ضد دینی دامن گستراند و به کشورهای جهان سوم به ویژه سرزمین‌های مسلمان نشین و از جمله ایران نیز رخنه کرد.

در دوره‌های بعد، افراد و جریان‌های فکری طرفدار غرب از این رخداد حداکثر بهره‌برداری را به عمل آوردند تا اهداف و آمال ضد اسلامی خود را جامه عمل بپوشانند و در مقابل اسلام و روحانیت به معارضه برخیزند.

تقابل روشنفکر نمایان غرب گرا با اسلام به هیچ وجه از پشتوانه‌های علمی و عقلی برخوردار نبود، زیرا اصولا اسلام که در تمام شئون حیات دنیا حضور می‌یابد و متناسب با نیازهای طبیعی و فطری انسان از قوانین تحول‌زا و سعادت آفرین در امور اعتقادی، فکری، عبادی، اخلاقی، تربیتی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی، سیاسی و مدیریت عام به ویژه مدیریت کلان سیاسی و حکومتی برخوردار می‌باشد، هرگز با مسیحیت تحریف شده که ملعبه دست کلیسای قرون وسطی بود و امروز در چنبره کلیسا و رهبران روحانی طرفدار قدرت‌های استکباری به ویژه آمریکا اسیر می‌باشد قابل مقایسه نیست و از همین جا می‌توان عناد غرب و جریان‌های فکری غربگرای دیروز و امروز را با اسلام و روحانیت متعهد و آگاه به زمان و در خدمت جامعه و مردم را به صراحت مشاهده کرد.

این جریان‌های غرب گرای داخلی با مطرح کردن شعار "پروتستانتیسم اسلامی" به ضرورت اصلاح دین اسلام نظر دادند و آثار فکری خود را با یاوه‌ها و به هم بافته‌های قدرت‌های استعماری مشحون ساختند و علنا تز استعماری جدایی دین از سیاست را درباره دین اسلام مطرح کردند.

"میزا ملکم خان" یکی از عناصر شیفته غرب و در ستیز با دیانت اسلام بود که به گونه‌ای نفاق آمیز از دین برای مقاصد استعماری خویش بهره جست. او از جمله کسانی بود که معتقد به اصلاح دیانت اسلام بود. او اعلام کرد: "چنان دانستم که تغییر ایرانی به صورت اروپا کوشش بی‌فایده است. از این رو فکر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم. دوستان و مردم معتبری را دعوت کرده، در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخن راندم و به شناخت معنوی و ذاتی آدمی توسل جستم".

شناخت معنوی و ذاتی آدمی، به آنجا انجامید که "دین" فقط ارتباط معنوی و فردی انسان با خدا معنی شد و انسان دیندار باید از اجتماع وسیاست فاصله بگیرد و سخنی از حکومت و حاکمان به میان نیاورد و با جهاد و مبارزه هیچ پیوند و ارتباطی نباشد و در این تفکر انحرافی اصولا دین نظر به اجتماع و سیاست و حکومت ندارد و مبارزه با ظلم و جور و جنایت و فساد با اسلام و مسلمین ارتباط پیدا نمی‌کند.

به این ترتیب "دین فردی و شخصی" و بریده از جامعه و بی‌اعتنا به سیاست، تبلیغ گردید و هر آنچه که مربوط به دین بود از جمله صبر و زهد و انتظار و گریه و عزاداری برای امام حسین به سوی فردگرایی و خروج از حماسه و مبارزه و اعتراض و جهاد، سامان‌دهی شد!

از رنسانس به بعد، فکر اصلاح دین یا پروتستاتتیسم اسلامی پا پیرایشگری دینی، به صورت یک "ترفند و حربه" در دست قدرت‌های استعماری قرار گرفت و تهی کردن اسلام از آنچه باعث دفاع از استقلال و هویت اسلامی سرزمین‌های مورد طمع استعمارگران می‌شود هدف اصلی قرار گرفت. علاوه بر تلاش مخرب علیه قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام همچون جهاد، حج، امربه معروف و نهی‌ازمنکر، و تجهیز و تشکیل قدرت تسلیحاتی و نظامی برای دفاع در برابر دشمنان،‌ مراسم بزرگی چون عزاداری و مراثی و گریه بر حضرت امام حسین(ع) نیز برای جنبه فردی و شخصی به آن دادن و از حالت اجتماعی و سیاسی خارج شدن، در سرلوحه فعالیت‌‌های استعماری قرار گرفت.

"همفر" جاسوس بزرگ انگلیس در کشورهای اسلامی در خاطرات خود "وجوب جهاد علیه کفار" را یکی از ارکان قدرت مسلمین می‌داند و در کنار آن از "امربه معروف و نهی‌ازمنکر" یاد می‌کند که اصلی مهم است و نیز از "توصیه به وحدت و پرهیز از تفرقه"به عنوان یکی دیگر از عوامل جمع آمدن قدرت در مسلمانان یاد می‌کند و سپس این گونه نقش سازنده و برانگیزاننده سوگواری برای بزرگداشت حماسه حسینی را می‌نمایاند:

"برپا داشتن مراسم عزاداری حسین از سوی شیعه و اجتماعات بزرگ سوگواری در ماه‌های ویژه محرم و صفر، و ایراد منظم خطابه‌ها و سخنرانی‌ها، در تقویت و استحکام مبانی ایمان مسلمین تاثیری انکارناپذیر دارد وآنان را به رفتار نیک وامی‌دارد." "همفر" به نتایجی برای مضمحل کردن قدرت مسلمین می‌رسد که یکی از آنها این است:

"باید به ترویج این عقیده بپردازیم که اسلام دین عبادت و پرهیزکاری است و کاری به کار دنیا و امور وابسته به آن ندارد".

این همان نظریه استعماری "دین فردی و شخصی" است که همه تعالیم اسلام را از جنبه اجتماعی و سیاسی تهی می‌کند و به صورت امری فردی و خنثی و بی‌اثر و نوعی "سرگرمی" درمی‌آورد. آنان با درک نقش خیره کننده عزاداری و گریه بر امام حسین(ع)، به این نتیجه قطعی رسیدند که باید گریه و عزاداری را از ماهیت اصلی آن که حضور در حماسه حسینی و پیوند با اهداف و برنامه‌ها و آثار ارزشمند نهضت عاشورا می‌باشد تهی سازند و آن را به صورت خرافه "گریه و عزاداری فردی و شخصی" یا "گریه فاقد تعهد" در میان مسلمانان ترویج نمایند، و چنین کردند.

درعصر حاضر، نظریه برخاسته از دنیای غرب، توسط نویسندگان وابسته به جریان روشنفکری غرب‌گرا برای حذف دین از اجتماع و سیاست تبلیغ شده و می‌شود و همین وابستگان هستند که ابتدا این تفکر را مطرح می‌کنند که: "حقیقت دین، همان تجربه فردی دینی است که در مورد پیامبران تلقی وحی نام گرفته و دین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی ندارد و هرکس همان قدر دیندار است که به این تجربه فردی رسیده باشد." تا در کنار آن همه تعالیم و ارزش‌ها و بزرگداشت‌های اسلامی از جمله گریه و عزاداری‌های حسینی را از جنبه اجتماعی و سیاسی تهی سازند،‌ و تبدیل به امری فردی و شخصی کنند و با توجه به اینکه "خرافه" عملی است علیه حقیقت دین و متضاد با علم و عقل، نفوذ چنین تفکری در عزاداری و گریستن‌ها، خطرناک‌ترین خرافه به شمار می‌رود.

    روزنامه جمهوری اسلامی 16/09/1389

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS