دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

به مناسبت روز وقوع واقعه شق القمر

No image
به مناسبت روز وقوع واقعه شق القمر

كلمات كليدي :شق‌القمر، شكافته‌شدن، معجزه رسول اكرم (ص)

نویسنده : مهدي جنتي

شق‌القمر

با اینکه خانه، خانۀ خدا بود و مهمانان، همه بندگان او، ولی تنها چیزی که یافت نمی‌شد، راه و رسم سپاس و تشکر از میزبان بود. در بین آن همه ظلمت و تاریکی و شرک و بت‌پرستی تنها او، محور توحید و یکتاپرستی بود که از خدا خانه پرتو گرفت و چون ماه به خانه‌اش روشنایی می‌بخشید. روز به روز بر تعداد پیروانش افزوده می‌شد و منطق قوی و کلام دلرباش همگان را شیفته خود کرده بود.

بعد از گذشت چندین سال و بعد از ارائه بسیاری از نشانه‌های رسالت، یکی از بزرگترین این نشانه‌ها جلوه‌گر شد.

آری: یکی از روزها که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)با پیروان خود به طرف مسجدالحرام در حرکت بود. دشمنان او که وجودش را مانع سیطره بی‌چون و چرای خود بر طبقه مستضعف جامعه می‌دانستند، تقاضایی کردند. درخواست آنان چیزی بود که امیدوار بودند، پیغمبر اکرم (ص) نتواند اجابت کند و در بین همه رسوا شود ولی به خواست خداوند نتیجه کار برعکس انتظار آن‌ها شد و با اینکه با وجود معجزه بزرگ و جاودان پیامبر اکرم (ص) یعنی قرآن مجید، حجت بر همگان تمام شده بود، اما باز هم رسالت جهانی او نیازمند تقویت بود. لذا معجزه‌ای دیگر نمایان شد. آنان گفتند:

«اگر راست می‌گویی و پیغمبر خدا هستی ماه را به دو نیم تقسیم کن. نیمی را در راستای کوه صفا و نیمی را در راستای کوه مروه قرار بده».

همه حاضران در فکر فرو رفتند و منتظر ماندند تا پایان کار را ببینند. پیامبر اکرم (ص) به همراه پیروان خود طواف خانه معشوق را به جای آورد و به درگاه او، به نماز و استغاثه ایستاد. سپس مثل همیشه رو به حضرت امیر (ع) نمود و به درگاه او، به نماز و استغاثه ایستاد. سپس مثل همیشه رو به حضرت امیر (ع) نمود و فرمود: علی جان! برخیز و کنار کوه صفا بایست و هروله کنان به طرف کوه مروه برو و با صدای بلند این اذکار را بگو:

« بارخدایا! [ای] صاحب کعبه و مکه و زمزم و مقام و ای فرستنده پیامبر مکی! به ماه اجازه بده که به دو نیم تقسیم شود، نیمی بر سر کوه صفا و نیمی بر سر کوه مروه قرار گیرد، [ای] که ندای نهان و آشکار ما را شنیدی و به همه چیز عالم و آگاهی».

سران شرک، طبق عادت همیشگی مشغول مسخره کردن شدند. ولی هنوز دعای حضرت علی (ع) تمام نشده بود، که آسمان و زمین به حدی به تکاپو افتاد که گویا نزدیک بود آسمان بر زمین بیافتد. ترس تمام وجود مردم را فرا گرفته بود و با نگرانی ناظر و شاهد این واقعه بزرگ بودند. ناگهان با اشاره انگشت پیامبر اکرم (ص)، ماه به دو نیم شده نیمی سر کوه صفا و نیمی بر سر کوه مروه قرار گرفت و تمامی شهر مکه را منور ساخت. مؤمنان فریاد زدند و تکبرگویان، ایمان خود را به خدا و پیغمبرش اظهار داشتند. اما سران کفر باز هم با تمسک به حربۀ اتهام سحر و جادو، عناد و لجاجت غیرمنطقی خود را برملا ساختند.[1]

بسیاری از علما نسبت به این حادث ادعای اجماع[2] یا تواتر[3] روایات و یا حداقل استناضه[4] نموده‌اند. زمان وقوع آن هم مسلماً قبل از هجرت و در مکه بوده است هر چند نسبت به اینکه در ابتدای رسالت بوده یا نزدیک هجرت اختلاف است.[5]

این حدیث با اندکی اختلاف، در کتب مختلف شیعه و سنی آمده است. در کتاب‌های شیعه، با اسناد مختلف در امالی شیخ طوسی[6] (ره)، تفسیر قمی (ره)،[7] تفسیر تبیان[8] و تفسیر کبیر منهج الصادقین[9] و ... و در کتب اهل سنت با اسناد مختلف در تفسیر در المنثور،[10]تفسیر کشاف،[11] تفسیر طبری،[12] و ... مطرح شده است.

علمای تفسیر هم دو آیۀ اول سورۀ قمر یعنی:

«وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمَرٌّ» (قمر/1و2)

«قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت و هرگاه نشانه و معجزه‌ای را ببینند، روی گردانده و می‌گوید: این جادویی مستمر است»

را ناظر به این واقعه عظیم دانسته‌اند. این حادثه عظیم در سه محور قابل بررسی می‌باشد:

محور اول:

با وجود این سند محکم، جایی برای انکار این واقعه نمی‌ماند. ولی باز هم شبهاتی توسط بعضی مطرح شده است. که به بررسی آن می‌پردازیم.

اشکال اولی:

این امر محال عقلی است. پس شق‌القمر واقعیت ندارد، چون امکان ندارد که افلاک سماوی از هم جدا شوند یا به هم ملحق شوند.[13]

جواب:

بهترین دلیل بر مردود بودن این نظریه، وقوع آن است و شهاب سنگ‌ها و نظریه مطرح در پدید آمدن آن‌ها (بر اثر انفجار سیاره‌ای بزرگ) دلیل بر مردودبودن نظریه بطلمیوس است.[14]

اشکال دوم:

اگر این حادثه اتفاق افتاده است، پس چرا در تمامی کتب تاریخی به این حادثه اشاره نشده است.[15]

جواب:

أ) زمان وقوع این حادثه، شب بوده است و مدت آن هم کوتاه، چه بسا در آن زمان خیلی‌ها در خواب بوده‌اند.

ب) وسایل رصد وقایع سماوی در آن منطقه نبوده است و اگر چه وسایل جزئی جهت رصد ستارگان در هند، یونان و روم بوده است، ولی به دلیل اختلاف افق و اینکه در آن مناطق، روز بوده است، ماه قابل رؤیت نبوده است.

ج) شاید در مناطق دیگر ابرها مانع دیدن ماه می‌شده است.

د) تاریخ، همه وقایع را ثبت نکرده است و این واقعه هم می‌تواند یکی از آن‌ها باشد.

ه) چه بسا عدم نقل تاریخ‌نویسان غیر مسلمان به دلیل عناد با دین جدید اسلام باشد.

و) در بعضی کتب، با ذکر داستان‌هایی، خبر از وقوع این حادثه می‌دهند. مثل داستان آن مرد هندی بت‌پرست که با دیدن «شق‌القمر» و شنیدن جواب علمای قوم خودش (مبنی بر اینکه در کتاب‌های ما، معجزۀ پیامبری است که در میان قوم عرب ظهور می‌کند) و بعد از شناختن پیغمبر اکرم (ص) ایمان آورد و پیامبر اعظمر (ص) هم او را عبدالله نامید که هم اکنون بارگاه او در هند معروف است.[16]

اشکال سوم:

آیه اول سورۀ قمر مربوط به «شق‌القمر» در قیامت است، نه اینکه اشاره به معجزه شق‌القمر باشد.[17]

جواب:

أ) لفظ «انشق» ماضی است و اشاره به واقعه‌ای دارد که در گذشته اتفاق افتاده است نه در آینده قرار است محقق شد.

ب) و اگر هم کسی ادعا کند فعل ماضی در مقام اخبار از حادثه‌ای است که قطعاً واقع می‌شود؛ جوابش این است که با آیه بعدش منافات دارد. چرا که در آیه بعد آمده:

از این آیه و نشانۀ الهی اعراض کرده انکار می‌کنند، در حالی‌که در قیامت جای اعراض و افکار نیست.

ج‌)آیۀ اقتربت الساعة هم با توجه به نزدیکی بعثت پیغمبر اکرم با قیامت،[18] می‌تواند اشاره به همین واقعه باشدچنانچه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:

«أنا و الساعة کهاتین (السبابة و الوسطی) و أنا نبیّ الساعة»

یعنی فاصله من و روز قیامت مثل (فاصله بین) این‌دو انگشت است (انگشت سبابه و وسط) و من پیغمبر آخر الزمان هستم.

لذا سیاق آیات مؤید مدعای ما است.

د) روایات متعددی، مفسر این آیه است به همین جهت مرحوم شیخ‌الطائفه (ره) می‌فرماید:

«کسی که غیر از این معنا کند، معنی ظاهر قرآن کریم را رها کرده است».[19]

محور دوم:

همان‌طور که در ابتدای بحث بیان شد؛تحقق‌ این معجزه با الفاظی بود که توسط حضرت علی (ع) در بین صفا و مروه ادا شد. این امر حاوی نکته‌ای مهم است؛ اگر چه پیغمبر اکرم (ص) خود می‌توانستد این الفاظ را ادا کنند، ولی علی (ع) را در آوردن این معجزه عظیم شریک کردند و علاوه بر مغلوب کردن مشرکان و اثبات رسالت خود، اعتبار علی (ع) را در نزد خداوند متعال بر همگان آشکار کردند. اگر کسی اندکی از تاریخ پیغمبر اکرم (ص) را مطالعه کند به این مسأله پی خواهد برد که سیره و عادت حضرت در طول رسالت، اثبات ویژگی‌های خاص حضرت علی (ع) بود تا زمینه پذیرش خلافت ایشان مهیا شود. لذا از همان «یوم‌الانذار»[20] با اینکه هنوز پایه‌های رسالت ظاهری محکم نشده بود و حضرت امیر نوجوان بودند، وصایت و ولایت او را مطرح کردند.

محور سوم:

تاریخ، داستان انسان‌هایی است که خود آن‌ها در بین ما نیستند ولی هنوز خلق و خوی آن‌ها در اعمال و کردار بسیاری هویدا است و لذا مرور سرگذشت گذشتگان، باعث درس آموزی و عبرت از تاریخ است. مطالعه این قطعه از تاریخ چندین درس مهم در پی دارد.

الف) ممکن است کسانی باشند که بارزترین دلایل و شواهد حق را نادیده بگیرند و دلیل آنان فقط و فقط حفظ منافع شخصی و دنیوی باشد.

ب) ممکن است روشن‌ترین نشانه‌های حق به‌وسیله اتهام‌ها و شایعه‌های همان منفعت‌پرستان تیره و تار شود. چنان‌که مشرکان در ابتدا بهانه کردند، باید ببینیم قافله‌هایی که در راه هستند، این حادثه را دیده‌اند یا نه؟ ولی با اینکه مسافران هم وقوع آن‌را تأئید کردند، باز هم پیغمبر اکرم (ص) را متهم به سحر و جادو کردند، تا اذهان مردم را نسبت به این معجزه خراب کنند.[21]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

اخراج بعضى قبایل یهود مانند بنى نضیر و بنى قریظه از اطراف مدینه آنها را نسبت به مسلمین و مخصوصا نسبت به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خشمگین ساخت
جنگ احد

جنگ احد

قرشیان پس از شکست سختی که از مسلمین در جنگ بدر (سال دوم هجری) خوردند؛ تصمیم گرفتند با تمام قوا و تجهیزات خود به مسلمانان حمله کنند .

پر بازدیدترین ها

غزوه حنین

غزوه حنین

پس از آن که پیامبر اکرم(ص) در رمضان سال هشتم قمری، مکه معظمه را فتح کرد و مردم متعصب و سرکش این شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خویش قرار داد و آنان را از کرامت و بزرگواری خویش بهره مند ساخت، اهالی طایف، به ویژه دو قبیله معروف "هوازن" و "ثقیف" به هراس افتاده و مردم این منطقه را بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان تحریک کردند و در نتیجه به همراه لشگری سنگین، که با زنان، فرزندان و چارپایانشان همراه بود، به سوی مکه معظمه حرکت کردند، تا به زعم خویش بر پیامبر(ص) و مسلمانان این شهر مقدس شبیخون زده و کار آنان را یکسره کنند.
نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

نقش حضرت علی (ع) در غزوه أحزاب یا خندق

اخراج بعضى قبایل یهود مانند بنى نضیر و بنى قریظه از اطراف مدینه آنها را نسبت به مسلمین و مخصوصا نسبت به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خشمگین ساخت
Powered by TayaCMS