دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اصول سی و نه گانه Thirty Nine Articles

No image
اصول سی و نه گانه Thirty Nine Articles

كلمات كليدي : اصول سي و نه گانه، اعتقاد نامه، كليساي انگليكن، مناقشات الهياتي قرن شانزدهم، انگليكانيزم، كليساي انگلستان

نویسنده : محمد بخارائي (رفايي)

این عنوان، به مجموعه اصول اعتقادى صورت‌بندى شده‌اى اشاره دارد که سرانجام کلیساى انگلستان در تلاش براى تعیین موقعیت اعتقادى‌اش در کشمکش‌هاى قرن شانزدهم، پذیرفت.[1]

"اصول سى و نه گانه" بیان اصول اعتقادى مسیحى در قالب اعتقادنامه است، و نه شرح و بسط اعتقادنامه‌اى که قبلا پذیرفته شده بود، بلکه خلاصه کوتاهى است از اصول اعتقادات، که هر اصلى از آن ناظر به نکته‌اى است که در جرّ و بحث‌هاى رایج مطرح بوده است و در هر کدام از آنها با استفاده از اصطلاحات عمومى طبق دیدگاه انگلیکن‌ها معرفى شده است.[2]

 

کلیسای انگلیکن

کلیسای انگلیکان را می‌توان چیزی بین دو کلیسای کاتولیک و پروتستان دانست. با این وجود، این کلیسا را جزء شاخه‌های پروتستانی متمایل به کاتولیک قرار می‌دهند. گفته می‌شود که این کلیسا معتدل‌ترین کلیسا در اصول و عقائد است و لیکن این کلیسا هم محاسن و هم معایب و مشکلات خود را دارد. عده‌ای آن را با توجه به اینکه تحت ریاست ملکه‌ی انگلیس است یک کلیسای سیاسی می‌دانند و عده‌ای دیگر هم این کلیسا را با توجه به اعتدالش و نیز ارائه روش نظام‌مند در مطالعات الهیات مسیحی، یک کلیسای علمی و آکادمیک می‌دانند.[3]

 

مقابله با انحرافات کاتولیک

 تدوین‌کنندگان این اصول خصوصاً به دنبال روشن‌کردن موضع انگلیکن‌ها در برابر انحرافات تعالیم کاتولیک در قرون وسطا و آموزه‌هاى سنتى کلیساى کاتولیک، و نیز در مقابل آیین کالون، و تعالیم آناباپتیست‌ها بودند. از جمله این ملاحظات خاص مى‌توان این مورد را متذکر شد که اصل بیست و هشتم، هم آموزه تبدل جوهرى نان و شراب را نفى مى‌کند (البته به معنایى که در آنجا آورده‌اند)، و هم آموزه عشاى ربانى تسوینگلى را کنار مى‌گذارد. اما در عین حال، مى‌توان آن را هم بر حسب آموزه حضور حقیقى و هم مطابق آموزه دریافت (مسیح) تفسیر کرد.[4]

 اصل ششم اعلام مى‌کند که "کتاب مقدس حاوى تمام چیزهاى ضرورى براى رستگارى است"، اگر اعتقادنامه‌ها را باید پذیرفت از آن روست که مى‌توان به وسیله کتاب مقدس آنها را اثبات کرد (اصل ۸). شوراهاى عمومى نیز اگر مصون از خطا اعلام شده‌اند به دلیل این نیست که این مصونیت از خود آنها ناشى شده است. در این میان تنها دو آئین مقدس، غسل تعمید و عشای ربانی، به رسمیت شناخته شده است.[5]

در اصل هفدهم، مشیت الهى مطرح شده است. اگر این اصل را در مقایسه با دیگر اعتراف‌نامه‌هاى ایمان همچون اعتراف‌نامه وست‌مینستر کلیساى پرسبیترى (۱۶۴۷) ببینیم، ابهام استادانه‌اى که در آن گذاشته‌اند مشهود خواهد بود. جایگاه پادشاه انگلستان و نهادهاى حکومت در ارتباط با کلیسا در اصول پایانى بیان شده است.[6]

آموزه‌هاى کاتولیکی مانند برزخ، آموزه عفو، و نیایش مقدسان اشتباه و مخالف کلام خدا دانسته شده است. از آنچه کاتولیک‌ها در رابطه با عشای ربانی اعتقاد داشتند تعبیر به "افسانه جعلی و حیله خطرناک" تعبیر شد.[7]

 

تاریخ و نفوذ آن

تبعیت از این مواد در سال 1571 از سوی پارلمان انگلیس یک الزام قضائی تلقی گردید. این مواد در کتاب دعای عمومی و سایر کتب دعای انگلیسی چاپ گردیدند. قانون آزمایشی 1672 تبعیت از این مواد را برای حفظ شغل و مقام مدنی در انگلستان الزام آور تلقی مى‌کرد (این قانون در 1824 لغو گردید).

اما با این وجود جز روحانیان و تا قرن ۱۹، جز اعضاى دانشگاه‌هاى اکسفورد و کمبریج کسى مجبور به امضاى این اصول نبود. از ۱۸۶۵ به بعد و برخلاف التزام‌هاى دقیق‌تر قبلى، روحانیون تنها ملزم به اذعان به این امر بودند که تعالیم کلیساى انگلستان آن گونه که در کتاب دعاى عمومى ارائه شده است و اصول مذکور، موافق کلام خدا هستند، و این که چیزى معارض آنها تعلیم ندهند.[8] از ۱۹۷۵ به بعد از آنها فقط در این حد التزام خواسته شده است که گرچه اصول اعتقادى صورت‌بندى شده کلیساى انگلستان چیزى بیش از بیان‌هاى متناسب با ظرف زمانى ـ تاریخى خاص خود نیست اما شاهدى است بر ایمان تجلى یافته در کتاب مقدس و ارائه شده در اعتقادنامه‌هاى کاتولیکى.[9]

 

پیشینه

کلیسای انگلستان در صدد یافتن و تثبیت موقعیت دکترینی خود در برابر کلیسای کاتولیک رم و پروتستان‌هاى قاره‌ی اروپا بود. مجموعه‌ای از اسناد معین در طی یک دوره سی ساله به عنوان وضعیت سیاسی و دکترینی تغییر یافته از زمان تکفیر "هنری هشتم"[10] در 1533 تا تکفیر "الیزابت اول"[11] در سال 1570 نوشته شده و اصلاح گردیدند. قبل از مرگ هنری هشتم در 1547 چندین سند در مورد این تثبیت این موقعیت انتشار یافت.  

 

بیانیه‌ی ده ماده‌ای 1536[12]

اولین تلاش، بیانیه‌ی ده ماده ای در سال 1536 بود که برخی از گرایش‌هاى اندک پروتستانی در نتیجه تمایل انگلیس در اتحاد با شاهان لوتری آلمان را نشان مى‌دهد. این بیانیه در سال 1536 از سوی توماس کرامر انتشار یافت و اولین راهنمای کلیسای انگلیس به عنوان کلیسای مستقل از رم بود.[13]

 

کتاب اسقف‌ها[14]

"موسسه‌ی مرد مسیحی" (که کتاب اسقف ها هم خوانده مى‌شود) در 1537 تالیف شد و از سوی کمیته چهل و ششم اسقفها و کشیشان به ریاست توماس کرامر به نگارش درآمد و هدف از این کار این بود که علاوه بر بیانیه ده ماده‌ای سال قبل اصلاحات هنری هشتم در جدایی از کلیسای کاتولیک و تاسیس کلیسای انگلیکن تکمیل شود. این کتاب به عنوان منبع رسمی ایمان جدید انگلیکن در کلیسای انگلیس عمل نمود و بعداً بوسیله اظهارات رسمی و عقیدتی دیگر در زمان سلطنت پی در پی ادوارد ششم و الیزابت اول جایگزین شد.[15]

بیانیه‌ی شش ماده‌ای 1539[16]

تجدید نظر دیگر، بیانیه شش ماده ای در 1539 بود که چرخشی بود از کلیه موقعیت‌هاى اصلاحی. در سال 1538 سه دانشمند الهی‌دان آلمانی به لندن فرستاده شدند و کنفرانسی را به همراه اسقف‌ها و روحانیون انگلیکن در قصر اسقف اعظم[17] در لامبث[18] به مدت چندین ماه برگزار نمودند که در آن آلمانی‌ها مبانی توافقی را ارائه دادند که تعدادی از اصول آن مبتنی بر اعتراف لوتری آوگسبرگ[19] بود. آنها مى‌خواستند از رم جدا شوند اما نقشه آنها اتحاد با کلیسای یونان بود و نه پروتستانهای انجیلی در اروپای قاره‌ای.[20]

هِنری از حضور دکترهای لوتری و الهیات آنها در محدوده‌ی پادشاهی، احساس ناراحتی مى‌کرد. در 28 آوریل 1539 پارلمان برای اولین بار بعد از سه سال تشکیل جلسه داد. در پنجم ماه می، مجلس لردان[21] کمیته‌ای را با ترازنامه مرسوم دینی جهت بررسی و تعیین دکترین  ایجاد نمود. در نهایت، این دکترین اساس بیانیه‌ی شش ماده‌ای قرار گرفت.

 

کتاب پادشاه 1549[22]

دکترین ضروری برای هر فرد مسیحی که به عنوان "کتاب پادشاه" هم شناخته مى‌شد در 1543 تألیف گردید و موجب شهرت هنری هشتم گردید که در واقع تجدید نظری بر "موسسه فرد مسیحی" و دفاع از عشاء ربانی و بیانیه‌ی شش ماده‌ای بود. همچنین موعظه را تشویق و به نصب مجسمه‌ها و تصاویر در کلیساها حمله مى‌نمود. کتاب پادشاه تقریباً تجدید بنای کامل نظریه‌هاى آشنای کاتولیک بود.[23]

 

بیانیه‌ی چهل و دو ماده‌ای[24]

سپس در طی سلطنت ادوارد ششم[25] در سال 1552 بیانیه‌ی 42 ماده ای تحت مدیریت اسقف اعظم، توماس کرامر،[26]نوشته شد و در نوزدهم ژوئن  1553 به حکم پادشاه انتشار یافت. در این سند بود که به نظر مى‌رسد که کالوینیسم به اوج نفوذ خود در کلیسای انگلستان رسید. این بیانیه به خاطر مرگ شاه و تجدید  میثاق کلیسای انگلیس با رم در زمان ملکه ماری اول[27] هرگز به اجرا درنیامد.[28]

اصول 42 ماده‌ای کرامر بیان داشت، پادشاه، پس از عیسی مسیح، رهبر عالی کلیسای انگلستان و ایرلند بر روی زمین است. در سال 1571، نیز ویرایش شده این اصول مجددا بیان داشت که ملکه دارای قدرت مطلق در سراسر قلمرو انگلستان و مملوکات مربوط به آن مى‌باشد. همچنین این اصول اظهار داشته است که اسقف رم هیچ گونه اختیاری در قلمرو انگلستان نمى‌باشد.

 

بیانیه‌ی سی و نه ماده‌ای[29]

در 1563 انجمن کلیسا[30]، که جهت تجدید نظر در مواد بیانیه قبل تشکیل شده بود، تحت ریاست متیو پارکر[31] و سپس اسقف‌هاى اعظم کانتربری تنها سی و نه ماده از چهل و دو ماده را به تصویب رساند که در آن از برخی از تفکرات صریح کالوینیستی صرف نظر نموده و دکترین اصلاح‌شده ویژه انگلیس را ایجاد نمود.

 الیزابت اول، آن را به سی و هشت ماده تقلیل داد،[32] و اصل 29 را به عنوان اینکه بسیار خصومت آمیز نسبت به کاتولیک‌ها تنظیم شده حذف کرد. در 1571 میلادی، ماده‌ی حذف شده علیرغم ضدیت اسقف "ادموند گست"[33] به این بیانیه الحاق شد که در نتیجه، باعث تکفیر ملکه از سوی پاپ در 1570 گردید. این اقدام هر گونه امید مصالحه با رم را خراب نمود. این بیانیه که به سی و نه ماده افزایش یافته بود از سوی ملکه به تصویب رسیده و اسقف‌ها و روحانیون، ملزم به توافق با آن بودند.[34]

بیانیه‌ی سی و نه ماده‌ای، قصد نداشت که اظهار کاملی از ایمان مسیحی باشد اما وضعیت کلیسای انگلیس در ارتباط با کلیسای کاتولیک رم و پروتستانهای ناموافق را نشان مى‌دهد. این مواد بر علیه اوضاع برخی از آناباپتیست‌ها نظیر حفظ اجناس عمومی و ضرورت تعمید ایمانداران بحث مى‌کند. هدف از ایجاد و تصویب آن غیبت یک وفاق و اجتماع عمومی در مورد ایمان، متعاقب جدایی از کلیسای رم بود.[35]

در سال 1841، جان هنری نیومن، کشیش کلیسای سنت ماری آکسفورد، در اثر معروف خود tract90 در رابطه با اصول سی و نه گانه مى‌نویسد: اغلب بر این مطلب اصرار مى‌شود که در میان اصول سی و نه گانه قضایایی است که با ایمان مسیحی کاتولیک متناقض مى‌باشد". وی در اثر خود به دنبال اثبات این مطلب مى‌باشد که این ایرادات نابجا است. با وجود نفوذ زیاد نیومن، رساله وی از طرف مسئولین کالج‌هاى مختلف آکسفورد محکوم شد و از همه مهمتر توسط ریچارد باگوت[36]، که اسقف کلیسا و مافوق نیومن بود. باگوت نیومن را تحت فشار قرار داد تا سوگند یاد کند دیگر چنین رساله‌هایی ننویسد. این واقعه تاثیر بسزایی بر حرکت تراکتاریانیزم[37] گذاشت و سبب شد تا نیومن در 1845 به کلیسای کاتولیک وارد شود.[38]

 

محتوای اصول سی و نه گانه

مواد 8 – 1 : ایمان کاتولیکی

پنج ماده‌ی اول در مورد اظهارات کاتولیکی از ماهیت خداوند و اشاره به تثلیث مقدس است . ماده‌ی ششم و هفتم ، کتاب مقدس را بررسی مى‌کنند در حالی که ماده‌ی هشتم در باره‌ی عقائد ضروری بحث مى‌کند .

مواد نهم تا هجدهم : دین شخصی

این مواد درباره گناه و توجیه آن و گرایش الهی روح مى‌باشند . کانون ویژه‌ی آن هم اصلاح عمده‌ی مسأله‌ی توجیه ایمان است . مواد این بخش و در بخش کلیسای انگلیکن در مباحثات حد میان، به تصویر کشنده‌ی یک اقتصاد نجات در جائی است که اعمال نیک، فرع بر ایمانند و نقشی برای مراسم و کلیسا موجود است.

مواد نوزدهم تا سی و یکم : ساختار مذهب

این بخش بر بیان ایمان در نزد عوام، کلیسای رسمی، شوراهای کلیسائی، پرستش، اداره‌ی کلیسا و الهیات مربوط به مراسم، متمرکز است .

 مواد سی و دوم تا سی و نهم : مواد متفرقه

این مواد شامل تجرد روحانی، تکفیر، سنت‌هاى کلیسا و سایر اعمال است.

 

وضعیت کنونی

ترجمه‌ی اصلاح شده‌ای از این مواد در 1801 بوسیله کلیسای اسقفی آمریکا[39]  در دست است. پیشتر، جان وسلی[40] بنیان‌گذار فرقه‌ی متودیست[41] بیانیه‌ی سی و نه ماده‌ای را برای استفاده از سوی متودیست‌هاى آمریکا در قرن هجدهم پذیرفته بود. مواد حاصله از مذهب به عنوان دکترین رسمی متودیست متحد[42] باقی ماند.

این مواد امروزه نیز مورد تمایل کلیسای انگلستان مى‌باشند. برای نمونه مباحثات پیوسته در باره مقام اسقفی و مواد ششم، بیست و سوم، بیست و ششم  و سی و چهارم مرتباً با دیدگاههای گوناگونی ذکر مى‌گردند.

ولیکن هر کدام از چهل و چهار عضو جامعه‌ی انگلیکان در قبول و تصویب اسناد رسمی خود آزاد است و این مواد رسماً در همه‌ی کلیساهای انگلیکان از مواد اصولی محسوب نمى‌شوند (این عقیده‌ی آتانسیان[43] نیست). تنها اسناد عقیدتی مورد توافق در جامعه انگلیکن  عقیده‌ی رسولی[44]، اعتقاد نامه نیقیه[45] در 381 میلادی و اعتقاد نامه‌ی شیکاگو[46] است.[47] 

مقاله

نویسنده محمد بخارائي (رفايي)
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS