دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خانواده از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع)

خانواده اجتماع کوچکی است که ابتداء با یک مرد و زن تشکیل می‌شود، دو نفری که بناست در تکامل معنوی و رشد مادی یکدیگر مشارکت کنند و بالاتر آن که هریک کمبود دیگری را در اوج محبّت و مودت جبران نمایند و چنانچه چیزی آنان را تهدید کرد و آرمانهای فکری و اعتقادیشان را به خطر انداخت، هر دو به دفاع برخیزند و جهت حیات و زندگی همیشگی خویش با آن مبارزه کنند و برای بقای خویش برنامه ریزی نمایند و نسل خود را دوام بخشند.
خانواده از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع)
خانواده از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع)

نویسنده: رجبعلی زمانی

دیباچه
خانواده اجتماع کوچکی است که ابتداء با یک مرد و زن تشکیل می‌شود، دو نفری که بناست در تکامل معنوی و رشد مادی یکدیگر مشارکت کنند و بالاتر آن که هریک کمبود دیگری را در اوج محبّت و مودت جبران نمایند و چنانچه چیزی آنان را تهدید کرد و آرمانهای فکری و اعتقادیشان را به خطر انداخت، هر دو به دفاع برخیزند و جهت حیات و زندگی همیشگی خویش با آن مبارزه کنند و برای بقای خویش برنامه ریزی نمایند و نسل خود را دوام بخشند. قرآن کریم این اصل اساسی را با واژگانی زیبا چنین بیان می‌کند:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یتَفَکَّرُونَ»[1]

از نشانه های خداست آن که آفرید برای شما همسرانی از جنس خودتان تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند نشانه‌ها و عبرتهاست.

امام محمد باقرعلیه السلام از قول جدّش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده که فرمود: «ما بُنِی بَناءٌ فِی الاِسلامِ اَحَبُّ اِلی اللهِ - عزّ وَ جَلّ - من التزویج[2] ؛ هیچ بنائی در مکتب اسلام طرح ریزی نشده که در نزد خداوند بزرگ محبوب تر از ازدواج باشد.»

اصول اساسی

سه اصل اساسی در تشکیل خانواده عبارتند از:

الف) عشق به همسرداری؛ علاقه و عشق به همسرداری از جمله اموری است که در فطرت انسانی نهفته است. این نیاز در موجودات زنده دیگر مشاهده می‌گردد و در دوران کودکی به صورتی رقیق و کم رنگ جلوه می‌کند؛ انسان هم از تنهایی رنج می‌برد و خود را در قالب عواطف به همنوع خود نزدیک می‌نماید. خداوند سبحان قبل از تشکیل خانواده، در میان زن و مرد مودّت و محبّتی ایجاد نمود که هرگز بدون آن آرامش نمی یابند و آنگاه که مرد و زنی برای امر مقدّس ازدواج به یکدیگر نزدیک می‌شوند و مقداری سخن می‌گویند، گویا گمشده ای را که سالیان سال در پی آن بوده اند، می‌یابند و از یکدیگر به آسانی جدا نمی شوند.

مردی به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رسید، عرض کرد: یا رسول الله! من از امر ازدواج به شگفت در آمده‌ام و تعجب می‌کنم، زیرا مرد و زنی که هرگز یکدیگر را ندیده‌اند و نمی‌شناسند، چون میان آنان پیمان و عقد ازدواج برقرار می‌شود و بعد با یکدیگر به صحبت می‌نشینند و یکدیگر را بیشتر درک می‌نمایند، چنان دوستی و محبّتی برقرار می‌گردد که از آن عظیم‌تر ممکن نیست؟!

رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

پایه ریزی امر ازدواج را خداوند سبحان در ذات بشر قرار داده به طوری که نیازمندی به آن را در درون خویش احساس می‌کند.

آنگاه به آیه ذیل استشهاد نمود و آن را قرائت کرد:

«وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لایاتٍ لِقَومٍ یتَفَکَّرون»[3]؛

خداوند بین شما (زنان و مردان) محبّتی خاص قرار داده و به یکدیگر مهربان نموده است. همانا در این امر نشانه ها و آیاتی است برای آنانی که تفکّر کنند.

این عشق فطری موهبتی است الهی که رسول گرامی اسلام بدان افتخار می‌کند و می‌گوید:

«النّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی ؛[4] ازدواج دادن و ازدواج نمودن، سیره و راه من است و هرکس از این سنت زیبای الهی سر برتابد، از من نیست.»

در تبیین این موهبت الهی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد؛ ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. در حقیقت کسانی که به نوعی از امر ازدواج وحشت دارند و عشق درونی خویش را که شعله ور است، سرکوب می‌کنند، خداوند آنان را تشویق می‌کند و خود آن شکاف تخیلی و یا واقعی «فقر» را که ممکن است پیش آید، پرمی کند و به آنان وعده غناء و بی نیازی می‌دهد.

در سوره نور آمده است:

«وَانکَحُوا الاَیامی مِنکُم والصّالحینَ مِن عِبادِکُم و اماءِکُم اِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ علیمٌ»[5]؛

مردان و زنان بی همسر (مجرّد) خود را ازدواج دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکار خویش را. چنانچه فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می‌کند؛ خداوند گشایش دهنده و داناست.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «مِنْ أَخلاقِ الانبیاء حُبُّ النّساءِ[6]؛ از ویژگی های اخلاق پیامبران، دوست داشتن زنان خویش بوده است.»

امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل کرد که جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دینهِ فَلْیتَّقِ اللهَ فِی النّصفِ الباقی ؛[7] کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود (و احکامی که بر دوش دارد) را حفظ کرده است، پس به خدا پناه ببرد و استمداد جوید نسبت به نیمه دیگر آن.»

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اعْطِی نِصف السَّعادَةِ؛[8] کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی از سعادت و خوشبختی را درک کرده است.»

همچنین فرموده است:

«مَنْ تَزَوَّجَ فَقْدْ اعْطِی نِصْف العِبادَةِ؛[9] کسی که با همسر منتخب خویش ازدواج کند، نیمی از بندگی و اطاعت حضرت حق به وی داده شده است.»

ب) مسؤولیت مردان در نظام خانواده؛ در آیات مختلف، مخاطب قرآن مردانند تا آن که در جهت تشکیل زندگی تلاش و سعی کنند و سامان بخشی آن را بر دوش کشند. تداوم زندگی و تأمین آن، سختی‌ها و درگیری‌های فراوانی به دنبال دارد که بدون امید و آرامش نمی تواند ادامه یابد. لذا این ایستادگی در برابر نابسامانی ها را بر دوش مردان قرار داده است. از سوی دیگر، زنان را آفرید تا کانون محبّت، عشق، زیبایی و آرامش بخشی باشند.

علاّمه محمّد حسین طباطبایی، مفسّر عالی مقدار می‌نویسد:

«فالنساء هنّ الرکن الاول والعامل الجوهری للاجتماع الانسانی ؛[10] زنان، سنگ زیرین و رکن اساسی و علت واقعی انسجام و تشکیل اجتماع خانوادگی انسانها هستند.»

بعضی از مفسّران وجود زن و عواطف زیبای او را همانند ملاطِ چسبنده و مستحکم یک ساختمان دانسته اند که سالیان سال اجزاء یک بنای عظیم را نگه می‌دارد و در استحکام و بقای آن نقش اساسی دارد، همانند سیمان و ماسه و آهک و غیره. این جاذبه عظیم را خداوند در وجود زن قرار داده است و او را سبب «آرامش و سکینه» معرفی نموده است.

قرآن کریم حفاظت و حراست از این رکن اساسی را بر عهده مردان نهاده و با توجه به توانایی های ذاتی شان آنان را مسؤول می‌داند و می‌فرماید:

«الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النّساء بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُم عَلی بعضٍ وَ بما اَنْفَقُوا مِن اموالِهِم»؛[11]

مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماعی) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقاتی که از اموالشان در مورد زنان پرداخت می‌کنند.

در تبیین مسؤولیت مردان، چند نکته حائز اهمیت است:

1- قَیم؛ کسی را گویند که مسؤولیت کارهای مهم دیگری را به عهده گیرد و آن را انجام دهد. قوّام و قیام، اوزان صیغه مبالغه است که بر برتری همیشگی و ذاتی مردان بر زنان دلالت دارد.

2- بما فضَّلَ اللهُ؛ فضیلت آن امتیازی است که به طور طبیعی مردان (جنس نر) نسبت به زنان (جنس ماده) دارند.[12] همانند قدرت و مقاومت در برابر کارهای سخت و سنگین و نیز معضلاتی که هم توان بیشتری را می‌طلبد و هم اندیشه قوی تری را.

از سوی دیگر، عواطف و احساسات پاک و قوی زنان آن قدر مورد توجه و التفات خداوند سبحان است که آرامش مردان را در سایه آن دانسته و بر آن تصریح می‌کند بلکه بار دیگر تأیید می‌نماید:

«هُوَ الذّی خَلَقَکُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیسْکُنَ الیها...» ؛[13]

اوست که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از [نوع ] او پدید کرد تا بدو آرام گیرد.2

1-ِما اَنْفَقُوا؛ در وادی ازدواج تأمین زندگی مادی زن را بر عهده مرد قرار داد و در صورت تمکین و رضایت بخشی کامل، او را «واجب النفقه» مردان نمود؛ که این خود یک سختی دیگر است که با جسم و اعضاء و جوارح مرد هماهنگی دارد و در این راستا هرگونه زحمت و خطری را به جان می‌خرد و برای دفاع از ناموس و حیثیت خویش گاه مال و گاه جان خود را فدا می‌نماید.

ج) مراقبت از تداوم زندگی؛ ادامه زندگی خانوادگی و زناشویی از دیگر موهبت های الهی است که بشر برای آن تلاش می‌کند، و می‌خواهد آنگاه که پیوند ایجاد شد، به سادگی بحث جدائی مطرح نشود. در این راه دو رکن اساسی خانواده (زن و شوهر) موظفند از آنچه سبب جدائی می‌شود، پرهیز نمایند بلکه در راه استحکام پیوند زناشویی سعی مضاعف داشته باشند. قرآن کریم به این مطلب چنین اشاره می‌کند:

«وَ هُوَ الّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قدیراً»؛[14] خداوند کسی است که بشر را از آب آفرید، آنگاه در آفرینش او پیوندهای نسبی و سببی به وجود آورد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد). و پروردگار تو همواره تواناست.

با توجه به مطلب فوق، عده ای از مفسّران گفته اند: در آیه 21 سوره روم «وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...» آوردن این دو کلمه که - حکایت از شدت علاقه زن و مرد و وابستگی این دو به یکدیگر است و این دو واژه مفاهیم عمیق و ژرفی را در دل دارد - سه احتمال وجود دارد:

1. مودّت: انگیزه ارتباط در آغاز کار ازدواج است و اما ادامه و پایان آن که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان شود و قادر بر خدمت نسبت به دیگری نباشد، «رحمت» جایگزین مودّت می‌شود. او دلسوزی خاص دارد، حتی از دیگران جهت کمک به همسرش استمداد می‌طلبد و خود را به هر آب و آتشی می‌افکند تا رحمت الهی را از خویش بروز و ظهور دهد در حالی که آن روز نه نیازمندی جنسی و شهوانی است و نه مسائل دیگر جوانی. در این مرحله حساس مراقبت از یکدیگر اهمیت زیادی دارد، همچون مریضی که توجه های پیاپی نزدیکان وی، او را بهبود می‌بخشد و ایجاد امید می‌نماید.

2. مودّت: درباره بزرگترهاست که توان خدمت به یکدیگر را دارند، اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش می‌یابند و رشد می‌کنند و شاید رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم هم که فرمود: «وَارْحَمُوا صِغارَکُم؛ به کوچکترها ترحّم کنید»، بر همین اساس بوده است.

3. مودّت: غالباً جنبه دو طرفه (تقابل) دارد، به مجرّد آن که از طرفی سرزد، بر اساس قانون طبیعت، طرف مقابل باید آن را جبران کند و الاّ ظلم و ستم خواهد شد. اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است لکن بقای جامعه کوچک (خانواده) و بزرگ (اجتماع) به خدمات متقابل است که ریشه در مودّت دارد.[15]

در هر صورت آیه شریفه، «مودّت» بین دو همسر را مطرح می‌کند که قطعاً بقای جامعه بزرگ انسانی در سایه بروز و ظهور این موهبت الهی است و همچنین «رحمت» که لازمه اخلاق انسانی و استمرار فضائل و کرامت های بشری است. و با این موهبت الهی مراقبت و حفظ از یکدیگر ادامه می‌یابد؛ چنانچه این دو از بین برود و یا به ضعف و کمبود گراید، هزاران بدبختی و اضطراب روحی و روانی را به دنبال خواهد داشت

    پینوشت:
  • [1]. روم/ 21.
  • [2]. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 382؛ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج 2، ص 211، کتاب النکاح.
  • [3]. تفسیر روض الجنان و روح البیان، ج 15، ص 250؛ تفسیر اثنی عشری، ج 1، ص 282؛ تفسیر مواهب علیه، کمال الدین کاشفی، ج 3، ص 421.
  • [4]. بحارالانوار، ج 100، ص 220، باب کراهیةالعزوبة؛ جامع الاخبار، ص 1، فصل 58، (فی التزویج).
  • [5]. نور/ 32.
  • [6]. مکارم الاخلاق، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 21، باب استحباب حبّ النساء المحللات.
  • [7]. امالی، شیخ طوسی، ص 518؛ مکارم الاخلاق، ص 196، باب فی الراغبة فی التّزویج؛ عوالی الآلی، ج 3، ص 289، باب النکاح.
  • [8]. مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج 14، ص 154.
  • [9]. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
  • [10]. تفسیر المیزان، ج 4، ص 223.
  • [11]. نساء/ 34.
  • [12]. تفسیر المیزان، ج 4، ص 223.
  • [13]. اعراف/ 189.
  • [14]. فرقان/ 54.
  • [15]. تفسیر نمونه، ج 16، ص 391 به بعد، (با تغییر).

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

عالم غیب چیست/ منکران و معتقدان عالم غیب کیستند

عالم غیب چیست/ منکران و معتقدان عالم غیب کیستند

آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه «یؤمنون بالغیب» در سوره بقره، با تشریح مفهوم و اقسام غیب تأکید می‌کند که اگر کسی به اصول کلّی دین که غیب است، مؤمن و معتقد نباشد، کافر است؛ خواه اصلاً غیبی را قبول نداشته باشد، مثل مادیین؛ یا غیبِ فی ‌الجمله را قبول دارند و نه بالجمله را، مثل مشرکین.
قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآنʇ)

قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآن(7)

در شش قسمت گذشته از سلسله مطالب «آثار اعمال در قرآن مجید» مباحث آثار: گناه، خودپسندی و غرور، مکر و حیله، خوردن مال حرام، دورویی و نفاق و ظلم و ستم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن ʆ)

ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن (6)

در قسمت‌های اول تا پنجم سلسله مقالات «آثار اعمال در قرآن»، مباحث آثار گناه، آثار خودپسندی و تکبر، آثار مکر و حیله، آثار مال حرام و آثار دورویی و نفاق در زندگی انسانها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
6خصوصیت متقین در قرآن کریم

6خصوصیت متقین در قرآن کریم

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به مناسبت ماه مبارک رمضان اقدام به انتشار مطالبی با عنوان «سی روز، سی‌گفتار قرآنی» برگزیده سخنان رهبر معظم انقلاب کرده است که همه روزه در طول ماه مبارک رمضان منتشر می‌شود.
قرآن در حق چه کسانی «مرده باد» گفته است؟

قرآن در حق چه کسانی «مرده باد» گفته است؟

زنده باد و مرده باد از مصادیق دعا و نفرین است.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
«ماشاءالله» و «ان شاءالله» در فرهنگ قرآن

«ماشاءالله» و «ان شاءالله» در فرهنگ قرآن

قرآن کتاب زندگی است. آموزه‌های آن به گونه‌ای است که انسان به آسانی می‌تواند با بهره گیری از آن به کمال شایسته خویش دست یابد.
قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآنʇ)

قتل انسان بی گناه- آثار اعمال در قرآن(7)

در شش قسمت گذشته از سلسله مطالب «آثار اعمال در قرآن مجید» مباحث آثار: گناه، خودپسندی و غرور، مکر و حیله، خوردن مال حرام، دورویی و نفاق و ظلم و ستم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
آیات نامدار قرآن (آیه أمّن یجیب)

آیات نامدار قرآن (آیه أمّن یجیب)

در طول تاریخ تفسیر و قرآن پژوهی، برخی از آیات قرآن کریم به سبب ویژگی خاصی که داشتند، شهرت بیشتری یافته و مورد توجه قرار گرفته‌اند این آیات را آیات نامدار می‌نامند. در این مقاله با نام، مشخصات و نکات مهم یکی از این آیات آشنا می‌شویم.
ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن ʆ)

ظلم و ستم- آثار اعمال در قرآن (6)

در قسمت‌های اول تا پنجم سلسله مقالات «آثار اعمال در قرآن»، مباحث آثار گناه، آثار خودپسندی و تکبر، آثار مکر و حیله، آثار مال حرام و آثار دورویی و نفاق در زندگی انسانها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
Powered by TayaCMS