17 خرداد 1397, 3:50
قال رسول الله(ص): «إن الحياء و الإيمان قرنا جميعا فإذا سلب أحدهما تبعه الاخر؛ حیا و ایمان قرین یکدیگرند، وقتی یکی را گرفتند، دیگری همراه آن میرود.» (نهج الفصاحهٔ، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص)، ص۲۷۷)
بهطور کلى صفت حیا انسان را از ارتکاب گناه و از نزدیک شدن به زشتیها و از اظهار پندار و رفتار و کردار بد، در مقابل دیگرى نگهدارى و ممانعت مىکند.[1] آخرین حدّ حیا این است که آدمى با همه وجود بداند خداوند از حال وى اطلاع کامل دارد و همواره خود را تحت مراقبت کسى بداند که یک لحظه در نهان و آشکار از معرض دید او پنهان نیست، و اگر به این بنده معتقد باشد که خدا او را مىبیند و در عین حال گناه مىکند، حیا ندارد و به قدرت خدا جاهل است، و اگر معتقد باشد که خداوند او را نمىبیند، کافر است.[2] با توجه به این مطالب حیا یعنی ترک امور خلاف شرع مقدس، نه اعمالى که به حَسَب شرع، قُبحى در آن نباشد؛ مثل آنچه امروزه در میان بعضى مردم، شایع و متعارف است و آن را از قِسم حیا مىشمارند، مثل آنکه در وقت عقد دختر و یا خواهر خود، در مجلس عقد حاضر نمىشوند که این موارد از قِسم حیا نیست، بلکه از قبیل جهل و حماقت است.[3] اقسام حیا حیا در یک دسته بندی به سه گروه تقسیم میشود 1. حیا از خداوند متعال؛ که باعث میشود انسان دستورات خداوند را به جای آورد. 2. حیا از مردم؛ که آدمی را از انجام امور خلاف شأن وی بازمیدارد 3. حیا از خویشتن؛ که بر اساس آن از ارتکاب اعمال خلاف شرع و قانون در جاهای خلوت، خودداری مینماید. قال علی (ع): «أحسن الحیاء استحیاؤ من نفسک»[4] بهترین حیا، حیا از خویشتن است. حیا و ایمان ارتباط بین حیا و ایمان، بارها در روایات مورد اشاره قرار گرفته و فرد بیحیا بنابر تصریح روایات، بیدین انگاشته میشود. حال چه چیزی در فرد بیحیا شکل میگیرد که او را تا سرحد بیدینی جلو میبرد؟ یکى از عوامل تباهى محیط بىشرم و پاره کردن پرده حیا است، لذا براى پاکسازى و پاک نگهداشتن محیط باید حیاى اسلامى را حفظ کرد. حیا در برابر خدا، حیا در برابر مردم، حیا در نزد خود، هر کدام نقش مؤثرى در سالمسازى محیط دارند.[5] در یک عبارت نورانی جناب سلمان صحایه پیامبر اکرم چگونگی نبود، ارتباط ایمان را با حیا به تصویر میکشد؛ ایشان میفرماید: خداوند متعال هرگاه بخواهد بندهاى را هلاک کند، حیای را از او برمىدارد، هرگاه حیا برداشته شد، همیشه ترسان و ترساننده مىباشد، و هرگاه ترسان و ترساننده شد، امانت از او برداشته شود و چون امانت از او برداشته شد، او را شیطانى ملعون خواهى یافت، در این هنگام ما نیز او را لعن کردیم.[6] اما اگر بخواهیم خیلی ملموس این ارتباط را بیان کنیم، باید به کلام حضرت رسول (ص) تمسک کنیم که میفرماید: ایمان پیکرى برهنه است که لباسش حیا است.[7] همانطور که نبود لباس بر پیکر انسان موجب بیآبرویی فرد خواهد شد، بیحیایی نیز همچون نبود پوشش بر پیکر ایمان است. شرم بادت که خداوند جهان که بود واقف اسرار نهان بر تو باشد نظرش بیگه و گه تو کنى در نظرش قصد گنه قرآن و مسأله حیا در قرآن با تعبیرات گوناگون در مورد حیا سخن بهمیان آمده، مانند: 1ـ حیا در زبان، (انعام 108) 2ـ حیا در طرز سخن گفتن (احزاب 32) 3ـ حیا در راه رفتن (قصص 25) 4ـ حیا در شرکت در مجالس مهمانى (احزاب 53) 5ـ حیا در نگاه کردن (نور 30 و 31) 6ـ حیا در امور اقتصادى (بقره 273) 7ـ حیا در ورود به منازل (نور 59 و 58).[8] اى کرده سلوک در بیابان طلب زنهار مکن مفاخرت بهر نسب چیزى که به آن فخر توانى کردن عقل است و حیا و عفت و علم و ادب[9]
[1]. منسوب به جعفربن محمد(ع)، امام ششم، علامه مصطفوى، حسن، مصباحالشریعة و مفتاحالحقیقة/ترجمه مصطفوى، 1جلد، انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، تهران، چاپ اول، 1360ش، ص426. [2]. دیلمى، حسنبن محمد، سلگى نهاوندى، على، إرشاد القلوب/ترجمه سلگى، 2جلد، ناصر، قم، چاپ اول، 1376ش ج1، ص288. [3]. گلستانه، سید علاءالدین محمد، منهجالیقین (شرح نامه امام صادق(ع) به شیعیان)، 1جلد، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق/1387ش، ص52. [4]. عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص257. [5]. قرائتی، محسن، گناهشناسی، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1387، ص114. [6]. طبرسى، علىبن حسن، محمدى، عبدالله و هوشمند، مهدى، مشکاةالأنوار/ترجمه هوشمند و محمدى، 1جلد، دارالثقلین، قم، چاپ اول، 1379ش، ص493. [7]. طبرسى، علىبن حسن، محمدى، عبدالله و هوشمند، مهدى، مشکاةالأنوار/ترجمه هوشمند و محمدى، 1جلد، دارالثقلین، قم، چاپ اول، 1379ش، ص 495. [8]. قرائتی، محسن، گناهشناسی، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1387، ص114. [9]. میبدى، حسینبن معینالدین/زمانى، مصطفى، دیوان أمیرالمؤمنین(ع)، 1جلد، دار نداءالإسلام للنشر، قم، چاپ اول، 1411ق، ص70.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان