دست هاي نامرئي
محمد عبدالهی
طرح امنیتی موسسه بروکینگز برای براندازی نظام اسلامی
در فصل ششم پژوهش مرکز سابان آمده است: «مناسب ترین راه برای تغییر حکومت، حمایت گسترده از انقلاب مخملی در ایران است، این گزینه سیاسی بهترین راه حل مشکلات آمریکا با ایران است که کمترین هزینه را در بر دارد. هدف اصلی این گزینه، براندازی حکومت ایران و ایجاد حکومتی است که بیشترین همراهی را با منافع آمریکا داشته باشد.»
در ادامه این پژوهش ضمن اقرار به ارتباط آمریکا با مهرههای براندازی نرم در داخل ایران تصریح شده است: «تعامل با اپوزیسیون داخلی جمهوری اسلامی، برگ برندهای در دست آمریکاست که از طریق آن به ایران فشار وارد ساخته و رفتار حکومت ایران را تغییر دهد.»
دیگر فصلهای این پژوهش با دقتی تمام به بررسی ابعاد گوناگون انقلاب مخملی نظیر چارچوب زمانی، نگرش کلی به سیاستهای براندازی از سوی آمریکا، الزامات طرح براندازی، رهبران و شرکای آمریکا در انجام طرح، کمکهای آمریکا و نیازمندیهای مهرههای براندازی در داخل ایران اشاره شده است. خلاصه ای از مرحله بندی طرح امنیتی موسسه بروکینگز برای براندازی نظام اسلامی به شرح زیر است:
الف) چارچوب زمانی
انقلاب مخملی نیازمند وجود رهبران محلی در صحنه است، و لذا چارچوب زمانی آن منوط به شرایط حادث شده و پیدایش این رهبران محلی، در آن شرایط خاص است که ممکن است در چند هفته یا چند سال پدید آید.
ب) نگرش کلی به سیاست انقلاب مخملی در ایران
این که چگونه میتوان جرقهای زد تا انقلاب مخملی صورت بگیرد، هنوز مبهم است، زیرا انقلابهای مخملی بسیار پیچیدهاند.
گفته میشود که مخالفان جمهوری اسلامی، علاقه مند به آمریکا هستند، لذا میتوانند انقلابی را رقم بزنند که به منافع آمریکا کمک کند.
ممکن است برخی رهبران پراگماتیست درون جمهوری اسلامی، متوجه اصلاح درون سیستم شوند و اتفاقی مشابه پرسترویکا و گلاس نوست شوروی در ایران پدید آید که طی آن ابعاد رفرم با مبانی آن حکومت در تعارض قرار گیرد و موجب فروپاشی و تحقق انقلاب مخملی شود.
- هم چنین ممکن است آشوبهای خیابانی مانند آن چه در عصر چائوشسکو در رومانی و فردیناند مارکوس در فیلیپین، جمهوری اسلامی را متزلزل ساخته و فرو بپاشند.
- آمریکا باید چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملی در ایران ایفا کند، از جمله واگذاری کمکهای مالی، و حمایت رهبران محلی انقلاب مخملی. ریموندتانتر از کمیته سیاست ایران میگوید که ما باید از دانشجویان و سایر گروه ها، برای انقلاب مخملی حمایت مخفی کنیم: آن ها، پول، فکس، اینترنت، و حمایت نیاز دارند.
- آمریکا از طریق رسانههایی که تحت حمایت او هستند مانند VOA و رادیو فردا باید افراد منتقد کم تر شناخته شده را به جامعه ی ایران معرفی کند.
- لایحههای حمایت ایران آزاد که در سال 2006 تصویب شد به حمایت مالی و سیاسی از انجمنهای جامعه مدنی و حقوق بشری مطبوعات ضد حکومت بپردازد.
- دولت آمریکا برنامههایی تصویب نموده که از طرحهای تغییر حکومت در ایران حمایت میکند.
ج) الزامات ایجاد انقلاب مخملی در ایران
- آمریکا باید اپوزیسیون ایران را پیدا و حمایت کند.
- آمریکا باید از رهبران محلی اپوزیسیون حمایت کند.
- از الزامات جدی انقلاب مخملی، نیازمندی به اطلاعات بی نظیر و دقیق و همچنین پول قابل توجه است.
- یافتن رهبران محلی مناسب، که شریکهای بومی خوبی برای آمریکا در ایجاد آشوب و اغتشاش باشند.
د) چه کسانی شرکای بالقوه آمریکا در ایجاد انقلاب مخملی در ایران هستند؟
طیف شناسی عناصر اپوزیسیون که میتوانند انقلاب مخملی را برای آمریکا تولید کنند:
1- اصلاح طلبان؛ شواهد نشان میدهد که رفرمیستها در صدد ایجاد یک حکومت سکولار در ایران هستند.
2- روشنفکران؛ این روشنفکران در دوره ی خاتمی مشروعیت دینی نظام را زیر سوال میبردند و اکنون نیز میبرند، اما با سانسور رو برو شده اند.
3- سازمانهای دانشجویی، کارگری و جامعه مدنی. دانشجویان و کارگران پیاده نظام انقلاب مخملی هستند، که در واقعه ی 18 تیر 1378 در حمایت از خاتمی به صحنه آمدند. دفتر تحکیم وحدت، اکنون خود بر سر اتخاذ استراتژی، درگیر کشمکشهای درونی است.
4- رضا پهلوی؛ وی به عنوان فرزند شاه سابق، خود را کاتالیزوری میشناسد که سلطنت مشروطه را در تقابل با جمهوری اسلامی دنبال میکند، اما هواداری در ایران ندارد.»
نکته قابل توجهی که در نظرگاه آمریکاییها از اپوزیسیون ایران وجود دارد بیش از هرچیز به ناتوانی این گروه در ایجاد تغییر در ایران صحه میگذارد این پژوهش مینویسد:
«بسیاری از رهبران اپوزیسیون بر ضد یکدیگر عمل میکنند. اکبر گنجی از ژورنالیستهای اپوزیسیون میگوید که اپوزیسیون سازمان یافته نیست و ما رهبر نداریم. تاکنون رهبر کاریزماتیکی برای اپوزیسیون ایران پیدا نشده است.»
ملزومات طرح ریزی برای ایجاد انقلاب مخملی در ایران نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته و در بخشی بدان پرداخته شده است. در خصوص کمک رسانی مالی به عناصر برانداز داخل کشور، نویسندگان پژوهش تاکید میکنند:
«برنامه ریزی برای حمایت مخملی در ایران خیلی بیش از آن که تاکنون واشنگتن کمک کرده است، برای ارتباطات و هزینههای سفرها و ...، پول نیاز دارد.»
نکته قابل توجه دیگری نیز در این بخش ارایه شده که اعتراف آمریکاییها و فساد مالی هم پیمانان داخلی آنان را آشکار میکند، در بخش تکمیلی مربوط به کمکهای مالی این پژوهش به این موضوع تصریح شده است:
«آمریکا باید واقعیت فساد مالی در اپوزیسیون، و هدر رفتن بخشی از این پولها را بپذیرد.»
ملزومات دیگری که در طرح مرکز سابان برای وقوع انقلاب مخملی ضروری دانسته شده اند بدین شرح میباشند.
1- مداخله در امور داخلی یک کشور دیگر، برای موفقیت نیازمند اطلاعات دقیق است.
2- آمریکا باید از رهبرانی در انقلاب مخملی حمایت کند که توانمند باشد و توسط دستگاه امنیتی ایران خریداری نشوند.
3- متاسفانه ما (آمریکا) در ایران سفارت خانه نداریم و امکان سازماندهی رهبران و اپوزیسیون را نداشته و ائتلافهای درون ایران را متوجه نمی شویم.
4- جامعه ی اطلاعاتی آمریکا (شامل 16 سازمان اطلاعاتی) باید برای کسب اطلاعات از درون ایران به جستجوی خود شتاب دهد.»
استراتژیستهای موسسه آمریکایی بروکینگز پس از طرح ابعاد براندازی مخملی در ایران محاسن و معایبی را که در صورت موفقیت در طرح یا ناکامی آن به وجود خواهد آمد بررسی و بدین ترتیب اعلام داشته اند که براساس این ارزیابی محاسن طرح براندازی مخملین نظام جمهوری اسلامی به ترتیب زیر است:
1- رژیم چنج (تغییر حکومت) کم ترین هزینه و بیشترین فایده را دارد.
2- اگر انقلاب مخملی موفق شود، آمریکا یکی از دشمنان اصلی خود را از سر راه برداشته و هزینه ی آن بسیار ارزان تر از یک تهاجم تمام عیار بوده است.
3- حتی اگر تحقق انقلاب مخملی امکان پذیر نباشد، اما حمایت از کسانی که به چنین اقدامی دست میزنند از سوی آمریکا، میتواند موجب تضعیف حکومت ایران و تغییر رفتار آن شود.
4- قوی تر کردن نفوذ اطلاعاتی آمریکا در ایران، در مجموع به نفع آمریکاست، حتی اگر به تحقق کامل انقلاب مخملی نیانجامد.
5- با انتخاب گزینه ی تغییر حکومت در ایران، آمریکا تعهد خود را به ایده آلهای آمریکایی از جمله دموکراسی نشان میدهد و از این سرزنش که در خاورمیانه در جستجوی دموکراسی نیست، رهایی مییابد.»
در بخش دیگری از تحقیق این موسسه آمریکایی معایبی نیز برای طرح براندازی مخملین جمهوری اسلامی برشماری شده است که به شرح ذیل میباشند:
1- ایران برای ممانعت از انقلاب مخملی، به خوبی سنگرسازی کرده است. سوزان ملانی معتقد است جمهوری اسلامی همه نوع فاجعه ای غیر از طاعون را سپری کرده است: جنگ، ایزوله شدن، بی ثباتی، حملات تروریستی، انتقال رهبری، خشکسالی، زلزلههای عجیب، و ... لذا حکومت بسیار مستحکم است.
2- نتایج رژیم چنج و تغییر حکومت مشخص نیست، از کجا معلوم که حکومت جایگزین، به نفع آمریکا کار کند. امیدواری در این است که میزان تنفر کمتر از دوره ی جمهوری اسلامی باشد.
3- حمایت آمریکا، موجب نفرت بیشتر ایرانیان میشود و از آن به «بوسه ی مرگ» یاد میگردد. دکتر عباس میلانی میگوید که حتی اصلاح طلبان نیز از آمریکا میخواهند که کمتر به آنها پول بدهد، زیرا در چشم مردم بد میشوند.
4- نظام جمهوری اسلامی در برابر انقلاب مخملی، حاضر است به خاطر ایدئولوپی خود مقاومت کند.»
سر فصل بعدی موثر در انقلاب مخملی از دیدگاه نویسندگان طرح براندازی مخملی وابسته به موسسه بروکینگز موضوع «الهام بخشیدن به شورشهای داخلی» است. در توضیح این سرفصل به لحاظ شدن 2 نکته توجه شده است:
1- این گزینه قائل به شورش از طریق اقلیتهای قومی و گروههای اپوزیسیون است.
2- آمریکا میتواند به گروههای اپوزیسیون خارج از ایران کمک مالی و نظامی کند تا به شورش گران حرفه ای تبدیل شوند. برای نمونه میتواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آنها را از تحریم خارج ساخته و بر علیه ایران تجهیز نماید.
در ادامه طرح براندازی در ایران، پژوهش گران موسسه بروکینگز، 2 هدف برای ایجاد شورش در ایران مطرح میسازند:
1- براندازی حکومت
2- ایجاد فشار بر روی حکومت، به ویژه به عنوان اهرم فشار در هنگام مذاکره ی آمریکا با ایران
استراتژیستهای این موسسه آمریکایی معتقدند؛ شورش، برای موفقیت خود نیازمند زمان است، آنها تصریح میکنند که؛ جذب، سازماندهی، لجستیک، تجهیز، عملیات مسلحانه و ... در یک دورهی بلند مدت محقق میشود.
در نگاهی کلان به این سیاست مرکز تحقیقاتی بروکینگز تاکیدهای ضروری به کاخ سفید بر محورهای ذیل استوار گردیده است:
1- مفهوم بنیادین این سیاست آن است که آمریکا گروههای اپوزیسیون را شناسایی نموده و از آنها با سلاح، پول، آموزش، و سازماندهی حمایت کند. مطبوعات و رسانههای آمریکا میتوانند عقاید این گروهها را تبلیغ و رهبران آن را از طریق رسانههای خود تبدیل به ستاره کنند.
2- آمریکا کمک میکند تا این گروهها در کشور همسایه ی ایران به ایجاد پایگاه دست بزنند و کشور میزبان را قانع به همکاری میکند وآنها را یاری میدهد تا زیر ساختهای خود را برای عملیات علیه ایران توسعه دهند
3- پرسش کلیدی که آمریکا باید پاسخ دهد این است که چقدر باید به این گروهها کمک نظامی کند!
4- سازمان CIA میتواند مسئولیت تجهیز و آموزش این گروهها را عهده دار شود، همان گونه که در دهه ی اخیر در سرتاسر جهان عمل کرده است.
همان گونه که در اخبار و گزارشهای مربوط به وقایع پس از انتخابات منعکس گردید، سازمان منافقین کار ویژه اصلی تولید التهاب و ایجاد درگیری و خونریزی رویدادهای اخیر را عهده دار بودند. این موضوع در بخشی از طرح موسسه بروکینگز به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است:
یافتن گروه پراکسی مهمترین گروه اپوزیسیون که مورد توجه آمریکاست، سازمان مجاهدین خلق است. ریموند تانتر، مدرس دانشگاه جرج تاون و از حامیان این سازمان معنقد است گروه رجوی بهترین گزینه برای تغییر حکومت به شکل مسلحانه و همچنین بهترین عامل برای جمع آوری اطلاعات از درون ایران است. مهم ترین موفقیت اطلاعاتی این گروه، کسب و گردآوری اخبار هسته ای ایران و انتقال آن به آمریکا بود این گروه در سال 1981 در یک عملیات بمب گذاری، هفتاد مقام عالی رتبهی ایرانی را کشت.»
ترتیب دادن یک انقلاب فراگیر در ایران مستلزم وجود کادری تربیت یافته و دارای آموزشهای تخصص لازم در همه حوزههای مورد نیاز یک دگرگونی گسترده است. آمریکاییها با درک این موضوع و در جهت تسهیل روند آموزشی نیروهای برانداز، طرح، یافتن کشور پناهگاه را به عنوان مرکزی برای ساماندهی به امور آموزشی انقلاب مخملی در ایران مطرح ساخته اند. در طرح بروکینگز آمده است: آمریکا باید کشورهای همسایه را برای آموزش و سازماندهی و تجهیز این گروهها هماهنگ نماید.
محاسن و معایب این طرح در ارزیابی استراتژیستهای آمریکایی این گونه برشماری شده است:
محاسن طرح:
1- این گزینه به سادگی قابل حمایت از خارج از ایران است.
2- این گزینه، بسیار کم هزینه است.
3- در این مورد، آمریکا بسیار با تجربه است و در جهان نمونههای مشابه متعددی داشته است.
4- چون حمایتها مخفی است، کمتر موجب خدشه دار شدن موضوع آمریکا میشود.
معایب:
1- احتمال موفقیت زیاد را نمی توان برای شورش پیش بینی کرد، زیرا رژیم چنج بیشتر از طریق انقلاب مخملی صورت میپذیرد و کمتر از طریق شورش محقق میشود.
2- یک شورش قومی موفق به اهداف محدودتری منتج میشود، مانند جدایی یک منطقه از ایران.
3- واکنش ایران به دلیل قوت نیروهای عملیات نامتقارن آن میتوانند خطرناک باشد.
4- تنها گروه غیر قومی که سازمان یافته است، گروه مجاهدین خلق است که مقبولیت مردمی ندارد.
طراحان انقلاب مخملی در ایران در پایان پژوهش 164 صفحهای خود به این نتیجه میرسند که بایستی برای بالابردن ضریب موفقیت این طرح «مهندسی سیاست یکپارچه ای در ایران« صورت پذیرد که بهترین راه آن تجمیع همه گزینه هاست. در این نتیجه گیری اثبات شده است که هیچ کدام از سیاستها در قبال ایران، حتی در صورت تعیین موفقیت توسط مقامات مسئول، شانس موفقیت بالایی را ندارند. هیچ گزینهای تمامی منافع ملی آمریکا را با هزینه ی کم و حداقل ریسک تامین نمیکند. به بیان دیگر، کلیهی سیاستها، پتانسیل بالایی در نقش آفرینی با یکدیگر را دارند. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که در واقع، مشکل ایران به قدری بزرگ است که، هر سیاست واقع مدارانه در قبال ایران حداقل باید از دو گزینه یا بیشتر تشکیل شده باشد.
از این گذشته، تمامی این سناریوها میتواند به عنوان تهدیدهای ضمنی در رویکرد اقناعی مطرح باشد، که در این صورت از به کارگیری هر کدامشان بهتر خواهد بود. به بیان دیگر، ایالات متحده میتواند عدم تمایل ایران بر سر مذاکرات را به عنوان سخت تر شدن گزینههای خود اعلام کند، که در آن صورت گزینهی نظامی مقبولیتی بیش از آن چه اکنون دارد پیدا خواهد کرد. استنباط استراتژیستهای آمریکایی بر این است که اگر تهران تمایل به سازش ندارد، پس خودش را در جنگی قرار داده است که تمایلش را ندارد. از نظر آنها این تهدیدات قابلیت این را دارند که به عنوان جایگزین در سیاست ایالات متحده در قبال عدم پذیرش سازش از سوی ایران مطرح شده، هم چنان که اوباما مرتباً عدم دور کردن گزینهی نظامی در تصمیم گیری را تکرار میکند.
استراتژیست های نویسنده این طرح معتقدند که در صورت رد مذاکرات ایران در سیاست اقناعی، تمامی رویکردهای تغییر رژیم هم چنان به عنوان روشهای جذابتر مطرح خواهند بود. و مطمئناً روشهای تغییر رژیم، تبعات دیپلماتیک کمتری از سوی منطقه و دولتهای اروپایی علیه آمریکا خواهد داشت.
ماحصل این پژوهش سیاست گذاران کاخ سفید را به این گزینه رهنمون میسازد که اگرچه مطالعه ی هر سیاستی در تلفیق با گزینههای دیگر کاری غیر عملی مینماید، اما در مطالعهی تطبیقی و ارائه ی استراتژیهای متفاوت همه جانبهای که دولت اوباما بتواند در قالب آن گزینههای متفاوت را یکپارچه کند، سودمند خواهد بود. آمریکاییها معتقدند؛ تغییر رژیم، استراتژی دیگری است که نقش بسیاری از متغیرها را در بر خواهد گرفت. تاجایی که امکان بهره گیری از هرسه روش تغییر رژیم - انقلاب مخملین، شورش و کودتا - وجود دارد، دولت آمریکا پیگیری هر سه مورد با هم را در دستور کار خود قرار میدهد، تا شانس موفقیت بیشتر از پیگیری هر مورد به تنهایی باشد. از نظر راهبران براندازی نرم در موسسه بروکینگز، انتخاب هر سه روش فوق به دلیل اثر هم افزایی و سینرژی نیز بهتر خواهد بود. به علاوه، این فشار چند جانبه بر تهران، سبب خسته شدن تواناییهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم در روند تصمیم گیری شده، و احتمال انجام خطا را بیشتر کرده تا سایر روشها موفق شوند.