دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اسرار پنهانی ارتباط انسانی

ارتباطات انسانی، خالی از جهت گیری به سود منافع گروه یا گروه‌های خاص نیست
اسرار پنهانی ارتباط انسانی
اسرار پنهانی ارتباط انسانی
نویسنده: سیدحسین امامی

ارتباطات انسانی، خالی از جهت گیری به سود منافع گروه یا گروه‌های خاص نیست

به همت دفتر مطالعات دانش آموختگان موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، همایش «فلسفه ارتباطات و چالش‌های ارتباط پژوهی در جهان معاصر» سه شنبه 26 اردیبهشت ماه برگزار شد. حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص حقیقت و عقلانیت ارتباطی و دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره معنای ربط سخن گفتند که بخش هایی از این سخنرانی‌ها اکنون از نظر شما می‌گذرد.

پارسانیا: حقیقت و عقلانیت ارتباطی

حوزه علوم ارتباطی بسیار پهن دامنه است. بسیاری از حوزه‌ها اعم از روان شناسی، علوم اجتماعی و مهندسی و فناوری به نحوی با عرصه ارتباطات درگیرند، اما آیا در این میان، فلاسفه را نیز با ارتباطات راهی هست و می‌توان میان فلسفه و ارتباطات نیز ربطی پیدا کرد؟ سفره گسترده ارتباطات به یقین جایی را برای پرسش‌های فلسفی در کنار خود دارد.

مفهوم عقلانیت ارتباطی در کنار مفاهیم دیگر مانند عقلانیت ذاتی(جوهری)، ابزاری، عرفی، قدسی و... به کار برده می‌شود و در نظریه‌ها نسبت‌هایی بین این عقلانیت‌ها مطرح می‌شود.

فلسفه از نیمه دوم قرن بیستم به معرفت عقلی تجریدی غیرتجربی، اطلاق و معنای جدید علم موجب شد تا آگاهی‌‌های علمی پیشینی که از روش‌‌های غیر تجربی نیز استفاده می‌‌کردند و با رویکرد‌‌های ارزشی، انتقادی و هنجاری قرین می‌‌شدند به عنوان معرفتی غیرعلمی، به نام فلسفه اجتماعی معرفی شوند و دانش علمی جدید با روش تجربی و آزمون‌پذیر به عنوان فیزیک اجتماعی و از آن پس جامعه‌شناسی شکل گیرد.

حقیقت و عقلانیت در دنیای امروز برخوردار از جایگاه ویژه‌ای است. فهم ارتباطات انسانی و کنش‌ها و رفتارهای این حوزه نیز به فهم حوزه عقلانیت بستگی دارد. شاید برای مفاهمه با دیگران همواره به این عقلانیت نیاز داشته باشیم. در حوزه ارتباطات انسانی اسرار پنهانی وجود دارد که براساس آن، منافع یک گروه سمت وسوی خاصی به ارتباطات می‌دهد. عقلانیت ارتباطی در این بخش به کار ما می‌آید و به روشنگری درباره این اسرار پنهانی کمک می‌کند.

سطح دیگری از عقلانیت، ارتباطی است که گاهی ما در فضای تاریخی مان از سطح معرفت عقلانیت ارتباطی با عنوان عرف یاد می‌کنیم. در اینجا باید یادآوری کنم در برخی متون و کتاب‌ها، واژه سکولار را به اشتباه، عرفی ترجمه می‌کنند. مقصود از عرف، آن چیزی است که در فضا و فرهنگ عمومی یک جامعه جریان دارد و از آنجا که فرهنگ همه جوامع لزوما غیردینی نیست، بنابراین نمی‌توان عرف را به عنوان معادل مطلق برای مفهوم سکولار به کار برد.

جهان عرف، جهان فرهنگ و تاریخ در برابر متن حقیقت است. ما به لحاظ تاریخی سطحی از حقیقت یا عقلانیت داشتیم و مراد از عقلانیت نیز مرحله‌ای است که در آن به درکی از حقیقت می‌رسیم. انسان می‌تواند با اراده تشریعی خداوند موافق باشد یا نباشد. در صورت موافقت با این اراده، پیوندی میان حقیقت و شایستگی او برقرار می‌شود وگرنه، میان آن دو فاصله می‌افتد، بنابراین انسان از حقیقت دور می‌شود.

فقیهان و حقوقدانان بسیار به حوزه عرف نیازمند هستند. شاید فهم فردی با فهم عرفی متفاوت باشد. گاهی عرف را در معنای دیگر هم به کار می‌برند که به فضای حوزه شریعت مربوط می‌شود. جهان عرف، جهان فرهنگ و تاریخ است که در مقابل جهان حقیقت است. فرهنگ و ارتباطات، حوزه‌‌هایی نیستند که از نیمه دوم قرن بیستم فعال شده باشند. فرهنگ از قرن نوزدهم، مهم‌ترین موضوع برای مطالعات مردم‌شناسانی بود که کشور‌های غیرغربی و جوامع غیرصنعتی را موضوع علم خود قرار داده بودند و ارتباطات نیز حوزه‌ای بود که از نیمه اول قرن بیستم در مواقع جنگ موضوع مطالعات جامعه‌شناسان قرار می‌‌گرفت. نکته قابل ‌توجه این است که تحولات معرفت ‌شناختی، اولا حوزه فرهنگ و همچنین ارتباطات را بیش از پیش فعال ساخت و ثانیا این دو حوزه را بیش از آن که موضوع و ابژه دانش علمی قرار دهد، به‌ عنوان حوزه‌‌های تاثیرگذار در سوژه و ذهنیت عالمان به رسمیت شناخت.

یافتن حقیقت، مستلزم شنوا بودن است. انسان باید بشنود تا بتواند طلوع حقیقت را دریابد. همه انسان‌ها از عقل برخوردارند و حقیقت در برابر همگان وجود دارد، منتها باید بر مسائلی مانند وهم و خیال فایق آمد تا بتوان از حقیقت بهره مند شد. شناخت حقیقت، نیازمند منطق است و جستجوی حقیقت در حوزه مفاهیم به برهان نیاز دارد. این برهان می‌تواند تجریدی یا تجربی باشد و نوع آن را موضوعی تعیین می‌کند که برهان برای آن اقامه می‌شود. غیر از برهان، ابزارهای دیگری مانند شعر، مغالطه، خطابه و جدل برای یافتن حقیقت وجود دارند. فعالیت معرفتی در حوزه‌های مختلف مانند فرهنگ و اندیشه ابزار خاص خود را می‌طلبد. البته برهان نیز می‌تواند در قلمرو فرهنگ فعال باشد، زیرا فرهنگ با عقل ارتباط دارد، اما قدم نخست در این عرصه، درک حقیقت است.

پارسانیا: در حوزه ارتباطات انسانی اسرار پنهانی وجود دارد که براساس آن، منافع یک گروه سمت وسوی خاصی به ارتباطات می‌دهد. عقلانیت ارتباطی در این بخش به کار ما می‌آید و به روشنگری درباره این اسرار پنهانی کمک می‌کند

برای کشف حقیقت نیاز به منطق وجود دارد. شفای ابن سینا برخلاف قانون او نظیر یک دائره المعارف است. بیش از نیمی از کتاب «الهیات» شفا به منطق اختصاص دارد و یک جلد از منطق نیز به برهان می‌پردازد و در چند جلد دیگر آن نیز حوزه‌های دیگر معرفت از جمله شعر و خطابه بررسی شده اند. با استناد به کتاب شفای ابن سینا می‌توان گفت ما در فضای فرهنگی مان در قلمرو مواجهه با دیگران و بسط یک اندیشه، روش‌های مختلفی را به صورت علوم مدون داشته‌ایم. هر یک از ابزارهای برهان، خطابه و شعر و دیگر ابزارها در عرصه ارتباطات جای یکدیگر را تنگ نمی کنند، بلکه هر یک از آنها در جایگاه خود ارزشمندند. امروز خطابه و دانش ارتباطات، جایگزین سایر معرفت‌ها شده است و حقیقت در متن ارتباطات شکل می‌گیرد. براساس برخی نظریه‌های ارتباطات، این حوزه خود را متولی ساخت حقیقت می‌داند.

دینانی: معنای ربط

مرادی را ز اول تا ندانی / کجا در آخرش جستن توانی بلی این حرف نقش هر خیال است / که نادانسته را جستن محال است. موضوع بحث این همایش، ارتباطات و فلسفه ارتباطات است. شاید مساله‌ای در عالم هستی به عمق و عظمت مساله ارتباطات وجود نداشته باشد. در دنیای امروز خوشبختانه یا متاسفانه بحث ماهوی کم است یا اصلا نیست. علمای جدید موضوعات را مرتب تقسیم بندی می‌کنند؛ ارتباطات اجتماعی، ارتباطات فرهنگی، ارتباطات سیاسی و.... این تقسیم بندی اگرچه مفید است اما هرچه تقسیم بندی کنیم باید معنای دقیق کلمات را متوجه شویم. ارتباط با ربط چه فرقی دارد؟ ارتباط از ربط است یا ربط از ارتباط؟ اول ربط است و بعد ارتباط به وجود می‌آید یا اول ارتباط است و بعد ربط به وجود می‌آید؟

شبیه این سوال را می‌توان در مورد اضافه بیان کرد. مضاف از اضافه است یا اضافه از مضاف است؟ مسلما اضافه از مضاف به وجود می‌آید، اگر این اعتقاد را داشته باشید در ربط و ارتباط هم باید همین را بگویید. ربط از ارتباط است یا ارتباط از ربط است؟ ما ارتباط را خوب می‌فهمیم و همواره در ارتباط با سایر موجودات هستیم اما فهمیدن ربط دشوار است! ربط چیست و کجاست؟

مضاف و مضاف الیه را هم می‌توان متوجه شد اما آیا می‌توان اضافه را نشان داد؟ ربط کجاست؟ شاید هیچ واژه ای کثیرالاستعمال تر از کلمه ربط در زبان‌ها نباشد. اما شاید نمی توان ربط را مشخص کرد! انواع ارتباطات را می‌توان تقسیم بندی و فهم کرد، اما ربط چیست؟ اضافه چیست؟ درک این مفاهیم مهم است.

برای این که بتوان ربط را فهمید باید بی ربطی را درک کرد. آیا می‌توان موجودی را در جهان پیدا کرد که هیچ ربطی با هیچ موجود دیگری نداشته باشد؟ اگر این اتفاق افتاد می‌توان ربط را هم تعریف و درک کرد. آیا ماهیان دریا می‌توانند آب را معنا کنند، آیا غیر آب را می‌فهمند تا بتوانند آب را معنا کنند؟! آگاهی و علم چیست؟ آیا علم بدون معلوم می‌تواند وجود داشته باشد؟ علم که خودش ربط است می‌خواهد ربط را بشناسد.

ذات خداوند تنها چیزی است که به هیچ چیز وابسته نیست. وابسته نیست یعنی ربطی ندارد. حال این سوال مطرح می‌شود خدایی که وابسته نیست و غنی بالذات است، آیا با چیزی ارتباط دارد؟ علم خداوند به ربط نیاز دارد یا نه؟ علم خداوند معلوم نمی خواهد؟ علم صفت و ذات موصوف است. آیا صفت و موصوف با هم ارتباط ندارند؟ صفات حق تعالی با ذات ربطی ندارد؟ رابطه صفت و موصوف چه رابطه ای است؟ از انواع ارتباطی که می‌شناسید رابطه صفت و موصوف چه نوع رابطه ای است؟ پیچیده ترین رابطه‌ها میان صفت و موصوف برقرار است، اگر حروف ربط وجود نداشته باشد نمی توان اصلاحرف زد. ربط مهم است. در یک گزاره موضوع و محمول مهم تر است یا ربط؟ اگر ربط نباشد اصلانمی توان حرف زد. اگر ربط یا ارتباط را از این عالم بگیریم، جهان آشوب می‌شود.

چیزی که خارج از حوزه ربط باشد در هستی وجود ندارد. در عالم هستی علی الاطلاق خارج از حوزه ربط چیزی وجود ندارد. آیا ربط بدون مرتبط الیه معنی دارد؟ ربط محض معنی دارد؟ باید یک جا استقلال وجود داشته باشد و آن مقام ذات حق تبارک و تعالی است، اما چه کسی ذات حق تعالی را می‌شناسد؟ حضرت ختمی مرتبت(ص) فرموده:

«مَا عَبَدْنَاک حَقَّ عِبَادَتِک وَ مَا عَرَفْنَاک حَقَّ مَعْرِفَتِک»

خدایا ذات تو را نمی توانم بشناسم.

حضرت ختمی مرتبت سیدالموحدین(ص) می‌فرماید:

خدایا ذات تو را نمی‌توانم بشناسم.

پس معلوم شد مستقلی در جهان است که همان ذات حق تعالی و تبارک است.

مقاله

نویسنده سیدحسین امامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ابن سینا؛ نابغه مشرق زمین

ابن سینا؛ نابغه مشرق زمین

ابوعلی سینا معروف به شیخ الرئیس، یکی از بزرگترین و معروفترین فیلسوفان جهان اسلام می‌باشد که تاثیر وافری بر فلسفه و نظریات فلسفی نهاده است.
No image

از ممکن الوجود تا واجب الوجود

برهان صدیقین نخستین بار بر اساس آیات قرآن کریم و توسط ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند مسلمان ارائه شد.
ابن عربی و مخالفت عرفانی با قاعده الواحد

ابن عربی و مخالفت عرفانی با قاعده الواحد

آنچه مسلم است آنکه ابن عربی از جمله عارفان بزرگ مسلمان است. عرفان ابن عربی وحدت وجودی است.
تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین

تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین

گرچه علامه طباطبایی تقریر خود از برهان صدیقین را مبتنی بر کتاب اسفار ملاصدرا بیان می‌کند، اما به اذعان بسیاری از متفکران برهان علامه کاملترین و بهترین برهان نسبت به پیشینیان خود است.
مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

آقا حسین خوانساری از جمله مخالفان سرسخت قاعده الواحد است.

پر بازدیدترین ها

زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
تمایزات دو مکتب فکری عقل گرایی و تجربه گرایی‌

تمایزات دو مکتب فکری عقل گرایی و تجربه گرایی‌

می توان فلسفه جدید را به دو واکنش تجربه گرایانه در برابر خرد گرایانه خلاصه کرد.
جایگاه تفکر و تعقل در دین

جایگاه تفکر و تعقل در دین

مقدمه: اهمیت تفکر و تعقل در زندگی آدمی تا بدان جاست که از آن به عنوان وجه تمایز اصلی انسان و سایر جانداران نام می‌برند.
No image

حکمت عملی

حکمت عملی مجموعه آن بایدها و نبایدهایی است که بخشی به اخلاق، بخشی به سیاست، بخشی به تدبیر منزل برمی‌گردد و هر چه جزء شعب فرعی این اصول یادشده است.
مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

آقا حسین خوانساری از جمله مخالفان سرسخت قاعده الواحد است.
Powered by TayaCMS