دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی براصول و مبانی عرفان کیهانی

در بخش اول این مطلب نقدهایی بر مبانی و اصول عرفان کیهانی شامل ناممکن بودن عبادت خداوند و همچنین عدم امکان شناخت خدا و عشق و محبت به خداوند مطرح شد.
نقدی براصول و مبانی عرفان کیهانی
نقدی براصول و مبانی عرفان کیهانی

نویسنده: علی ناصری راد

نفی تکثرگرایی در مفهوم هدایت انسان

در بخش اول این مطلب نقدهایی بر مبانی و اصول عرفان کیهانی شامل ناممکن بودن عبادت خداوند و همچنین عدم امکان شناخت خدا و عشق و محبت به خداوند مطرح شد. اینک در بخش دوم این مقاله نکاتی از جمله انسان شمولی و تکثرگرایی و همچنین مفهوم صراط مستقیم از دیدگاه این نحله با محک آیات قرآن کریم مورد نقد قرارگرفته است.

باز بودن درهای آسمان

به این سه مطلب توجه کنید:

الف: عرفان کیهانی (حلقه) نوعی سیر و سلوک عرفانی است، که مباحث عرفانی را مورد بررسی نظری و عملی قرار می‌دهد؛ و از آن جا که انسان شمول است، همه انسان‌ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی، می‌توانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.

ب: اصل 17: در مسایل آسمانی (معنوی) تسلیم و در مسایل زمینی (دنیوی) تلاش، عوامل تعیین کننده هستند.

ج: اصل 33: تسلیم در حلقه، تنها شرط تحقق موضوع حلقه مورد نظر است؛ در غیر این صورت، باید از توان‌های فردی استفاده شود که آن نیز محدودیت خواهد داشت.

حاصل جمع این سه فراز این است که در عرفان کیهانی برای تشکیل حلقه و اتصال به شعور کیهانی و کسب فیض خدا و درمان، دین و مذهب شخص مهم نیست؛ زیرا این مکتب انسان شمول است. از سوی دیگر چون جریان اتصال کیهانی امری آسمانی (معنوی) است و در مسایل آسمانی (معنوی) تسلیم تعیین کننده است تنها کافی است شخص تسلیم باشد تا موضوع حلقه مورد نظر تحقق یابد. بنابراین درهای آسمان برای هر کسی با هر دینی باز خواهد بود.

این معنا با آیه قرآن که می‌فرماید: کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا می‌دهیم! (اعراف-40) تناقض داشته و ناسازگار است. اگر در این مکتب برای هیچ انسانی محدودیتی نیست و به اصطلاح انسان شمول است پس هر کسی با هر مکتب و مذهبی که دارد می‌تواند در این جریان وارد شود هر چند آیات الهی را تکذیب کند، جنایت کند، خیانت کند، علیه قرآن حرف بزند، به احکام شریعت عمل نکند و در جامعه فساد و فحشا راه بیاندازد و...

درحالی که قرآن می‌فرماید: کسانی که آیات الهی را تکذیب می‌کنند و سرپیچی می‌نمایند یعنی آگاهانه برخلاف آن رفتار می‌کنند درهای آسمان برای آنان باز نمی‌شود. بی‌شک منظور از آسمان در این آیه شریفه آسمان مادی نیست. بنابراین دست کم برخی از انسان‌ها از برکات آسمانی محروم خواهند بود و این با انسان شمول بودن نمی سازد.

یادآوری آیه‌ای دیگر در اینجا بجاست که فرمود:

چه برای آنها استغفار کنی، و چه نکنی، (حتی) اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمی‌آمرزد! چرا که خدا و پیامبرش را انکار کردند؛ و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمی‌کند. (توبه-80)

این آیه خطاب به پیامبر اکرم(ص) است درباره مشرکین و می‌فرماید: آنان قابلیت خود را از دست داده‌اند: برای شان آمرزش بخواهی یا برای شان آمرزش نخواهی، اگر هفتاد بار برای آنان طلب آمرزش کنی، پس خدا آنان را نمی‌آمرزد! این بدان سبب است که آنان به خدا و فرستاده‌اش کفر ورزیدند و خدا گروه نافرمانبرداران را راهنمایی نمی‌کند.

چرا روح القدس و...

در اصل 23 آمده:

هنگامی که انسان درخواستی داشته باشد، مستقیما از خدا درخواست می‌کند (فاستقیموا الیه) ولی جواب درخواست او از طریق شبکه شعور کیهانی (یدالله، روح القدس، جبرئیل و...) پاسخ داده خواهد شد.

چه دلیلی بر این تعیین واسطه‌گری روح القدس وجود دارد؟ در کجای عرفان و معارف اسلامی چنین مطلبی یافت می‌شود! چه دلیلی بر این مطلب دارید آیا به صرف این که انسان ادعا کند دو نفر با یکدیگر حلقه وحدت (آن هم وحدت ادراکی؟) تشکیل دهند روح القدس حاضر می‌شود! «هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین». (نمل 64)

در آیه «و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین». (غافر -60)

پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا شما را بپذیرم کسانی که از عبادت من تکبر می‌ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند سخن از این است که هر گاه انسان درخواستی از خدای متعال داشته باشد خود او اجابت می‌کند. در آیه هیچ واسطه‌ای در میان نیست. حضرت ابراهیم(ع) نیز فرمود: و اذا مرضت فهو یشفین».(شعرا- 80)

رابطه روح القدس و درمان را در چه مکتبی می‌توان یافت؟ در نقدهای دیگر به این موضوع اشاره خواهیم داشت.

صراط مستقیم همگانی

در اصل 35 آمده:هر انسانی صرف نظر از نژاد، دین و ملت، تحول خواه و کمال پذیر بوده می‌تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد.

اگر معنای عبارت این است که برای هر کسی این امکان وجود دارد که در صراط مستقیم قرار بگیرد این معنا درست خواهد بود ولی چرا در این صورت عبارت «صرف نظر ازنژاد، دین و ملت» آورده شده که عبارت را ابهام آمیز نماید و اگر منظور این است که صراط مستقیم ربطی به دین انسان ندارد و هر کس با هر دینی می‌تواند در صراط مستقیم باشد این معنا درست نبوده و به معنای پلورالیسم دینی است و با قرآن تعارض خواهد داشت؛ زیرا صراط مستقیم یک اصطلاح قرآنی است و قرآن برای آن شرایطی را بیان نموده است و اصطلاح قرآنی را باید به همان معنایی که در قرآن آمده به کار برد.

واژه صراط در قرآن کریم 45 بار آمده است که 33 مورد آن با صفت مستقیم همراه است. تاکید قرآن کریم این است که صراط مستقیم راه عبادت پروردگار و اطاعت از اوست.

به این آیات توجه کنید: ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کرده ای؛ و نه گمراهان. (الحمد-6)و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است. (یس- 61) خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر را)! این است راه راست. (ال عمران- 51) آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. (زخرف- 43) هر کس به خدا تمسک جوید، به راهی راست، هدایت شده است. (ال عمران- 101)

قداست انسان

در اصل 54 آمده: جهان هستی تجلی الهی و ناشی از شعور و آگاهی خداوند است، لذا کلیه اجزای آن باید مورد احترام انسان قرار داشته باشد. هتک حرمت و پوشاندن تقدس هر جزء از جهان هستی، کفر محسوب می‌شود.

در اصل 67 آمده: بیت الله فقط به انسان اطلاق می‌شود، زیرا تنها مکانی است که خداوند از روح خود در آن دمیده است (نفخت فیه من روحی) لذا نزدیک شدن به حریم انسان‌ها، باید با تقدس کامل صورت گیرد و هیچ انسانی حق تجاوز به حریم دیگران را نخواهد داشت.

اصل 42:فراکل نگری، نگرشی است نسبت به انسان که در آن به انسان به عظمت و وسعت جهان هستی دیده می‌شود، در این دیدگاه، انسان متشکل است از کالبدهای مختلف، مبدل‌های انرژی، کانال‌های انرژی، حوزه‌های انرژی، شعور سلولی، فرکانس ملکولی و... و بی نهایت اجزای متشکل ناشناخته دیگر.

در این اصل‌ها جایگاه جهان و انسان بازگو شده و با استناد به تجلی و نفخ روح، هم جهان و هم انسان دارای تقدس شمرده شده اند و سپس به تشکیل شدن انسان از کالبدها و اجزای ناشناخته اشاره کرده است .

در قرآن نیز به کرامت انسان‌ها تصریح شده می‌فرماید:ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم برتری بخشیدیم.(اسراء-70)

نویسنده بر پایه این نگاه به انسان، در این مکتب عرفانی از جنبه دیگر انسان غفلت نموده است. جنبه دیگر یعنی باورها و عملکرد انسان. درست است که خدا انسان را آفریده و از روح خود در او دمیده اما قضیه کرامت و تقدس انسان به اینجا پایان نمی‌یابد این گونه تقدس، تقدسی تکوینی براساس وابستگی تکوینی به خدای متعال است. برای انسان لایه دیگری از احترام و تکریم و تقدس نیز وجود دارد و آن، باورهای ناب و پایبندی به دستوراتی است که از سوی همان خالق متعالی رسیده است. به بیان دیگر حوزه احترام و تقدس را نباید در اصل آفرینش خلاصه نمود بلکه به تمام آنچه از جانب خدا رسیده باید سرایت داد.

غرض از بیان این نکته این است که وقتی حوزه تقدس و حریم احترام انسان در جنبه تکوینی خلاصه شود لازمه‌اش این است که در مکتب عرفانی، باورهای افراد و دین و مذهب و پایبندی‌های آنان برای ارتباط با شعور الهی (به تعبیر نویسنده) مهم نباشد و «هر انسانی صرف نظر از نژاد، دین و ملت، تحول خواه و کمال پذیر بوده، می‌تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد.»

به عبارت دیگر از این گونه بیان تنها یک صنف انسان به دست می‌آید و آن صنف، همه انسان هاست با هر دین، نژاد و... که داشته باشند.

قرآن گذشته از احترام تکوینی و نوعی انسان با نگاهی دیگر از دو دسته انسان سخن به میان می‌آورد: گروهی که نزد خدا گرامی اند چون به باورهای ناب رسیده و عملکرد منطبق با دستورات الهی دارند (آمنوا و عملوا الصالحات) و گروهی که اهل عناد و تکذیب و انکار و خودمحوری بوده‌اند.

می‌توان نگاه اول را نگاه به انسان دانست و نگاه دوم را نگاه به انسانیت. یک وقت ما به جنبه خلقت انسان به عنوان مکانی که خداوند از روح خود در آن دمیده است توجه می‌کنیم و برای او تقدس قائل می‌شویم و یک وقت به جنبه‌های انسانی یعنی باورها و عملکردهای او نظر می‌کنیم. از نگاه اول انسان‌ها یک صنف‌اند و فرقی بین خوب و بد مثلاامام حسین علیه السلام و یزید نیست و عرفان کیهانی هر دو را شامل می‌شود ولی از نگاه دوم انسان‌ها دو دسته‌اند که در آیات مختلف قرآنی از این تقسیم یاد شده است؛ از جمله:آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق است! نه، هرگز این دو برابر نیستند. (سجده-18)حال این دو گروه (مومنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است: آیا این دو همانند یکدیگرند؟ آیا پند نمی گیرند؟(هود24)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقدی بر مبانی واصول نظری عرفان کیهانی

نقدی بر مبانی واصول نظری عرفان کیهانی

یکی از مباحثی که درحوزه فکر و اندیشه درجامعه کنونی ما مطرح است، بحث ظهور و بروز جریان‌های شبه عرفان یا عرفان‌های کاذب و یا عرفان‌های منهای خدا و شریعت است.
کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

این کتاب با هدف عرضه صحیح و دفاع معقول اندیشه عرفانی و زدودن پیرایه‌های موهم، موهن و فراگیر عرفان و معنویت‌های نوظهور...

جدیدترین ها در این موضوع

تقلید معقول با شعور شهروندی تعارضی ندارد-قسمت اول

تقلید معقول با شعور شهروندی تعارضی ندارد-قسمت اول

پرسش‌های بنیادین انسان درباره جهان هستی و چگونگی تفسیر آن، تاریخی به درازای اندیشه بشری دارد.
رابطه اخلاق و سیاست در نظریه ارسطو

رابطه اخلاق و سیاست در نظریه ارسطو

سیاست و اخلاق از جمله موضوعاتی است که فصل خاصی از تاملات فکری و پژوهشهای فلسفی ارسطو را به خود اختصاص داده است.
سیاست اخلاقی و اخلاق سیاسی

سیاست اخلاقی و اخلاق سیاسی

در اندیشه امام علی (ع)، «دولت» به معنای نهاد دارنده و اِعمال کننده قدرت برای تحقق غایت نهایی است و معاصی ای چون سلطه و برتری جویی در آن راه ندارد.
No image

فلسفه تاریخ نزد متفکران ایران و اسلام

از جمله دانش‌هایی که در پرتو ظهور اسلام نمو یافت و واجد شکوفایی افزون شد، دانش تاریخ و به تبع آن فن تاریخ نگاری بود. آنچه روشن است مورخان مسلمان که البته بیشترین آنان ایرانی بودند با وجود بهره گرفتن از فرهنگ‌های مختلف، در تاریخ نگاری به گونه‌ای بنیانگذار و پیشتاز بوده‌اند. اما براستی مسلمانان در تاریخ چه دیدند که چنین بدان روی آوردند؟
فلسفه تاریخ از دیدگاه ابوالفضل بیهقی

فلسفه تاریخ از دیدگاه ابوالفضل بیهقی

تاریخ و نگارش آن در روزگار اسلامی، رشد فزاینده‌ای پیدا کرد و البته این امر جز با همت تاریخ نگارانی که بیشترین آنان ایرانی تبار بودند، میسر نشد. مورخان مسلمان رویدادهای تاریخی را مخلوق اراده و مشی پروردگار می‌دانستند.

پر بازدیدترین ها

فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه اخلاق و سیاست در نظریه ارسطو

رابطه اخلاق و سیاست در نظریه ارسطو

سیاست و اخلاق از جمله موضوعاتی است که فصل خاصی از تاملات فکری و پژوهشهای فلسفی ارسطو را به خود اختصاص داده است.
فلسفه مارکسیسم

فلسفه مارکسیسم

فلسفه مارکسیسم، فلسفه معروفی در جهان امروز می‌باشد که تقریباً پرنفوذترین و بحث انگیزترین فلسفه‌هاست و پاسخ همه سوالها را به مردم می‌دهد و کاملترین توضیح را درباره دنیا و تاریخ و زندگی به طور کلی فراهم می‌کند و به هر چیز و هر کس مقصودی اختصاص می‌دهد.
Powered by TayaCMS