دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بررسی جايگاه عقل در فهم آيات قرآن

يكی از موضوعات مهمی كه در فهم قرآن مورد توجه قرار می‌گيرد، نوع تعامل نص‌محور يا عقل‌محور با قرآن كريم است.
بررسی جايگاه عقل در فهم آيات قرآن
بررسی جايگاه عقل در فهم آيات قرآن

بررسی جايگاه «عقل» در فهم آيات قرآن

قرآن موافق تفسير «عقل‌محور» است

حميد آرين‌پور

روزنامه جوان

تاریخ انتشار: 25 اردیبهشت ماه 1397

يكی از موضوعات مهمی كه در فهم قرآن مورد توجه قرار می‌گيرد، نوع تعامل نص‌محور يا عقل‌محور با قرآن كريم است. در طول تاريخ دو جريان اصلی در خصوص فهم قرآن وجود داشته كه گروه نخست كه خاصه در قرون ابتدايی اسلام يا در ميان علمای عامه مطرح‌تر بوده است، به بی‌نيازی قرآن از تفسير يا بر تفسير نص‌محور (منطبق با ساير آيات و نه مبتنی بر تعقل) تأكيد دارد. اين جريان نگاه صرفاً تعبدی و ظاهرنگر نسبت به قرآن دارد و تلاشی برای فهم بر مبنای تفسير عقلانی ندارد، اما جريان ديگر با اعتقاد به حجت درون و بيرون، عقل و خرد را ابزاری مؤثر در شناخت قرآن و سنت به عنوان حجت ظاهری در نظر می‌گيرد‌. در نوشتار پيش رو تلاش بر آن است شواهد قرآنی برای تأييد جريان دوم يعنی تفسير قرآن بر اساس عقل فردی از دل قرآن از چند جنبه ارائه گردد.

قرآن دعوت به تدبر می‏كند

شايد مهم‌ترين نشانه اهميت تعقل در قرآن را باید دعوت خود اين كتاب آسمانی از مسلمانان به تدبر در آيات دانست. تدبر كه در آيات مختلف مورد مدح قرار گرفته و ناديده گرفتن آن مذموم شمرده شده است، نيازمند ابزاری به نام عقل در مواجه شدن با سخن خداست و اگر تعقل جايگاهی نداشت، تشويق مكرر مسلمانان به اين امر، خالی از وجه می‌نمود. عباراتی چون «افلا يعقلون»، «افلا يدبرون»، «افلا تتفكرون» در قرآن زياد به كار رفته است.

علامه طباطبايی در مقابل افرادی كه معتقدند در شناخت آيات قرآن بايد به فهم ظواهر بسنده كرد و تعقل در استخراج مفهوم آيه نوعی بدعت به حساب می‌آيد از همين استدلال استفاده نموده و می‌نويسد: «قرآن و سنت بسنده كردن به ظاهر و تعقل نكردن در آيات را تصديق نمی‌كند. همه آيات قرآن بر تدبر و به ‌كارگيری تلاش برای تكميل معرفت الهی و معرفت به آياتش از راه تذكر و تفكر و دقت در آيات قرآن تشويق و تحريك می‌كند و به اقامه دليل عقلی در اين باره فرامی‌خواند و سنت در اين مسير همنوا با قرآن است؛ حال چطور ممكن است قرآن به مقدمه‌ای دعوت كند و نتيجه‌اش را بی‌اعتبار اعلام نمايد. دعوت به مقدمه‌ای كه نتيجه‌ای بر آن مترتب نشود بی‌معنا و بر خلاف حكمت است.»

براهين قرآن، مؤيد لزوم به ‌كارگيری منطق در فهم آيات

در ميان آيات قرآن هستند؛ آياتی كه به مسائل اعتقادی مربوط هستند و با ادله عقلانی در صدد اثبات مواردی چون توحيد، صفات الهی و... برآمده‌اند. به عنوان مثال در آيه شريفه «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (انبياء/22) به اعتقاد شهيد مطهری(ره) به گونه‌ای از استدلال منطقی به روش «قياس استثنايی» بهره‌گيری شده است. يا در آيه مباركه «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ» (مؤمنون/91) كه در صدد اثبات وحدانيت خداوند و فردانيت اوست، به اعتقاد آيت‌الله سبحانی حاوی يك سلسله برهان عقلی است كه آن را می‌توان اينطور خلاصه نمود: «تعدد اله مايه تعدد خالق است. تعدد خالق ملازم با تعدد مخلوق است. تعدد مخلوق ملازم با تعدد تدبير است. تعدد تدبير منجر به حاكميت يك خالق بر خالق ديگر می‌شود.»
در نمونه ديگری می‌توان به آيه 66 سوره ابراهيم اشاره نمود كه مقابل بت‌پرستان از زبان حضرت ابراهيم از يك استدلال منطقی استفاده شده است: «قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ». در واقع اصل اين استدلال به اين شكل است كه از مقدمه نخست يعنی «بت‌ها دخالتی در سرنوشت انسان ندارند و نفع و ضرری برای او ندارند» و مقدمه دوم يعنی «آنچه دخيل در سرنوشت انسان نيست و نفع و ضرری برای او ندارد، شايستگی و شأنيت پرستش ندارد» نتيجه‌ای به دست می‌آيد كه همان «بت‌ها شايستگی پرستيده شدن ندارند» است.
پس می‌توان نتيجه گرفت قرآن گاه خود برای اثبات اعتقادات دست به براهين منطقی و قياسی زده است كه خود شاهدی دال بر تأييد كاربست عقلانيت در مصحف شريف است.

كاركرد عقل در عبور از ظواهر

در برخی آيات قرآن، عبارات يا تشبيه‌هايی نهفته است، كه حكم دادن به معنی ظاهری آيه، ره به سوی گمراهی خواهد برد. مثلاً در آيه « أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ» (يس/71) از عبارت «دست خدا» استفاده شده است. برخی اهل ظاهر از امثال اين آيه حكم به وجود اعضا و جوارح انسانی برای خدا داده‌اند. در صورتی كه به كار بردن عقل و استدلال در تفسير آيه به ‌سادگی مشخص می‌كند مفهوم و برداشت عقلانی، چيزی جز بيان ظاهر است. لذا ائمه(ع) و جميع علمای شيعی (از جمله خواجه نصيرالدين طوسی، علامه حلی، علامه طباطبايی) در تفسير اين آيه تصريح كرده‌اند معنای «دست» قدرت و احاطه الهی بر همه اشياست. كما اينكه امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «يدالله فوق ايديهم» فرمود: «خداوند بر هر كار قادر است و همه چيز را اداره می‌كند». امام رضا(ع) نيز در روايتی در خصوص آيه «بل يداه مبسوطتان» (مائده/64) مورد سؤال قرار می‌گيرند كه آيا برای خداوند دو دست مانند دستان ما آدميان هست؟ كه امام پاسخ می‌دهند: «لا، لو كان هكذا لكان مخلوقا»؛ خير، اگر اينگونه باشد خداوند مخلوق خواهد بود. كه اين نشان می‌دهد امام (ع) با استناد به حكم عقل ظاهر آيه را تفسير نموده‌اند و از آنجا كه عقلاً ساحت باری تعالی از تجسم مبراست، پس معنايی كه از ظاهر كلمات آيه به نظر می‌رسد، مفهوم اصلی نيست و كنايی است.

مسائل تعقلی محض در قرآن

برخی مفاهيمی كه در قرآن كريم برای بشر ارائه شده است، مفاهيمی هستند كه جزو محسوسات نبوده و اساساً قابل مشاهده و حكم به ظاهر نيستند. عبارت‌های مربوط به ماورای طبيعت چون «لوح محفوظ»، «عرش» و «قلم» از اين جمله هستند. در اينگونه موارد می‌طلبد تا با استفاده از براهين و ادله عقلی و با قياس ساير روايات، به استخراج مفهوم صحيح آيه بپردازد. شهيد مطهری (ره) اين مسائل را «تعقلی محض» می‌نامد بدين معنی كه جز از روش تعقل، با ابزار ديگری نمی‌توان آن را فهميد: «در قرآن مسائلی از اين قبيل مطرح است: ليس كمثبه شي، ولله المثل الاعلي، له الاسماء الحسني، الملك القدوس، اينما تولوا فثم وجه الله، هوالله في السموات و الارض، هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن، و... قرآن اين مسائل را به چه منظور طرح كرده است؟ آيا برای اين بوده كه مسائل نفهميدنی و درك‌نشدنی كه اصول و مبادی‌اش در اختيار بشر نيست، بر وی عرضه دارد و از مردم بخواهد تعبداً و بدون درك آن را بپذيرند، يا از قضا واقعاً می‌خواسته مردم خدا را با اين شئون بشناسند، ناچار راهی را برای وصول به اين حقايق معتبر می‌دانسته است و آن را به صورت يك سلسله محصولات درك‌نشدنی، القا نمی‌كرده است.»

طلب برهان و محاجه منطقی

در شماری از آيات قرآن، از مخاطب برهان و حجت خواسته شده است. مثلاً در آيه شريفه «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ » (انبياء/24) صراحتاً از مخاطب برای اعتبار بخشيدن به عقايدش، طلب دليل عقلی (برهان) نموده است و اين برهان نيز در پايه‌ای‌ترين اعتقادات دينی (اصل توحيد) خواسته شده است.

آيه «أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (نمل/64) نيز موردی مشابه با همين مورد است. پس می‌توان چنين استنتاج كرد قرآنی كه از مخالفان نيز دليل و حجت عقلی در اعتقادات می‌طلبد، استدلال و مدعای خودش نيز بر اساس استناد به احكام عقلی بوده و فهم آن توسط ابزار عقل ميسر است.

اصل عليت در قرآن

يكی از مهم‌ترين اصول مطرح در شيوه عقلانيت «اصل عليت» است كه بر مبنای آن بسياری از قواعد ديگر منطقی و فلسفی بنانهاده می‌شود. قرآن نيز بسياری از مسائل خود را با بهره‌گيری از اصل عليت بيان می‌كند. به قول شهيد مطهری «رابطه علت و معلولی و اصل عليت خود پايه تفكر عقلانی است و قرآن خودش آن را محترم شمرده است و به كار می‌بندد». استفاده از اين اصل در قرآن را شهيد مطهری (ره) خود به خوبی بيان نموده است: «بخشی از بيانات قرآن خطاب به انسان بر اساس اصل عليت بنا شده است. يعنی مبتنی بر اين پيش‌فرض است كه بر شئون انسان و حيات او، اصل و رابطه علی و معلولی حاكم است. انسان با تجربه و عقل خود نيز اين مسئله را به خوبی درك می‌كند كه تمام اجزای عالم با همه تفاوت‌هايی كه در ماهيت و انواع دارند، هر يك از يكسو دارای فعل و اثری است و از سوی ديگر تأثيراتی را از غير خود می‌پذيرد و سازوكاری هم كه اجزای نظام موجود كه با هم در ارتباط تام هستند، ناشی از همين اصل است كه آن را قانون عليت عمومی می‌خوانند و آن اين است كه هر چه فی نفسه قابليت وجود و عدم داشته باشد، به واسطه غيرخود موجود می‌شود و در صورت عدم علت به وجود نمی‌آيد. خداوند در قرآن نيز اين قانون و عموميت آن را امضا كرده و اصل و پايه بسياری از خطاب‌های خود قرار داده است. اگر اين قانون صحيح نبود يا در برخی موارد تخلف می‌كرد، استدلال بر آن و مبتنی بر آن ناتمام بود. در حالی كه قرآن بر اساس همين اصل عليت، بر وجود صانع و وحدانيت او و قدرت و علم و ساير صفاتش استدلال كرده است و از طريق صفاتش بر ثبوت آثار و معلول‌های آن استدلال كرده است.

رفع تعارض ظاهری آيات با ابزار عقل

يكی ديگر از مواردی كه نشان می‌دهد، نه تنها استفاده از ابزار تعقل در فهم آيات قرآن ممكن است بلكه ضرورت نيز دارد، تعارض ظاهری ميان گروهی از آيات مصحف شريف است. به عنوان مثال برخی آيات قرآن مانند «فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» (ابراهيم/4) يا « مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا» (حديد/22) بر مجبور بودن و محكوم بودن انسان دلالت دارند در حالی كه بعضی ديگر از آيات از جمله «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11) و «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» (انسان/3) صراحتاً به مختار بودن انسان اشاره می‌نمايد. اين دو دسته از آيات معنايی مقابل يكديگر دارند و به قول شهيد مطهری(ره) اكثر علمای تفسير و كلام شيعه آنها را با يكديگر معارض می‌دانند.

اگر بخواهيم برداشت ظاهری آيه را ملاك تأييد محتوا قرار دهيم، با تناقضی مواجه می‌شويم كه اصل عدم وجود خلل و فرج در آيات الهی را زير سؤال می‌برد. در اين صورت يا مشابه برخی از علمای كلام بايد قائل به توقف در فهم معنای آيات شد، يا بايد يك دسته را ناديده گرفت و از دسته‌ای ديگر جانبداری كرد (مثل جانبداری معتزله از اختيار) يا بايست روش سومی را پيش گرفت كه همان استفاده از ابزار عقل برای مفهوم‌يابی آيات است. امام صادق(ع) نيز روش واپسين را در تفسير آيات قرآن مورد تأييد قرار می‌دهند و با توضيح منطقی امكان توأمان جبر و اختيار و در نظر گرفتن موضعی بين اين دو، عبارت «لا جبر و لااختيار، بل امر بين الامرين» را در جمع عقلانی بين اين دو دسته آيات به ظاهر متناقض به كار می‌گيرد.

 

منبع: روزنامه جوان

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
زندگینامه افلاطون

زندگینامه افلاطون

افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود.
Powered by TayaCMS