27 دی 1395, 2:37
توجه داشته باشيم كار براي خدا اين نيست كه انسان از هر تلاشي به جز عبادت خداوند دست بردارد؛ بلكه تلاش براي رفع نيازهاي زندگي خود، كار براي اهل و عيال و... همه جزو كارهاي خدايي است و هيچ منافاتي با اخلاص ندارد. هر چيزي اسباب و علل و ريشهها و زمينههاي خاص خودش را دارد. اخلاص نيز از اين امر مستثنا نيست؛ از اين رو لازم است براي دستيابي به اخلاص، به اسباب و عوامل آن دست يافت و ريشههاي آن را تقويت كرد. اهم اسباب و علل اخلاص، امور ذيل ميتواند باشد:
خدا باوري و يقين به وجود آخرت، از عواملي است كه در تقويت اخلاص نقش سازنده دارد. علي (ع) فرمود: « سبب اخلاص [ورزي] يقين [و باور جزمي] است. »آري، كسي كه باور دارد همه قدرتها به دست خداست و آگاه به تمام رازها اوست و حساب و كتاب و بهشت و جهنم فرداي قيامت در دست اوست، چگونه ميتواند اعمال را خالص براي او انجام ندهد و ديگران را در آن شركت دهد!
علم و دانش، مخصوصاً علوم ديني، اگر در دل و جان انسان جا گرفت و مصداق اين روايت شد كه: «علم نوري است كه خداوند در قلب هر كسي بخواهد، قرار ميدهد. » ثمره و نتيجه آن اخلاص خواهد بود. علي(ع) فرمود: « ميوه علم و دانش، اخلاص [ورزي در] عمل است. »
اصلِ آرزو براي انسان، مفيد و ضروري است و اگر آرزو نباشد، خيلي از كارها انجام نخواهد گرفت و بسياري از تلاشها و پيشرفتها تحقق نخواهد يافت؛ ولي آنچه مذموم است و مردود و انسان را از پيشرفتها باز ميدارد و اخلاص و قصد قربت را از انسان ميگيرد، آرزوي بيهوده و باطل، طولاني و دور و دراز است. علي(ع) فرمود: « آرزوها را كم كن، اعمالت خالص خواهد شد.»
مخلص كسي است كه دست طلب به پيش ديگران دراز نميكند و چشم اميد به دست و جيب ديگران ندارد. در نتيجه، ميتوان گفت: يكي از حساسترين عوامل اخلاص، نااميدي از ديگران و اميد مطلق داشتن به خداوند است. علي (ع) ميفرمايد: « ريشه اخلاص نااميدي از آن چيزي است كه در دست مردم است [مثل مال و ثروت و... ].»
آيتا... حجت وقتي از نجف به قم ميآيد، مرحوم آيتا... العظمي عبدالكريم حائري به ايشان پيام ميفرستد كه هر وقت به پول احتياج داشتي، ما در خدمت هستيم و تقديم ميكنيم. آيتا... حجت در جواب ميگويد: «من از لطف و كرامت ايشان كمال تشكر را دارم؛ ولي اگر من به پول نياز داشتم، از خود «كريم متعال« درخواست ميكنم، نه شيخ عبد الكريم. »
اخلاص در كارها در واقع انتخاب نقطه صد و برگزيدن مرحله بالاتر است. توجه داشته باشيم كار براي خدا اين نيست كه انسان از هر تلاشي به جز عبادت خداوند دست بردارد؛ بلكه تلاش براي رفع نيازهاي زندگي خود، كار براي اهل و عيال و... همه جزو كارهاي خدايي است و هيچ منافاتي با اخلاص ندارد. خوب است اين معني را از زبان پيامبر اكرم (ص) بشنويم: روزي رسول اكرم (ص) با اصحاب خود نشسته بودند. جوان توانا و نيرومندي را ديدند كه اول صبح به كار و كوشش مشغول شده است. اصحاب گفتند: اين جوان شايسته مدح و تمجيد بود، اگر جواني و نيرومندي خود را در راه خدا به كار ميانداخت. رسول اكرم (ص) فرمود: «اين سخن را نگوييد. اگر اين جوان براي معاش خود كار ميكند كه در زندگي محتاج ديگران نباشد و از مردم مستغني شود، او با اين عمل در راه خدا قدم بر ميدارد. همچنين اگر كار ميكند به نفع والدين ضعيف يا كودكان ناتوان كه زندگي آنان را تامين كند و از مردم بينيازشان سازد، باز هم به راه خدا ميرود؛ ولي اگر كار ميكند تا با درآمد خود به تهيدستان مباهات كند و بر ثروت و دارايي خود بيفزايد، به راه شيطان رفته و از صراط حق منحرف شده است.»
اگر جامعهاي سالم و بالنده را طالبيم كه در آن افراد و قشرهاي گوناگون به فراخور استعدادها و قابليتهاي خود سهميشايسته داشته و از آسيبهاي اجتماعي و اختلالات رفتاري مصون باشند، بايد بيشترين توجه را به سلامت خانوادهها معطوف نماييم. خانواده از منظر ارزشهاي اسلامي، به عنوان فطريترين و طبيعيترين نهاد بشري از رفيعترين منزلت برخوردار بوده و در عين حال بيشترين و خطيرترين مسئوليتها را برعهده دارد. خانواده به مثابه اصليترين پايگاه رشد و شكوفايي شخصيت انسان وپرورش مهارتهاي اجتماعي نسل آينده اساسيترين سهم را در سلامت و اعتلاي جوامع بشري برعهده دارد و بخش قابل توجهي از شكلگيري شخصيت، تبلور رفتارهاي اجتماعي، تمايلات بين فردي و مسئوليتپذيري انسانها حاصل چگونگي بازخوردها، بينشها وتجارب آنان در زندگي خانوادگي است. بنابراين سلامت و سعادت جامعه، به سلامت وپويايي نظام خانواده وابسته است و سلامت وتعادل وتعالي نظام خانواده نيز به كيفيت روابط بين زن و شوهروالدين و فرزندان بستگي دارد. بدون ترديد براي كودكي كه پاي به عرصه وجود ميگذارد پدر و مادر كاملترين و خوشايندترين موجودات هستي و شخصيت و منش آنان كاملترين الگو براي همانندسازي است. كودكان، نخستين تجربه ارتباط اجتماعي شان را از پدر و مادر خويش ميآموزند. زماني كه كودك متولد ميشود، در صورتي كه نيازهاي زيستي، عاطفي و اجتماعي او به گونهاي شايسته تامين شود، به پدر و مادر خويش دلبستگي پيدا ميكند و چنين رابطه دوستانهاي پايه اوليه رشد سالم شخصيت اجتماعي وي را تشكيل ميدهد. بهطوركلي، سلامت و استحكام و اقتدار عاطفي و منطقي خانواده و برخورداري پدران و مادران از بصيرت و بينش اجتماعي و نيز آگاهيهاي مستمر ايشان، ضامن رشد مطلوب شخصيت اجتماعي كودكان و نوجوانان است و پيشگيري از تعارضات، تضادها، كج رويها و اختلالات رواني- اجتماعي ايشان نيز در گرو سلامت خانواده است. خانوادهها اركان اصلي يك جامعه سالم، پويا و متعالي را تشكيل ميدهند. پس اگر جامعهاي سالم و بالنده را طالبيم كه در آن افراد و قشرهاي گوناگون به فراخور استعدادها و قابليتهاي خود سهميشايسته داشته و از آسيبهاي اجتماعي و اختلالات رفتاري مصون باشند، بايد بيشترين توجه را به سلامت خانوادهها معطوف نماييم و پس از آن متوجه مدارس به عنوان ناقلان و حافظان نظام آموزشي حاكم بر جامعه باشيم. بديهي است كه بدون همراهي و همگاميمادران و پدران متعهد، آگاه و دلسوز، مربيان مدرسه نميتوانند چندان موفق باشند، زيرا فرآيند تعليم و تربيت همانند مثلثي است كه يك ضلع آن خانه، ضلع ديگرش مدرسه و پايه آن كودك است. بهطور كلي اساس كجرويهاي اجتماعي را بايد در خانواده جستوجو كرد. سلامت، رشد و تحول واعتلاي هر جامعهاي در گرو وجود خانوادههای مقيد،متعهد، سالم،پويا و بانشاط است. محوراساسي خانواده وجود همسران همراه و همراهان همدل است. از اين رو پويايي و نشاط وتعالي خانواده نيز در گرو سلامت و تعالي شخصيت و آرامش زوجين است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان