28 بهمن 1395, 5:18
امام علي(ع) فرمود: اي كميل اگر سختي و فشار بر تو روي آورد زياد بگو «لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم» تا برطرف شود و اگر نعمتي از جانب خدا به تو رسيد زياد بگو «الحمدلله» تا افزون شود و چون روزيت دير رسيد زياد بگو«استغفرالله ربي و اتوب اليه» تا وسعت يابي. (تحف العقول، ص 168). اذكاري كه توصيه شدهاند، علاوه بر آنكه باعث غفلتزدايي از انسان ميشوند، معارف الهي را نيز آموزش ميدهند و رهتوشه معرفتي مسافران به سوي خدا را فراهم ميكنند، چنانكه ذكر شريف «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم» از گنجينههاي آسماني است. امام باقر فرمودند: آنجا كه قدرتي را بجا صرف كرده و خدا را اطاعت كردهايد، اين قدرت بر اطاعت، از ناحيه خداست و آنجا كه معصيت نكردهايد، در حقيقت، عنايت الهي بين شما و آن معصيت حائل شده است. پس لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم يعني: لا حول لنا عن معصيةالله الا بعونالله و لا قوة لنا علي طاعةالله الا بتوفيقالله عزوجل. (بحارالانوار، ج 90، ص 187) گاهي انسان را به گناه دعوت ميكنند، اما مانعي در مسيرش پديد ميآيد. او نميداند راهي كه به آن دعوت شده است، راه گناه است يا نميداند چرا راهبندان شد، اما بعد ميفهمد او را به مجلس گناه دعوت كرده بودند و اين راهبندان، همان حول الهي بود كه بين او و گناه حائل شد. اينكه ما در نماز ميگوييم: «بحولالله و قوته اقوم و اقعد» به اين معنا نيست كه فقط در حال نماز كه برميخيزيم و مينشينيم، بقوهالله است؛ بلكه به اين معناست كه همه حركات و سكنات ما، در نماز و در غير نماز به قوت الهي است. پيامبر اكرم(ص) اين ذكر شريف را ذكر فرشتگان حامل عرش معرفي كرده است: تسبيح حمله العرش (بحارالانوار، ج 90، ص 191) و در برخي روايات تفسيري آمده است كه فرشتگان حامل عرش نيز كه ذات اقدس خداوند از آنان به الذين يحملون العرش (سوره غافر، آيه 7) ياد ميكند، هنگامي كه حمل عرش الهي، يعني مقام فرمانروايي خدا، برايشان دشوار بود ذكر «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم» را به آنان آموختند.شايد چنين ذكري براي فرشتگان دفع سختي و دشواري باشد. ليكن، «بحولالله و قوته اقوم و اقعد» در نماز مصداقي از آن اصل كلي است. زيرا «لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم»؛ يعني، هيچ جا منع و قدرت و تواني نيست مگر به عنايت ذات اقدس خداوند و اختصاصي به نماز يا غير نماز و نيز اختصاصي به انسان و غير او ندارد.
اسماعيل بن عبدالخالق گويد: مردي از اصحاب پيامبر(ص) مدتي بود كه به خدمت ايشان نرسيده بود. رسول خدا(ص) به او فرمود: چه چيزي باعث شد كه دير نزد ما بيايي؟ عرض كرد: بيماري و نداري. پيامبر فرمود: آيا به تو دعايي ياد بدهم كه خدا به وسيله آن بيماري و نداري را از تو رفع كند؟ عرض كرد: بله يا رسولالله. پيامبر(ص) فرمود: بگو «لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم، توكلت على الحى الذى لا يموت و الحمدلله الذى لم يتخذ (صاحبة و لا) ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا. »آن فرد ذكر را گفت و زماني نگذشت كه نزد پيغمبر(ص) بازگشت و عرض كرد: يا رسولا... خداوند بيماري و نداري را از من رفع نمود. (اصول كافي، ج 6، ص 249.)
يكي از مهمترين عواملي كه سبب افزايش و فراواني نعمت ميشود، شكر و سپاس انسان به پيشگاه خداوندي است كه در آياتي از جمله آيه 7 سوره ابراهيم به آن توجه داده شده است. بنابراين، اگر كسي خواهان افزايش و فراواني نعمت نسبت به خود يا جامعه است ميبايست شكرگزار نعمت باشد. البته شكر نعمت ابعاد و مراتب متعدد و گوناگوني دارد كه از شكر زباني تا شكر قلبي را شامل ميشود؛ چنان كه شكر واقعي آن است كه انسان از نعمت به درستي در مسير كمالي از آن بهره گيرد و از هرگونه افراط و اسراف و تبذير نعمت خودداري نمايد. (بقره، آيات 271 و 581؛ اعراف، آيه 241؛ نحل، آيه 411؛ عنكبوت، آيه 71؛ لقمان، آيه 21 و سباء آيه 51 و آيات ديگر) . امام صادق(ع) نقل ميفرمايد: خداوند به موسي(ع) وحي كرد اي موسي حق شكر مرا به جا آور. موسي(ع) گفت: خدايا چگونه حق شكر تو را به جا آورم و حال اينكه هيچ شكري را من به جا نميآورم، مگر اينكه تو نعمتي بر اين شكرگزاري به من عنايت كردهاي و من بر اين نعمت اخير بايد شكري ديگر كنم. پس خطاب آمد اي موسي همين قدر كه معرفت پيدا كردهاي اين شكرگزاري تو نيز از من است، شكر مرا به جا آوردهاي. (كافي، ج 2، ص 98)
از آن جا كه يكي از عقوبتهاي گناه براي مؤمن در دنيا، فقر و تنگ دستي است كه همچون خورهاي به جانش افتاده، او را آزار داده و در اجتماع خوارش ميكند و نيز از آن جا كه استغفار شوينده گناهان و از بين برنده عقوبت آنها در دنيا با همه شدّت و عظمتشان است، و با از بين رفتن گناهان زمينهاي براي گرفتاري مؤمن در اثر ارتكاب گناه باقي نميماند؛ بدين خاطر يكي از بركات استغفار رهايي از ناداري و حل مشكلات اقتصادي شمرده شده است. پس استغفار از گناه و عذرخواهي از خداوند باعث زدايش فقر و بيچارگي، افزايش رزق و روزي، بركت در مال و ثروت و بهره مندي از نعمتهاي پروردگار. اين خود اثر پرباري است كه باعث توفيقات معنوي بسياري در دنيا ميشود. از اين روست كه خداوند با روشني از آن ياد كرده و ميفرمايد: (سوره نوح، آيه 10ـ 12). از پروردگار خويش آمرزش طلبيد كه او بسيار آمرزنده است (اگر چنين كنيد) او (باران) آسمان را پي درپي بر شما فرو ميفرستد و شما را با اموال و فرزندان بسيار كمك ميكند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار ميدهد. رسول خدا(ص) نيز در اين زمينه ميفرمايند: كسي كه زياد استغفار گويد و از خدا عذرخواهي كند خداوند از هر غصّهاي برايش گشايشي قرار دهد و از هر تنگنايي راه فراري پيش پايش گذارد و او را از جايي كه گمان ندارد روزي ميدهد. (بحارالأنوار، ج 90، ص 281) امام رضا(ع) حديث زيبايي را از پدران خويش، از رسول خدا (ص) روايت ميكنند كه فرمودند: منِ اسْتبْطأ الرِّزْق فلْيسْتغْفِرِالله. (بحارالأنوار، ج 90، ص 277). كسي كه روزيش به كندي به دست ميآيد، بايد استغفار كند و از خدا آمرزش طلبد. اميرالمؤمنين(ع) نيز، در سخن پرباري استغفار را سبب افزايش روزي شمرده، ميفرمايند: الإسْتِغْفارُ يزيدُ فِي الرِّزْق. (بحارالأنوار، ج 90، ص 277). استغفار و طلب آمرزش از خداوند روزي انسان را زياد ميكند. در سخن پر نور ديگري نيز همين اثر را براي زياد گفتن استغفار ذكر ميفرمايند: أكثِرُوا الإِسْتِغْفار تجْلِبُوا الرِّزْق. (بحارالأنوار، ج 90، ص 277) . زياد استغفار گوييد و از خدا پوزش بطلبيد تا روزي را (به سوي خود) جذب نماييد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان