دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ناقص‌الخلقه‌های قيامت

No image
ناقص‌الخلقه‌های قيامت دنيا تنها جايي است که انسان مي تواند با عمل خويش، امکان رشد و تکامل را فراهم آورد و از نقص برهد و کمال را براي خود رقم زند؛ همان طوري که رحم مادر جايي است که اعضا و جوارح شکل مي گيرد اما پس از به دنيا آمدن کودک، فرصتي براي رهايي از نقص هاي اساسي نيست، هر چند که مي تواند برخي از نواقص جزيي را برطرف کند. نويسنده در اين مطلب شرايط انسان هاي ناقص الخلقه در آخرت و قيامت را براساس آموزه هاي وحياني اسلام بررسي کرده است. *** شرايط مشترک رحم مادر و رحم دنيا رحم مادر جايي است که کودک در آن شکل مي گيرد و ماده و صورت وي به کمال می‌رسد. خداوند در آيات چندي به اين مطلب اشاره کرده است. از جمله در آيه 14 سوره مؤمنون مي فرمايد: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را به صورت مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوان هايي ساختيم، بعد استخوان ها را با گوشتي پوشانيديم، آنگاه جنين را در آفرينشي ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا که بهترين آفرينندگان است. کودک در شرايط مناسب رحم، رشد و نمو مي کند و همه اعضا و جوارح او شکل می‌گيرد؛ البته ممکن است که برخي از جزئيات پس از توليد تکميل شود، ولي اين به شرطي است که عضو اصلي وجود داشته و نقصي نداشته باشد. به عنوان نمونه نوزاد از بدو تولد مي تواند بشنود، مگر اينکه مبتلا به اختلالات شنوايي باشد. توانايي شنيدن در کودک در پايان يک ماهگي کامل مي شود، هرچند درک کامل آنچه که مي شنود زمان بيشتري مي طلبد. درباره ديدن نيز مسئله همين گونه است؛ زيرا هرچند نوزاد در هفته اول، توانايي کامل براي ديدن را ندارد و تا حدودي نابينا تلقي مي شود، اما او حتي از آن زمان هم مي تواند مادرش را بشناسد؛ زيرا چشم در رحم از نظر عضوي کامل شده است. محققان مي گويند حتي نوزادان 4 روزه، نسبت به افراد غريبه و ناآشنا زمان بيشتري را به مادرشان خيره می‌شوند. در هفته هاي اول تولد اشيايي که 20 تا 30 سانتي متر از صورت او دورترند، براي کودک تار و مبهم درنظر مي رسند و توانايي تشخيص آنها برايش آسان نيست. اعضا و جوارح کودک بايد در رحم مادر شکل گيرد و کامل شود ولي اگر نقص عضوي داشته باشد، پس از تولد امکان رهايي از نقص به طور طبيعي نيست و بايد به همان صورت ناقص‌الخلقه تا پايان عمر با سختي و مرارت گذران حيات کند. همين مسئله درباره کساني که در دنيا نتوانسته اند به کمال برسند و نواقص هويتي و وجود خويش را تکميل کرده و خدايي شده و صفات خداوندي را در خود تحقق و فعليت و ظهور بخشند (بقره، آيه138)، صادق است. براساس آيات قرآن انسان در دنيا اين فرصت را دارد تا خود را براي ابد بسازد و هر آنچه در رحم دنيا ساخته در آخرت تجسم مي يابد و انسان با صورت و بدني وارد صحنه قيامت مي شود که خود در دنيا ساخته است. چهره های انسان های ناقص الخلقه براساس آيات و روايات انسان هايي که نتوانستند در رحم دنيا خود را با تربيت نفس و خودسازي کامل کنند با چهره هاي ناقص در صحنه برزخ و قيامت وارد خواهند شد. اين انسان‌ها براساس آموزه هاي قرآني در صورت سنگ تا گياه تا چارپايان و وحوش خواهند بود که بيانگر نقص است؛ زيرا انسان صورتي دارد که برتر از صورت و حقيقت ديگر آفريده هاي هستي است. کساني که به جاي خودسازي و مبارزه با نفس و رهايي از هواهاي نفساني، عمر خويش را به لهو و لعب و بيهودگي گذرانده اند، با توجه به مقدار گمراهي و ضلالت، گرفتار سقوط و نقص عضو و جوارح مي شوند. اين گونه است که برخي گرفتار کوري و کري مي شوند و برخي ديگر بينايي و بصيرت خود را از دست مي دهند (حج، آيه 64؛ بقره، آيه 7؛ جاثيه، آيه 23) و برخي ديگر، گرفتار زنگار قلب و تغيير آن (مطففين، آيه 14) شده و ماهيت انساني را به طور کلي از دست داده نخست در مرتبه چهارپايان (اعراف، آيه 179؛ فرقان، آيه 44) و سپس پست تر از چهارپا و در مرتبه گياهان و نباتات (همان) و خار و خاشاک و هيزم دوزخ (جن، آيه 15) و سپس تا مرتبه سنگ ها و سنگ سخت و خارا (بقره، آيه 74) و سپس سنگ آتش زنه دوزخ (بقره، آيه 24؛ تحريم، آيه 6) تنزل مي کنند. هر گناهي نقصي در انسان ايجاد مي کند چنان که هر عبادتي کمالي را به وجود می‌آورد. از اين رو در قرآن بيان مي شود خود انسان با خوردن مال يتيم آتش دوزخ مي خورد در حالي که چنين احساسي ندارد. (بقره، آيه 174؛ نساء آيه 10) اما اگر چشم برزخي داشت آن را به عيان مي ديد و اگر شامه و گوش برزخي داشت و ملکوت را مي ديد و مي شنيد می‌توانست آن را ببويد و بشنود و ببيند. اما چون بر چشم هاي آدمي پرده اي از گناه کشيده شده و بر دلهاي آدمي خاک و آشغال ريخته شده، قدرت و توان ديدن و شنيدن از وي گرفته شده است؛ وگرنه انسان با تقواي الهي مي توانست بداند و ببيند و به علم حضوري و شهودي دريابد. (بقره، آيه 282؛ فرقان، آيه 29؛ طلاق، آيات 2 و 3؛ تکاثر، آيات 5 و 7) به عبارت ديگر اگر تقوا داشتيم و اجازه مي داديم تا اعضا و جوارح بر فطرت خود بماند، آن وقت مي توانستيم ببينيم و بشنويم و بوي خوش عبادت و بوي تعفن و ناخوش گناه را حس کنيم. براساس آيات قرآن همان طوري که به حضرت ابراهيم(ع) ملکوت هستي نشان داده شده (انعام، آيه 75) همه انسان ها مي توانند ملکوت را نظاره کنند (اعراف، آيه 85) و آن گاه بيرون از دايره ابعاد چهارگانه جسم و دنيا، مي توانستند بهشت و دوزخ را هم اکنون نظاره کرده و بلکه رؤيت کنند. (تکاثر، آيات 5 و 7) براساس آيات و روايات، آنچه موجب فقدان رؤيت باطن اشياء و اعمال مي شود، پرده هايي است که بر چشم و قلب ما قرار دارد. وقتي اين پرده ها کنار برود حقايق همان طوري که هست ديده مي شود. خداوند به محتضر در هنگامي که مرگ مي رسد و پرده هايش کنار مي رود، مي فرمايد: لقد کنت في غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک اليوم حديد؛ «واقعاً از اين حالت، سخت در غفلت بودي، ولي ما پرده ات را از جلويت برداشتيم و ديده ات امروز تيزبين است.» (ق، آيه 22) در اين آيه بيان مي شود پرده از تو برداشته مي شود (عنک غطائک) نه از واقع، پس واقع و حقيقت تغييري نمي کند، بلکه اين تغيير در خود انسان با مرگ رخ مي دهد و پرده از وجودش برداشته مي شود و حقايق را چنانکه هست با تمام وجودش درک مي کند. در روايات اين حقيقت به خوبي بيان مي شود که انسان در همين دنيا هويتي براي خود مي سازد که اگر چشم بصيرت داشته باشيم مي توانيم ملکوت و حقيقت هويتي خود و ديگران را ببينيم. ابوبصير از دوستان روشندل امام باقر(ع) در يکي از سال ها در مراسم حج به همراه آن امام طواف مي کرد. او مي گويد: از زيادي صداها و تکبيرهاي حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجيج و اکثر الضجيج، چقدر حاجي زياد شده است و سر و صداها چقدر بيشتر شده!» در اين موقع امام(ع) فرمود: «يا ابابصير! ما اقل الحجيج و اکثر الضجيج؛ اي ابابصير! چقدر حاجي کم است اما سر و صدا زياد است.» آيا مي خواهي راستي گفته ام را ثابت کنم و خودت با چشم خويش حقيقت گفتار مرا ببيني؟» عرض کردم: چطور ممکن است اي مولاي من؟! فرمود: «جلوتر بيا!» من به امام باقر(ع) نزديک شدم. دست مبارک را بر چشم هايم کشيد و چند جمله دعا کرد. در اين حال من بينايي خود را باز يافتم. امام فرمود: اي ابابصير! حالا به حاجيان طواف کننده بنگر. هنگامي که به جمعيت نگاه کردم، بسياري از مردم را به صورت ميمون و خوک هايي ديدم که در گرد کعبه در حالت حرکت بودند و افراد با ايمان و حاجيان حقيقي در ميان آنان مانند نوري در ظلمات مي درخشيدند. عرض کردم: «اي مولاي من! درست فرمودي و حقيقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجيج و اکثر الضجيج؛ چقدر حاجي واقعي کم و سر و صدا زياد است.» آنگاه حضرت لب هاي مبارک را به حرکت درآورد و با خواندن دعايي، چشم هاي من به حالت اول برگشت. (بحارالانوار، ج 46، ص 261) کمال محدود در عالم برزخ و قيامت براساس آموزه هاي قرآني و تأکيد اساتيد از جمله علامه حسن زاده آملي و آيت الله جوادي آملي، انسان «جنس الاجناس» است نه «نوع الانواع». پس تا زماني که در دنيا است در حال خودسازي است و خودي را از خود مي سازد که مي تواند در شمار انسان خليفه الله، يا چهارپا، يا گياه يا سنگ باشد. البته گاهي ترکيبي از چند حيوان مانند گربه سگ، خرسگ، گاو پلنگ، شترگاو پلنگ و مانند آنها خواهد بود. فرصت عمر براساس آيات قرآن فرصت صيرورت و شدن است. اين شدن مي تواند به سمت کمال و تماميت انسانيت و خدايي و رباني شدن باشد، يا به سوي دفن فطرت و ايجاد نقص در خود و کاهش درجه انسانيت و تبديل به چهارپا و گياه و سنگ باشد. پس وقتي انسان به سوي خداوند برمي گردد اين صيرورت (آل عمران، آيه 28) و انقلاب (اعراف، آيه 125) به خود انسان بستگي دارد که مثبت يا منفي و قربي يا بعدي باشد. همان طوري که کودک در رحم مادر ساخته مي شود و کامل مي گردد و از نواقص می‌رهد و اگر به هر دليلي اين کمال انجام نگيرد و کودک با نقص مادرزادي متولد شود شرايط زندگي دنيا برايش سخت و دشوار بوده و از خيلي چيزها محروم مي شود و بايد تا آخر عمر به شکل ناقص الخلقه زندگي کند، کسي هم که در رحم دنيا به کمال نرسد و يا در خود نقصي ايجاد کند شرايط برزخ و قيامت و آخرت نيز برايش سخت خواهد بود. مسلماً آنچه انسان را در اين دنيا کامل مي کند عمل بر طبق دستورات خداوند و مبارزه با نفس اماره است و گناه و عصيان پروردگار، انسان را دچار نقص و بي هويتي انساني مي کند. انسان تنها در رحم دنياست که مي تواند به سادگي و آساني و با کمترين هزينه خود را به طور کامل بسازد و از نواقص برهد؛ اما اگر از رحم دنيا با نقص خارج شود، در برزخ فرصت اندکي و آن نيز غيرطبيعي و آخرت نيز فرصت بسيار کمتر از اندک خواهد داشت تا ساخته شود و نواقص برطرف گردد و اگر هم برطرف شود بسيار محدود و کم تأثير همانند عضو پيوندي است که خوب جوش نمي خورد و نشانه هاي آن باقي است؛ چنانکه در روايت است اهل بهشتي که مسير دوزخ را گذرانده و سپس وارد بهشت مي شوند داراي نشانه هايي بر پيشاني هستند و پيوند تکميلي و اکمالي به خوبي در آنان قابل شناسايي است. اميرمؤمنان علي(ع) به انسان ها هشدار مي دهد که تا مي توانند در دنيا خود را تکميل کرده و با نقص پا به قيامت و آخرت نگذارند. ايشان مي فرمايد: ان اليوم عمل و لاحساب، و غدا حساب و لاعمل؛ امروز - در دنيا- زحمت و فعاليت، بدون حساب است و فرداي قيامت، حساب و بررسي اعمال و دريافت پاداش است. (شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج1، ک 41) پس انسان وقتي از دنيا رفت ديگر عمل از او بريده مي شود و حتي نمي تواند عملي چون ايمان بياورد و در آنجا حقايق براي او کشف مي شود ولي قدرت بر عمل ايمان آوري نخواهد داشت و مي خواهد که به دنيا برگردد که اگر در برزخ باشد چنين اجازه اي داده نمي شود و اگر قيامت باشد و جهان برچيده شده باشد ديگر معنايي ندارد؛ زيرا ديگر دنيايي نيست. (مؤمنون، آيات 99 و 100) البته در برخي از روايات آمده که در عالم برزخ فرصتي به انسان داده مي شود تا برخي از نواقص را کامل کند. اين فرصت از طريق برخي از اعمالي است که مال خودش است ولي به عللي هنوز در دنيا تداوم دارد. اين اعمالي که پس از مرگ هنوز ادامه مي يابد در برخي از روايات به عنوان باقيات صالحات تعبير شده است که متعدد و متنوع هستند. پيامبر(ص) می‌فرمايد: اذا مات الانسان انقطع عمله الامن ثلاثه: صدقه جاريه، او علم ينتفع به، او ولد صالح يدعو له، هنگامي انسان بميرد عملش قطع مي شود مگر از سه چيز: صدقه جاري، علمي که از آن نفع برده مي شود و فرزند صالحي که برايش دعا مي کند. (بحارالانوار، ج 2، ص 22، حديث 65) امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: شش خصلت است که مؤمن پس از مرگش از آن سود مي برد: فرزند صالح که براي او استغفار مي کند؛ و قرآني که خوانده مي شود؛ چاهي که حفر کرده و درختي که کاشته و آب صدقه اي که جاري کرده و سنت و روش نيکي که پس از وي مردم بدان عمل مي کنند. (بحارالانوار، ج6، ص 293)در حقيقت اين اعمال که پس از وي به او مي رسد باقيات اعمال خودش است. از اين رو در عالم برزخ و در قيامت از آن سود مي برد و نواقص خود را بدان کامل مي کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شفاعت، بالاستقلال یا بالواسطه؟

شفاعت، بالاستقلال یا بالواسطه؟

شرایط استحقاق شفاعت، بازدارنده از ارتکاب گناه باید توجه داشته باشیم که شفاعت نیز یکی از رحمتهای الهی است که خداوند بدین وسیله می‌خواهد بندگان گنهکار خویش را حتّی در قیامت و در آخرین لحظات تعیین سرنوشت نیز مایوس و ناامید نسازد.
No image

قلب ایمان

دین باید وجه الهی داشته باشد و دارای جنبه‌ای باشد که از آن به جنبه «ید الحقی» تعبیر می‌کنند، یعنی آن طرفی که طرف خداست، اصلا بدون خداوند که دین معنایی نخواهد داشت.
حضرت مهدی (عج) در کلام اهل تسنن

حضرت مهدی (عج) در کلام اهل تسنن

نخستین وجه مشترک میان تشیع و تسنن در مسأله ظهور منجی است
شفاعت و شبهات وهابیت‌

شفاعت و شبهات وهابیت‌

از زمان پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله تا کنون، درخواست شفاعت از شافعان راستین، جزء سیره مسلمانان بوده است.
مودت و محبت حضرت فاطمه(س) ضامن رهایی از آتش جهنم

مودت و محبت حضرت فاطمه(س) ضامن رهایی از آتش جهنم

حضرت فاطمه زهرا(س) شخصیت جامع و کامل الهی بزرگ و بی نظیر در بین زنان جهان بوده و هست و خواهد بود.

پر بازدیدترین ها

چرا اهل سنت، اهل بیت پیامبر(ص) را قبول ندارند

چرا اهل سنت، اهل بیت پیامبر(ص) را قبول ندارند

واقعیت آن گونه نیست که سؤال کننده تصور کرده است، بلکه اهل سنت اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را قبول دارند؛ یعنى علم، تقوا و کرامات ایشان را قبول دارند
پیوند "ایمان" و "عمل" از منظر آخرین پیامبر خدا

پیوند "ایمان" و "عمل" از منظر آخرین پیامبر خدا

عنصر "ایمان" در روان‌شناسی شخصیت انسان بر اساس آموزهای دینی از جایگاه عالی برخوردار است.
آشنایی با اهل بیت (ع)

آشنایی با اهل بیت (ع)

پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) و اهل بیت او، زیباترین واژه و برترین مخلوقات، نزد مسلمانان جهانند.
امام زمان در کلام امام حسین(ع)

امام زمان در کلام امام حسین(ع)

امام زمان(عج) از کسانی است که از آدم(ع) تا خاتم(عج) از میان پیامبران و همه اولیای الهی و امامان معصوم(ع) به او توجه داده اند؛ زیرا انسان بی امید به آینده ای روشن و سعادتمند، انگیزه حرکتی خود را از دست می‌دهد.
آیا در قرآن آیه ای بر ولایت و امامت حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد؟

آیا در قرآن آیه ای بر ولایت و امامت حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد؟

بنا به نقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادى (بیش از سیصد آیه )درباره ولایت على(علیه السلام) و فضائل و مناقب آن حضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آنها از عهده این پاسخ خارج است لذا ما در اینجا فقط به نقل چند مورد از کتب معتبره اهل سنّت اشاره مى نمائیم:
Powered by TayaCMS