دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عدالت، از آرزو تا سراب

No image
عدالت، از آرزو تا سراب

مسعود خوشابى

روزنامه ابتکار

سه شنبه 28 شهریور ماه 1396

برخی واژه‌ها سحرانگیز و اسرارآمیز هستند. مفاهیم آنها نه تنها در پهنه‌ اعصار گذشته، جابه‌جا فرق می‌کرده بلکه در برداشت مشترک از آنها حتى در زمان حال چندان توافقی حاصل نیست. در تشبیه، ‌گویی همانند قلل رفیع کوه‌های موهومی در هاله‌ای مالامال از مه و ابر در پرتوی سوسویی از نور آفتاب سپید‌ه‌دمان زمستانی، به گونه‌ای همیشگی پنهان هستند. چه بسا از وجود قطعی این قلل نمی‌توان مطمئن بود. نمی‌توان به این دلخوش بود که مه و ابر با هجوم پرتلاَلو وگرمابخشِ نورِ خورشیدِ عالم‌تابِ تابستانی، به کناری رفته و قله‌های سر به فلک بر افراشته وهم‌آمیز آشکار شوند.

انگار این واژگان در پس اندیشه‌های بشر در محدوده موهومات به سر می‌برند. هر کس از آنها برداشت خاص خودش را دارد، و چون جنساً از اسامی معنی (در مقابل ذات) هستند و دارای معانی‌ای تابع زمان و مکان، لذا نهایتاً به برداشت صاحب ‌نظران از روزگار و زمانه و تعابیر، تفاسیر و تئاویل ایشان در آن مقاطع تاریخی باز می‌گردد.

واژه‌هایی چون حق، عدالت، برابری، آزادی، ضرورت، خرد، عشق، جبر، اختیار و... خیل پرشمار مشابه، از این دست محسوب می‌شوند. حال ما بر‌آنیم از میان این مجموعه‌ واژگان، به «عدالت» گوشه چشمی بیندازیم.

تعریف دقیق عدالت (JUSTICE) چیست؟ آیا عدالت تعریفی ذات‌باورانه(١) دارد؟ آیا عدالت معنی و مفهومی دارد که در طول ادوار مختلف تاریخی یکسان بوده است؟ آیا در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون این واژه که در مکاتبی از زمره مقدسات فرازمینی برشمرده می‌شود صرفاً با یک تلقی و برداشت واحد مستفاد می‌شود؟(٢)

آیا اگر معنی عدالت را مترادف با دادگری یا عادل بودن (٣) بدانیم، ‌واژه‌ای مختص در حوزه حقوقی و قضایی است؟ یا اگر به یکی از معانی دیگر آن یعنی: انصاف داشتن (۴) التفات شود، در حوزه اخلاقیات قرار می‌گیرد؟ آیا قابل قبول است واژه‌ای به این اهمیت در یکی از برجسته‌ترین لغت‌نامه‌ها صرفا چنین معنی ‌شود؛ دادگری‌ کردن. عدالت کردن.

جرجانی گوید:‌ عدالت در لغت استقامت باشد و در شریعت عبارت از استقامت بر طریق حق است به اجتناب از آنچه محذور است در دین.(۵)

واژه عدالت در طول تاریخ و پهنه گیتی دستخوش معانی، تعابیر و تفاسیر گوناگونی بوده است: الگوهای موکنایی (قرن ١۶ ق.م)، انسان‌واره ‌نگارى‌ هومری (٨ ق.م) فلسفه‌ بدبینانه از تاریخ هسیودوس (٧ق.م)، برداشت هرودت (٧ق.م) از عدالت که از تعریف او از انسان که با درجه‌ اختیاری بیشتری نسبت به اراده خدایان به سر می‌برد نشأت می‌گرفت، آنچه سوفوکلس در «آنتیگون» عرضه می‌دارد (۶)، آموزه‌های فیثاغورس و معادل قرار دادن عدالت و برابری در سیستم نظری متکی بر اعداد او (٧) مفاهیمی از عدالت چون «معامله به مثل»، «چشم در مقابل چشم»، مکتب ایلیایی (ELEATIC SCHOOL)، اظهارات هراکلیتوس و سوفسطاییان به عنوان برجسته‌ترین فیلسوفان قبل از سقراط، مبنی بر اینکه «هیچ چیز ثابت نیست، ثبات صرفاً توهم بشر است، و نزاع یگانه عدالت حاکم بر جهان است.»

پروتاگوراس (۵ق.م) که چون بر این باور بود که «انسان، معیار همه چیز است...» لذا عدالت را هم ساخته و پرداخته‌های انسان می‌دانست، و افلاطون که هر چند متأثر از اندیشه‌های هراکلیتوس بود ولی با نتایج دیدگاه‌های او موافق نبود، جالب اینجاست که افلاطون جامعه را متشکل از: پادشاهان، سربازان و کارگران می‌دانست و بر این باور که هر کس از اجزای سازنده‌ طبیعتش که شامل عقل، اراده و احساس است پیروی می‌کند و عدالت می‌بایستی هم‌نوایی در طبیعت فرد و هماهنگی درون کشور را ایجاد کند. او تعریف درست و حسابی از عدالت ارائه نمی‌دهد و در نهایت توصیه می‌کند همه باید در پی عدالت و فضیلت باشیم تا بر این تعادل فردی و اجتماعی روزبه‌روز افزوده شود و هدف زندگی ‌همین است.(٨)

دیدگاه ارسطو که علی‌رغم همسویی بنیادی با دیدگاه‌های افلاطون در تقابل با او قرار می‌گرفت و قرون متمادی از تاریخ اندیشه بشرتحت تأثیر نظرات او بوده است؛ ارسطو در تعریف عدالت به نوعی به بازی متافیزیکی با واژگان متوسل می‌شود. او عدالت را به دو بخش توزیعی و جُبرانی تقسیم می‌کند. ظاهراً عدالت توزیعی در حیطه مناسبات اجتماعی است و عدالت جُبرانی در حوزه‌ قضا. او قانون‌گذاران و دولت‌مردان را پاداش ‌دهنده، قضات را صادرکنندگان احکام و کشاورزان و بازرگانان را مبادله‌کنندگان کالا تعریف می‌کند و تأکید دارد قاضی در اجرای عدالت وظیفه‌اش اصلاح و جُبران است نه تنبیه و مجازات، تفاسیر عبری، رومی و آموزه‌های تامسی، مسیحیت که تا آن دوران بر عشق به خدا و به همسایه‌ برای تحقق عدالت تأکید داشتند (٩)، دیدگاه‌های فلوطین (PLOTINUS)، اگوستین (که کلیسا را سرچشمه عدالت می‌دانست)، آکویناس... تا مفهوم عدالت در عصر رنسانس و انقلاب فرانسه (١٧٨٩) و ده سال پس از آنکه در سال ١٧٩٩ در «اعلامیه حقوق» منعکس شد و همچنین مباحثات پرباری که در قرون ١٩(١٠) و ٢٠ در خصوص مفهوم و برداشت از عدالت صورت گرفته و آنچه در«اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر» (١٩۴٨) آورده شده و ظاهراً مبنای نظری عملکرد سازمان ملل متحد است تا مفهوم عدالت در سیستم قضایی ایالات متحده آمریکا، فرانسه، انگلستان، آلمان، چین،، هند و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق و روسیه فعلی و مباحثی که در مکاتب نظری پر شمار فعلی، همه و همه در دستور کار است، تأییدی است بر تشبیهی که در ابتدای نوشته‌ حاضر صورت گرفت. هر کدام از عناوین برشمرده خود موضوع کتاب‌ها و مقالات متعددی است که خود می‌تواند هدف پاسخگوئی به مسأله‌ای باشد برای پایان‌نامه‌های تحصیلی و تشریح حتی یک مورد آن در یک مقاله فشرده ممکن نیست، قصد هم این نیست، غرض این است که تأکید شود از این واژه تا وقتی در مفهوم آن اتحاد نظر نباشد (که تا حالا نبوده) نباید مورد استفاده قرار گیرد، منظور این است اصرار شود به کارگیری این واژه در هنگامه‌ای که تعریف روشن و مورد توافق همگانی از آن به عمل نیامده، به هیچ وجه موجب قرابت نظری و عملی انسان‌ها به منظور ره‌گشایی مشکلات و معضلات مبتلا به آنها نمی‌شود.

برعکس به نام نامی عدالت در طول تاریخ پرنشیب و فراز بشر جا به جا رد پای ویرانی و خون‌ریزی دیده می‌شود. چه جنگ‌ها، شقاوت‌ها، بی‌رحمی‌ها، غارت‌ها، چپاول‌ها، به یغما بردن‌ها، اعدام‌ها، زندان‌ها، شکنجه‌ها، تحقیرها و از هستی ساقط کردن‌ها که به نام عدالت صورت گرفته است.

در سخنرانی کدام جبار و دیکتاتور به کرات از واژه‌های عدالت استفاده نشده است. (١١) صرف‌نظر از ابهامات و ایهامات فراوان در مفهوم اجتماعی واژه‌ عدالت در حوزه‌ قضایی نیز در سلاست و وضوح آن جای تردید بسیار وجود دارد.

نویسندگان، صاحب‌نظران و اندیشمندان بسیاری جایگاه عدالت در دستگاه قضاییِ طیفِ وسیعِ جوامعِ مبتنی بر نظام‌های طبقاتی را به نقد و بررسی و حتی سخره کشیده‌اند. آنها کل دستگاه قضایی را حافظ منافع طبقه‌ای خاص معرفی می‌کنند و تأکید دارند در نهایت نظام قضایی در هر کشور به گونه‌ای طراحی شده که از نظام اجتماعی طبقاتی آن جامعه له طبقه‌ حاکم و علیه طبقه‌ محکوم به دفاع برخیزد.

برتولت برشت (١٨٩٨-١٩۵۶) از جمله نویسندگان، نمایشنامه‌نویسان و شعرایی بود که در سیاه ‌ترین دوران تاریخ یکصدساله اخیر جهانی در کانون تلاطمات هولناک اجتماعی (آلمان) متاثر از دو جنگ جهانى ویرانگر به سر برد و در اکثر آثارش کلیه دادگاه‌های نظام سرمایه‌داری را به بهترین وجه، بی‌پایه و اساس معرفی مى کرد و آن ها را به نادیده گرفتن ساده‌ترین موازین اخلاقی و انسانی محکوم مى کرد، به طوری که به جرأت می‌توان ابراز کرد که کمتر نمایشنامه‌ای از او پیدا می‌شود که در آنها حملات جانانه و همه‌جانبه‌ای به نظام قضایی سرمایه‌داری صورت نگرفته باشد و اگر این انتقادات وایرادات را به دادگاه‌های فرمایشی دوره استالین در شوروی و اقمار آن تسری می‌داد و در مقابل آنها به نوعی سکوت تأییدآمیز پیشه نمی‌کرد، به طور قطع می‌توانستیم او را بزرگ‌ترین ادیب و نمایشنامه‌نویس ضد دستگاه قضایی معرفی کنیم. (١٢)

در هزاره سوم میلادی، در عصر پیشرفت پرشتاب جوامع بشری، در دوره‌های انفجار اطلاعات و سهولت تبادل‌ اندیشه‌ها، واژه‌هایی همچون عدالت آرام آرام از کتاب‌های معتبر عقب‌نشینی می‌کنند و وارد موزه‌های لغات می‌شوند و چه بسا در آینده‌ای نه چندان دور به فراموشی سپرده می‌شوند.

اکنون توافقات جمعی مقطعی، حاصل تبادل نظر کارشناسانه عمیق و گسترده انواع احزاب، سازمان‌ها، گروه‌ها، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها، سندیکاها و سایر تشکیلات وسیع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، در فضایى دموکراتیک، معنى واژه هاى کلیدى زندگی اجتماعی انسان ها را مشخص مى کند.

در پاره‌ای از جوامع بشری پیشرفته، هر جا دانش و منافع اکثریت مردم پایه کار قرار گرفته، ابزار پژوهش، شهامت و شجاعت اخلاقى، مهارت و تردستی، ایثار و تمایل، آن قدر شکوفا شده که می‌توانند در خصوص جزییات زندگی‌شان با دقتی وسواس‌گونه و بی‌طرفانه به هر چالشی بپردازند و از آن مسیر به نتایج عملی قابل توجهی دست یابند، و... مفهوم کلى چون عدالت را حتى در حوزه قضا در سایه قرار دهند.

انسان آینده ‌نگر بر اثر توانائی هاى بى نظیرش‌ در برنامه‌ریزی و نظارت بر اهداف تعیین‌شده‌اش روزبه‌روز از دلواپسی‌ها، دلهره‌ها و بیم و هراس‌هایش می‌کاهد و بر زندگی پیروز می‌شود و در این بزرگراه دیگر برای واژه‌هایی با گذشته‌ای تاریک و حال و آینده‌ای نه چندان روشن، جایی نمى یابد، پس همان بهتر که آنها را دوستانه به فراموش‌خانه‌ها بسپاریم و غزل خداحافظی با آنها را سر دهیم و از آن ها به عنوان آرزوهاى دوران کودکى مان، همچون سراب با لبخند یادى کنیم!

در خاتمه جا دارد به عنوان یک مورد استثنایى یادآورى شود در ادبیات روشنگرانه رایج معمولاً به جاى بکارگیرى واژه سوسیالیسم از معادل وطنى آن یعنى «عدالت اجتماعى» که کمتر حساسیت برانگیز است استفاده مى شود، پر واضح است که واژه «عدالت» در ترکیب جدید از بار معانى تاریخى قبلى اش فاصله دارد.

پی نوشت ها و منابع

١- براى توضیح درباره ذات باورى(ESSENTIONISM) مراجعه شود به کتاب «کار روشنفکرى»، بابک احمدى، نشر مرکز، چاپ اول ١٣٨۴، صص 36 – 32.

٢- براى توضیح بیشتر درباره برداشت هاى مختلف از واژه عدالت مراجعه شود به: «فرهنگ تاریخ اندیشه ها»، ویراستار؛ فیلیپ پى واینر، گروه مترجمان، نشر سعادت، چاپ اول ١٣٨۵، جلد سوم، صص١٨٢٢- 1830.

٣- فرهنگ معاصر فارسى یک جلدى، ص٨٨٧.

۴- فرهنگ فارسى عمید، دو جلدى، ص١۴٢٨.

۵- لغت نامه دهخدا، جلد ١٠.

۶- در کتاب «افسانه هاى تباى» نوشته سوفوکلس، ترجمه شاهرخ مسکوب، انتشارات خوارزمى و کتاب «آنتیگون»، ترجمه نجف دریابندرى، انتشارات آگاه که در واقع ترجمه دیگرى از بخشى از کتاب اول است به وضوح دیدگاه سوفوکلس درباره مفهوم عدالت توضیح داده مى‌شود. در مورد آنتیگون فراموش نکنیم که هگل درباره او گفته: «رفیع ترین چهره اى که تا کنون در روى زمین ظاهر شده».

٧- آرتور کوستلر، در کتاب «خوابگردها»، ترجمه منوچهر روحانى، انتشارات کتاب هاى جیبى، چاپ اول ١٣۵١، به زیبائى تمام این دیدگاه را توضیح داده است، در صص 32-12 مهم ترین نظریه فیثاغورس توضیح داده شده و در مابقى کتاب به مواردى از سایر نظریه هاى او پرداخته است. اى کاش مترجمى پیدا مى شد که جلد دوم (عمل آفرینش) و جلد سوم (روح در ماشین) این منظومه ارزشمند را هم ترجمه مى کرد.

٨- کتاب «تاریخ فلسفه راتلج» جلد یکم از آغاز تا افلاطون، ویراستار: سی. سی. تایلور، ترجمه حسن مرتضوى، نشر چشمه ١٣٩٠، درسنامه باارزشى در شناخت اندیشه هاى افلاطون است.

٩- کتاب «بنیادهاى دین و مسیحیت» جلد اول، به قلم کارل کائوتسکى، ترجمه: عباس میلانى، ناشر و سال چاپ نامعلوم، که در سال ١٩٠٨ به قصد «نه تجلیل و نه تحقیر بلکه شناخت آن» منتشر شد، ماخذ مستندى در این باره است. متأسفانه ترجمه جلد دوم یا سایر جلد هاى این کتاب را ندیده ام. ضمناً در جزوه اى به قلم روزا لوکزامبورگ که نخستین بار در سال ١٩٠۵ منتشر شده است تحت عنوان «سوسیالیسم و کلیساها»، ترجمه فرخ بامداد، انتشارات «ما»، سال١٣۵٧، که از زوایاى دیگرى به موضوع مى پردازد.

١٠- گویا بحث عدالت از دولت جدائى ناپذیر است! کتاب «افسانه دولت» ارنست کاسیرر، ترجمه نجف دریا بندرى، انتشارات خوارزمى، چاپ اول ١٣۶٢، بحث عدالت، به ویژه در شناخت اندیشه‌هاى کانت و هگل خواندنى است.

١١- دو کتاب «مکتب دیکتاتورها» اینیاتسیو سیلونه و «نقد وتحلیل جباریت» ماکس اشپربر، در اثبات این ادعا زبان زد هستند. همچنین کتاب دو جلدى «فاشیسم و دیکتاتورى» نیکوس پولانزاس، ترجمه دکتر احسان، انتشارات آگاه، ١٣۶٠، گواه تاریخى معتبر دیگرى است.

١٢- کتاب «برتولت برشت، در قاب عکس ها و لابلاى کلمات»، م. فریش، و، و. هشت، ترجمه: جاهد جهانشاهى، نشر اختران، ١٣٨۵، دقیقاً در قاب عکس ها و لابلاى کلمات اذعان به وابستگى و همبستگى برشت به برلین و مسکو دارد!

ناگفته نماند برشت شعرى (!) با عنوان «آیا خلق خطاپذیر است؟» سروده است که در صفحات

۵٣٣ – ۵ کتاب «در دادگاه تاریخ»، نوشته روى مدودوف، ترجمه منوچهر هزارخانى، انتشارات خوارزمى، ١٣۶٠، آمده است، [متأسفانه این کتاب تاکنون اجازه تجدید چاپ نداشته است] که در آن نه در ماهیت ضد انسانى دادگاه هاى فرمایشى استالین و نه در احتمال خطاپذیرى احکام صادره توسط دادگاه هاى معلوم الحال آن چنانى سخنى در میان نیامده است!

همچنین در این کتاب، برشت دروغ هاى واضح استالینیست ها را قصور و اشتباه ارزیابى مى‌کند و به رغم افشاى پیگیرانه نقش زخم هاى بیشمار و بعضاً جبران ناپذیرى که بر پیکر جهان از تجاوز نازیسم و فاشیسم عارض شده بود از استالینیسم که در نادیده گرفتن دموکراسى گوى سبقت از همقطاران آلمانى و ایتالیائى خود ربوده بود، متأسفانه در بهترین حالت سکوت اختیار کرده است!

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS