دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تقواپیشگان این گونه اند

شبانگاهان، خوفناک است و صبحگاهان، فرحناک! خوفناک از خطر فرو افتادن در ورطه غفلت، و فرحناک از امید به احسان و رحمت خداوند.
تقواپیشگان این گونه اند
تقواپیشگان این گونه اند

39. و شب را با یاد خدا به صبح می‌آورد.

40. شبانگاهان، خوفناک است و صبحگاهان، فرحناک! خوفناک از خطر فرو افتادن در ورطه غفلت، و فرحناک از امید به احسان و رحمت خداوند.

41. اگر نفسش برای ناخشنودیهای خود بر او سخت گیرد (و بخواهد وی را به چراگاه شهوات کشاند، وی بر او سخت می‌گیرد و) خواهشهایش را برنمی‌آورد.

42. روشنای چشمش در جاودانه‌ها و فناناپذیرهاست، و بی‌رغبتی و زهدش در ناپایدارها و زوال‌پذیرهاست.

43. متانت و بردباری را با دانش در می‌آمیزد.

44. و گفتار را با کردار همراه می‌سازد.

45. آرزوهایش کوتاه و اندک است.

46. لغزش و فرو افتادنش در ناشایستها، کم وناچیز است.

47. قلبش خاشع است.

48. و جانش قانع است.

49. خوراکش اندک است.

50. و زندگی و امور دنیایی‌اش ساده و بی‌تکلف است.

51. دینش محفوظ است.

52. شهوتش مرده (و کنترل شده) است.

53. خشمش فرو خورده است.

54. مردمان به خیر او امیدوارند و از شرش در امان.

55. اگر در میان غافلان باشد،‌ از ذاکران و هشیاران محسوب می‌شود و اگر در جمع ذاکران باشد، جزو غافلان به شمار نمی‌آید.

56. کسی را که (از روی غفلت و نادانی، و نه از سر استکبار و ستمگری) به او ستمی کرده باشد، می‌بخشد.

57. و به کسی که وی را محروم ساخته باشد، عطا و بخشش می‌کند.

58. و با آن کس که از او بریده باشد، می‌پیوندد.

59. دشنام و ناسزاگویی از او به دور است.

60. گفتارش نرم و آرام است.

61. زشتکاری از وی دیده نمی‌شود.

62. نیکوکرداری و خوشرفتاری‌اش همواره پدیدار است.

63. خیرش روآورنده است و شرش روی گرداننده.

64. در لغزشگاهها (و هنگامه حوادث پراضطراب،) با وقار و پرصلابت است.

65. و در ناگواریها و مصائب، شکیبا و پابرجاست.

66. بر آن کس که خشم گیرد، ستم نمی‌ورزد.

67. و نیز برای آن کس که دوستش می‌دارد،‌ به گناه نمی‌افتد (برای خوشایند کسی و نفع رساندن به دیگری، خویشتن را به عصیان و تباهی نمی‌افکند.)

68. پیش از آنکه بر او شاهد آورند (و یا به اعترافش وادارند)، خود، به "حق" اعتراف می‌کند.

69. آنچه را که عهده‌دار نگهداری‌اش شده (و مسئولیت حفاظت و سلامت آن را پذیرفته است) تباه نمی‌سازد.

70. آنچه را به یادش آورند (و نیز پندها و عبرتهایی را که به دل و ذهنش سپارند) به فراموشی نمی‌سپارد.

71. به کسی لقب زشت نمی‌دهد (و نام و نشان نازیبا بر کسی نمی‌نهد).

72. به همسایه، زیان نمی‌رساند.

73. دیگران را هنگامه ابتلاشان به بلاها و ناگواریها، ملامت نمی‌کند (و بر مصائبشان، نیشخند نمی‌زند).

74. در قلمرو باطل و بیهودگی وارد نمی‌شود و از مدار حق، خارج نمی‌‌گردد.

75. سکوتش (متفکرانه است و) او را اندوهناک نمی‌نمایاند.

76. و خنده‌اش (تبسم‌گونه است و) به قهقهه، بلند نمی‌شود.

77. اگر بر او ستم رود، شکیبایی می‌ورزد تا خداوند انتقامش را بستاند.

78. جانش از او در سختی است و اما مردمان از وی در آسایش‌اند.

79. خویشتن را برای آخرتش به زحمت می‌افکند و اما مردم را از خود راحت می‌دارد.

80. از هرکس که دوری گزیند و از وی روی برتابد، از سرپارسایی و برای پاک ماندن از آلودگیهاست.

81. و به هرکس نزدیک شود و به او روی آورد، از سرنرمخویی و رحمت و شفقت است.

82. دوری گزیدنش متکبرانه و خودپسندانه نیست.

83. و نزدیکی و دوستی ورزندنش نیز مکارانه و حیله‌گرانه نیست.

* سخن امام(ع) در بیان اوصاف تقواپیشگان و پارسایان، همچنان ادامه داشت و "همام" چنان به هیجان آمده بود که ناگاه نعره‌ای کشید و بر زمین افتاد و جان پارسایش پر کشید و به خدای پارسایان پیوست!

آنگاه امیر پارسایان(ع) فرمود:

والله! من از چنین فرجامی برای او بیمناک بودم (و از این رو، از خواهش وی سربرمی‌تافتم).

سپس فرمود:

شگفتا که موعظه‌های بلیغ، با جان شایستگان آن، چه‌ها می‌کنند!(وه! ‌که این جانهای مستعد، چه شایسته پندگیری و موعظه‌پذیری‌اند!)

آنگاه کسی از حاضران،‌ از سر عناد و بدسیرتی، به حضرت گفت:

یا امیرالمومنین! چرا آگاهی به این حقایق و اسرار، که همام را چنین از پای درآورد، در خودتان چنین تاثیری ندارد و با خود شما چنین نمی‌کند؟

امام(ع) فرمود:

وای بر تو ! اجل هر کس، زمانی معین دارد که از آن تجاوز نمی‌کند و سببی برای پایان حیات اینجهانی اوست که از آن نمی‌گذرد. آرام باش و دیگر چنین (معاندانه) سخن مگوی، زیرا این شیطان بود که بر زبانت چنین دمید.

*جانشان از آنان در سختی و رنجند، ولی مردمان از آنان در آسایش هستند. خویشتن را برای آخرت به زحمت می‌اندازند، امام مردم را از خود راحت می‌دارند.

* دوری گزیدن آنان متکبرانه و خودپسندانه نیست، و نزدیکی و دوستی ورزیدن آنها نیز مکارانه و حیله‌گرانه نیست.

* متانت و بردباری را با دانش درمی‌آمیزند، گفتار را با کردار همراه می‌کنند، و قلبشان خاشع و جانشان را قانع می‌سازند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حکمت 17 نهج البلاغه : ضرورت رنگ كردن موها

حکمت 17 نهج البلاغه موضوع "ضرورت رنگ كردن موها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 2 نهج البلاغه : شناخت ضدّ ارزش‏ها

حکمت 2 نهج البلاغه موضوع "شناخت ضدّ ارزش‏ها" را مطرح می کند.
No image

حکمت 31 نهج البلاغه : ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير

حکمت 31 نهج البلاغه به تشریح موضوع "ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير" می پردازد.
No image

حکمت 16 نهج البلاغه : شناخت جايگاه جبر و اختيار

حکمت 16 نهج البلاغه به موضوع "شناخت جايگاه جبر و اختيار" می پردازد.
No image

حکمت 1 نهج البلاغه : روش برخورد با فته ها

حکمت 1 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با فتنه‏ ها" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS