دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آثار تحصیل و ترک تابعیت نسبت به اولاد و زوجه

No image
آثار تحصیل و ترک تابعیت نسبت به اولاد و زوجه

تابعيت، تحصيل تابعيت، ترك تابعيت، تابعيت زوجه و اولاد

نویسنده : غلامعلي ميرنسب

تابعیت عبارت از رابطه‌ای سیاسی و معنوی است که شخص خاصی را به دولت معینی پیوند می‌دهد. نظر به اصل احترام آزادی افراد، اصولا قانون‌گذاران تحصیل و ترک تابعیت را جایز می‌دانند. تحصیل تابعیت، همان به‌دست آوردن و اخذ تابعیت دولت خاصی را گویند در حالی که ترک تابعیت، گسستن ارادی و اختیاری این رابطه حقوقی است. منظور از اولاد، فرزندان اعم از اشخاص ذکور و أناث می‌باشد. منظور از زوجه نیز همسر دائمی فرد می‌باشد. موضوع قابل‌ طرح این است که تحصیل یا ترک تابعیت یک فرد، چه اثری می‌تواند بر تابعیت دیگران داشته باشد؟ قانون‌گذار ایرانی به اقتضاء وضع خاص کشور خود، قواعدی وضع نموده که در زیر بدان خواهیم پرداخت.

آثار تحصیل تابعیت

ممکن است شخصی با درخواست تابعیت ایران و موافقت دولت ایران با آن، به تحصیل تابعیت ایران نائل شود. حال مسأله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که تحصیل تابعیت ایران از سوی پدر (یا شوهر) چه تأثیری بر تابعیت سایر اعضای خانواده (فرزندان یا زوجه) ممکن است داشته باشد؟

به لحاظ اهمیت خانواده و تشکیل و بقاء این واحد کوچک اجتماعی و همچنین تأثیر همبستگی خانواده و اعضای آن در وحدت جامعه، ناگزیر ‌قانون‌گذاران می‌بایست تأثیر تابعیت پدر (یا شوهر) را در تابعیت دیگر اعضای خانواده مد‌نظر قرار داده و تکلیف آن را روشن سازند. از این‌رو در قانون تابعیت ایران چه در تحصیل تابعیت و چه در ترک آن در این موضوع احکامی کم و بیش متفاوت از یکدیگر پیش‌بینی شده است که آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

آثار تحصیل تابعیت پدر نسبت به اولاد

نسبت به اولاد کبیر

بر اساس ماده 985قانون مدنی[1] تابعیت ایرانی پدر به هیچ وجه درباره اولاد کبیر وی که در تاریخ تقاضانامه به سن 18 سال تمام رسیده‌اند، مؤثر نمی‌باشد و تابعیت پدر به آنان تسری پیدا نمی‌کند.[2] چرا که افراد مزبور به حد رشد عقلی و فکری رسیده‌اند و تحت ولایت پدر خود قرار ندارند و دارای استقلال هستند، به همین دلیل لزومی ندارد که دارای تابعیتی هماهنگ با سایر اعضای خانواده باشند.

البته قابل ذکر است که در صورت فراهم بودن شرایط مقرر در ماده 979 قانون مدنی[3] اولاد کبیر نیز می‌توانند تابعیت ایران را درخواست نمایند و یا به تابعیت خود باقی بمانند.[4]

نسبت به اولاد صغیر

برطبق قانون ایران، هرگاه شخصی تغییر تابعیت دهد و به تابعیت ایران در‌آید و صاحب فرزندان صغیری باشد، این فرزندان نیز به تبع پدر، تغییر تابعیت می‌یابند و به تابعیت جدید پدر (ایران) پذیرفته می‌شود. بر طبق ماده 984 قانون مدنی[5] ‌قانون‌گذار ایرانی، اولاد صغیر شخص بیگانه را که به تابعیت ایران پذیرفته شده، ایرانی محسوب می‌کند. چرا که طفل صغیر هنوز به رشد عقلی کامل نرسیده و می‌‌بایست تحت مراقبت و تربیت والدین خود باشد، به همین دلیل می‌بایست با سایر افراد خانوده دارای یک تابعیت باشد.[6]

قابل ذکر است که حسب ماده 984 قانون مدنی، اولاد صغیر می‌توانند در ظرف یکسال از تاریخ رسیدن به سن 18 سال تمام اظهاریه‌ای مبنی بر باقی ماندن بر تابعیت سابق پدر خویش را تسلیم وزارت امور خارجه کرده و تابعیت مملکت سابق پدر خود را قبول کنند. منتها به ضمیمه این اظهار‌یه باید تصدیق دولت سابق متبوع پدر، دائر بر اینکه او را تابع خود خواهند شناخت، ارائه شود تا در اثر این تغییر تابعیت وضعیت بی‌تابعیتی (آپاترید) پیش نیاید.[7] بنابراین در این فرض تابعیت پدر بر فرزندان صغیر تحمیل می‌شود و این فرض ‌قانون‌گذار نیز، تا رسیدن به سن رشد است و پس از آن چنین طفلی با احراز شرایطی می‌تواند به تابعیت سابق پدرش در آید.

آثار تحصیل تابعیت زوج نسبت به زوجه

طبق ماده 984 قانون مدنی، همسر شخصی که تابعیت ایرانی تحصیل کرده، نیز به عنوان یک تبعه ایرانی شناخته می‌شود. ولیکن زوجه در ظرف مدت یکسال از تاریخ صدور سند تابعیت شوهر، می‌تواند اظهاریه کتبی مبنی بر پذیرش تابعیت مملکت سابق شوهر خود را به وزارت امور خارجه تسلیم نموده و به تابعیت سابق شوهر خود بازگشت نماید.[8]

‌قانون‌گذار ایرانی، به این دلیل اقدام به وضع این قانون نموده است، که زن خارجی را بدون اختیار و تنها به جهت تبعیت از شوهر خود برای او محدودیتی ایجاد ننماید. لذا بر اساس ماده فوق‌الذکر اگر زوجه بخواهد، می‌تواند به تابعیت سابق شوهر خود رجوع کند ولی اگر بخواهد تابعیت اصلی خود که غیر از تابعیت سابق شوهرش بوده، بازگشت نماید، قانون در این مورد ساکت و تکلیفی تعیین نکرده است.[9]

بنابراین اثر تحصیل تابعیت جدید از سوی مرد بر تابعیت زن، این است که تابعیت وی تغییر می‌یابد. منتها شرایطی در نظر گرفته شده است که وی می‌تواند به تابعیت سابق خود برگردد.

آثار ترک تابعیت

اشخاصی که به طور قانونی تابعیت ایران را ترک نموده‌اند، دیگر ایرانی قلمداد نشده، بلکه بیگانه محسوب می‌شوند؛ بنابراین از آن پس از کلیه حقوق و مزایا و تکالیفی که برای ایرانیان مقرر شده، محروم خواهند بود. حال مسأله‌ای که در اینجا قابل طرح است این است که ترک تابعیت پدر (شوهر) یا مادر چه تأثیری ممکن است بر مسأله تابعیت فرزندان و یا زوجه داشته باشد؟ که در اینجا به بررسی این مسأله می‌پردازیم.

آثار ترک تابعیت نسبت به اولاد

اطفال اشخاصی که بر طبق قانون اقدام به ترک تابعیت ایران نموده‌اند، اعم از اینکه اطفال اشخاص مزبور صغیر یا کبیر باشند از تابعیت ایران خارج نمی‌گردند و ایرانی محسوب می‌شوند مگر اینکه اجازه هیئت وزیران شامل حال آنان هم باشد.[10] تبصره ب الحاقی ماده 988 قانون مدنی[11] شرایط آن را تعیین کرده است؛ این شرایط عبارتند از:

الف. ترک‌کننده تابعیت ایرانی، زن بی‌شوهر باشد

ب. فرزندان او به سن 18 سال تمام نرسیده یا به جهات دیگر محجور و بدون پدر و جد پدری باشد

ج. در اجازه هیئت وزیران به آن تصریح شده باشد.

بنابراین در این حالت نیز اگر مادر می‌خواهد تقاضای ترک تابعیت او شامل فرزندانش باشد، باید آن را در درخواست خود مطرح نماید. در این تبصره راجع به سایر فرزندان چنین زنی که هنوز به سن 25 سال تمام یعنی حداقل سن برای درخواست ترک تابعیت نرسیده‌اند، نیز تعیین تکلیف شده و درباره آنها تصریح شده که آنان هم می‌توانند به تبع مادر، تقاضای ترک تابعیت ایران را بنمایند.

با این حال باید در نظر داشت که این معافیت از شرط سن است و شامل دیگر شرایط راجع به ترک تابعیت که حصول آنها درباره ترک کننده تابعیت ایران به موجب قانون لازم است مانند انجام خدمت نظام وظیفه، نمی‌گردد.[12]

البته ‌قانون‌گذار ایرانی برای اشخاصی که پدرشان یا خودشان تبعه ایران بوده‌اند و برابر مقررات تابعیت خارجی را بدست آورده‌اند برای بازگشتن به تابعیت ایران شرایط سنگینی قائل نشده است و تصریح نموده که به مجرد درخواست، به تابعیت ایران قبول خواهند شد. مع‌الوصف با وجود سهولتی که در رجوع به تابعیت ایران دارند، ‌قانون‌گذار حق وتوئی را برای دولت قائل گردیده است که دولت می‌تواند بنا به جهات و دلایلی، تابعیت ایرانی آنها را صلاح نداند و آنها را به تابعیت نپذیرد.[13]

بنابراین اگرچه ‌قانون‌گذار ایرانی تغییر تابعیت طفل را در اثر تحصیل تابعیت جدید از سوی پدر پذیرفته است، ولیکن تغییر تابعیت وی را درصورت ترک تابعیت پدر نمی‌پذیرد چرا که در تحصیل تابعیت، تغییر تابعیت پدر، مستلزم تغییر تابعیت فرزند است ولی در ترک تابعیت چنین استلزامی وجود ندارد.

آثار ترک تابعیت نسبت به زوجه

زوجه شخصی که تابعیت ایران را ترک نموده، همانند فرزندان آن شخص از تابعیت ایران خارج نمی‌گردد مگر اینکه اجازه هیأت وزیران نیز شامل حال او نیز باشد.[14]

طبق بند سوم ماده 989 قانون مدنی، ‌قانون‌گذار ایرانی تابعیت ایرانی زوجه را در این حالت باقی دانسته است و تنها در صورتی امکان ترک تابعیت زوجه وجود دارد که این امر در تقاضانامه شوهر مبنی‌ بر ترک تابعیت درج شود و هیأت وزیران نیز این امر را اجازه دهد.

در عرصه بین المللی نیز، امروزه تغییر تبعی تابعیت زن، بر اساس تغییر تابعیت مرد پذیرفتنی نیست که به این موضوع در عهدنامه 1930 لاهه[15]پرداخته شده است. قوانین جدید تابعیت در اکثر کشورها از جمله ایران، هیچ اثری برای اکتساب تابعیت مرد بر تابعیت زن بار نمی‌کنند. البته این به آن معنا نیست که زن نمی‌تواند به تابعیت همسرش در‌آید، بلکه زن هم به همان طریق عادی، می‌تواند تابعیت جدید همسرش را کسب نماید.

مقاله

نویسنده غلامعلي ميرنسب
جایگاه در درختواره حقوق بین الملل خصوصی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
 توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

توحید در نگاه امام علی (علیه السلام)

بعضی متفکران بر این باورند که در قرآن بر اثبات وجود آفریدگار آیـاتـی ذکـر شده است که روشن ترین آن ها را آیه ذیل است: (افی الـلـه شک فاطر السموات والارض5؛ مگر درباره خدای متعال که خالق آسمان ها و زمین است، شکی هست؟
 توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغهʁ)

توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(1)

با توجه به این نکته، باید ببینیم که قرآن کریم برای عقائد و معارف مطرح شده از جانب خودش چه دلائلی را مطرح کرده است ؟ و با وجود این شیوه که قرآن از همه گروه ها برهان ودلیل می طلبد، آیا ممکن است که خودش برای مطالب خود دلیل نیاورد؟ و آیا جا دارد که ما برای معارف اسلام، از جای دیگر طلب دلیل کنیم ؟

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

براهین وجودشناختی و جهان شناختی در نهج البلاغه

گویی اندیشمندان شرق و غرب، در این راه به مسابقه پرداخته اند، تا دقیق ترین و صحیح ترین و استوارترین برهان وجود شناختی را عرضه کنند. غربی ها در این راه به اعتراف خودشان شکست خورده و علی الظاهر به بن بست رسیده اند.
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
بررسی توحيد در نهج البلاغه

بررسی توحيد در نهج البلاغه

بدان كه استواران در علم آن كسانى هستند كه اقرار به مجموع آن چه در پس ‍ پرده غيبت است و تفسيرش را نمى دانند، آنان را از اين كه بخواهند به زور از درهايى كه جلو عوالم غيب زده شده است وارد شوند بى نياز كرده است. پس خداوند بزرگ اعتراف آنان را به ناتوانى از رسيدن به آن چه در حيطه دانششان نيست ستود و خود دارى آنان را از غور كردن در آن چه به بحث و جستجو از كنه آن مكلف نشده اند استوارى در علم ناميده
Powered by TayaCMS