دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تعجب

"تعجب" مصدر باب "تَفَعُّل" از ماده "عجب" و در لغت به معنای به شگفت آمدن است. در میان انسانها گاه مشاهده می‌شود که شخص با دیدن واقعه‌ای، متاثر شده و آن را امری عظیم می‌شمارد و در مورد آن تعابیری همچون "عجب"، "عجیب" و مانند آن به کار می‌برد
No image
تعجب

نویسنده : مجيد بابايي

كلمات كليدي : صيغه تعجب، فعل تعجب، ساختار قياسي فعل تعجب، ساختار سماعي فعل تعجب

"تعجب" مصدر باب "تَفَعُّل" از ماده "عجب" و در لغت به معنای به شگفت آمدن است.[1] در میان انسانها گاه مشاهده می­شود که شخص با دیدن واقعه­ای، متاثر شده و آن را امری عظیم می­شمارد و در مورد آن تعابیری همچون "عجب"، "عجیب" و مانند آن به کار می­برد؛ به عنوان مثال شخص با دیدن چاهی که آب آن به ناگاه خشک شده و یا مشاهده بارش باران در آسمان آفتابی و بدون ابر، متاثر شده و آن را امری عجیب، خطاب می­کند.[2] چنین شخصی را "متعجب" و صفت حاصل شده در او را "تعجب" گویند. در تعریف "تعجب" گفته شده: تعجب عبارت است از متاثر شدن نفس در مواجهه با واقعه­ای که علت و سبب آن پوشیده است و به همین جهت با آشکار شدن سبب، تعجب از میان می­رود.[3]

همانطور که در مباحث این نوشتار اشاره خواهد شد برای بیان تعجب از دو ساختار "قیاسی" (با ضابطه مشخص) و "سماعی" (بدون ضابطه و قانون مشخص) استفاده می­شود اما با مراجعه به کتابهای نحوی در می­یابیم آنچه عالمان نحو به عنوان یک باب مستقل در مبحث تعجب به آن پرداخته­اند ساختار قیاسی یا اصطلاحی آن است که همان فعل تعجب با دو صیغه "ما أفعله" و "أفعل به" می­باشد[4] با این وجود بعضی[5] در ابتدای مباحث تعجب به نحو مختصر به ساختار سماعی تعجب نیز اشاره کرده­اند.

جایگاه "تعجب"

در میان عالمان نحو در بیان مباحث "تعجب" رویکرد یکسانی مشاهده نمی­شود؛ بعضی[6] باب تعجب را بعد از بیان اسم­های مشتق و پیش از ذکر توابع بیان کرده و بعضی دیگر[7] در باب "فعل" پس از "افعال مقاربه" و پیش از "افعال مدح و ذمّ" به بررسی مباحث تعجب پرداخته­اند و در مقابل بعضی[8] در ضمن عنوان مستقل "افعال انشائی غیر طلبی" از تعجب و مباحث آن بحث کرده­اند. قابل توجه است که در بیشتر کتابهای نحوی باب تعجب به همراه باب مدح و ذمّ ذکر شده است.

انواع ساختار تعجب

همانگونه که گذشت، بیان تعجب در کلام با دو ساختار صورت می­گیرد:[9]

الف. قیاسی (اصطلاحی)

این ساختار شامل دو صیغه "ما أفعَله" و "أفعِل به" است که با ضابطه و شرایط مشخصی از فعل ساخته شده و در اصطلاح، فعلی را که بر این دو صیغه باشد "فعل تعجب" گویند.[10] به عنوان مثال متکلم، می­تواند تعجب خود را از حسن و زیبایی "زید" با یکی از دو عبارت "ما أحسَنَ زیداً" و "أحسِن بزیدٍ" بیان می­کند که دو صیغه مذکور از فعل ثلاثی (حَسُنَ) حاصل شده­اند.

ب. سماعی

این ساختار ضابطه و قانون مشخص نداشته بلکه به کمک قرائن، تعجب را بیان می­کند. عالمان نحو در بیان این ساختار، مواردی را در قالب مثال بیان می­کنند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می­شود:[11]

1. کلمه "عَجَب" که مصدر بوده و همچنین مشتقات آن همچون "عَجبَ" و "عجیب"؛ مانند: «عَجبتُ لِمَن یشتری الممالیک بمالِهِ».

2. کلمه "شدّ" که فعل ماضی بوده و با بیان شدت و کثرت امری بر تعجب دلالت دارد؛ مانند: «شدّ ما یفخر اللئیم بأصوله إن کانت له أصول».

3. عبارت «سبحان الله» در صورتی که با قرینه­ای همراه باشد که بر اراده تعجب از آن دلات کند؛ به عنوان مثال در جایی که از شخص اسمش را می­پرسند و او با تعجب از این سوال می­گوید: «سبحان الله، تجهلنی و الخیل و اللیل و البیداء تعرفنی».

4. استفهامی که از آن تعجب اراده شده است؛ همچون استفهام موجود در آیه «کیف تکفرون بالله»[12] که استفهام حقیقی نبوده بلکه برای بیان تعجب است.[13]

صفت تعجب در خداوند

همانطور که در تعریف "تعجب" بیان شد، نفس در مواجهه با واقعه­ای که سبب و علت آن پوشیده است، متاثر شده و صفت تعجب حاصل می­شود؛ به همین جهت می­توان گفت که تعجب به معنای حقیقی آن در خداوند متعال راه ندارد؛ زیرا بر خداوند علت و سبب رویدادها پوشیده و مخفی نیست؛[14] از این رو در مواردی که در تعابیر شرعی، تعجب به خداوند نسبت داده شده به جهت اغراض بلاغی است.[15]

"تعجب" در قرآن و حدیث

1. آیه‌ی «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‌ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ»،[16] (اینان، همانهایى هستند که گمراهى را با هدایت و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده‌اند راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!)؛ در این آیه شریفه ساختار قیاسی تعجب (ما أفعَله) به کار رفته و "أصبر" در عبارت "ما أَصْبَرَهُمْ"، فعل ماضی جامد و برای انشاء تعجب است.[17] در این آیه به مخاطبین گوش­زد می­شود که ضروری است از امر مذکور (شکیبایی آنها در برابر عذاب خداوند) تعجب کنند.[18]

2. حدیث «عجبتُ لمن نَسِیَ الموتَ و هو یری الموتی»،[19] (در شگفتم از آن کس که مردگان را می­بیند و مرگ را از یاد برده است)؛ در این حدیث شریف ساختار سماعی تعجب به کار رفته و "عجبتُ"، فعل ماضی است که بر تعجب دلالت دارد.

نکته

با توجه به گستردگی مباحث دو صیغه فعل تعجب در ساختار قیاسی، از جهاتی همچون احکام، اعراب و شرایط فعلی که این دو صیغه از آن حاصل می­شوند، در عنوان مستقل "صیغه فعل تعجب" به این امور پرداخته می­شود.

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

ادات استفهام

ادات استفهام

"استفهام" مصدر باب "استفعال" از ماده‌ی "فهم" و در لغت به معنای پرسیدن به جهت شناختن و فهمیدن است.
No image

بَدَل

"بَدَل" بر وزن "فَعَل" اسم از ماده‌ی "بدل" و در لغت به معنای جانشین است. در اصطلاح نحو "بدل" تابعی است که حکم نسبت داده شده به متبوع در جمله، به آن (تابع)نسبت داده می‌شود و در واقع تابع (بدل)، مقصود حقیقی گوینده است
No image

ارتباط "تمییز" و "حال"

این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان "تمییز" و "حال"، به مقایسه آن دو می‌پردازد
No image

اشکال "بدل" و "مبدل منه"

این نوشتار به بررسی اشکال "بدل" و "مبدل‌منه" در کلام به اعتبار نوع آن دو از جهت مفرد یا جمله بودن، اسم یا فعل بودن می‌پردازد
No image

تأویل "موصول حرفی" و "صله" به "مصدر"

در این نوشتار ابتدا چگونگی و مراحل تأویل به مصدر در دو موصول حرفی "أن" و "أنَّ" و صله‌ی آن دو بیان شده و در سایر موصول‌های حرفی ("أن" مخففه، "لو"، "کَی" و "ما") همچون طریقه مذکور در "أن" و "أنَّ" عمل می‌شود و در پایان به نکاتی پیرامون تاویل به مصدر اشاره می‌شود.

پر بازدیدترین ها

No image

احکام منادا

این مجموعه به بررسی احکام و مباحث مرتبط با منادا و بررسی ویژگی‌های چند منادای خاصّ می‌پردازد.
No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

ادات تحضیض

"تحضیض" مصدر باب "تفعیل" از ماده‌ی "حضّ" و در لغت به معنای تشویق و ترغیب به همراه مبالغه و تأکید در آن است. در اصطلاح نحو "تحضیض" عبارت است از ترغیب قوی و شدید بر انجام یا ترک عملی و "ادات تحضیض"، حروفی هستند که این معنا را افاده می‌دهند.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

مفعول به

عنوان مورد بحث از اسم (مفعول) و قید آن (به) تشکیل شده و در مقابلِ "مفعول مطلق" است که چنین قیدی را ندارد. لفظ "مفعول" به تنهایی، اسم مفعول از ماده‌ی (فعل) و در لغت به معنای معمول و انجام یافته است
Powered by TayaCMS