دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راست دینی Orthodoxy

No image
راست دینی Orthodoxy

كلمات كليدي : ارتدوكسي، راست ديني، اعتقاد نامه، بدعت

نویسنده : محمد بخارائي (رفايي)

اصطلاح orthodoxy از ریشه orthodox است که از دو کلمه یونانی orthos به معنی «درست» و doxa به معنی «عقیده» ترکیب یافته است. کلمه ارتدکس را می‌توان «راست‌دین»، «راست‌کیش»، «درست‌دین» و نظایر آن معنا کرد و مقصود از آن عبارت است از اصول عقاید صحیح و اولیه یک دین که در مقابل این عقاید بدعت‌ها قرار دارد. مراد از اصطلاح ارتدکسی یا راست‌دینی در مسیحیت آن نوع مسیحیتی است که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان بوده و در اعتقاد نامه‌‌ها و بیانیه‌‌های رسمی گروه‌های مسیحی نوشته شده است. در واقع یک رشته از عقاید اساسی مسیحی که صرف‌نظر از اختلافات فرقه‌ای مورد قبول غالب مسیحیان است.[1] به بیان دیگر مقصود از راست‌دین یا ارتدکس این است که شخص یا گروه همان اعتقادی را داشته باشد و در همان مسیر و خط سیری قرار داشته باشد که مؤسس دین آن‌را ترسیم کرده است.[2]

همیشه یکی از دغدغه‌های عالمان دین و دینداران همین دست یافتن به مرزهای راست‌دینی بوده است. مفهوم نجات و رستگاری در همه ادیان به درست‌باوری وابسته است و به این دغدغه دامن زده است. در مسیحیت و فرهنگ غرب واژه ارتدوکسی همین معنی را می‌فهماند. این واژه اولین بار در قرن چهارم میلادی، توسط آباء یونانی کلیسا به کار رفت تا نشان‌دهنده تقدم باور بر عمل باشد. اساساً همین اصالت باور ریشه نامیده شدن مسیحیان ارتدوکس به این نام است. در مقابل این اصطلاح، اصطلاح orthopraxy قرار دارد.

کاربرد دیگر واژه ارتدوکسی در معنای به‌کیشی و به‌دینی است. این کاربرد خاص بیشتر نشان دهنده نامقبول و ناراست بودن اندیشه‌ها و باورهای دیگران است و بر این پیش‌فرض متکی است که هر کس مانند ما می‌اندیشد راست‌اندیش و هر کس مانند ما نمی‌اندیشد ناراست‌اندیش است. در مقابل ارتدوکسی به این معنا اصطلاح heterodoxy قرار دارد. تعبیر دقیق هترودکسی دیگراندیشی و دیگرباوری است اما بیشتر از آن معنای ناراست‌اندیشی و ناراست‌باوری اراده می‌شود.[3]

راست‌دینی در معانی دیگر

البته اصطلاح ارتدکسی در طول تاریخ به معانی دیگری نیز به کار گرفته شده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از:

1. شکل‌هایی از مسیحیت که در روسیه و یونان نفوذ تامی دارد و در مقابل آن دو نوع دیگر از مسیحیت یعنی کاتولیک و پروتستان قرار دارد.

2. به معنای جنبشی در آیین پروتستان، به ویژه در اواخر قرن شانزده و اوایل قرن هفده که تعریف اعتقادات را امری ضروری می‌دانست.[4]

راست‌دینی و اعتقادنامه‌ها

بعد از شکل‌گیری مسیحیت، انحرافات و بدعت‌هایی در اعتقادات این دین شروع به شکل گرفتن نمود، برای مقابله با این بدعت‌ها مسیحیت به پا خاست و موضع راست دینی خود را به انحاء مختلف بیان نمود. به این منظور اعتقادنامه‌‌هایی نوشته شد که در اغلب کلیساها خوانده می‌شد و هدف اصلی آن تکذیب عقاید بدعت‌آمیز بود و در بردارنده اعتقاداتی بود که هرمسیحی باید به آن معتقد و وفادار باشد. مهم‌ترین و معروف‌‌ترین اعتقادنامه اولیه اعتقادنامه رسولان است که دارای سه بخش اصلی درباره خدا، عیسی مسیح و روح‌القدس است.[5]

در مرحله اول این اعتقادنامه ایمان به «خدای قادر مطلق، خالق آسمان‌ها و زمین» مورد تائید قرار گرفته و با این اعتقاد شر بودن جهان مخلوق رد شده است و می‌خواهد بگوید که این جهان مادی نیکوست و برای استفاده و بهره‌مندی توسط انسان شایسته و مناسب است. در مرحله بعد ایمان به « پسر یگانه او، خداوند ما عیسی مسیح که به واسطه روح‌القدس در رحم قرار گرفت و از مریم باکره متولد شد و در حکومت پنطیوس پیلاطس درد و رنج کشید و مصلوب شده مرد» تأکید شده است. گرچه طبق این اعتقادنامه، مسیح (ع) دارای مقام الوهیت شناخته شده است، ولی کلیسا در کنار اعتقاد به الوهیت مسیح به انسانیت کامل او معتقد بود.[6]

البته بحث‌‌هایی نیز به دنبال این مسئله درگرفت که چگونه ممکن است که عیسی (ع) هم دارای مقام الوهیت باشد و هم یک انسان باشد و چگونه ممکن است خدای ابدی و کامل و تغییرناپذیر محدودیت‌های انسانی را به خود بگیرد. از نظربسیاری از اندیشمندان این امری غیرممکن به نظر می‌رسید.[7]

به دنبال شدیدتر شدن این مباحث امپراطور قسطنطنین درسال(325م) در شهر نیقیه با حضور 318 اسقف شورایی تشکیل داد که در آن به هم‌ذات بودن مسیح با خدای پدر رأی داده شد و مخالفین این اعتقاد مورد لعن واقع شدند. دراین شورا اعتقاد نامه ‌ای به نام اعتقاد نامه نیقیه صادرشد و در آن برای اولین بار دریک سند رسمی بر مسئله تثلیث تاکید شد:[8]

ما به خدای یگانه ایمان داریم، به خدای قادر مطلق، آفریننده همه چیزهای دیدنی و نادیدنی و به یک خداوندگار، عیسی مسیح، پسر خدا، بوجود آمده از ذات پدر. خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، به وجود آمده و نه آفریده شده، هم ذات با پدر. به واسطه او همه موجودات آفریده شدند، همه موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین‌اند. او به خاطر ما انسان‌ها و برای نجات و رستگاری ما از آسمان فرود آمد، جسم گردید و انسان شد. او رنج کشید و روز سوم برخاست و به آسمان‌ها صعود کرد. او برای داوری زندگان و مردگان مجددا بازخواهد گشت. و نیز به روح‌القدس ایمان داریم. کلیسای کاتولیک و رسولان کسانی را که سخنان زیر را می‌گویند لعنت می‌کند: «زمانی بوده است که پسر وجود نداشته است»، « او وجود نداشته و بعد به وجود آمده است»، « او از نیستی به وجود آمده است» و نیز کسانی را لعنت می‌کند که بر این باورند که وجود او از ماهیت یا وجودی به جز ماهیت یا وجود پدر ناشی شده است و یا این که او تغییر پذیر بوده و در معرض دگرگونی و تبدیل است.[9]

امپراطور تئودوسیوس از جمله کسانی بود که شدیدا از اعتقاد نامه نیقیه حمایت می‌کرد. او در سال (381م) شورای قسطنطنیه را تشکیل داد و در آنجا بود که مصوبات شورای نیقیه مساوی با ارتدکسی یا راست دینی تلقی و اعلام شد که کلیسای مسیحیان طرفدار تثلیث است. در نتیجه این ارتدکسیِ تثلیثی تنها دین رسمی امپراطوری شد که درآن اعتقاد به یک خدای پدر و پسر و روح‌القدس با شانی مساوی در تثلیث وجود داشت.[10]

راست دینی در کلیسای ارتدوکس

واژه ارتدوکسی، که دارای ریشه یونانی است امروزه در ارتباط با کلیسا های مسیحی شرق مورد استفاده قرار گرفته است. البته باید اذعان نمود این واژه قدیمی است و پیش از آن زمانی که کلیسا های ارتدوکس از آن برای نشان دادن جایگاه خود مقابل روم و وفاداری به هفت شورای اول جهانی بهره گرفتند مورد استفاده بوده است.

کلیساهای ارتدوکس مدعی هستند مسیح شناسی خود را از شورای کالسدون در سال 451 میلادی دریافت داشته‌اند و به همین خاطر بر راست‌دینی خود اصرار دارند. کلیساهای ارتدوکس به هنگام استفاده از واژه ارتدوکسی برای معرفی خود بر دو امر تاکید ویژه قائل هستند. امر اول اینکه بر حفظ و نگهداری عقیده صحیح در مورد خدا و مسیح تأکید می‌کنند، و امر دوم اینکه در کنار آن بر حفظ عبادت و پرستش صحیح هم تأکید دارند و مدعی هستند خدا را به روش صحیح در عبادت و مناجات تجلیل و تکریم می‌نمایند.[11]

راست‌دینی در کلیسای کاتولیک

به بیان کلیسای کاتولیک عقیده درست امری صرفاً ذهنی نیست که بر تنها بر شناخت و عقلانیت شخصی استوار باشد، بلکه امری است که با آموزه‌های یک منبع صحیح و موثق خارجی مطابقت داشته باشد. این منبع کلیسایی است که توسط مسیح تاسیس شد، و به واسطه روح‌القدس هدایت شده است. بنابراین، کسی راست‌دین است که ایمان وی با آموزه‌های کلیسای کاتولیک هم‌خوانی داشته باشد. هم چنانکه الهام الهی ارکان ایمان را که به کلیسا برای نجات بشر تفویض شده است شکل می‌دهد، همان هدف و محتوای راست‌دینی را تشکیل می‌دهد.[12]

اگرچه کلمه orthodox یا orthodoxy در کتاب مقدس نیامده است، اما به ادعای کلیسا مراد از آن به انحاء مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. به همین معنا است آن جایی که مسیح ضرورت ایمان را برای نجات اعلام می‌دارد (مرقس 16:16). پولس نیز در حالی که چنین مفهومی را به طور خاص تأکید می‌کند، آموزش می‌دهد: "یک خدا، یک ایمان، یک تعمید" (افسسیان 4:5). همچنین، زمانی که پولس تیطس را درباره وظایف شبانی مورد خطاب قرار می‌دهد او را نصیحت می‌کند که بر حسب "اصول رسیده" (تیطس 2:1) سخن بگوید. نه تنها پولس بر شنیده شدن برای موعظه‌کردن تأکید می‌کند بلکه او دیگران را به شکل و نوعی که باید اصول بیان شود نیز توجه می‌دهد (دوم تیموتائوس 1:13).[13]

کلیسای کاتولیک معتقد است مطابق با آموزه‌ها و روش مسیح و رسولان، پدران نیز نگهداری ذخیزه وحی را به گونه‌ای پاک و صحیح ضروری دانسته‌اند. آگوستین در این باره چنین می‌گوید: نه در پریشانی پگانیزم[14]، نه در ناپاکی بدعت[15]، نه در بیحالی مکتب شیسم[16] و نه در بی‌بصیرتی یهودیت نمی‌توان دین را طلبید؛ بلکه در تنها در میان آنانی که مسیحیان کاتولیک نامیده می‌شوند، یا راست‌دین[17]، که نگهبانان و متولیان اصول رسیده و پیروان آموزه صحیح هستند". فولجنتیوس[18] می‌نویسد: "من خوشحال هستم از اینکه بدون هیچ نقطه‌ای از خیانت شما مشتاق و نگران ایمان درست هستید، که بدون آن هیچ نوکیشی سودمند نیست، و اصلا نمی‌تواند وجود داشته باشد".[19]

کلیسا کاتولیک مدعی است به دنبال شوق برای پاکی و طهارت ایمان و آموزه‌ها، به طور جدی نسبت به مثال‌هایی که توسط رسولان و پدران کهن قرار داده شده اظهار وفاداری می‌نماید، و اینکه این بیانیه‌ای در تمام طول تاریخ کلیسا بوده است همچنانکه در عملکرد مومنان زیادی دیده می‌شود مانند آتاناسیوس، و در شوراها، و نیز در جریان محکومیت بدعت‌ها و نیز در تعریف کلیسا از حقیقت الهام شده. اینکه ایمان راست‌دین برای نجات ضروری است یکی از اصول تعریف شده کلیسای کاتولیک است. در اعتقاد نامه آتاناسی[20] اینگونه بیان شده: "هر کسی که امید دارد نجات یابد باید در ابتدا ایمان کاتولیکی را درست و بی‌نقص بپذیرد، که بدون آن شخص مسلماً به طور ابدی منحرف خواهد شد". شوراهای متعدد و تصمیمات پاپی زیادی این مسئله را تاکید و تکرار کرده‌اند. در حالی که حقیقت نسبت به خطا بری و سازش‌ناپذیر است (دوم قرنتیان 6:14)، اما کلیسا امکان نجات را برای آن دسته از افرادی که مشتاق حقیقت هستند ولی خارج از جرگه ایمان کاتولیک هستند و در جهل نسبت به ایمان صحیح زندگی کرده و مرده‌اند، انکار نمی‌کند.[21]

راست‌دینی در باور معاصر

فشارهای حکومتی در مورد عقاید دینی و در مقابل آن، ظهور رویکردهای ضد اقتدارگرایانه در عصر جدید موجب شده است که واژه ارتدکسی معنی و کارکرد اصلی خود را از دست بدهد و امروزه تقریبا معادل « عقیده جزمی که با اقتداری قهرآمیز بر مردمان تحمیل شده است» تلقی شود. لذا ولتر بوئر (1877- 1960) معتقد است که ارتدکسی نتیجه قدرت روزافزون رم بود که به شکلی گسترده دیدگاه‌های خود را بردیگران تحمیل می‌کرد و در مقابل از اصطلاح «بدعت» برای اشاره به دیدگاه‌های مخالف خود بهره می‌برد.[22]

اعتقادات راست‌دینی‌ مسیحی

بزرگ‌‌ترین پدر ارتدکسی دینیِ مسیحی در مغرب زمین آگوستین قدیس (354-430م) بود و یکی از مهم‌ترین نظرات او که وارد راست‌دینیِ مسیحی شد، اعتقاد به «گناه اولیه» بود. او معتقد بود که حضرت آدم در بهشت بود ولی نمی‌خواست به خدا متکی باشد و لذا فریب مار را خورد و به این گمان که اگر از میوه ممنوعه بخورد مانند خدا خواهد شد،‌ از آن میوه خورد و در نتیجه از بهشت رانده شد و این گناه او به فرزندان او انتقال یافت، چرا که هر نسلی از طریق رابطه جنسی به وجود می‌آید. بر این اساس طبق دیدگاه مسیحیت راست دین انسان اولیه (آدم) از آزادی اراده که بخشش الهی بود بر ضد خود استفاده کرد و تمام فرزندان خود را با خود به سقوط کشاند. برای رهایی از این گناه مسیح فرستاده شد تا انسان را به وضع اولیه خودش برگرداند.[23]

از جمله اعتقادات مهم دیگر راست‌دینی مسیحی موضوع کفاره گناهان است. بر خلاف مذاهب دیگر که معتقدند انسان باید خودش کفاره گناهانش را بدهد، مسیحیت تعلیم می‌دهد که خداوند برای کفاره گناهان بشر کاری کرده است و آن قربانی کردن عیسی مسیح است تا به این واسطه بین خدا و انسان آشتی برقرار کند. راست‌دینی درمذهب پروتستان درمورد کفاره گناهان معتقد است که انسان مرتکب جنایاتی شده بود که می‌باید به خاطر آن‌ها مجازات شود، ولی عیسی(ع) جای ما را گرفت و به جای ما مجازات شد.[24]

حمله به راست‌دینی

درسال 1600م یک مکتب افراطی پروتستان بوجود آمد که راست‌دینی مسیحی را شدیداً مورد حمله قرار داد. این گروه کتاب مقدس را قبول داشتند ولی آن‌را بی نقص نمی ‌دانستند و اشتباهات زیادی در آن می‌دیدند. آن‌ها معتقد بودند هر چه که مخالف عقل و یا مخالف منطق معمولی و یا از نظراخلاقی بی‌فائده باشد، نمی‌تواند الهام الهی باشد. بر همین اساس آن‌ها بسیاری از داستان‌های کتاب مقدس را رد می‌کردند. آن‌ها اعتقاد به تثلیث را مردود می‌دانستند و الوهیت عیسی را قبول نداشتند گرچه او را انسان برتر می‌دانستند. اعتقاد به گناه اولیه را خلاف عقل می‌دانستند و اعتقاد به گناه ارثی را خلاف منطق قلمداد می‌کردند بدلیل این که بدون خطا کردن، گناهی وجود ندارد و اگر ما قبل از متولدشدن خطاکار باشیم باید قبل از تولدمان گناه کرده باشیم و این امری نشدنی و محال است. به اعتقاد آن‌ها این که عیسی (ع) مجازات گناهان ما را متحمل شده باشد خلاف اخلاق و احمقانه است. مجازات شخصی به جای شخص دیگر مخالف عدالت است. از نظر این مکتب مجازات و پاداش الهی در جهان آخرت بر اساس اطاعت یا عدم اطاعت انسان از تعالیم اخلاقی مسیح انجام خواهد شد.[25]

می‌توان گفت پس از آنکه نهضت اصلاح دینی در غرب شکل گرفت اعتقادات ارتدکسی چندان از سوی مصلحین مورد تعرض قرار نگرفت، ولی در قرن هیجده که دوران ظهور عقل‌گرایی در غرب است، این اعتقادات به شدت از سوی عقل‌گراها مورد حمله قرار گرفت. همزمان با این حملات عقل‌گراها، علوم طبیعی نیز شاهد پیشرفت بود و لذا بحث‌های زیادی در مورد تعارضات و تضاد موجود بین علم و دین صورت می‌گرفت. لذا مارکس معتقد بود که دین یکی از موانع ایجاد جامعه بهتر در جهان است، چون به مردم وعده زندگی بهتر در بهشت می‌دهد و لذا مردم بر ضد کسانی که آن‌ها را در دنیا استثمار می‌کنند، قیام نمی‌کنند. حتی برخی معتقد بودند که راست‌دینی دشمن امید انسان برای یک زندگی بهتر است.[26]

در عین حال که دین به طور کلی و راست دینی مسیحی به طور مخصوص مورد حمله جهان غیر مذهبی قرار داشت، در داخل مسیحیت نیز راست‌دینی مسیحی مورد حمله قرار گرفت و در نتیجه در پایان قرن نوزده شاهد شقاق و تفرقه شدیدی در ارتدکسی مسیحی هستیم، ولی با جنگ جهانی اول ارتدکسی توانست خودش را از این وضعیت نجات دهد و با نیروی جدیدی شروع به فعالیت کند.[27]

مقاله

نویسنده محمد بخارائي (رفايي)
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS