دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکم المستنصر بالله

No image
حکم المستنصر بالله

كلمات كليدي : امويان، حكم المستنصر بالله، اندلس(قرطبه)، مغرب، زيري بن مناد، حسن بن قنون، جلالقه

نویسنده : قدسيه خدامي

حکومت امویان در اندلس از سال 138هـ شروع شد و تا سال 422هـ ادامه یافت. این دوره به دوره‌ی طلایی حکومت اسلامی بر اندلس مشهور است. حکم بن عبدالرحمن نیز یکی از خلفای این دوره به شمار می‌‌آید.

شخصیت حکم

حکم، ملقب به المستنصر بالله، فرزند عبدالرحمن الناصر لدین‌الله، هفتمین خلیفه‌ی اموی اندلس(اسپانیای کنونی) به شمار می‌آید. نسب او حکم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن بن حکم بن هشام بن عبدالرحمن داخل[1] است. مادرش مهرجان[2] و به نقلی مرجان نام داشت که ام‌ولد بود.[3] از جمله کنیه‌های وی ابوالمطرف[4] و اباالعاص[5] نقل شده است.

چهره‌اش سفید مایل به سرخ، چشم خرمایی، خمیده، دارای صدای بلند، ساق‌های کوتاه، جسم تنومند، گردن کلفت، دستانی قدرتمند و شخصیتی جدی بود.[6]

حکم پس از مرگ پدر در رمضان سال 350هـ در سن چهل و هفت سالگی به خلافت رسید.[7] وی شصت و سه سال عمر کرد و بیشتر عمر خود را در دوره‌ی طولانی خلافت پدرش که پنجاه سال به طول انجامید،[8] گذراند.

جایگاه و مقام علمی حکم

مورخان و سیره‌نویسان در کنار نقش حکومتی حکم، از وی به عنوان یک عالم و دانشمند یاد کرده‌اند و او را جامع علوم و علاقه‌مند به اکرام و احترام دانشمندان دانسته‌اند. حکم المستنصر علاقه‌مند به جمع علوم شرعی اعم از فقه و حدیث و غیر آن بود. در علم انساب تحقیق می‌کرد و بر گردآوری و نگارش قبایل عرب و الحاق آن که نسبش محو شده یا نمی‌داند، به قبیله‌اش علاقه‌ی فراوانی نشان می‌داد. علما و راویان احادیث را از آفاق جمع می‌کرد، در مجالس بزرگان علمی حضور می‌یافت؛ از آنان می‌شنید و نقل می‌کرد.[9] وی در علم انساب تنها و بی‌مثال،[10] در فرقه‌های مذهبی متخصص[11] و در شعر و ادب صاحب نظر بود.[12]

حکم المستنصر کتب فراوانی را در دوره‌ی خود گرد آورد که از حیث کثرت و نفاست قابل وصف نبودند[13] به طوری که گفته شده تعداد آنها به چهارصد هزار جلد می‌رسید و انتقال آنها شش ماه به طول انجامید.[14] مستنصر برای خرید این کتاب‌ها تاجرانی به نقاط مختلف می‌فرستاد و اموالی را برای خرید این کتاب‌ها در اختیار آنان قرار می‌داد تا این که در اندلس به قدری کتب نفیس جمع‌آوری شد که تا آن زمان سابقه نداشت؛[15] به عنوان نمونه به منظور دریافت کتاب اغانی، برای صاحب و مولف آن ابوالفرج اصفهانی هزار دینار طلا فرستاده شد. ابوالفرج نیز یک نسخه از آن را پیش از آن که کتاب را برای اهل عراق رونمایی کند برای حکم المستنصر فرستاد.[16] نمونه‌های دیگری از این دست نیز در تاریخ ذکر شده است.

حکم المستنصر در قصر خود اساتید ماهری در صنعت کپی برداری و رونویسی، ضبط و اعراب‌گذاری، تنظیم و صحافی گرد آورد که سخت به کار تدوین کتب مشغول بودند؛ لذا در اندلس گنجینه‌ای از کتاب به وجود آمد که نه قبل از آن و نه بعد از آن وجود نداشت.[17]

حکم توجه خاصی به کتب جمع‌آوری شده داشت و به تصحیح و مطالعه‌ی آن می‌پرداخت. گفته‌اند کمتر کتابی در خزانه‌اش پیدا می‌شد که او نخوانده باشد و نظری درباره‌ی آن نداده باشد. وی معمولا در اول یا آخر کتاب به نسب مولف روز ولادت و وفات و شرح حال او می‌پرداخت و انساب روات را ذکر می‌کرد.[18] تعداد فهرست‌هایی که در آن فقط اسامی کتاب‌ها جمع‌آوری شده بود، چهل و چهار فهرست بود و هر فهرست پنجاه ورقه داشت که تنها در آن اسم دیوان‌ها ذکر شده بود.[19]

ولایت حکم المستنصر

حکم در سال 350 ه.ق به امارت رسید. وی زمانی که حاکم شد، با تمام وجود مسئولیت آن را به عهده گرفت و تمام مردم را به بیعت خود دعوت کرد و طی مراسمی تمامی اهل قصر، بزرگان و سپس مردم با وی بیعت کردند.[20] حکم زمانی به حکومت رسید که پدرش بر اندلس و بیشتر سرزمین‌های بربر استیلا پیدا کرده بود.[21] در نتیجه چنانچه نقل کرده‌اند دوره‌ی پانزده ساله‌ی حکومت او در آرامش و بزرگی و رفعت بود.[22] بنا به نقل تاریخ وی یکی از بهترین حاکمان آن دوره بود؛[23] نیک سیرت، فاضل، عادل[24] و با رعیت خوش رفتار بود.[25]

از جمله اقدامات داخلی وی می‌توان بزرگ کردن مسجد جامع قرطبه(اندلس)، ساخت و تحکیم شهر طلیطله، تنفیذ حکم حرمت خونریزی، مدیریت آب، تاسیس دارالصدقه، تعلیم کودکان ضعفا و ساخت مدارس برای آنان، ایجاد اوقاف برای معلمان فرزندان فقرا،[26] تحریم شرب خمر[27] و... را نام برد.

سیاست خارجی حکم المستنصر

اقتدار و ثبات سیاسی حاکم بر اندلس در دوره‌ی طلایی که مرهون حکومت و کشورگشایی‌های حاکمان پیشین بود سبب شد تا اندلس در زمان حکم از اقتدار کامل برخوردار باشد؛ چنان چه در تاریخ نیز دوره‌ی او را دوران آرامش و سربلندی اندلس دانسته‌اند[28]. این ثبات سیاسی در عرصه‌ی روابط خارجی نیز تاثیرگذار بود و سبب شد که اندلس در صحنه‌ی بین الملل نیز از قوت و قدرت خاصی برخوردار باشد. نوع تعامل و برخورد با قبایل مرزی، رومیان، مغربی‌ها و... نشان دهنده‌ی این برتری است.

حکم و قبایل مرزی

در زمان حکومت امویان اندلس، قبایل مرزی مختلفی در اطراف شبه جزیره ساکن بودند که برخی از آنان عبارت بودند از جلالقه(گالیسین‌ها)، صقالبه(اسلاوها)، برغواطه و... . پیش از ورود مسلمانان، زمانی که رومیان قسطنتین را تصرف کردند، دین مسیح را رواج دادند؛ چنان که ملتهای مجاورشان از جمله جلالقه، صقالبه، برجان، روس، قبط و حبشه و نوبه به این دین درآمدند.[29] این ملتها در زمان حضور مسلمانان بر دین خود بودند و گاه به نبرد با مسلمانان می‌پرداختند و گاه نیز در صلح بودند.

جلالقه (گالیسین ها) از ملت‌های فرنگی اندلس بودند که در نواحی کوهستانی شمال اندلس زندگی می‌کردند.[30] زمانی که ناصر- پدر حکم- از دنیا رفت، جلالقه به طمع دستیابی به قدرت حمله‌ی مرزی را آغاز کردند. حکم شخصا وارد عمل شد و طی نبردی بر آنان غلبه یافت و آنان را شکست داد. وی به همین ترتیب حاکمان محلی دیگر را که یکی پس از دیگری قیام کرده بودند، سرکوب کرد و فتوحات وی در این دوره عظمت یافت.[31] به این ترتیب پس از این شاهد بازگشت سیاست صلح در عرصه‌ی روابط با اقوام داخل اندلس هستیم، چنان چه در این زمان هر یک از امرای مناطق مختلف مرزی از جمله امرای جلالقه و صقالبه هیاتی راهمراه با اسقف‌های خود برای بیعت و اطاعت نزد حکم می‌فرستند.[32]

حکم و رومیان

هر چند قبایل داخل اندلس نیز از تیره‌ی رومیان بودند، اما آن چه به لحاظ مصداق رومی خوانده می‌شد، اقوام خارج از منطقه‌ی اسپانیا بودند. در دوره‌ی حکم نیز حمله به روم به عنوان جهاد فی‌سبیل‌الله و مبارزه با مشرکین، امری مقدس تلقی می‌شد و به این ترتیب در طی سال‌های مختلف حملات گوناگونی به این مناطق صورت گرفت. به عنوان مثال حکم برای اولین بار در سال 351ه.ق به بلاد روم حمله برد[33] و قلعه‌ها و شهرهای زیادی را فتح کرد و غنایم بسیاری به دست آورد. سنت حمله به بلاد مشرکین و رسم فتوحات خوانی در این دوره متداول بود؛ به این صورت که در قرطبه و کاخ الزهراء کتاب فتوحات خوانده می‌شد و به طور مشروح وقایع فتح، سرزمین های فتح شده و قتل و غارات آن ذکر می‌شد.[34]

البته این به معنای داشتن روابط کاملا خصمانه با روم نیست؛ بلکه در مواردی شاهد روابط فرهنگی بین این دو هستیم. به عنوان مثال ملک روم معمار ماهری را برای ساخت مسجد جامع قرطبه به نزد خلیفه حکم فرستاد.[35]

حکم و مغرب

قرطبه(اندلس) که در آن دوره تحت حاکمیت سلاطین اموی بود، به لحاظ مجاورت با آفریقا در صدد ایجاد حکومت یکپارچه تحت خلافت امویان در این مناطق بود و به همین لحاظ تلاش سیاسی و نظامی پیگیری را برای خارج کردن آن مناطق از دست حکومت شیعی آفریقا به حاکمیت معد بن اسماعیل معروف به المعز لدین‌الله فاطمی[36] دنبال می‌کرد. در اولین قدم حکم به دنبال جذب قبایل به سمت خود بود؛ ملوک زناته یکی از گروههایی بودند که به حکم و خاندان اموی گرایش پیدا کردند. کشته شدن زیری بن مناد عامل معد بن اسماعیل بر غرب زمینه‌ی مناسبی را برای حضور امویان فراهم کرد. زیری توسط یکی از عوامل خود به نام جعفر بن حمدون (حاکم مسیله) که به امویان گرایش پیدا کرده بود و در صدد پیوستن به ملوک زناته بود، کشته شد. جعفر پس از قتل، سر زیری را نزد حکم برد و خود را به او نزدیک کرد و دعوت شیعه را کنار گذاشت و به این وسیله فتح بزرگی نصیب حکم گردید.[37] پس از آن زمینه برای حملات اساسی به غرب (شمال آفریقا) آماده شد به طوری که در سال361ه.ق حکم المستنصر جنگهای بزرگی علیه غرب به راه انداخت، به خصوص پس از نقض عهد حسن بن قنون که به شیعیان فاطمی گرایش پیدا کرده بود. در این جنگ‌ها که مدت‌ها به طول انجامید سرانجام شیعیان به رهبری حسن بن قنون در سال 363ه.ق شکست خوردند و سرزمین‌هایشان به دست کارگزار حکم افتاد. در نتیجه حسن از جنگ دست کشید، اعلام عقب‌نشینی کرد و پسرش را برای عذرخواهی نزد حکم فرستاد. پس از آن نیز حسن به همراه ادریسی‌های حسنی که از امرای غرب بودند شکست خورده بر حکم وارد شدند.[38]

حکم و مجوس‌ها

یکی دیگر از گروههایی که حکم با آنان مواجه بود، مجوس‌های ادرمانی بود که شهرهای مرزی را مورد هجوم خود قرار می‌دادند. در سال 355ه.ق مجوس‌ها از راه دریای کبیر وارد اشبونه، یکی از شهرهای ساحل غربی اندلس شدند و به قتل و غارت مردم پرداختند. حکم در صدد پاسخ به این حمله برآمد و برای جلوگیری از تکرار این پیشامد یک گارد نظامی ساحلی در آن منطقه مستقر نمود.[39]

شخصیت روایی

حکم از قاسم بن اصبغ، احمدبن دحیم، محمد بن محمد بن عبدالسلام و زکریا بن خطاب و... روایت شنیده و وی را در آنچه نقل کرده است ثقه دانسته‌اند.[40]

وفات

وی در اثر ابتلا به بیماری فلج و زمین گیر شد[41] و تا زمان مرگ جعفر بن عثمان به تدبیر امور می‌پرداخت. سرانجام وی در سال 366ه.ق پس از شانزده سال حکومت از دنیا رفت.[42]

مقاله

نویسنده قدسيه خدامي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

عروه بن حدیر

No image

عبدالرحمان الناصر

No image

یوسف بن عمر ثقفی

No image

روز شمار محرم (1)

No image

روزشمار محرم (2)

Powered by TayaCMS