دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابن سیرین

No image
ابن سیرین

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، عين التمر، سيرين، محمد بن سيرين، تعبير خواب، بصره

ویسنده : فاطمه كرمعلي

محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری معروف به ابن سیرین با کنیه ابوبکر، برده و آزاد کرده، انس بن مالک است. او محدثی امین و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقیهی پارسا و پیشوایی دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگینی و کری گوش بوده است.[1]

ابن سیرین در نهایت علم و عبادت بود، از صحابه‌ی بسیار روایت کرده است و انبوه زیادی از تابعین از وی روایت کرده‌اند.[2]

در برخی کتب تاریخی نام محمد بن سیرین در شمار فقهاء زمان ولید بن عبدالملک[3] و عمر بن عبدالعزیز[4] آمده است، هم چنین وی از طبقه‌ی دوم فقها و محدثین و تابعین بصره بوده است.[5]

محمد دو سال مانده از خلافت عثمان متولد شد.[6]

محمد بن سیرین از یک همسر دارای سی فرزند شد که غیر از عبدالله بن محمد هیچ یک باقی نماندند.[7]

محمد پارچه فروش بود و به سبب بدهی که داشت زندانی شد.[8]

در نهم شوال سال صد و ده قمری ـ‌در حالی که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بود‌ـ درگذشت.[9]

والدین

پدر محمد، سیرین کنیه‌اش ابو عمره[10] بود، خالد بن ولید او را اسیر نموده و انس او را خرید[11] سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت[12] که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند.

سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آن‌ها هستند.[13]

مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و کنیز آزاد شده، ابوبکر بن ابی قحافه بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمرده‌اند[14] و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت کنندگان در جنگ بدر و از جمله ابی بن کعب حضور داشتند، ابی بن کعب دعا می‌کرده است و آنان آمین می‌گفته‌اند.[15]

واقعه عین التمر

هنگامی که پوران دختر خسرو پرویز پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمین‌های اطراف شایع شد که ایران را پادشاهی نیست و آن‌ها از ناچاری به درگاه زنی پناه آورده‌اند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت ابوبکر بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به خالد بن ولید که از جنگ با اهل رده و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخ‌های سه گانه‌ی خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به مسلمانان بپردازند.

در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به شام برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به عین التمر که پادگانی از ایرانیان در آن‌جا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد[16] زد و او را کشت،[17] خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن انجیل بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود.[18]

تقوی

خلف بن هاشم[19] می‌گوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را می‌دیدند به یاد خدا می‌افتادند.[20]

مورق عجلی[21] می‌گفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم.

ابوقلابه[22] گفت: هر جا که می‌خواهید محمد بن سیرین را با خود ببرید که او را از همه‌ی خودتان پارسا‌تر و خوددار‌تر خواهید یافت. [23]

ابن عون[24] می‌گوید: محمد بن سیرین پاکدامن‌ترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت.[25]

اخلاق و رفتار

از اشعث[26] نقل شده است که هنگامی که در جلسه‌ای نزد محمد بن سیرین می‌نشستیم، سخن می‌گفتیم و می‌شنیدیم و می‌خندیدیم و از اوضاع و احوال سؤال می‌شد، پس هنگامی که از چیزی در مورد علم دین و حلال و حرام سؤال می‌شد، رنگش تغییر می‌کرد و دگرگون می‌شد، گویا آن شخص قبلی نیست.[27]

گفته شده محمد بن سیرین یک روز روزه می‌گرفت و یک روز افطار می‌کرد و هنگامی که به روزی می‌رسید که شک می‌کرد از ماه شعبان است یا از ماه رمضان، آن روز را روزه می‌گرفت.

انس بن سیرین نقل می‌کند که محمد هفت ذکر و دعا داشت هنگامی که از آن اذکار و دعاها در شب فوت می‌شد روز آن‌ها را می‌خواند.

محمد بن سیرین هر روز غسل می‌کرد.[28]

محمد بن سیرین قرآن را همان گونه که نازل شده بود، قرائت می‌کرد و از این که در میان قرائت قرآن تکلم کند، اکراه داشت.[29]

محمد بن سیرین می‌گفت هرگز به هیچ کس، نیکوکار یا فاسق حسادت نکردم.[30]

هنگامی که نزد ابن سیرین از فردی به بدی یاد می‌شد، او را به بهترین صفاتی که از وی می‌دانست، یاد می‌کرد.[31]

ابن سیرین اهل خنده و شوخی بود.[32]

از ابن عون نقل شده که گفت: هرگز در روز عیدی به نزد محمد نرفتیم، مگر این که ما را با حلوای روغن و خرما یا فالوده اطعام می‌کرد.

در روز عید از منزل خارج نمی‌شد، مگر این که زکات فطره را به نحو شایسته به مسجد جامع ارسال می‌کرد و سپس برای نماز عید خارج می‌شد.[33]

هنگامی که ابن سیرین مالی را قرض می‌گرفت آن را وزن می‌کرد و مهر می‌نمود و هنگامی که بدهی را پرداخت می‌نمود به همان وزنه آن را می‌سنجید، سپس آن را باز می‌گرداند محمد می‌گفت: وزن کم و زیاد می‌شود.

هنگامی که پول تقلبی به دست ابن سیرین می‌رسید با آن خرید و فروش نمی‌کرد و روزی که از دنیا رفت در نزد او پانصد درهم تقلبی بود.[34]

نقل حدیث

محمد بن سیرین می‌گفت: این علم حدیث احکام دین و آیین است، بنگرید و به هوش باشید که از چه کسی آن را فرا می‌گیرید.

ابن عون می‌گوید: از محمد بن سیرین شنیدم می‌گفت اگر قرار بود کتابی برای خود انتخاب کنم، همانا رسائل النبی را بر می‌گزیدم.

محمد بن سیرین اشکالی در نوشتن حدیث نمی‌دید به شرط آن که پس از حفظ کردن آن را محو کنند.

ابن عون گفته است: محمد بن سیرین هرگاه نقل حدیث می‌کرد، چنان بود که گویی از چیزی می‌ترسد یا پرهیز می‌کند.[35]

ابن عون می‌گفت: محمد بن سیرین حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود، نقل می‌کرد.[36]

تعبیر خواب

ابن سیرین در تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خواب‌های خود به او رجوع می‌کردند و در این باب داستان‌هایی از او در کتاب‌ها نقل شده است.[37]

دانش (تعبیر خواب) در میان پیشینیان و سلف همواره یکی به دیگری انتقال می‌یافته است و محمد بن سیرین در میان ایشان از مشهورترین عالمان این دانش به شمار می‌رفته و قوانینی از این علم را از وی گرفته و تدوین کرده‌اند.[38]

ابن سیرین گفته است: حضرت یوسف ـ‌که درود خدا بر پیامبر ما و خاندانش و بر وی باد‌ـ را در خواب دیدم، عرض کردم علم تعبیر خواب را به من بیاموزید، فرمود دهانت را باز کن، باز کردم آب دهان خود را در دهانم ریخت از آن پس تعبیر خواب می‌کنم.[39]

ابن شوذب می‌گوید: هیچ کس را بی باک‌تر از محمد بن سیرین در تعبیر خواب ندیدم.[40]

هنگامی که از او در مورد خواب سؤال می‌کردند به سؤال کننده می‌گفت: در بیداری از خدا بترس و آن چه که در خواب می‌بینی موجب غفلت تو نشود.[41]

مقاله

نویسنده فاطمه كرمعلي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

عروه بن حدیر

No image

عبدالرحمان الناصر

No image

یوسف بن عمر ثقفی

No image

روز شمار محرم (1)

No image

روزشمار محرم (2)

Powered by TayaCMS