نویسنده: آیتاللهالعظمی حسین مظاهری
حالت توبه آن است که انسان خود را در مورد انجام گناه واقعاً مقصر بداند و توبة حقیقی و خالصانه باید همراه با اصلاح اعمال و ترک بدون بازگشت گناه و معاصی باشد و این امر بسیار مشکل مینماید. در این خصوص راهکارهایی وجود دارد که توجه به آن راهکارها میتواند موجب تنبه و بیداری آدمی گردد و او را به منزل توبه و رسیدن به حالت ارزشمند و نورانی توبه، رهنمون گردد. در ادامه به برخی از این راهکارها اشاره میشود.
حالت توبه آن است که انسان خود را در مورد انجام گناه واقعاً مقصر بداند و علاوه بر اینکه «استغفرالله» میگوید و از خداوند عذرخواهی مینماید، در دلش هم از خداوند متعال شرمنده باشد. اگر چنین حالتی پدید آید، قطعاً توبة او پذیرفته میشود، گناهان او بخشیده میشود و پروندة سفید و درخشانی فرا روی او گشوده خواهد شد که میتواند سرآغاز ادامة حرکت به سوی خداوند تبارک و تعالی باشد.
توبه بیش و پیش از آنکه یک عمل باشد، یک حالت است. حالت ارزشمندی که به دنیا و آنچه در آن است، ارزندگی دارد. ماهیت این حالت، با ذکر یک مثال روشنتر خواهد شد.
استاد بزرگوار ما، مرحوم آیتالله العظمی بروجردی نقل میکردند: زمانی که من در بروجرد زندگی میکردم، با یک ملای مکتبی که در مکتبخانه به کودکان درس میداد، کاری داشتم و نزدش رفتم. حین صحبت، یکی از شاگردان او وارد مکتب شد، وقتی ملای مکتب او را دید، به من گفت: «آقا این نوجوان، مجسمة شرم و حیاست و من با حیاتر از او ندیدهام.» وقتی علت را جویا شدم، گفت: چند روز پیش مادر این نوجوان نزد من آمد و از او شکایتی داشت و قرار شد او را تنبیه کنم. این پسر از اینکه نزد من رسوا شده است، خیلی خجالت کشید و شرمنده شد، به قدری که وقتی میخواستم به دست او چوب بزنم، با حالت سرافکندگی در مقابل من ایستاده بود و از شدت شرمندگی یارای بلند کردن دست خویش را نداشت. سر او به پائین افتاده بود و دستهایش رها بود و خجالتزدگی که سراسر وجودش را فراگرفته بود، به او اجازه نمیداد دست خود را بالا بیاورد که من به او چوب بزنم.
انسان باید در مقابل پروردگار خویش به چنین حالتی برسد تا بتواند منزل توبه را با موفقیت پشت سر بگذارد؛ اما نکتة مهم و قابل توجه اینکه رسیدن به چنین حالتی مشکل است و در بسیاری از موارد، علیرغم اینکه انسان میداند باید توبه کند و از نتایج و فوائد رسیدن به حالت توبه نیز اطلاع دارد، ولی نمیتواند دست از گناهان خود بشوید و حقیقتاً توبه نماید.
افزون بر این، توبة حقیقی آن است که خالصانه باشد و از عمق جان آدمی سرچشمه گرفته باشد. قرآن کریم انسان را به چنین توبهای ترغیب میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا توبوا إلى الله توبه نصوحا: اى کسانى که ایمان آوردهاید، بهسوى خدا توبه کنید، توبهاى خالص.» از امام صادق علیهالسلام سوال شد: «توبه نصوح چیست؟» فرمودند: «یتوب العبد من الذنب ثم لا یعود فیه: بنده از گناه توبه کند و دیگر به آن بازنگردد.» بنابراین توبه حقیقی و خالصانه باید همراه با اصلاح اعمال و ترک بدون بازگشت گناه و معاصی باشد و این امر بسیار مشکل مینماید.
در این خصوص راهکارهایی وجود دارد که توجه به آنها میتواند موجب تنبه و بیداری آدمی گردد و او را به منزل توبه و رسیدن به حالت ارزشمند و نورانی توبه، رهنمون گردد که به برخی از اینها اشاره میشود.
یکی از الطاف بسیار بزرگی که خداوند نسبت به بندگان خویش دارد و نزد آنان مغفول است، اینکه حضرت پروردگار، بسیار بیشتر از آدمیان مشتاق کمال آنان میباشد و در این راستا به یاری بندگان مؤمن خود میشتابد. سالک در مسیر حرکت به سوی خدای رحمان همواره کمکرسانی و مددکاری حقتعالی را به وضوح میبیند و از آن در جهت ادامة مسیر، بهره میبرد. در واقع اگر پویندة راه کمال، حرکت را شروع کند و همت داشته باشد، خداوند در بن بستها به فریاد او میرسد و در گرفتاریها دست وی را خواهد گرفت.
یکی از موانع مهم و اساسی سیر و سلوک، گناه و نافرمانی خداوند است و سالک برای رهایی از این مانع، باید از خود خداوند طلب کمک و یاری کند و توفیق توبه را از او بخواهد. اگر توفیق از جانب پروردگار متعال نصیب انسان نشود، محال است بتواند در سیر و سلوک خود پیشرفت نماید: «و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من أحدٍ أبداً» بنابراین سالک باید به درگاه حضرت ربالعالمین برود و با تضرع و زاری و التماس، توفیق دست کشیدن از گناهان و بازگشت به سوی خداوند تبارک و تعالی را بگیرد.
پویندة راه حقیقت باید با خدای خویش رابطة عاطفی برقرار کند و در دل شب با او درد و دل کند، تضرع و زاری داشته باشد، با خدای مهربان اظهار قصور و تقصیر داشته باشد و بالأخره نظیر عبد کوچکی که در مقابل مولای بزرگ خویش قرار دارد، همیشه یک ذلتی در مقابل خداوند تعالی داشته باشد. و به واسطة این رابطة عاطفی، توبه کند.
اساساً رسیدن به مقامات والای عرفانی و نیل به درجات معنوی، بدون ارتباط محبتآمیز و عاطفی با خداوند آن هم در دل شب، امکان پذیر نیست. امام حسن عسکری علیهالسلام میفرمایند: «إن الوصول إلی الله عز و جل سفر لا یدرک إلا بامتطاء اللیل: رسیدن به خداوند عزوجل، سفری است که به جز با شب زندهداری درک نمیشود.»
برترین عمل در شب زندهداری که اوج ارتباط عاطفی بنده با خداوند را نیز در بر دارد، نماز شب است: «تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ینفقون، فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قره أعینٍ جزاءً بما کانوا یعملون: پهلوهایشان از بسترهاى خواب تهى مىشود، پروردگارشان را در حال بیم و طمع مىخوانند، و از آنچه روزى آنها کردهایم انفاق مىکنند، پس هیچ کس نمىداند چه چیزهایى از مایههاى روشنىبخش دیدگان، به پاداش کارهایى که مىکردهاند براى آنها پنهان داشته شده است.»
این رابطة عاطفی، اهل معرفت را مدهوش میکند. بعضی اوقات حالت خشیت برای آنان پدید میآورد و در برخی موارد حالت رحمت. و در هر دو صورت آنان را در دل شب مدهوش میکند. وقتی چنین شد، هیچ توجهی به هیچجا و هیچکسی ندارند به جز معاشقه و مکالمه با خداوند منان، یعنی همان رابطة عاطفی، یعنی همان که قرآن کریم میفرماید: «تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً»؛ گاهی ظهور حقیقت در دل این افراد باخشیت است و گاهی با طمع، امیدواری و رحمت میباشد و در هر دو صورت، نماز شب آنان را مدهوش میکند. هر دو حالت خشیت و رحمت را دارند و هیچ کدام این حالات نیز بر دیگری غلبه پیدا نمیکند: «یدعون ربهم خوفاً و طمعاً». اگر اینگونه رابطهها و معاشقهها بین بنده و خدا نباشد، زندگی تکرار مکررات است و این زندگی خیلی خسارت دارد.
لذت افرادی که با خداوند رابطة عاطفی دارند، منحصر به آخرت نیست؛ بلکه در همین دنیا و در دل شب نیز لذات معنوی را درک میکنند. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قره أعین»، آن افراد در دل شب لذتی دارند که هیچ کس نمیتواند درک کند مگر خود، اهل آن باشد؛ لذا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «دو رکعت نماز نزد من از دنیا و آنچه در دنیا است، محبوبتر است: الرکعتان فی جوف اللیل أحب إلیّ من الدنیا و ما فیها»
خوشا به حال افرادی که از این لذتها بهرهمند میشوند و میتوانند در دل شب مسیر پر فراز و نشیب سیر و سلوک را برای خویش هموار سازند و با معاشقه و مکالمه با خداوند، راه را بپیمایند.
ادامه دارد