17 خرداد 1397, 3:36
قال الصادق(ع):«كَفَي بالحِلم ناصراً و قال اذا لم تكن حليماً فتَحلَّم» امام صادق (ع) فرمودند: حلم براي ياري انسان كافي است و فرمود: اگر بردبار نيستي خود را به بردباري وادار كن.
بردباری زیور اخلاق انسانی و نشانه کمال عقل است. مهمترین ابزار معلّمان بشر در نیل به اهداف بزرگ الهی بردباری است. بردباری بهترین راه برای جذب کفّار و معاندان بود. وقتی این گروه از انسانها در مقابل اعمال زشت خود تنها خوبی را مشاهده میکردند با آغوش باز دین الهی را میپذیرفتند. علّامه مجلسى در توضیح لغت حلم و بردبارى مىفرماید: "حلم، خوددارى از این است كه در برابر ناملایمات از جا به در رود و كار ناهنجار كند، یا گفتار ناستوده از او سرزند."[1] «حلم» آب روی آتش غضب مانند شعله سرکش است که سوزندگى آن، هم خود فرد غضبناک و هم دیگران را در آتش میسوزاند. حلم و بردبارى مثل آبى است كه آتش را خاموش مىسازد. امام عـلى(ع) در اینباره میفرماید: «أَلْحِـلْمُ یطْـفِئُ نارَ الغـَضَبِ وَالحِدَّةُ تُؤَجِّـجُ إِحْـراقَهُ»[2] «بردبارى و حلم، آتش خشم را فرو مىنشاند و تندى کردن، سوزندگى آن را بر افروختهتر مىسازد.» فضیلت و شرافت کظم غیظ اگرچه به اندازه حلم نیست، لیکن هرگاه کسی برآن مداومت نماید به آن عادت نموده و صفت حلم به او هم میرسد.[3] تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل زصد لشگر ظفرانگیزتر علم همراه حلم صفت حلم بعد از صفت علم از بزرگترین کمالات نفسانیه است، و از این جهت وقتی مدح علم میشود، حلم نیز با آن ذکر میگردد. در همین رابطه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «ما جُمِعَ شیٌ الی شیٍ افضل مِن حلمٍ الی علمٍ»[4] «چیزی به چیزی اضافه نشده است که بهتر از حلمی که به علمی اضافه شده باشد.» مردى بادیهنشین از قبیله «بنىسلیم» خدمت پیامبر(ص) رسید و با كمال جسارت گفت: تو همان جادوگر دروغگویى هستى كه آسمان بر كسى دروغگوتر از تو سایه نیفكنده و زمین دربر نداشته است! عمر در این لحظه خواست او را بكشد، پیامبر(ص) فرمود: عمر بنشین! حلم و بردبارى به اندازهاى نیكوست كه شایسته است افراد حلیم و بردبار پیامبر باشند.[5] حلم در قالب تغافل( خود را بیخبر جلوه دادن) گاه در روایات اسلامى از تغافل به حلم تعبیر شده كه نشان دهنده ارزش تغافل هست. امیر مؤمنان علی(ع) مىفرماید: «لا حِلْمَ كَالتَّغافُلِ»[6] «هیچ بردباریى چون تغافل نیست.» بر این اساس، کسی كه در برابر لغزشهاى دیگران اصل تغافل را در پیش گیرد، در واقع، خرد و بردبارى را توأمان ساخته که این امر موجب میگردد فرد خاطی از کردار خویش پشیمان شده و از اشتباهات گذشته خود دست کشد؛ چنانكه همان حضرت فرمود: «اشْرَفُ اخْلاقِ الْكَریمِ تَغافُلُه عَمَّا یعْلَمُ»[7] «شریفترین خوى انسان كریم، چشمپوشى از خطاهایى است كه مىداند.» البته نباید این اصل فرد را به جایی برساند که وی را فردی بیکفایت و نالایق جلوه دهد و موجب این شود که اطرافیان به خلاف بزرگتر دست بزنند، پس محدوده تغافل تا حد اثر بخشی آن است نه بیشتر.
[1] . علامهى مجلسى، محمدباقر؛ بحار الانوار، بيروت، الوفاء، 1404 ه. ق، ج68، ص403، باب 93، ذیل حدیث 12. [2] . غرر الحکم، ج2، ص123. [3] . نراقی، ملا احمد؛ معراجالسعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم، ص192. [4] . حر عاملی، محمدبن حسن؛ جهاد با نفس از وسائلالشیعه، مترجم حمید صالح ابوالقاسمی، قم، عصر رهایی، 1386، ص139. [5] . سبحانی، جعفر؛ سیمای انسان کامل، ص259 به نقل از حیاة الحیوان، ج2، ص68. [6] . آمدی، عبدالواحد؛ شرح غررالحکم، ج6، ص356. [7] . همان، ص 22.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان