دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سردار اسعد بختیاری

No image
سردار اسعد بختیاری

سردار اسعد بختياري، مشروطه خواهي، ايل بختياري، علي¬قلي خان بختياري، علوم سياسي

نویسنده : عاتكه محمدي

علی‌قلی‌خان سردار اسعد بختیاری در سال 1274 ه.ق در قشلاق بختیاری (ایذه) متولد شد.[1] او چهارمین پسر حسین‌قلی‌خان بختیاری ایلخانی و معروف‌ترین و سیاست‌مدارترین فرد خاندان ایلخانی است.

علی‌قلی‌خان سردار اسعد از کودکی به تعلیم پرداخت و پس از کسب سواد فارسی به آموزش مقدمات علوم عربی و صرف، نحو، منطق، معانی و بدیع و بیان پرداخت و در مطالعه تاریخ نیز رنج فراوان برد و با تاریخ ایران و اروپا آشنایی و مهارت زیادی یافت. با این‌که در آن زمان در میان بختیاری‌ها کسب دانش‌های جدید مرسوم نبود اما سردار اسعد به تحصیل علوم جدید پرداخت و در آن نیز مهارت یافت همانطور که در تکسواری و تیراندازی که معمول زندگی ایلیاتی بود، سرآمد گردید.[2] در سال 1292 ه.ق به رتبه سرهنگی و در 1298 به رتبه سرتیپی و در 1308ق به ریاست سواران بختیاری رسید و بعد از فوت برادر ارشدش اسفندیارخان (سردار اسعد اول) در سال 1322 به سردار اسعد ملقب گردید.[3]

علی‌قلی‌خان سردار اسعد در سال 1299 ه.ق همراه پدر و برادر بزرگش اسفندیارخان از سوی مسعود میرزا پسر ناصرالدین شاه ملقب به ظل‌السلطان حاکم اصفهان، در این شهر زندانی شد. پدرش حسین‌قلی‌خان ایلخانی که در روزگار خود از مردان نام‌آور جنوب ایران و مقتدرترین ایلخان بختیاری بود پس از حبس به دار آویخته شد و سردار اسعد و برادرش در زندان ظل‌السلطان باقی ماندند.

اما حبس سردار اسعد بیش از یک سال طول نکشید و به شفاعت و حمایت امین‌السلطان صدراعظم از حبس رهایی یافت.[4] حمایت اتابک از فرزندان حسین‌قلی‌خان ایلخانی، دوباره قدرت و رهبری ایل بختیاری را به این خاندان برگرداند اسفندیارخان (سردار اسعد اول)[5] به ایلخانی بختیاری رسید و علیقلی‌خان فرمانده سواران بختیاری شد.

در سال 1318 ه.ق (1900م) برای سفر به اروپا از راه هند به مصر رفت و در همان سال به زیارت خانه خدا مشرف شد و سپس عازم اروپا گردید. در طی دو سال و اندی که در اروپا به سر برد در پارلمان‌های اروپا حضور یافت، و در پاریس به فراماسونری دعوت شد و به عضویت فراماسونری در آمد.[6]

بعد از مرگ برادرش اسفندیارخان دوباره به بختیاری برگشت و به تمشیت امور پرداخت. بار دیگر برای معالجه چشم به اروپا رفت و سفرش مدت سه سال طول کشید و در این سفر تمام شهرهای مهم اروپا را سیاحت کرد. و زبان فرانسوی را آموخت. در زمان به توپ بستن مجلس و تعطیلی پارلمان در اروپا بود، جلسات متعددی با رجال آزادی‌خواه در منزلش برگزار نمود و نتیجه این شد که باید خود در دفع محمدعلی شاه همت کند. نخست به واسطه نامه‌ها خوانین بختیاری را متحد ساخت و خود از راه هند به خوزستان و سپس وارد بختیاری شد و بعد از فتح اصفهان در 1327 ه.ق 1900م به عزم تسخیر تهران عزیمت نمود.

نیروهای بختیاری به رهبری سردار اسعد و اردوی محمدولی‌خان تنکابنی سپهدار اعظم و دیگر مشروطه‌خواهان بعد از چند جنگ با قوای محمدعلی شاه در اطراف تهران، در 24 جمادی‌الثانی 1327 وارد پایتخت شدند و بعد از سه روز درگیری در داخل شهر، تهران را فتح کردند و محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و اداره کشور به دست مشروطه‌خواهان افتاد.[7]

پس از فتح تهران و استقرار مجدد مشروطیت ده ماه وزیر داخله و 4 ماه وزیر جنگ مقرر گردید و بعد از آن از سمت‌های دولتی کناره گرفت و نماینده مجلس شد. سردار اسعد به سن 63 سالگی در حالی‌که فلج و از هر دو چشم نابینا بود، روز پنج شنبه 7 محرم 1336 ه.ق درگذشت و در تخت پولاد اصفهان به خاک سپرده شد.[8]

از سردار اسعد شش پسر به نام‌های: جعفرقلی خان امیر بهادر (سردار اسعد سوم)، محمدتقی‌خان ضیاءالسلطان (امیر جنگ)، محمدخان سالار اعظم، محمدقلی‌خان، خانبابا خان و منوچهرخان بجا ماند.

نقش سردار اسعد در حنبش مشروطیت

در نهضت مشروطه ایران گروه‌های مختلف اعم از مردم عادی، روحانیون، روشنفکران، بازرگانان، رهبران ایلات و عشایر و... نقش آفریدند. نقش ایلات و عشایر به‌ویژه ایل بختیاری که که بزرگ‌ترین ایل در کشور بود و از زمان صفویه وارد معادلات قدرت شده بود مهم است. و سردار اسعد دارای موقعیت ممتاز و ویژه در میان بختیاری‌ها و نقطه محوری ایل بختیاری در دوران خودش بود. دکتر حسین بشیریه در مورد نقش بختیاری‌ها در انقلاب مشروطه می‌نویسد: «ایل بختیاری به رهبری سردار اسعد بختیاری در پیروزی انقلاب مشروطه نقش قابل توجهی ایفا کرد... پس از به توپ بستن مجلس، علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری که در پاریس به سر می‌برد از طریق مکاتبات خود به بر انگیختن خوانین بختیاری بر ضد محمدعلی شاه پرداخت. تصرف اصفهان و استقرار مشروطیت در آنجا به وسیله صمصام‌السلطنه بختیاری در پیروزی مشروطه‌خواهان تأثیر عمده‌ای داشت.»[9]

نقش علیقلی‌خان سردار اسعد در نهضت مشروطه بخصوص در مرحله دفاع از مشروطیت و سقوط محمدعلی شاه بسیار برجسته است. او از لحاظ تفکر و اندیشه متفاوت از دیگر خوانین و اشراف بختیاری بود و ابتدای نوجوانی و جوانی در کسب دانش و فضایل علاقه ویژه داشت، در شرایطی به تحصیلات و سوادآموزی و تالیف و ترجمه روی آورد که اغلب سران عشایر و حکام و بزرگان مملکتی اهمیت چندانی به این قبیل مسایل نمی‌دادند چرا که در ساختار ایلی و رقابت‌های خانوادگی و محلی برای تحصیلات آن ‌هم به شیوه مدرن محلی از اعراب نبود. اغلب دولت‌مردان و حکام از علم و دانش روز حداکثر به سواد خواندن و نوشتن اکتفا می‌کردند. جمشید کیانفر در مورد او می‌نویسد: «او امتیاز ویژه‌ای در میان خوانین بختیاری داشت، به ندرت در دسته‌بندی‌های خانوادگی از او یاد شده و پیوسته محور اتحاد در ایل بود.[10] و پروفیسور گارثوئیت در مورد شخصیت و طرز تفکر سردار اسعد می‌نویسد:

«او نه تنها نسبت به برادران و عموزادگانش از لحاظ دانش و ارجحیت داشت بلکه در اثر مسافرت به اروپا در سال‌های 1909-1908م و تماس با افراد ملی و وطن‌پرست و ضد قاجار تجربه‌های زیادی کسب کرد. سردار اسعد احتیاج داشت که دوباره قدرت را در دست گیرد و در صورت لزوم یک نقش ملی و وطن‌پرستانه‌ در ایجاد شکل و فرم حکومت جدید ایفا و سهمی از این پیروزی را نصیب مردم بختیاری کند.»[11]

اما او زندگی سیاسی را گویا از زندان آغاز کرد. هنگامی که پدرش توسط ظل‌السلطان به قتل رسید و او و برادرش زندانی شدند. این واقعه تأثیر شگرفی بر زندگی علیقلی‌خان گذاشت و قتل پدرش به دستور یک حاکم مستبد بدون محاکمه و در مجموع ظلمی که بر خاندان او رفته بود، او را در سلک آزادی‌خواهان و عدالت‌جویان قرار داد.[12] سپهر می‌نویسد: «در مدت توقفش در تهران اوقات خود را به اشاعه حریت و مشروطیت مصروف داشت. مفاسد ظلم و محاسن عدل را به دوستان بیان می‌نمود، جمعی با او هم‌رأی شدند.»[13]

بعد از بمباران مجلس و سرکوبی مشروطه‌خواهان توسط محمدعلی شاه تنها نیروی بازمانده آزادی‌خواهان در تبریز تحت فشار سنگین قوای دولت استبدادی قرار داشت. سردار اسعد که در زمان بمباران مجلس در اروپا به سر می‌برد، منزلش در پاریس محل تجمع آزادی‌خواهان و هواداران مشروطه بود. او با فرستادن نامه‌های پی در پی به سران بختیاری آنان را به دفاع از مشروطیت واداشت تا آن‌که سواران مسلح بختیاری به رهبری نجفقلی‌خان صمصمام‌السلطنه بختیاری برادر بزرگ‌تر سردار اسعد، اصفهان را فتح کردند.[14]

سردار اسعد یوسف‌خان امیر مجاهد برادر کوچکش را از راه باکو با دستورالعمل‌های خود به تهران فرستاد[15] و خود از طریق بوشهر وارد ایران شد، با رئیس قبایل عرب خوزستان (شیخ خزعل) و سران ایل قشقایی پیمان‌های دوستی جداگانه‌ای و در حمایت از مشروطیت امضا نمود و با آسودگی خیال از پشت سر به بسیج نیرو از میان قبایل بختیاری پرداخت. در نامه مهمی از سردار اسعد به مردم اصفهان که در روزنامه کشکول اصفهان به چاپ رسیده است گفته است که ده هزار سرباز سوار و پیاده از بختیاری آماده کرده است.[16]

سردار اسعد در رأس قوای بختیاری از اصفهان برای فتح تهران حرکت کرد و در حوالی تهران به نیروی مجاهدین شمال به رهبری سپهدار اعظم محمدولی‌خان تنکابنی پیوست. پس از چند زدو و خورد در اطراف تهران، مجاهدین وارد شهر شدند و پس از سه روز جنگ خونین با قوای محمدعلی شاه تهران به دست مشروطه‌خواهان افتاد و محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد. تلگراف خلع محمدعلی شاه و نصب سلطان احمدمیرزا به سلطنت با امضای سپهدار اعظم و سردار اسعد به ولایات و سراسر کشور مخابره شد.[17]

پیروزی در فتح تهران و رسیدن به رهبری انقلاب مشروطه اوج قدرت و خوش‌نامی بختیاری‌ها در صحنه سیاسی ایران است. چشمگیرترین دستاورد این پیروزی جلب توجه قدرت‌های بزرگ به این نیروی تازه وارد بود و همین امر درونمایه اصلی رویدادهای بعدی بختیاری گردید. علی‌قلی‌خان سردار اسعد و برادرش نجف‌قلی‌خان صمصام‌السلطنه نه تنها به رهبری بختیاری‌ها رسیدند که به عنوان رهبران آزادی‌خواه و بازگردانندگان حکومت مشروطه ایران، آوازه یافتند. نفوذ کسانی چون سردار اسعد در رده‌های بالای حکومتی، نفوذ خوانین خرده پا را در شهرهای دیگر – به‌ویژه در ولایات جنوب و جنوب غربی- در پی داشت. در نتیجه بر قدرت بختیاری‌ها افزود.[18]

نفوذ سردار اسعد در تهران و سایر ولایات ایران فوق‌العاده بود و بسیاری از ولایات در تحت حکومت خوانین بختیاری بودند و در جراید اروپایی هم مردم می‌نوشتند سلطنت از خاندان قاجار به بختیاری منتقل خواهد شد.[19]

در این موقع - فتح تهران - چرچیل نماینده سفارت انگلیس و رونفسکی نماینده سفارت روس در بهارستان خدمت سردار اسعد و سپهدار اعظم آمده، خلع محمدعلی میرزا را اخبار کردند و گفتند: «دولت انلگیس و روس امروزه هرکسی را که ملت ایران او را به پادشاهی برگزیند ضدیت نخواهند کرد.»

«چون شما امروز فاتح ایران هستید، هرکدام خواهید پای بر اریکه سلطنت گذارید.» این دو سردار از این سخن تحاشی کرده که «ما این همه خدمت را برای برقراری مشروطیت و برطرف نمودن استبداد به عهده گرفتیم نه برای مرتقی شدن به تخت جهانبانی و شهریاری»[20]

در حکومت مشروطه دوم سردار اسعد مدت ده ماه وزیر داخله شد، در نظم و نسق امور مملکت کوشید و پسرش جعفرقلی‌خان امیر بهادر (سردار اسعد سوم) را برای سرکوبی شورش‌های قرجه‌داغ، زنجان و اردبیل فرستاد. او شورش‌ها را سرکوب کرد و رحیم‌خان جیپانلو (سردار نصرت) را که از هواخواهان سرسخت محمدعلی شاه بود، در اردبیل به قتل رساند.

سردار اسعد در کابینه دوم سپهدار وزارت جنگ را به مدت چهار ماه بر عهده گرفت و اصلاحاتی در سبک نظام ایران به وجود آورد. سپس استعفا داد و دیگر منصب دولتی قبول نکرد.[21] و عضو مجلس شورای ملی شد.

در سال 1329 ه.ق به پاس خدمات سردار اسعد به مشروطیت یک قطعه نشان قدس و 6000 تومان مواجب از طرف دولت به او مبذول شد، مواجب را به نظارت چهار تن از وکلا، مؤتمن‌الملک، فروغی و نصرالله تقوی و حکیم‌الملک به وزارت علوم واگذار کرد و نشان را نیز به دولت مسترد کرد.[22]

سردار اسعد بعد از آن برای معالجه چشم راهی اروپا گردید و بعد از آن خود هر چند از قدرت و سیاست کناره گرفت؛ در حالی‌که با فعالیت سیاسی و اقدامات خود ایل بختیاری را بیشتر وارد معادلات قدرت ساخت و سران بختیاری به مناصب حکومتی رسیدند. از جمله فرزندش جعفرقلی‌خان امیر بهادر (سردار اسعد سوم) چندین سال حکومت کرمان و خراسان را به عهده داشت و سپس تا هنگامی که در سال 1313 توسط رضاخان به قتل رسید وزرات جنگ سلطنت او را به عهده داشت. بعد از مرگ جعفرقلی‌خان کم کم اقتدار ایل بختیاری از صحنه قدرت سیاسی ایران کم رنگ شد.

خدمات اجتماعی و فرهنگی سردار اسعد

علیقلی‌خان سردار اسعد از جمله روشنفکران و تحصیلکرده های عصر خویش بود او به اصلاحات اجتماعی و فرهنگی در میان ایلات بختیاری نیز دست زد احداث راه کاروان‌رو از منطقه بختیاری تا خرمشهر و ایجاد مدرسه جدید در چهارمحال و بختیاری و مبارزه با بعضی عادات و رسوم غیر مفید که در میان طوایف بختیاری معمول بود از جمله اقدامات او است.[23]

سردار اسعد دارای ذوق فرهنگی و شم تاریخ‌دوستی بود و ده جلد کتاب رمان از فرانسه و عربی به فارسی ترجمه کرده است[24] و نیز عده‌ای را بر آن داشت که از زبان‌های خارجی کتاب را ترجمه کنند.

کتاب‌هایی که سردار اسعد نوشته یا ترجمه کرده است:

- تاریخ حمیدی (داستان تاریخی درباره سلطان عبدالحمید) از پیرکیارد 1327 ه.ق.

- خلاصة‌الاعصار فی تاریخ البختیار (که عبدالحسین ملک‌المورخین لسان‌السلطنه در تنظیم و تحریر آن دخیل بوده)، 1327 ه.ق.

- دختر فروعون، از الکساندر دوما، 1324 ه.ق.

- عشق پاریس، از الکساندر دوما، 1322 ه.ق.

- غادة الانگلیس (بولینا)، از جرجی زیدان، 1321 ه.ق.

- هانری سوم، 1323 ه.ق.

- هرمس مصری، 1322 ه.ق.

آنچه به تشویق او ترجمه و به دستور او چاپ شده شده است:

- پل و ورژنی، از برنارد دوسن پیر، ترجمه ابراهیم نشاط، 1324 ه.ق.

- تاجگذاری شاه سلیمان صفوی، از شاردن، ترجمه علیرضا مترجم‌السلطنه، 1331 ه.ق.

- تاریخ سرگذشت بزرگ‌ترین سلاطین هخامنشی ایران سیروس کبیر، از گزنفن، ترجمه‌ی ضیاءالدین منشی، 1333 ه.ق.

- دیل گابریل، از اگوست ماکت، 1324 ه.ق.

- روکامبول، از بونسون دواتری، ترجمه حبیب‌الله عین‌الملک، 1326 ه.ق.

- سرگذشت عشق‌بازی نا پسری کلنل فرامبر، از پل دوکک، ترجمه از ترجمه عربی، 1330 ه.ق.

- سفرنامه شرلی، ترجمه‌ی آوانس مساعدالسلطنه پسر ابراهیم زرگرباشی، 1330 ه.ق.

- شوالیه دارمانتال، از الکساندر دوما، ترجمه محمدطاهر میرزا، 1324 ه.ق.

- کتاب آبی (هشت جلد)، توسط مترجمان مختلف، که اخیرا به اهتمام احمد بشیری تجدید چاپ شده است.

- مارگریت، از الکساندر دوما، ترجمه عبدالحسین میرزا، 1322 ه.ق.[25]

مقاله

نویسنده عاتكه محمدي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

خط تالوگ

No image

نهادهای حکومتی

No image

دیکتاتور مصلح

Powered by TayaCMS