اگر به بدن غذا نرسد، لاغر میشود و اگر مدتی نرسیدن غذا ادامه پیدا کند، بدن میمیرد و از بین میرود. اگر به روح نیز غذا نرسد لاغر و ناتوان میشود و اگر نرسیدن غذا برای همیشه ادامه پیدا کند، روح میمیرد. غذای روح البته از جنس گندم و برنج و روغن نیست، غذای روح، علم و عشق و امید و ایمان است. اشتباه اصلی فرزند آدم که در جست و جوی سعادت، جان به لب رسانیده همین است که تشنگی و احتیاج روح را میخواهد با سیر کردن جسم و بدن تامین کند.
آنچه احتیاج روح را رفع میکند و به او قوت و نیرو میبخشد، آرامش و اطمینان میدهد، ماده و مادیات نیست، معنویات است. (حکمت ها و اندرزها، ج2، ص148)
عبادت برای تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان است، یعنی همانطور که ایمان خودش به نوبه خود منشا عبادت است، عبادت هم تقویت کننده ایمان است. (تعلیم و تربیت در اسلام، ص125)
گناه زدایی عبادت
ازنظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمی باقی میگذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش میگیرد و رغبت به گناهان دیگر افزایش مییابد. متقابلاً عبادت و بندگی و در یاد خدا بودن، وجدان مذهبی انسان را پرورش میدهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون میکند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه میکاهد، یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زایل میگرداند و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن میسازد. (سیری در نهج البلاغه، ص103)
مرد تیغ و تسبیح
علی قهرمان تیغ و تسبیح است، هم مرد تیغ است و هم مرد تسبیح، اما برای مغلوب کردن کدام طبقه؟ طبقه زیردست و محکوم یا طبقه زبردست و حاکم؟ شعار علی چیست؟ شعار علی «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» است. علی در تمام عمر، دوست تیغ و تسبیح بود و دشمن طلا. (وحی و نبوت، ص30)
هر چیز به جای خود
شجاعت را در خلوت شب نمی توان به دست آورد، همان طور که آثار خلوت شب را در میدان جنگ نمی شود کسب کرد. (تعلیم و تربیت در اسلام، ص168)
دین، همه دین است
ما با اینکه صددرصد اعتراف داریم که اسلام دین اجتماعی است و دستورات آن حاکی از این است، ولی اینها سبب نمیشود که ما عبادت و دعا و ارتباط با خدا را تحقیر کنیم، کوچک بشماریم، نماز را کوچک بشماریم. (آزادی معنوی، ص85)
همراهی خودسازی و جامعه سازی
یک نفر مسلمان، هم باید یک رابطه دائم و ثابت میان او و خدای خودش برقرار باشد و هم باید یک رابطه ثابت و دائم میان او و جامعه خودش برقرار باشد. بدون عبادت، ذکر و یاد خدا، مناجات با حق، حضور قلب، نماز و روزه نمی شود یک جامعه اسلامی ساخت و حتی خود انسان سالم نمی ماند. و همچنین بدون یک اجتماع صالح و یک محیط سالم، بدون امر به معروف و نهی از منکر، بدون رسیدگی و تعاطف و تراحم میان افراد مسلمان نمی شود عابد خوبی بود. (آزادی معنوی، ص80)
در وصف یاران پیامبر(ص)
جملهای درباره اصحاب پیغمبر نقل کرده اند که: «رهبان اللیل و اسد النهار» یعنی راهبان شب و شیران روز. قرآن میگوید: «الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار» (آل عمران17) ببینید قرآن چگونه همه جوانب را بیان میکند؟! نه مثل یک درویش افراطی فقط و فقط صحبت از استغفار و نیایش میکند. الصابرین. قرآن هرجا که میگوید «صابرین» در مورد پیکارها میگوید. در واقع «صابرین» یعنی خودداران در پیکارها. و الصادقین راستان و راستگویان که از راستی یک ذره منحرف نمیشوند. والقانتین آنهایی که درپیشگاه پروردگار در کمال خضوع قنوت میکنند، خاضعند و خضوع قلب دارند (و یا ممکن است مقصود از «قانتین» با توجه به معنی آن در یک آیه دیگر: «قوموالله قانتین» این باشد که در آن حال جز با خدا با کس دیگر سخن نمی گویند و رابطه شان را با غیرخداوند قطع میکنند) «والمنفقین» از آنچه دارند به دیگران میبخشند «والمستغفرین بالاسحار» آنان که سحرگاهان به استغفار خدا میپردازند. این هم همیشه باید در کنارش باشد. (تعلیم و تربیت در اسلام، ص227).
مذمت سبک شمردن نماز
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است و نمازخواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. (آزادی معنوی، ص85)
ارزش اسلام به جامعیت آن است
ما هرگز نباید به عبادت استخفاف کنیم. ما باید مسلمان کامل و جامع باشیم. ارزش اسلام به جامعیت آن است نه آن طور باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را رها کنیم و نه مثل آنها که اخیرا پیدا شده اند باشیم که اسلام را فقط به تعلیمات اجتماعی اش بشناسیم و به عبادت استخفاف کنیم، عبادت را تحقیر کنیم (آزادی معنوی، ص 89 و 90)
ارزش عبادت
اگر ما عبادت را تحقیر کنیم، از سایر وظایف هم میمانیم. عبادت، قوه مجریه و ضامن اجرای سایر دستورات اسلامی است. (آزادی معنوی، ص90)
شرط انجام مسئولیتهای اجتماعی
قدم اول ما این است که به خدای خود نزدیک شویم و با نزدیک شدن به خدای خودمان است که آن وقت سایر مسئولیت هایمان و از آن جمله مسئولیتهای اجتماعی را میتوانیم به خوبی انجام دهیم. (انسان کامل، ص96)
معنویت، پشتوانه عدالت
بدون بال معنویت از بال عدالت کاری ساخته نیست. از نظر قرآن، معنویت پایه تکامل است. این همه عبادات که در اسلام بر روی آن تکیه شده است برای تقویت جنبه معنوی روح انسان است. زندگی پیامبر را ببینید، با آن همه گرفتاری و مشغلهای که دارد باز درهمان حال قرآن میگوید: ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدر اللیل والنهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم. (مزمل20) خدا آگاه است که تو در حدود دو ثلث شب را به عبادت قیام میکنی، گاهی حدود نصف آن و لااقل ثلثی از شب و گروهی از کسانی که با تو هستند (نیز چنین میکنند)...
و یا خدا به پیامبرش تاکید میکند که: قسمتی از شب را برای عبادت برخیز، تهجد کن، نماز شب بخوان تا به مقام محمود(اسراء79) برسی و یا در مورد علی علیه السلام اگر عدالت اجتماعی او را میبینیم و کارکردن ها و بیل زدن ها و عرق ریختن هایش را مشاهده میکنیم، باید آن در دل شب غش کردن هایش را هم ببینیم، آن از خوف خدا بیهوش شدن هایش را هم نظاره کنیم. (آینده انقلاب اسلامی، 180)
زندگی گرایی
اسلام یک دین زندگی گراست نه زندگی گریز، لهذا با «رهبانیت» به شدت مبارزه کرده است.
لارهبانیه فی الاسلام
در اسلام رهبانیت نیست.
در جامعههای کهن همیشه یکی از دو چیز وجود داشت: یا آخرت گرایی و زندگی گریزی (رهبانیت) و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی (تمدن، توسعه) اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام، راه آخرت از متن زندگی و مسئولیتهای زندگی دنیایی میگذرد. (وحی و نبوت، ص 115)
بالاترین اخلاص، دوری از هوای نفس
این، جزء اصول مسلم معارف اسلامی است که در عبادت، اخلاص شرط است. و ما امروا الالیعبدوا الله مخلصین له الدین (بینه5) و یکی از اخلاص ها، بلکه بالاترین اخلاص ها، این است که انسان معبودش هوای نفس خودش نباشد. حال هرجا که هوای نفس باشد، قهرا نوعی شرک در آنجا وجود دارد. (فطرت، ص193)
یک کمی هم برای خدا کار کنید
گفتند مرحوم شیخ جعفر شوشتری، آن سالهایی که آن منبرهای معروف را در تهران میرفت، یک روز رفت بالای منبر و گفت: ایهاالناس! همه پیغمبران آمده اند شما را به توحید دعوت کردهاند، من آمده ام شما را به شرک دعوت کنم. خیلی نظرها را به خود جلب کرد که این چه میگوید: بعد گفت: همه پیامبران آمده اند گفتهاند فقط خدا را بپرستید، فقط برای خدا کار کنید، من میگویم یک کمی هم برای خدا کار کنید، یعنی همه کارهایتان خالصانه برای غیرخدا نباشد. (فطرت، ص194)